المراقبات «أعمال السنة»: تفاوت میان نسخه‌ها

    از ویکی‌نور
    جز (جایگزینی متن - 'قدس سرّه' به 'قدس‌سرّه')
    جز (جایگزینی متن - ' ص ' به ' ص')
    خط ۴۸: خط ۴۸:




    مؤلف در متن كتاب به نام آن تصريحى نكرده است، ولى در مقدمۀ كتاب بطور ضمنى اشاره‌اى كرده است، كه شايد مراد نام كتاب باشد. ايشان در اين زمينه مى‌فرمايد: «و من بعض هذا الرفق أن تراقب أيام سنتك، و تعمل ببعض ما ورد في كل سنة مرّة، و أنا أكتب في هذا مجملا، اختار من الأعمال الواردة أهمّها و أشير من المراقبات إلى ألزمها».<ref>المراقبات، ص 19</ref>
    مؤلف در متن كتاب به نام آن تصريحى نكرده است، ولى در مقدمۀ كتاب بطور ضمنى اشاره‌اى كرده است، كه شايد مراد نام كتاب باشد. ايشان در اين زمينه مى‌فرمايد: «و من بعض هذا الرفق أن تراقب أيام سنتك، و تعمل ببعض ما ورد في كل سنة مرّة، و أنا أكتب في هذا مجملا، اختار من الأعمال الواردة أهمّها و أشير من المراقبات إلى ألزمها».<ref>المراقبات، ص19</ref>


    ترجمۀ آن چنين است: و از برخى از رفاقت و مدارا كردن (با نفس) اين است كه مراقب روزهاى سال باشى، و به بعضى از اعمالى كه در سال يكبار وارد شده است، عمل كنى، و من در اين باره مختصرى مى‌نويسم، از اعمال وارد شده مهم‌ترين آنها را برمى‌گزينم، و از مراقبات به لازم‌ترين آنها اشاره مى‌كنم.
    ترجمۀ آن چنين است: و از برخى از رفاقت و مدارا كردن (با نفس) اين است كه مراقب روزهاى سال باشى، و به بعضى از اعمالى كه در سال يكبار وارد شده است، عمل كنى، و من در اين باره مختصرى مى‌نويسم، از اعمال وارد شده مهم‌ترين آنها را برمى‌گزينم، و از مراقبات به لازم‌ترين آنها اشاره مى‌كنم.
    خط ۶۱: خط ۶۱:
    مؤلف بزرگوار در اين زمينه در كتاب مراقبات مى‌نگارد: «و بطور يقين بدان كه تو بر اصلاح ظاهر قادر نيستى مگر از طريق اصلاح باطن زيرا اعمال سالك از قلب جارى و صادر مى‌شود و قلب صالح جز عمل صالح ره‌آوردى ندارد و قلب فاسد جز فساد تراوشى ندارد.
    مؤلف بزرگوار در اين زمينه در كتاب مراقبات مى‌نگارد: «و بطور يقين بدان كه تو بر اصلاح ظاهر قادر نيستى مگر از طريق اصلاح باطن زيرا اعمال سالك از قلب جارى و صادر مى‌شود و قلب صالح جز عمل صالح ره‌آوردى ندارد و قلب فاسد جز فساد تراوشى ندارد.


    پس عمده و مهم‌ترين كار اصلاح قلب و دل است كه آن از خواطر و ملكات گذشته متأثر مى‌شود و خواطر از آنچه كه حواسّ حسّ مى‌كنند نشأت مى‌گيرد، پس كسى كه قدرت حفظ و كنترل و اصلاح انديشه و خصلت و دل را ندارد، علاجى جز توسل به باب لطف و كرم خداى لطيف و كريم ندارد»<ref>المراقبات، ص 19</ref>
    پس عمده و مهم‌ترين كار اصلاح قلب و دل است كه آن از خواطر و ملكات گذشته متأثر مى‌شود و خواطر از آنچه كه حواسّ حسّ مى‌كنند نشأت مى‌گيرد، پس كسى كه قدرت حفظ و كنترل و اصلاح انديشه و خصلت و دل را ندارد، علاجى جز توسل به باب لطف و كرم خداى لطيف و كريم ندارد»<ref>المراقبات، ص19</ref>


    == انگيزۀ تأليف ==
    == انگيزۀ تأليف ==
    خط ۷۰: خط ۷۰:
    و آن عبارت است از ايمان حقيقى داشتن به اين كه ضارّ و نافع حق تعالى است، و ايمان به عنايت خداوند متعال داشته باشد و بداند كه خدا خير محض و باقى سرمدى است، و هيچ خيرى در هستى نيست مگر به ولايت و قرب و ملاقات حق تعالى، و خواسته‌هاى را در اين منحصر كند يا به اينها برگرداند.
    و آن عبارت است از ايمان حقيقى داشتن به اين كه ضارّ و نافع حق تعالى است، و ايمان به عنايت خداوند متعال داشته باشد و بداند كه خدا خير محض و باقى سرمدى است، و هيچ خيرى در هستى نيست مگر به ولايت و قرب و ملاقات حق تعالى، و خواسته‌هاى را در اين منحصر كند يا به اينها برگرداند.


    حتى مؤمن از نعمت‌هاى الهى لذت نمى‌برد مگر از آن جهت كه آنها از خداست، در اين صورت نفس و عقل و روح سالك به دنيا توجه نمى‌كند و به حمد و ستايش حق تعالى مى‌پردازد. اين حال جز براى اوحدى از اهل معرفت دوام ندارد.»<ref>همان مأخذ، ص 209</ref>
    حتى مؤمن از نعمت‌هاى الهى لذت نمى‌برد مگر از آن جهت كه آنها از خداست، در اين صورت نفس و عقل و روح سالك به دنيا توجه نمى‌كند و به حمد و ستايش حق تعالى مى‌پردازد. اين حال جز براى اوحدى از اهل معرفت دوام ندارد.»<ref>همان مأخذ، ص209</ref>


    == ارزش كتاب ==
    == ارزش كتاب ==
    خط ۷۹: خط ۷۹:
    «پس اين چند سطرى است كه پيرامون كتاب «أعمال السنة» تأليف علم حجت آيت مرحوم حاج ميرزا جواد آقا ملكى تبريزى مى‌نگارم، و نمى‌خواهم اين كتاب گرانقدر را ستايش كنم و يا مؤلف بزرگوار آنرا مدح و ثنا كنم، چون اين كتاب درياى پر گوهرى است كه قابل سنجش نمى‌باشد و مؤلف او عالم بلند مرتبه‌اى است كه به توصيف در نيايد.
    «پس اين چند سطرى است كه پيرامون كتاب «أعمال السنة» تأليف علم حجت آيت مرحوم حاج ميرزا جواد آقا ملكى تبريزى مى‌نگارم، و نمى‌خواهم اين كتاب گرانقدر را ستايش كنم و يا مؤلف بزرگوار آنرا مدح و ثنا كنم، چون اين كتاب درياى پر گوهرى است كه قابل سنجش نمى‌باشد و مؤلف او عالم بلند مرتبه‌اى است كه به توصيف در نيايد.


    اين كتاب كه در پيش روى شماست، بهترين كتابى است كه در زمينه [عبوديت و تقرب و مراقبت] نوشته شده است، و در آن لطايفى است كه اهل ولايت مراقبت از آنها مى‌كنند، و دقايقى است كه به دل‌هاى مشتاقان محبت الهى، خطور مى‌كند، و جملات زيبايى است كه براى اهل رياضت، در عبادت الهى روشن و متجلى مى‌گردد».<ref>همان مأخذ، ص 3 و 4</ref>
    اين كتاب كه در پيش روى شماست، بهترين كتابى است كه در زمينه [عبوديت و تقرب و مراقبت] نوشته شده است، و در آن لطايفى است كه اهل ولايت مراقبت از آنها مى‌كنند، و دقايقى است كه به دل‌هاى مشتاقان محبت الهى، خطور مى‌كند، و جملات زيبايى است كه براى اهل رياضت، در عبادت الهى روشن و متجلى مى‌گردد».<ref>همان مأخذ، ص3 و 4</ref>


    == ساختار ==
    == ساختار ==
    خط ۱۴۱: خط ۱۴۱:
    استاد امام(ره) گويد: پيامبر صلى‌الله‌عليه‌وآله‌و‌سلم به اين قول كه گفت: اگر تو او را نبينى، دانى كه او ترا مى‌بيند، اشارت به مراقبه كرد زيرا كه مراقبت دانش بنده بود به اطلاع حق بر وى و استدامت اين علم، مراقبت خداى بود و اين اصل همه چيزها بود و كس بدين درجه نرسد مگر پس از آنكه از محاسبۀ خويش فارغ شده باشد...
    استاد امام(ره) گويد: پيامبر صلى‌الله‌عليه‌وآله‌و‌سلم به اين قول كه گفت: اگر تو او را نبينى، دانى كه او ترا مى‌بيند، اشارت به مراقبه كرد زيرا كه مراقبت دانش بنده بود به اطلاع حق بر وى و استدامت اين علم، مراقبت خداى بود و اين اصل همه چيزها بود و كس بدين درجه نرسد مگر پس از آنكه از محاسبۀ خويش فارغ شده باشد...


    جريرى گويد: هر كه حاكم نكند ميان خويش و ميان خداى تقوا و مراقبت را بكشف مشاهده نرسد...و گفته‌اند: هر كه به خواطر، خداى را مراقبت كند، خداى جوارح او نگاهدارد...خواص گويد: مراعات وقت مراقبت بار آرد و مراقبت، اخلاص سرّ و علانيت، خداى را عزّ و جلّ....»<ref>ترجمۀ رسالۀ قشيريه، ص 288 و 289 و 291 و 292</ref>
    جريرى گويد: هر كه حاكم نكند ميان خويش و ميان خداى تقوا و مراقبت را بكشف مشاهده نرسد...و گفته‌اند: هر كه به خواطر، خداى را مراقبت كند، خداى جوارح او نگاهدارد...خواص گويد: مراعات وقت مراقبت بار آرد و مراقبت، اخلاص سرّ و علانيت، خداى را عزّ و جلّ....»<ref>ترجمۀ رسالۀ قشيريه، ص288 و 289 و 291 و 292</ref>


    خواجه عبداللّه انصارى در [[منازل السائرين]] باب دوم از قسم معاملات را در بيان مراقبت نوشته است كه ترجمۀ آن چنين است: «باب مراقبه: خداى عز و جل مى‌فرمايد: پس مراقب باش، زيرا آنان هم مراقبند. (44 دخان59/) و نيز مى‌فرمايد: دربارۀ هيچ مؤمنى مراعات خويشاوندى و پيمانى را نمى‌كنند. (توبه10/) مراقبت يعنى هميشه متوجه مقصود بودن، و آن داراى سه درجه است:
    خواجه عبداللّه انصارى در [[منازل السائرين]] باب دوم از قسم معاملات را در بيان مراقبت نوشته است كه ترجمۀ آن چنين است: «باب مراقبه: خداى عز و جل مى‌فرمايد: پس مراقب باش، زيرا آنان هم مراقبند. (44 دخان59/) و نيز مى‌فرمايد: دربارۀ هيچ مؤمنى مراعات خويشاوندى و پيمانى را نمى‌كنند. (توبه10/) مراقبت يعنى هميشه متوجه مقصود بودن، و آن داراى سه درجه است:
    خط ۱۴۹: خط ۱۴۹:
    درجۀ دوم: مراقبۀ توجه حق است به تو به ترك اعتراض و خودبينى نمودن.
    درجۀ دوم: مراقبۀ توجه حق است به تو به ترك اعتراض و خودبينى نمودن.


    درجۀ سوم: مراقبۀ ازل است به مطالعۀ عين سابق براى علم توحيد، و مراقبۀ ظهور اشارات ازل تا ابد است و مراقبۀ اخلاص از ورطۀ مراقبه است.<ref>شرح [[منازل السائرين]] تلمسانى، ص 169</ref>
    درجۀ سوم: مراقبۀ ازل است به مطالعۀ عين سابق براى علم توحيد، و مراقبۀ ظهور اشارات ازل تا ابد است و مراقبۀ اخلاص از ورطۀ مراقبه است.<ref>شرح [[منازل السائرين]] تلمسانى، ص169</ref>


    [[امام خمينى(ره)|امام خمينى]] (قده) در كتاب چهل حديث، شرح حديث اول، فصل پنجم مى‌فرمايد: «در مشارطه و مراقبه و محاسبه: از امورى كه لازم است از براى مجاهد «مشارطه و مراقبه و محاسبه» است...و پس از مشارطه بايد وارد مراقبه شوى و آن چنان است كه در تمام مدت شرط متوجه عمل به آن باشى و خود را ملزم بدانى به عمل كردن به آن، و اگر خداى نخواسته در دلت افتاد كه امرى را مرتكب شوى كه خلاف فرمودۀ خداست، بدان كه اين از شيطان و جنود اوست كه مى‌خواهند ترا از شرطى كه كردى باز دارند....»<ref>اربعين حديث، ج 1، ص 16 و 17</ref>
    [[امام خمينى(ره)|امام خمينى]] (قده) در كتاب چهل حديث، شرح حديث اول، فصل پنجم مى‌فرمايد: «در مشارطه و مراقبه و محاسبه: از امورى كه لازم است از براى مجاهد «مشارطه و مراقبه و محاسبه» است...و پس از مشارطه بايد وارد مراقبه شوى و آن چنان است كه در تمام مدت شرط متوجه عمل به آن باشى و خود را ملزم بدانى به عمل كردن به آن، و اگر خداى نخواسته در دلت افتاد كه امرى را مرتكب شوى كه خلاف فرمودۀ خداست، بدان كه اين از شيطان و جنود اوست كه مى‌خواهند ترا از شرطى كه كردى باز دارند....»<ref>اربعين حديث، ج 1، ص16 و 17</ref>


    عارف شهيد و مفسّر كبير علامۀ طباطبايى در رسالۀ موجز الولاية معناى باريك و دقيقى براى مراقبه بيان فرموده‌اند كه مناسب با روش سلوك علامۀ بحر العلوم در رسالۀ تحفة الملوك في السير و السلوك و برخى از اصحاب معارف و ارباب قلوب است، و چون مناسب اين مقاله نيست از بيان آن خوددارى مى‌شود. زيرا اين نوع مراقبه يكى از انواع مراقبۀ عملى است، كه با درجات مراقبه‌اى كه در رسالۀ قشيريه و [[منازل السائرين]] بيان شد، تفاوت دارد.
    عارف شهيد و مفسّر كبير علامۀ طباطبايى در رسالۀ موجز الولاية معناى باريك و دقيقى براى مراقبه بيان فرموده‌اند كه مناسب با روش سلوك علامۀ بحر العلوم در رسالۀ تحفة الملوك في السير و السلوك و برخى از اصحاب معارف و ارباب قلوب است، و چون مناسب اين مقاله نيست از بيان آن خوددارى مى‌شود. زيرا اين نوع مراقبه يكى از انواع مراقبۀ عملى است، كه با درجات مراقبه‌اى كه در رسالۀ قشيريه و [[منازل السائرين]] بيان شد، تفاوت دارد.
    خط ۱۵۷: خط ۱۵۷:
    مؤلف بزرگوار مرحوم ميرزا جواد ملكى تبريزى (قده) ابتكارى كه در كتاب المراقبات به خرج داده است، اين است كه محصّلى از مراتب و مدارج مراقبه را كه جنبۀ همگانى دارد و بكار عارف و عامى مى‌آيد، در جميع اعمال سال لحاظ نموده است و پيامد اعمال و مناسك عبادى را با توجه به اين مراقبه، بازگو نموده است.
    مؤلف بزرگوار مرحوم ميرزا جواد ملكى تبريزى (قده) ابتكارى كه در كتاب المراقبات به خرج داده است، اين است كه محصّلى از مراتب و مدارج مراقبه را كه جنبۀ همگانى دارد و بكار عارف و عامى مى‌آيد، در جميع اعمال سال لحاظ نموده است و پيامد اعمال و مناسك عبادى را با توجه به اين مراقبه، بازگو نموده است.


    اين كار در جاى خود بى‌نظير يا كم‌نظير است، زيرا در مختصر تحقيق و تفحّصى كه شد، شبيه كتاب المراقبات يافت نشد، البته پوشيده نماند كه اسرار نويسى از دير باز سيرۀ دانشمندان بوده است، حتى خود مؤلف كتابى بنام «أسرار الصلاة» دارد كه در المراقبات از آن چنين ياد مى‌كند: «پس هر كس تحقيق آنچه را ذكر كرديم مى‌خواهد به شرح حقايقى كه در كتاب «أسرار الصلاة» خود، داده‌ايم مراجعه كند....»<ref>المراقبات، ص 436</ref>
    اين كار در جاى خود بى‌نظير يا كم‌نظير است، زيرا در مختصر تحقيق و تفحّصى كه شد، شبيه كتاب المراقبات يافت نشد، البته پوشيده نماند كه اسرار نويسى از دير باز سيرۀ دانشمندان بوده است، حتى خود مؤلف كتابى بنام «أسرار الصلاة» دارد كه در المراقبات از آن چنين ياد مى‌كند: «پس هر كس تحقيق آنچه را ذكر كرديم مى‌خواهد به شرح حقايقى كه در كتاب «أسرار الصلاة» خود، داده‌ايم مراجعه كند....»<ref>المراقبات، ص436</ref>


    == ويژگى‌ها ==
    == ويژگى‌ها ==
    خط ۱۶۶: خط ۱۶۶:
    در اشاره به اسرار نماز مى‌فرمايد: «بالا بردن دست هنگام تكبير و خود قيام كردن و ركوع و سجود و كشيدن گردن در ركوع و بلند كردن سر از سجده و تشهّد و سلام، در اخبار اهل بيت حضرت رسول عليهم‌السلام براى هر يك از اينها معنى و حقيقتى وارد شده است، كه اگر آنها را به قصد اين معانى بجا نياورى، گويا اعمال را اصلا بجا نياورده‌اى.
    در اشاره به اسرار نماز مى‌فرمايد: «بالا بردن دست هنگام تكبير و خود قيام كردن و ركوع و سجود و كشيدن گردن در ركوع و بلند كردن سر از سجده و تشهّد و سلام، در اخبار اهل بيت حضرت رسول عليهم‌السلام براى هر يك از اينها معنى و حقيقتى وارد شده است، كه اگر آنها را به قصد اين معانى بجا نياورى، گويا اعمال را اصلا بجا نياورده‌اى.


    همچنين تكبير و قرائت و تسبيح و حمد و شهادت به توحيد و رسالت و سلام نماز، براى هر كدام از اينها حقايقى است، كه اگر متكلم به اينها متحقق به آن حقايق نگردد، مكبّر و مسبّح و حامد و قارى بر او صادق نيايد.»<ref>المراقبات، ص 436</ref>
    همچنين تكبير و قرائت و تسبيح و حمد و شهادت به توحيد و رسالت و سلام نماز، براى هر كدام از اينها حقايقى است، كه اگر متكلم به اينها متحقق به آن حقايق نگردد، مكبّر و مسبّح و حامد و قارى بر او صادق نيايد.»<ref>المراقبات، ص436</ref>


    در بيان اسرار و مراتب روزه ترجمۀ عبارات ايشان چنين است: «روزه سه مرتبه دارد، مرتبۀ اول: روزۀ عوام و آن عبارت است از ترك غذا و آب و زنان بنابر آنچه كه از واجبات و محرمات در كتاب‌هاى فقهى بيان شده است.
    در بيان اسرار و مراتب روزه ترجمۀ عبارات ايشان چنين است: «روزه سه مرتبه دارد، مرتبۀ اول: روزۀ عوام و آن عبارت است از ترك غذا و آب و زنان بنابر آنچه كه از واجبات و محرمات در كتاب‌هاى فقهى بيان شده است.
    خط ۱۷۶: خط ۱۷۶:
    براى دو مرتبۀ آخر اصناف زيادى است كه قابل شمارش نيست...روزه‌داران نيز مراتبى و اصنافى دارند، برخى از ترس مردم روزه مى‌گيرند، بعضى از روى عادت معمول ميان مسلمانان روزه مى‌دارند، پاره‌اى از ترس خدا و مردم و به قصد پاداش از خدا و مردم روزه دارند، گروهى بيشتر از ترس عقاب روزه باشند، دسته‌اى از ترس عقاب و به قصد رضاى الهى و تقرب به خداى متعال روزه گيرند، و اندكى فقط به قصد قربت و رضايت حق تعالى روزه دارند...
    براى دو مرتبۀ آخر اصناف زيادى است كه قابل شمارش نيست...روزه‌داران نيز مراتبى و اصنافى دارند، برخى از ترس مردم روزه مى‌گيرند، بعضى از روى عادت معمول ميان مسلمانان روزه مى‌دارند، پاره‌اى از ترس خدا و مردم و به قصد پاداش از خدا و مردم روزه دارند، گروهى بيشتر از ترس عقاب روزه باشند، دسته‌اى از ترس عقاب و به قصد رضاى الهى و تقرب به خداى متعال روزه گيرند، و اندكى فقط به قصد قربت و رضايت حق تعالى روزه دارند...


    روزه‌داران از جهت خوردن و آشاميدن نيز اصنافى دارند...و افطار نيز به تفاوت درجات روزه‌داران متفاوت است...معناى رؤيت شب قدر و لذت آن چيست؟...رؤيت شب قدر عبارت است از كشف نزول امر به زمين است همان گونه كه براى امام عصر عجل الله تعالى فرجه در اين شب كشف می‌شود....»<ref>همان مأخذ، ص 160 و 161 و 165 و 222 و 226</ref>
    روزه‌داران از جهت خوردن و آشاميدن نيز اصنافى دارند...و افطار نيز به تفاوت درجات روزه‌داران متفاوت است...معناى رؤيت شب قدر و لذت آن چيست؟...رؤيت شب قدر عبارت است از كشف نزول امر به زمين است همان گونه كه براى امام عصر عجل الله تعالى فرجه در اين شب كشف می‌شود....»<ref>همان مأخذ، ص160 و 161 و 165 و 222 و 226</ref>


    سپس به شرح و برهان درك شب قدر مى‌پردازد. در بيان اسرار مناسك حج چنين مى‌نويسد: «و هرگاه حاجى معناى حج و اشتقاق آنرا فهميد و اسباب ظاهرى و باطنى آنرا شناخت، پس بايد هنگام انجام دادن اعمال عبادى ظاهرى، آنچه را كه مناسب احوال حج حقيقى و واقعى است، قصد كند و مراقب صحت افعال حج ظاهرى باشد.
    سپس به شرح و برهان درك شب قدر مى‌پردازد. در بيان اسرار مناسك حج چنين مى‌نويسد: «و هرگاه حاجى معناى حج و اشتقاق آنرا فهميد و اسباب ظاهرى و باطنى آنرا شناخت، پس بايد هنگام انجام دادن اعمال عبادى ظاهرى، آنچه را كه مناسب احوال حج حقيقى و واقعى است، قصد كند و مراقب صحت افعال حج ظاهرى باشد.


    مثلا هرگاه قصد ترك و هجرت خانواده و فرزندان و وطن را نمود، بايد به سبب اين قصد ترك خواسته‌ها و گناهان را بنمايد. بلكه ترك هرچه كه او را از حق تعالى باز مى‌دارد، بنمايد....»<ref>همان مأخذ، ص 322</ref>
    مثلا هرگاه قصد ترك و هجرت خانواده و فرزندان و وطن را نمود، بايد به سبب اين قصد ترك خواسته‌ها و گناهان را بنمايد. بلكه ترك هرچه كه او را از حق تعالى باز مى‌دارد، بنمايد....»<ref>همان مأخذ، ص322</ref>


    مؤلف بزرگوار سعى نموده است كتاب از آغاز تا انجام از يك نظم همآهنگ برخوردار باشد و آن عبارت از بيان شرايط صحت و بطلان اعمال عبادى و آداب قبول و عدم قبول آن است. آنان كه جمود به ظاهر كردند به باطن دعوت مى‌كند و آداب و اسرار نهانى عبادات را با استمداد از قرآن و سنت براى آنان طورى مستند بيان مى‌كند، كه قدرت انكار نداشته باشند. در اين زمينه مى‌نگارد:
    مؤلف بزرگوار سعى نموده است كتاب از آغاز تا انجام از يك نظم همآهنگ برخوردار باشد و آن عبارت از بيان شرايط صحت و بطلان اعمال عبادى و آداب قبول و عدم قبول آن است. آنان كه جمود به ظاهر كردند به باطن دعوت مى‌كند و آداب و اسرار نهانى عبادات را با استمداد از قرآن و سنت براى آنان طورى مستند بيان مى‌كند، كه قدرت انكار نداشته باشند. در اين زمينه مى‌نگارد:
    خط ۱۸۸: خط ۱۸۸:
    در تطهير آب و اعضاء و رساندن آب به اعضاء وضو آنقدر مبالغه و احتياط مى‌كنند، كه هيچ دليل شرعى بر آن ندارند بلكه در آن نهى شرعى وارد شده است و در اداى حروف از مخارج در قرائت و اذكار نماز آنقدر دقت مى‌كنند كه موجب فساد قرائت و ذكر مى‌شود.
    در تطهير آب و اعضاء و رساندن آب به اعضاء وضو آنقدر مبالغه و احتياط مى‌كنند، كه هيچ دليل شرعى بر آن ندارند بلكه در آن نهى شرعى وارد شده است و در اداى حروف از مخارج در قرائت و اذكار نماز آنقدر دقت مى‌كنند كه موجب فساد قرائت و ذكر مى‌شود.


    اما تطهير قواى باطنى از گناهان و پاك كردن دل از رذايل اخلاقى و نفاق و دوستى دنيا و اشتغال به غير خدا، گويا اصلا امر دينى در اين زمينه وارد نشده است حتى برخى از بزرگان از اهل علم مراد واقعى از افعال عبادات مثل نماز را نيافته‌اند با اين كه اسرار اعمال در اخبار معصومين وارد شده است....»<ref>همان مأخذ، ص 435 و 436</ref>
    اما تطهير قواى باطنى از گناهان و پاك كردن دل از رذايل اخلاقى و نفاق و دوستى دنيا و اشتغال به غير خدا، گويا اصلا امر دينى در اين زمينه وارد نشده است حتى برخى از بزرگان از اهل علم مراد واقعى از افعال عبادات مثل نماز را نيافته‌اند با اين كه اسرار اعمال در اخبار معصومين وارد شده است....»<ref>همان مأخذ، ص435 و 436</ref>


    و آنان كه ترك ظاهر كردند به ظاهر دعوت مى‌كند و شرايط ظاهرى عبادات را با استناد به قرآن و حديث طورى مبرهن مى‌كند كه انكار آن ميسور نباشد. در اين باره مى‌نويسد: «بر تو مخفى مباد كه مقصود ما از اهتمام به حقايق و معانى عبادات و نكوهش از اكتفاء به صورت آن، اين نيست كه اهتمام به صورت عبادت نباشد.
    و آنان كه ترك ظاهر كردند به ظاهر دعوت مى‌كند و شرايط ظاهرى عبادات را با استناد به قرآن و حديث طورى مبرهن مى‌كند كه انكار آن ميسور نباشد. در اين باره مى‌نويسد: «بر تو مخفى مباد كه مقصود ما از اهتمام به حقايق و معانى عبادات و نكوهش از اكتفاء به صورت آن، اين نيست كه اهتمام به صورت عبادت نباشد.
    خط ۱۹۴: خط ۱۹۴:
    زيرا صورت همچون معنى مطلوب است، لكن مقصود ترغيب به جمع بين اهتمام به صورت و معنى است، هر كدام به جاى خود بنابر آنچه كه حكم و فرمان خدا و اهتمام رسول خدا صلى‌الله‌عليه‌وآله‌و‌سلم اقتضاء مى‌كند و اما ترك صورت بطور كلى چنانچه از بعضى از صوفيه ديده مى‌شود، آن نيز گمراهى است، بلكه گمراه شدن با گمراه كردن است و خارج شدن از دين است...زيرا ايشان ترك معانى نيز مى‌كنند، بلكه ترك صورت موجب ترك بيشتر معنى مى‌شود...
    زيرا صورت همچون معنى مطلوب است، لكن مقصود ترغيب به جمع بين اهتمام به صورت و معنى است، هر كدام به جاى خود بنابر آنچه كه حكم و فرمان خدا و اهتمام رسول خدا صلى‌الله‌عليه‌وآله‌و‌سلم اقتضاء مى‌كند و اما ترك صورت بطور كلى چنانچه از بعضى از صوفيه ديده مى‌شود، آن نيز گمراهى است، بلكه گمراه شدن با گمراه كردن است و خارج شدن از دين است...زيرا ايشان ترك معانى نيز مى‌كنند، بلكه ترك صورت موجب ترك بيشتر معنى مى‌شود...


    زيرا اسلام عبارت از جمع صورت و معنى است و ترك جزء ترك كل است و در اين مطلب هيچ شكى نيست، بلكه مراقبت از صورت قوى‌تر است از آن جهت كه پيروى از مردم در شرع و دين است، زيرا معانى امور باطنى است كه اغلب براى مردم ظاهر نمى‌باشد تا پيروى ايشان واجب باشد، و آنچه كه ظاهر است همان صورت است و لكن اهتمام زياد به روح و معنى عبادت از آن جهت است كه آنها نزد شارع از صورت مهمترند.»<ref>همان مأخذ، ص 437 و 438</ref>
    زيرا اسلام عبارت از جمع صورت و معنى است و ترك جزء ترك كل است و در اين مطلب هيچ شكى نيست، بلكه مراقبت از صورت قوى‌تر است از آن جهت كه پيروى از مردم در شرع و دين است، زيرا معانى امور باطنى است كه اغلب براى مردم ظاهر نمى‌باشد تا پيروى ايشان واجب باشد، و آنچه كه ظاهر است همان صورت است و لكن اهتمام زياد به روح و معنى عبادت از آن جهت است كه آنها نزد شارع از صورت مهمترند.»<ref>همان مأخذ، ص437 و 438</ref>


    برخى از اديان به صورت و كثرت بيشتر از معنى و وحدت اهتمام داشتند و پاره‌اى به معنى و وحدت زيادتر از صورت و كثرت توجه نمودند ولى اسلام چون دين جامع و خاتم بود و پيامبر گرامى اسلام چون كامل‌ترين انسان بود، همگان را به سعادت ابدى كه همان توحيد ناب قرآنى و محمدى است دعوت نمود و تنها راه نيل به اين سعادت جمع بين وحدت و كثرت و صورت و روح است.
    برخى از اديان به صورت و كثرت بيشتر از معنى و وحدت اهتمام داشتند و پاره‌اى به معنى و وحدت زيادتر از صورت و كثرت توجه نمودند ولى اسلام چون دين جامع و خاتم بود و پيامبر گرامى اسلام چون كامل‌ترين انسان بود، همگان را به سعادت ابدى كه همان توحيد ناب قرآنى و محمدى است دعوت نمود و تنها راه نيل به اين سعادت جمع بين وحدت و كثرت و صورت و روح است.


    [[امام خمينى(ره)|امام خمينى]] (قده) در اين زمينه در كتاب «سرّ الصلاة» مى‌فرمايد: «چنانچه منسوب به رسول اكرم صلى‌الله‌عليه‌وآله‌و‌سلم است كه فرموده: كان أخي موسى عينه اليمنى عمياء و أخي عيسى عينه اليسرى عمياء و أنا ذو العينين [برادرم موسى را چشم راست نابينا بود، و برادرم عيسى را چشم چپ، و من داراى دو چشم هستم] جناب موسى را كثرت غلبه بر وحدت داشت و جناب عيسى را وحدت غالب بر كثرت بود، و رسول ختمى را مقام برزخيت كبرى، كه حد وسط و صراط مستقيم است، بود.»<ref>سرّ الصلاة، ص 92</ref>
    [[امام خمينى(ره)|امام خمينى]] (قده) در اين زمينه در كتاب «سرّ الصلاة» مى‌فرمايد: «چنانچه منسوب به رسول اكرم صلى‌الله‌عليه‌وآله‌و‌سلم است كه فرموده: كان أخي موسى عينه اليمنى عمياء و أخي عيسى عينه اليسرى عمياء و أنا ذو العينين [برادرم موسى را چشم راست نابينا بود، و برادرم عيسى را چشم چپ، و من داراى دو چشم هستم] جناب موسى را كثرت غلبه بر وحدت داشت و جناب عيسى را وحدت غالب بر كثرت بود، و رسول ختمى را مقام برزخيت كبرى، كه حد وسط و صراط مستقيم است، بود.»<ref>سرّ الصلاة، ص92</ref>


    رسالت پيامبر اسلام اين بود كه همگان را به كمالات و مقاماتى كه خود بدانها رسيده بود، دعوت نمايد، و در راه تحقق اين آرمان از هيچ تلاش و كوششى فروگذار نباشد، قال اللّه تعالى: ''' و ما أرسلناك إلاّ كافّةً للناس بشيراً و نذيراً و لكنّ أكثر الناس لا يعلمون. ''' (34 سباء28/) و ما تو را جز به سمت بشارتگر و هشدار دهنده براى تمام مردم، نفرستاديم، ليكن بيشتر مردم نمى‌دانند.
    رسالت پيامبر اسلام اين بود كه همگان را به كمالات و مقاماتى كه خود بدانها رسيده بود، دعوت نمايد، و در راه تحقق اين آرمان از هيچ تلاش و كوششى فروگذار نباشد، قال اللّه تعالى: ''' و ما أرسلناك إلاّ كافّةً للناس بشيراً و نذيراً و لكنّ أكثر الناس لا يعلمون. ''' (34 سباء28/) و ما تو را جز به سمت بشارتگر و هشدار دهنده براى تمام مردم، نفرستاديم، ليكن بيشتر مردم نمى‌دانند.
    خط ۲۱۱: خط ۲۱۱:
    دستۀ اول: ادعيه و مناجات و زياراتى كه الفاظ آن از ساحت قدس الهى نازل شده است، چنانچه محدّث ربانى حاج [[قمی، عباس|شيخ عباس قمى]] (قده) در [[مفاتيح الجنان]] فرموده:
    دستۀ اول: ادعيه و مناجات و زياراتى كه الفاظ آن از ساحت قدس الهى نازل شده است، چنانچه محدّث ربانى حاج [[قمی، عباس|شيخ عباس قمى]] (قده) در [[مفاتيح الجنان]] فرموده:


    «شيخ ما ثقة الاسلام نورى رحمه اللّه فرموده: اما زيارت عاشورا پس در فضل و مقام آن بس كه از سنخ ساير زيارات نيست كه به ظاهر از انشا و املاى معصومى باشد هر چند كه از قلوب مطهّرۀ ايشان چيزى جز آنچه از عالم بالا به آنجا رسد، بيرون نيايد، بلكه از سنخ احاديث قدسيه است كه به همين ترتيب از زيارت و لعن و سلام و دعا از حضرت احديت جلّت عظمته به جبرئيل امين و از او به خاتم النبيّين صلى‌الله‌عليه‌وآله‌و‌سلم رسيده....» ([[مفاتيح الجنان]]، ص 829</ref>
    «شيخ ما ثقة الاسلام نورى رحمه اللّه فرموده: اما زيارت عاشورا پس در فضل و مقام آن بس كه از سنخ ساير زيارات نيست كه به ظاهر از انشا و املاى معصومى باشد هر چند كه از قلوب مطهّرۀ ايشان چيزى جز آنچه از عالم بالا به آنجا رسد، بيرون نيايد، بلكه از سنخ احاديث قدسيه است كه به همين ترتيب از زيارت و لعن و سلام و دعا از حضرت احديت جلّت عظمته به جبرئيل امين و از او به خاتم النبيّين صلى‌الله‌عليه‌وآله‌و‌سلم رسيده....» ([[مفاتيح الجنان]]، ص829</ref>


    دستۀ دوم: ادعيه و مناجات و زياراتى كه از معصومين عليهم‌السلام است، چنانچه از كلام [[نوری، حسین بن محمدتقی|محدث نورى]] كه ذكر شد، روشن مى‌شود.
    دستۀ دوم: ادعيه و مناجات و زياراتى كه از معصومين عليهم‌السلام است، چنانچه از كلام [[نوری، حسین بن محمدتقی|محدث نورى]] كه ذكر شد، روشن مى‌شود.
    خط ۲۱۷: خط ۲۱۷:
    دستۀ سوم: ادعيه و مناجات و زياراتى كه از انشاى بزرگان است.
    دستۀ سوم: ادعيه و مناجات و زياراتى كه از انشاى بزرگان است.


    حاج [[قمی، عباس|شيخ عباس قمى]] در ذيل دعاى عديله در مفاتيح مى‌فرمايد: «و اما اين كه اين دعا [عديله] مأثور است يا از منشئات علماء است...محدث ناقد بصير...مولانا الحاج [[نوری، حسین بن محمدتقی|ميرزا حسين نورى]] نوّر اللّه مرقده فرموده: و أمّا دعاء العديلة المعروفة فهو من مؤلّفات بعض أهل العلم ليس بمأثور و لا موجود في كتب حملة الأحاديث و نقّادها.»<ref>همان مأخذ، ص 156 و 157</ref>
    حاج [[قمی، عباس|شيخ عباس قمى]] در ذيل دعاى عديله در مفاتيح مى‌فرمايد: «و اما اين كه اين دعا [عديله] مأثور است يا از منشئات علماء است...محدث ناقد بصير...مولانا الحاج [[نوری، حسین بن محمدتقی|ميرزا حسين نورى]] نوّر اللّه مرقده فرموده: و أمّا دعاء العديلة المعروفة فهو من مؤلّفات بعض أهل العلم ليس بمأثور و لا موجود في كتب حملة الأحاديث و نقّادها.»<ref>همان مأخذ، ص156 و 157</ref>


    در ميان دانشمندانى كه داراى اين رتبۀ علمى و مقام عملى بوده‌اند، نام دو تن مى‌درخشد، از پيشينيان [[شریف‌الرضی، محمد بن حسین|سيد رضى]]‌الدين أبو القاسم على بن موسى بن جعفر بن طاوس (قده) متوفى سنه 664 يا 668 ق مؤلف كتاب شريف [[إقبال الأعمال (طبع قديم)|إقبال الأعمال]] و از معاصرين ميرزا جواد ملكى تبريزى است، مؤلف مذكور در اين زمينه در كتاب المراقبات سنگ تمام گذاشته است، و ادعيه و مناجات گوناگونى در جاى جاى كتاب به يادگار گذاشته است.
    در ميان دانشمندانى كه داراى اين رتبۀ علمى و مقام عملى بوده‌اند، نام دو تن مى‌درخشد، از پيشينيان [[شریف‌الرضی، محمد بن حسین|سيد رضى]]‌الدين أبو القاسم على بن موسى بن جعفر بن طاوس (قده) متوفى سنه 664 يا 668 ق مؤلف كتاب شريف [[إقبال الأعمال (طبع قديم)|إقبال الأعمال]] و از معاصرين ميرزا جواد ملكى تبريزى است، مؤلف مذكور در اين زمينه در كتاب المراقبات سنگ تمام گذاشته است، و ادعيه و مناجات گوناگونى در جاى جاى كتاب به يادگار گذاشته است.


    در برخى با حق تعالى مناجات مى‌كند و در آن از قرآن و ادعيۀ مأثور اقتباس مى‌كند مانند ص 289 و 290 و بعضى با معصومين مناجات مى‌كند، بويژه با امام عصر عجل الله تعالى فرجه، كه در آنها نيز از آيات و ادعيه اقتباس نموده است مانند ص 288 و 289 و 290.
    در برخى با حق تعالى مناجات مى‌كند و در آن از قرآن و ادعيۀ مأثور اقتباس مى‌كند مانند ص289 و 290 و بعضى با معصومين مناجات مى‌كند، بويژه با امام عصر عجل الله تعالى فرجه، كه در آنها نيز از آيات و ادعيه اقتباس نموده است مانند ص288 و 289 و 290.


    دربارۀ اصل انشاى دعا و مناجات در آخر المراقبات مى‌فرمايد: «سيد ما قدوۀ اهل علم و عمل طاوس اهل مراقبه و استاد ايشان و مروّج اين علم و عامل آن در كتاب اقبال، اصول مراقبات اعمال سال را به بهترين وجه ممكن نوشته است، كه در اين معنا بى‌نظير است، و از اين كتاب معلوم مى‌شود كه او در تحرير اين كتاب نيز به تكميل مراقبت الهى مشغول بوده است، و به همين خاطر در آخر كتاب اقبال دعا و مناجاتى انشاء نموده است....»<ref>المراقبات، ص 438</ref>
    دربارۀ اصل انشاى دعا و مناجات در آخر المراقبات مى‌فرمايد: «سيد ما قدوۀ اهل علم و عمل طاوس اهل مراقبه و استاد ايشان و مروّج اين علم و عامل آن در كتاب اقبال، اصول مراقبات اعمال سال را به بهترين وجه ممكن نوشته است، كه در اين معنا بى‌نظير است، و از اين كتاب معلوم مى‌شود كه او در تحرير اين كتاب نيز به تكميل مراقبت الهى مشغول بوده است، و به همين خاطر در آخر كتاب اقبال دعا و مناجاتى انشاء نموده است....»<ref>المراقبات، ص438</ref>


    سپس برخى از عبارات مناجات سيد را بيان مى‌كند و بعد خود مؤلف از روى تواضع و فروتنى اظهار عجز از انشاى دعا و مناجات مى‌كند و ليكن در خاتمه مناجات خود با حق تعالى را بيان مى‌نمايد.
    سپس برخى از عبارات مناجات سيد را بيان مى‌كند و بعد خود مؤلف از روى تواضع و فروتنى اظهار عجز از انشاى دعا و مناجات مى‌كند و ليكن در خاتمه مناجات خود با حق تعالى را بيان مى‌نمايد.
    خط ۲۳۹: خط ۲۳۹:
    در صفحۀ 294 مصباح الشريعة را از [[امام صادق]] عليه‌السلام مى‌داند.
    در صفحۀ 294 مصباح الشريعة را از [[امام صادق]] عليه‌السلام مى‌داند.


    روش اخلاقى مؤلف در اساتيد اخلاقى بعد از ايشان بويژه حضرت [[امام خمينى(ره)|امام خمينى]] تأثير بسزا داشت. [[امام خمينى(ره)|امام خمينى]] در اين زمينه مى‌فرمايد: «و از علماء معاصر، كتب شيخ جليل القدر عارف باللّه حاج ميرزا جواد تبريزى قدس‌سرّه را مطالعه كن.»<ref>سرّ الصلاة، ص 40</ref>
    روش اخلاقى مؤلف در اساتيد اخلاقى بعد از ايشان بويژه حضرت [[امام خمينى(ره)|امام خمينى]] تأثير بسزا داشت. [[امام خمينى(ره)|امام خمينى]] در اين زمينه مى‌فرمايد: «و از علماء معاصر، كتب شيخ جليل القدر عارف باللّه حاج ميرزا جواد تبريزى قدس‌سرّه را مطالعه كن.»<ref>سرّ الصلاة، ص40</ref>


    == نسخه شناسى ==
    == نسخه شناسى ==

    نسخهٔ ‏۱۴ مارس ۲۰۱۸، ساعت ۱۶:۲۱

    المراقبات «أعمال السنة»
    نام کتاب المراقبات «أعمال السنة»
    نام های دیگر کتاب
    پدیدآورندگان موسوی، عبدالکریم محمد (محقق)

    مؤسسه دار الاعتصام (مراجعه و تصحیح)

    ملکی تبریزی، جواد بن شفیع (نويسنده)

    زبان عربی
    کد کنگره ‏BP‎‏ ‎‏266‎‏ ‎‏/‎‏م‎‏7‎‏م‎‏4‎‏ ‎‏1375
    موضوع اعمال السنه

    دعاها

    ناشر الاعتصام
    مکان نشر قم - ایران
    سال نشر 1416 هـ.ق
    کد اتوماسیون AUTOMATIONCODE2168AUTOMATIONCODE


    المراقبات يا أعمال السنة تأليف عالم عامل فقيه اصولى عارف اخلاقى حاج ميرزا جواد آقا فرزند ميرزا شفيع ملكى تبريزى قدس اللّه سرّه الشريف است.

    نام‌گذارى كتاب

    مؤلف در متن كتاب به نام آن تصريحى نكرده است، ولى در مقدمۀ كتاب بطور ضمنى اشاره‌اى كرده است، كه شايد مراد نام كتاب باشد. ايشان در اين زمينه مى‌فرمايد: «و من بعض هذا الرفق أن تراقب أيام سنتك، و تعمل ببعض ما ورد في كل سنة مرّة، و أنا أكتب في هذا مجملا، اختار من الأعمال الواردة أهمّها و أشير من المراقبات إلى ألزمها».[۱]

    ترجمۀ آن چنين است: و از برخى از رفاقت و مدارا كردن (با نفس) اين است كه مراقب روزهاى سال باشى، و به بعضى از اعمالى كه در سال يكبار وارد شده است، عمل كنى، و من در اين باره مختصرى مى‌نويسم، از اعمال وارد شده مهم‌ترين آنها را برمى‌گزينم، و از مراقبات به لازم‌ترين آنها اشاره مى‌كنم.

    همان گونه كه ملاحظه مى‌شود عبارات «المراقبات» و «الأعمال» و «سنة» در متن مذكور آمده است كه نام معروف و مشهور كتاب از آنها تشكيل شده است و علامۀ طباطبايى در تقريظ «أعمال السنة» را ذكر نموده است.

    موضوع

    موضوع اصلى كتاب اصلاح باطن و ظاهر سالك است، كه مهم‌ترين راه اين اصلاح مراقبت نمودن از روزهايى است كه در اصلاح اخلاقى و لسان شرع مخصوص و منصوص است، و بجا آوردن اعمالى است، كه از نظر شرع و اخلاق سالك را به فضايل اخلاقى و كمالات انسانى نائل مى‌گرداند و او را به اخلاق الهى متخلق مى‌گرداند كه «تخلّقوا بأخلاق اللّه و تحلّوا بصفات اللّه».

    مؤلف بزرگوار در اين زمينه در كتاب مراقبات مى‌نگارد: «و بطور يقين بدان كه تو بر اصلاح ظاهر قادر نيستى مگر از طريق اصلاح باطن زيرا اعمال سالك از قلب جارى و صادر مى‌شود و قلب صالح جز عمل صالح ره‌آوردى ندارد و قلب فاسد جز فساد تراوشى ندارد.

    پس عمده و مهم‌ترين كار اصلاح قلب و دل است كه آن از خواطر و ملكات گذشته متأثر مى‌شود و خواطر از آنچه كه حواسّ حسّ مى‌كنند نشأت مى‌گيرد، پس كسى كه قدرت حفظ و كنترل و اصلاح انديشه و خصلت و دل را ندارد، علاجى جز توسل به باب لطف و كرم خداى لطيف و كريم ندارد»[۲]

    انگيزۀ تأليف

    مؤلف بزرگوار هدف از تأليف اين كتاب را چنين مى‌نويسد: «اين جمله براى غرض ما از اين كتاب كافى است، كه آن عبارت است از اشاره به شرايط، و مهم در اين مسأله آن است كه سالك آخرين تلاش و كوشش خود را براى تصحيح شرايط باطنى اصلاح اخلاق بنمايد.

    و آن عبارت است از ايمان حقيقى داشتن به اين كه ضارّ و نافع حق تعالى است، و ايمان به عنايت خداوند متعال داشته باشد و بداند كه خدا خير محض و باقى سرمدى است، و هيچ خيرى در هستى نيست مگر به ولايت و قرب و ملاقات حق تعالى، و خواسته‌هاى را در اين منحصر كند يا به اينها برگرداند.

    حتى مؤمن از نعمت‌هاى الهى لذت نمى‌برد مگر از آن جهت كه آنها از خداست، در اين صورت نفس و عقل و روح سالك به دنيا توجه نمى‌كند و به حمد و ستايش حق تعالى مى‌پردازد. اين حال جز براى اوحدى از اهل معرفت دوام ندارد.»[۳]

    ارزش كتاب

    پيرامون معرفى كتاب در منابع موجود، چيزى يافت نشد، حتى نسخۀ حاضر كه چاپ سوم است و با مقدمۀ تحقيقى طبع گرديده است، چيزى پيرامون كتاب از منابع ننوشته است. لكن در اين نسخه تقريظى از فيلسوف شهيد مفسر كبير عارف بى‌نظير علامه آيت‌اللّه سيد محمدحسین طباطبايى به چاپ رسيده است كه در آن به معرفى سبك اخلاقى مؤلف و ستايش كتاب پرداخته است، كه به اختصار ترجمۀ آن چنين است:

    «پس اين چند سطرى است كه پيرامون كتاب «أعمال السنة» تأليف علم حجت آيت مرحوم حاج ميرزا جواد آقا ملكى تبريزى مى‌نگارم، و نمى‌خواهم اين كتاب گرانقدر را ستايش كنم و يا مؤلف بزرگوار آنرا مدح و ثنا كنم، چون اين كتاب درياى پر گوهرى است كه قابل سنجش نمى‌باشد و مؤلف او عالم بلند مرتبه‌اى است كه به توصيف در نيايد.

    اين كتاب كه در پيش روى شماست، بهترين كتابى است كه در زمينه [عبوديت و تقرب و مراقبت] نوشته شده است، و در آن لطايفى است كه اهل ولايت مراقبت از آنها مى‌كنند، و دقايقى است كه به دل‌هاى مشتاقان محبت الهى، خطور مى‌كند، و جملات زيبايى است كه براى اهل رياضت، در عبادت الهى روشن و متجلى مى‌گردد».[۴]

    ساختار

    اين كتاب مشتمل بر يك مقدمه و دوازده فصل به ازاء دوازده ماه سال و يك خاتمه است كه معرفى فصول و ابواب آن بطور مختصر به شرح زير است:

    مقدمه: در بيان تأمّل در نعمت‌هاى دنيوى و اخروى، و توجه به مغفرت الهى، و اصلاح قلب و تسليم امر الهى و نوحه‌گرى بر اعضاء و مناجات با حق تعالى.

    فصل اول: در بيان مراقبت‌هاى ماه محرم الحرام، و يادآورى مصائب امام حسين‌ عليه‌السلام و اعمال دهۀ اول، و تأثير مراقبت‌ها و تعظيم شعائر اللّه.

    فصل دوم: در بيان مراقبت‌هاى ماه صفر الخير، و زيارت اربعين، و حضرت رسول و امام حسن عليهما‌السلام.

    فصل سوم: در بيان مراقبت‌هاى ماه ربيع‌الاول، و ولادت حضرت رسول(ص)، و وفات امام حسن عسکری(ع)، و خلافت امام عصر عجل الله تعالى فرجه، و ازدواج حضرت رسول(ص) با خديجه(س)، و اسامى حضرت رسول(ص)، و زيارت مولود و مراسم عيد و آداب آن، و توسل به صاحبان روز عيد.

    فصل چهارم: در بيان مراقبت‌هاى ماه ربيع الثانى، و ولادت حضرت امام حسن عسكری‌ عليه‌السلام.

    فصل پنجم: در بيان مراقبت‌هاى ماه جمادى الأولى، و ولادت امام سجاد عليه‌السلام.

    فصل ششم: در بيان مراقبت‌هاى ماه جمادى الآخرة، و وفات حضرت فاطمه عليهاالسلام و فضايل ايشان.

    فصل هفتم: در بيان مراقبت‌هاى ماه رجب الحرام، و نداى فرشته‌اى بنام داعى و جواب آن به زبان حال، و مناجات، و معناى ماه حرام، و اعمال شب اول، و تلاش در راستى گفتار در مناجات و دعاها، و شب رغائب و اعمال آن، و فضيلت روزه در ماه رجب، و صدقه بجاى روزه.

    تلاش در اخلاص نيت، و نكات دقيقى در شناخت اخلاص، و تحصيل حقيقت اخلاص با تأمّل و تفكّر، و ترس از آبرو ريزى ريا هنگام عرض اعمال به حضور حق تعالى، و نماز سلمان، و دعا در تعقيب هر نماز، و رجاء حقيقى، و ولادت حضرت امیرالمؤمنین‌ عليه‌السلام، و امر عالم قبل از بعثت حضرت رسول صلى‌الله‌عليه‌وآله‌و‌سلم، و اهتمام حضرت اميرالمؤمنين‌ عليه‌السلام به اعتلاى كلمۀ اسلام، و اهمّ شرايط دعا، و اعمال عيد مبعث، و نعمت بعثت و اختلاف مردم در قبول آن.

    فصل هشتم: در بيان مراقبت‌هاى ماه شعبان المعظم، و مناجات شعبانيه، و فضيلت روزۀ آن، و ولادت امام حسين‌ عليه‌السلام، و نيمۀ شعبان، و ولادت حضرت حجت عجل الله تعالى فرجه، و فضيلت شب نيمۀ شعبان، و تذكر به ضعف ايمان، و توسّل به امام زمان عجل الله تعالى فرجه، و فضيلت دعاى كميل، و محاسبت نفس، و طلب رحمت از صاحب آن روز، و اعمال آخر شعبان.

    فصل نهم: در بيان مراقبت‌هاى ماه رمضان المبارك، و فضايل و فوايد گرسنگى، و مراتب روزه، و اقسام روزه‌داران، و اختلاف حالات پيامبران عليهم‌السلام، و اقسام روزه‌داران از جهت خوردن و نوشيدن ايشان، و خطبۀ حضرت رسول(ص) در ماه رمضان، و توسعۀ رحمت الهى در اين ماه، و لطافت مضامين دعاهايى كه از معصومين عليهم‌السلام وارد شده.

    حقيقت قرآن و تدبّر در قرائت آن، و تفكّر در احوال پيامبران(ع)، و آثار قرآن در قلب هنگام تدبّر در آن، و راز مستجاب نشدن دعاى برگزيدگان، و حسن ظن به حق تعالى، و شرايط دعا و ساير اسباب اجابت، و شرايط دعا و صلوات بر نبى و آل او عليهم‌السلام و ساير اسباب اجابت.

    ادخال سرور در قلب مؤمن، و بالا بردن دستها هنگام دعا و انواع آن و سجده كردن براى تقرّب جستن به خداوند، و دو امر مجرّب در تأثير حال سالك، و فضيلت انگشتر، و اختيار اوقات و اماكن شريف براى دعا، و تلاش در دعا و تحصيل حال رقّت و گريه، و اقسام دعا كنندگان، و طلب شفاعت از صاحب هر روز، و دعاهاى مخصوصه و غسل‌هاى وارده، و افطار و اقسام آن، و اهتمام براى درك شب قدر.

    مراقبت در امر امامت و موعظه و تحصيل اخلاص در آنها، و تذكر به وعّاظ در كيفيت موعظه، و فضيلت شب قدر، و آمادگى براى اين شب مانند آمادگى براى حضور سلطان است، و محافظت قلب از اشتغال به غير خدا، و مناجات با خدا، و اعمال شب قدر، و دعاى شب بيست و هفتم.

    [تتمّة]: در بيان مراقبت از اعمال شب آخر ماه رمضان، و رفتار امام سجاد عليه‌السلام با زير دستانش، و محاسبۀ اعمال تمام ماه، و خدا حافظى با ماه رمضان، و اظهار ندامت از كوتاهى كردن در اداء حقوق ماه رمضان.

    [تتمّة]: در بيان مراقبت شب عيد فطر، و فضيلت آن، و اقسام روزه‌دارانى كه وارد در عيد فطر مى‌شوند، و اعمال مخصوص شب عيد فطر، و صلوات وارد شده در شب عيد فطر، و اخراج فطريه و احكام آن.

    فصل دهم: در بيان مراقبت‌هاى ماه شوّال، و اعمال روز عيد و خروج براى نماز عيد، و آداب مجلس سلاطين دين، و متذكّر شدن به حال امام عصر عجل الله تعالى فرجه، و مناجات با ايشان، و اظهار اشتياق براى زيارت ايشان، و اين كه تشريع نماز عيد براى بخشش پاداش است، و مراقبت روز عيد و قرائت دعاهاى آن، و بيان ماه شوّال و اعمال آن.

    فصل يازدهم: در بيان مراقبت‌هاى ماه ذى قعدة الحرام، و روزۀ آن، و عمل شب نيمۀ آن، و روز دحو الأرض و شرافت آن، و نعمت‌هاى الهى در ظاهر و باطن انسان، و شأن كعبۀ حقيقى، و اسرار اعمال و مناسك حج و اين كه آنها در تخليه و تحليه مؤثّرند، و تلاش در تحصيل اخلاص.

    فراهم كردن سفر حج و برگرفتن توشۀ سفر، و رعايت رفيق و راهنما و امير حاجّ، و قصد حج واقعى در مناسك حج ظاهرى، و آداب زيارت حضرت رسول صلى‌الله‌عليه‌وآله‌و‌سلم، و تحصيل حضور قلب هنگام زيارت او، و توقف در مقابل ضريح مقدس او، و اميدوارى از حضرت او و آنچه كه در خطاب به حضرت رسول صلى‌الله‌عليه‌وآله‌و‌سلم مى‌گويد، و اميدوارى از عفو و كرم و فضل او و زيارت امامان قبرستان بقيع.

    فصل دوازدهم: در بيان مراقبت‌هاى ماه ذى حجة الحرام، و فضيلت دهۀ اول آن، و دعاهاى پنج‌گانه كه به حضرت عيسى(ع) هديه شده، و تكيه بر خدا نمودن، و ريشۀ اميد و آرزو، و اعمالى كه در دهۀ اول وارد شده، و اعمال شب و روز عرفه، و زيارت امام حسين‌ عليه‌السلام، و معانى تنزيه و تسبيح، و دعا نمودن براى برادران ايمانى در غياب ايشان و ايثار بر ايشان، و احتراز از دعاى دروغين.

    اعمال شب و روز عيد قربان و آداب رفتن به نماز عيد، در فضيلت و شرافت روز عيد غدير بر ساير روزها، در معناى ولايت و حقيقت آن و بيان زيارت جامعه، و اين كه فضايل امام علی‌ عليه‌السلام قابل شمارش نيست، و تصريح به ولايت امام علی‌ عليه‌السلام در صحيفه‌هاى پيامبران، و شرح روز عيد غدير، و خطبۀ حضرت رسول صلى‌الله‌عليه‌وآله‌و‌سلم در مسجد خيف و در روز عيد غدير، و كمين كردن منافقان در عقبه براى كشتن حضرت رسول صلى‌الله‌عليه‌وآله‌و‌سلم، و صلوات مخصوص در روز غدير، و روايات امام رضا عليه‌السلام در فضيلت روز غدير، و معنى ولايت مطلقه و حقيقت آن، و اعمال روز غدير.

    پناه بردن به صاحبان روز از معصومين در پايان روز، و مباهلۀ نصاراى نجران، و آمدن نصاراى نجران به مدينه، و خارج شدن حضرت رسول صلى‌الله‌عليه‌وآله‌و‌سلم براى مباهله و ممانعت ايشان از آن، و اين كه به نصّ آيۀ مباهله علی‌ عليه‌السلام نفس و جان نبى صلى‌الله‌عليه‌وآله‌و‌سلم است، و احترام و منزلت روز مباهله در اسلام، و اعمال روز مباهله، و مناجات با معصومين عليهم‌السلام، و نزول سورۀ هل أتى در شان اهل بيت عليهم‌السلام، و خاتمه در نصيحت و تذكّر.

    خاتمه: در بيان بجا آوردن اعمال به قدر امكان، و اجتناب از غرور، و وظايف بنده در صورت قادر نبودن بر انجام اعمال، و اهتمام در تحصيل اخلاص، و توجه به معانى و باطن عبادت، و واجب بودن تكميل صورت عبادت نيز، و مناجات مؤلف (قده) با خداوند متعال.

    آرا و ابتكارات

    يكى از مهم‌ترين منازل سير و سلوك الهى و از سخت‌ترين مراحل عروج و ترقى معنوى، مراقبت است، دانشمندان علم اخلاق و سير و سلوك علمى در ضمن كتب و رسائل خويش و بصورت جداگانه پيرامون مراقبت مطالب عالى و دقايق كافى بيان فرموده‌اند، كه به برخى از آنها اشاره مى‌شود. امام ابوالقاسم قشيرى در رسالۀ قشيريه، باب بيست و چهارم را در مراقبت نگاشته است، كه ترجمۀ آن از ترجمۀ رسالۀ قشيريه چنين است:

    «باب بيست و چهارم اندر مراقبت، قال اللّه تعالى: و كان اللّه على كل شئ رقيباً (33 احزاب52/) (و خداوند مراقب هر چيزى است). جرير بن عبداللّه گويد: جبرئيل(ع) به صورت مردى نزد پيامبر صلى‌الله‌عليه‌وآله‌و‌سلم آمد و گفت: يا محمد(ص) ايمان چيست؟ گفت: آنكه ايمان آرى به خدا و فرشتگان و كتاب‌ها و رسولان وى و بدانستن اين كه خير و شرّ همه از اوست. گفت خبر ده مرا از احسان؟ گفت: احسان آن بود كه خداى را بپرستى چنان كه گويى مى‌بينى او را، اگر چنان نباشى كه او را مى‌بينى، دانى كه او ترا مى‌بيند.

    استاد امام(ره) گويد: پيامبر صلى‌الله‌عليه‌وآله‌و‌سلم به اين قول كه گفت: اگر تو او را نبينى، دانى كه او ترا مى‌بيند، اشارت به مراقبه كرد زيرا كه مراقبت دانش بنده بود به اطلاع حق بر وى و استدامت اين علم، مراقبت خداى بود و اين اصل همه چيزها بود و كس بدين درجه نرسد مگر پس از آنكه از محاسبۀ خويش فارغ شده باشد...

    جريرى گويد: هر كه حاكم نكند ميان خويش و ميان خداى تقوا و مراقبت را بكشف مشاهده نرسد...و گفته‌اند: هر كه به خواطر، خداى را مراقبت كند، خداى جوارح او نگاهدارد...خواص گويد: مراعات وقت مراقبت بار آرد و مراقبت، اخلاص سرّ و علانيت، خداى را عزّ و جلّ....»[۵]

    خواجه عبداللّه انصارى در منازل السائرين باب دوم از قسم معاملات را در بيان مراقبت نوشته است كه ترجمۀ آن چنين است: «باب مراقبه: خداى عز و جل مى‌فرمايد: پس مراقب باش، زيرا آنان هم مراقبند. (44 دخان59/) و نيز مى‌فرمايد: دربارۀ هيچ مؤمنى مراعات خويشاوندى و پيمانى را نمى‌كنند. (توبه10/) مراقبت يعنى هميشه متوجه مقصود بودن، و آن داراى سه درجه است:

    درجۀ اول: مراقبۀ حق است در سير و سلوك دائمى به سوى او.

    درجۀ دوم: مراقبۀ توجه حق است به تو به ترك اعتراض و خودبينى نمودن.

    درجۀ سوم: مراقبۀ ازل است به مطالعۀ عين سابق براى علم توحيد، و مراقبۀ ظهور اشارات ازل تا ابد است و مراقبۀ اخلاص از ورطۀ مراقبه است.[۶]

    امام خمينى (قده) در كتاب چهل حديث، شرح حديث اول، فصل پنجم مى‌فرمايد: «در مشارطه و مراقبه و محاسبه: از امورى كه لازم است از براى مجاهد «مشارطه و مراقبه و محاسبه» است...و پس از مشارطه بايد وارد مراقبه شوى و آن چنان است كه در تمام مدت شرط متوجه عمل به آن باشى و خود را ملزم بدانى به عمل كردن به آن، و اگر خداى نخواسته در دلت افتاد كه امرى را مرتكب شوى كه خلاف فرمودۀ خداست، بدان كه اين از شيطان و جنود اوست كه مى‌خواهند ترا از شرطى كه كردى باز دارند....»[۷]

    عارف شهيد و مفسّر كبير علامۀ طباطبايى در رسالۀ موجز الولاية معناى باريك و دقيقى براى مراقبه بيان فرموده‌اند كه مناسب با روش سلوك علامۀ بحر العلوم در رسالۀ تحفة الملوك في السير و السلوك و برخى از اصحاب معارف و ارباب قلوب است، و چون مناسب اين مقاله نيست از بيان آن خوددارى مى‌شود. زيرا اين نوع مراقبه يكى از انواع مراقبۀ عملى است، كه با درجات مراقبه‌اى كه در رسالۀ قشيريه و منازل السائرين بيان شد، تفاوت دارد.

    مؤلف بزرگوار مرحوم ميرزا جواد ملكى تبريزى (قده) ابتكارى كه در كتاب المراقبات به خرج داده است، اين است كه محصّلى از مراتب و مدارج مراقبه را كه جنبۀ همگانى دارد و بكار عارف و عامى مى‌آيد، در جميع اعمال سال لحاظ نموده است و پيامد اعمال و مناسك عبادى را با توجه به اين مراقبه، بازگو نموده است.

    اين كار در جاى خود بى‌نظير يا كم‌نظير است، زيرا در مختصر تحقيق و تفحّصى كه شد، شبيه كتاب المراقبات يافت نشد، البته پوشيده نماند كه اسرار نويسى از دير باز سيرۀ دانشمندان بوده است، حتى خود مؤلف كتابى بنام «أسرار الصلاة» دارد كه در المراقبات از آن چنين ياد مى‌كند: «پس هر كس تحقيق آنچه را ذكر كرديم مى‌خواهد به شرح حقايقى كه در كتاب «أسرار الصلاة» خود، داده‌ايم مراجعه كند....»[۸]

    ويژگى‌ها

    از آنجا كه اسرار نويسى به يك موضوع مى‌پردازد مانند أسرار الصلاة، أسرار مناسك الحج و أسرار الصوم، با جامعيت «المراقبات» قابل مقايسه نمى‌باشد، زيرا در مناسبت‌هاى مختلف، اسرار نماز و روزه و اعمال و مناسك حج با بيانى شيوا در المراقبات بيان شده است.

    در اشاره به اسرار نماز مى‌فرمايد: «بالا بردن دست هنگام تكبير و خود قيام كردن و ركوع و سجود و كشيدن گردن در ركوع و بلند كردن سر از سجده و تشهّد و سلام، در اخبار اهل بيت حضرت رسول عليهم‌السلام براى هر يك از اينها معنى و حقيقتى وارد شده است، كه اگر آنها را به قصد اين معانى بجا نياورى، گويا اعمال را اصلا بجا نياورده‌اى.

    همچنين تكبير و قرائت و تسبيح و حمد و شهادت به توحيد و رسالت و سلام نماز، براى هر كدام از اينها حقايقى است، كه اگر متكلم به اينها متحقق به آن حقايق نگردد، مكبّر و مسبّح و حامد و قارى بر او صادق نيايد.»[۹]

    در بيان اسرار و مراتب روزه ترجمۀ عبارات ايشان چنين است: «روزه سه مرتبه دارد، مرتبۀ اول: روزۀ عوام و آن عبارت است از ترك غذا و آب و زنان بنابر آنچه كه از واجبات و محرمات در كتاب‌هاى فقهى بيان شده است.

    مرتبۀ دوم: روزۀ خواص و آن عبارت است از ترك اينها با حفظ جوارح و قواى باطنى از مخالفت با خداوند متعال.

    مرتبۀ سوم: روزۀ خواص خواص، و آن ترك هر چيزى است (خواه حلال و خواه حرام) كه از خدا باز دارد.

    براى دو مرتبۀ آخر اصناف زيادى است كه قابل شمارش نيست...روزه‌داران نيز مراتبى و اصنافى دارند، برخى از ترس مردم روزه مى‌گيرند، بعضى از روى عادت معمول ميان مسلمانان روزه مى‌دارند، پاره‌اى از ترس خدا و مردم و به قصد پاداش از خدا و مردم روزه دارند، گروهى بيشتر از ترس عقاب روزه باشند، دسته‌اى از ترس عقاب و به قصد رضاى الهى و تقرب به خداى متعال روزه گيرند، و اندكى فقط به قصد قربت و رضايت حق تعالى روزه دارند...

    روزه‌داران از جهت خوردن و آشاميدن نيز اصنافى دارند...و افطار نيز به تفاوت درجات روزه‌داران متفاوت است...معناى رؤيت شب قدر و لذت آن چيست؟...رؤيت شب قدر عبارت است از كشف نزول امر به زمين است همان گونه كه براى امام عصر عجل الله تعالى فرجه در اين شب كشف می‌شود....»[۱۰]

    سپس به شرح و برهان درك شب قدر مى‌پردازد. در بيان اسرار مناسك حج چنين مى‌نويسد: «و هرگاه حاجى معناى حج و اشتقاق آنرا فهميد و اسباب ظاهرى و باطنى آنرا شناخت، پس بايد هنگام انجام دادن اعمال عبادى ظاهرى، آنچه را كه مناسب احوال حج حقيقى و واقعى است، قصد كند و مراقب صحت افعال حج ظاهرى باشد.

    مثلا هرگاه قصد ترك و هجرت خانواده و فرزندان و وطن را نمود، بايد به سبب اين قصد ترك خواسته‌ها و گناهان را بنمايد. بلكه ترك هرچه كه او را از حق تعالى باز مى‌دارد، بنمايد....»[۱۱]

    مؤلف بزرگوار سعى نموده است كتاب از آغاز تا انجام از يك نظم همآهنگ برخوردار باشد و آن عبارت از بيان شرايط صحت و بطلان اعمال عبادى و آداب قبول و عدم قبول آن است. آنان كه جمود به ظاهر كردند به باطن دعوت مى‌كند و آداب و اسرار نهانى عبادات را با استمداد از قرآن و سنت براى آنان طورى مستند بيان مى‌كند، كه قدرت انكار نداشته باشند. در اين زمينه مى‌نگارد:

    «اهل اديان غالبا در نماز به صورت نماز اكتفاء مى‌كنند و در تكميل آن تلاش مى‌نمايند و از فقدان روح و معنى آن هيچ ابايى ندارند، در حالى كه نماز و اجزاء و شرايط آن داراى صورت و روح مى‌باشد، و حال آنكه نمازگزاران را مى‌بينى به يادگيرى صورت نماز مشغولند...

    در تطهير آب و اعضاء و رساندن آب به اعضاء وضو آنقدر مبالغه و احتياط مى‌كنند، كه هيچ دليل شرعى بر آن ندارند بلكه در آن نهى شرعى وارد شده است و در اداى حروف از مخارج در قرائت و اذكار نماز آنقدر دقت مى‌كنند كه موجب فساد قرائت و ذكر مى‌شود.

    اما تطهير قواى باطنى از گناهان و پاك كردن دل از رذايل اخلاقى و نفاق و دوستى دنيا و اشتغال به غير خدا، گويا اصلا امر دينى در اين زمينه وارد نشده است حتى برخى از بزرگان از اهل علم مراد واقعى از افعال عبادات مثل نماز را نيافته‌اند با اين كه اسرار اعمال در اخبار معصومين وارد شده است....»[۱۲]

    و آنان كه ترك ظاهر كردند به ظاهر دعوت مى‌كند و شرايط ظاهرى عبادات را با استناد به قرآن و حديث طورى مبرهن مى‌كند كه انكار آن ميسور نباشد. در اين باره مى‌نويسد: «بر تو مخفى مباد كه مقصود ما از اهتمام به حقايق و معانى عبادات و نكوهش از اكتفاء به صورت آن، اين نيست كه اهتمام به صورت عبادت نباشد.

    زيرا صورت همچون معنى مطلوب است، لكن مقصود ترغيب به جمع بين اهتمام به صورت و معنى است، هر كدام به جاى خود بنابر آنچه كه حكم و فرمان خدا و اهتمام رسول خدا صلى‌الله‌عليه‌وآله‌و‌سلم اقتضاء مى‌كند و اما ترك صورت بطور كلى چنانچه از بعضى از صوفيه ديده مى‌شود، آن نيز گمراهى است، بلكه گمراه شدن با گمراه كردن است و خارج شدن از دين است...زيرا ايشان ترك معانى نيز مى‌كنند، بلكه ترك صورت موجب ترك بيشتر معنى مى‌شود...

    زيرا اسلام عبارت از جمع صورت و معنى است و ترك جزء ترك كل است و در اين مطلب هيچ شكى نيست، بلكه مراقبت از صورت قوى‌تر است از آن جهت كه پيروى از مردم در شرع و دين است، زيرا معانى امور باطنى است كه اغلب براى مردم ظاهر نمى‌باشد تا پيروى ايشان واجب باشد، و آنچه كه ظاهر است همان صورت است و لكن اهتمام زياد به روح و معنى عبادت از آن جهت است كه آنها نزد شارع از صورت مهمترند.»[۱۳]

    برخى از اديان به صورت و كثرت بيشتر از معنى و وحدت اهتمام داشتند و پاره‌اى به معنى و وحدت زيادتر از صورت و كثرت توجه نمودند ولى اسلام چون دين جامع و خاتم بود و پيامبر گرامى اسلام چون كامل‌ترين انسان بود، همگان را به سعادت ابدى كه همان توحيد ناب قرآنى و محمدى است دعوت نمود و تنها راه نيل به اين سعادت جمع بين وحدت و كثرت و صورت و روح است.

    امام خمينى (قده) در اين زمينه در كتاب «سرّ الصلاة» مى‌فرمايد: «چنانچه منسوب به رسول اكرم صلى‌الله‌عليه‌وآله‌و‌سلم است كه فرموده: كان أخي موسى عينه اليمنى عمياء و أخي عيسى عينه اليسرى عمياء و أنا ذو العينين [برادرم موسى را چشم راست نابينا بود، و برادرم عيسى را چشم چپ، و من داراى دو چشم هستم] جناب موسى را كثرت غلبه بر وحدت داشت و جناب عيسى را وحدت غالب بر كثرت بود، و رسول ختمى را مقام برزخيت كبرى، كه حد وسط و صراط مستقيم است، بود.»[۱۴]

    رسالت پيامبر اسلام اين بود كه همگان را به كمالات و مقاماتى كه خود بدانها رسيده بود، دعوت نمايد، و در راه تحقق اين آرمان از هيچ تلاش و كوششى فروگذار نباشد، قال اللّه تعالى: و ما أرسلناك إلاّ كافّةً للناس بشيراً و نذيراً و لكنّ أكثر الناس لا يعلمون. (34 سباء28/) و ما تو را جز به سمت بشارتگر و هشدار دهنده براى تمام مردم، نفرستاديم، ليكن بيشتر مردم نمى‌دانند.

    بر پيروان اوست براى تحقق بخشيدن به اين هدف بزرگ و متحقق و متصف شدن به حقايق و اوصاف پيامبر بزرگ اسلام هر تلاش و كوششى را بنمايند، قال اللّه تعالى: لقد كان لكم في رسول اللّه أسوة حسنة لمن كان يرجوا اللّه و اليوم الآخر و ذكر اللّه كثيراً. (33 احزاب21/) قطعا براى شما در [اقتداء به] رسول خدا سرمشقى نيكوست براى آن كس كه به خدا و روز بازپسين اميد دارد و خدا را فراوان ياد مى‌كند.

    تقسيم مناجات

    در علم اخلاق و اخلاق عملى مسأله‌اى بنام مقام انشاء دعا و مناجات مطرح است، به همين خاطر ادعيه و مناجات را به سه دسته تقسيم نمودند.

    دستۀ اول: ادعيه و مناجات و زياراتى كه الفاظ آن از ساحت قدس الهى نازل شده است، چنانچه محدّث ربانى حاج شيخ عباس قمى (قده) در مفاتيح الجنان فرموده:

    «شيخ ما ثقة الاسلام نورى رحمه اللّه فرموده: اما زيارت عاشورا پس در فضل و مقام آن بس كه از سنخ ساير زيارات نيست كه به ظاهر از انشا و املاى معصومى باشد هر چند كه از قلوب مطهّرۀ ايشان چيزى جز آنچه از عالم بالا به آنجا رسد، بيرون نيايد، بلكه از سنخ احاديث قدسيه است كه به همين ترتيب از زيارت و لعن و سلام و دعا از حضرت احديت جلّت عظمته به جبرئيل امين و از او به خاتم النبيّين صلى‌الله‌عليه‌وآله‌و‌سلم رسيده....» (مفاتيح الجنان، ص829</ref>

    دستۀ دوم: ادعيه و مناجات و زياراتى كه از معصومين عليهم‌السلام است، چنانچه از كلام محدث نورى كه ذكر شد، روشن مى‌شود.

    دستۀ سوم: ادعيه و مناجات و زياراتى كه از انشاى بزرگان است.

    حاج شيخ عباس قمى در ذيل دعاى عديله در مفاتيح مى‌فرمايد: «و اما اين كه اين دعا [عديله] مأثور است يا از منشئات علماء است...محدث ناقد بصير...مولانا الحاج ميرزا حسين نورى نوّر اللّه مرقده فرموده: و أمّا دعاء العديلة المعروفة فهو من مؤلّفات بعض أهل العلم ليس بمأثور و لا موجود في كتب حملة الأحاديث و نقّادها.»[۱۵]

    در ميان دانشمندانى كه داراى اين رتبۀ علمى و مقام عملى بوده‌اند، نام دو تن مى‌درخشد، از پيشينيان سيد رضى‌الدين أبو القاسم على بن موسى بن جعفر بن طاوس (قده) متوفى سنه 664 يا 668 ق مؤلف كتاب شريف إقبال الأعمال و از معاصرين ميرزا جواد ملكى تبريزى است، مؤلف مذكور در اين زمينه در كتاب المراقبات سنگ تمام گذاشته است، و ادعيه و مناجات گوناگونى در جاى جاى كتاب به يادگار گذاشته است.

    در برخى با حق تعالى مناجات مى‌كند و در آن از قرآن و ادعيۀ مأثور اقتباس مى‌كند مانند ص289 و 290 و بعضى با معصومين مناجات مى‌كند، بويژه با امام عصر عجل الله تعالى فرجه، كه در آنها نيز از آيات و ادعيه اقتباس نموده است مانند ص288 و 289 و 290.

    دربارۀ اصل انشاى دعا و مناجات در آخر المراقبات مى‌فرمايد: «سيد ما قدوۀ اهل علم و عمل طاوس اهل مراقبه و استاد ايشان و مروّج اين علم و عامل آن در كتاب اقبال، اصول مراقبات اعمال سال را به بهترين وجه ممكن نوشته است، كه در اين معنا بى‌نظير است، و از اين كتاب معلوم مى‌شود كه او در تحرير اين كتاب نيز به تكميل مراقبت الهى مشغول بوده است، و به همين خاطر در آخر كتاب اقبال دعا و مناجاتى انشاء نموده است....»[۱۶]

    سپس برخى از عبارات مناجات سيد را بيان مى‌كند و بعد خود مؤلف از روى تواضع و فروتنى اظهار عجز از انشاى دعا و مناجات مى‌كند و ليكن در خاتمه مناجات خود با حق تعالى را بيان مى‌نمايد.

    از ويژگى‌هاى ديگر المراقبات اين است كه در آن، مطالب علمى، فقهى، تاريخى، تفسيرى، عرفانى و شرع دعا وجود دارد كه به آدرس برخى اشاره مى‌شود.

    در صفحۀ 277 و بعد مباحث فقهى پيرامون اخراج فطريه و احكام آن بيان مى‌كند كه به اقوال علما اشاره مى‌كند و سپس اظهار نظر مى‌نمايد.

    در صفحۀ 61 شهادت حضرت زهرا عليهاالسلام را در سوم جمادى الآخرة تعيين نموده است.

    در صفحات 316 و 326 و 345 به تفسير روايى آيات پرداخته است.

    در صفحۀ 292 دعاى سحر را شرح نموده است.

    در صفحۀ 294 مصباح الشريعة را از امام صادق عليه‌السلام مى‌داند.

    روش اخلاقى مؤلف در اساتيد اخلاقى بعد از ايشان بويژه حضرت امام خمينى تأثير بسزا داشت. امام خمينى در اين زمينه مى‌فرمايد: «و از علماء معاصر، كتب شيخ جليل القدر عارف باللّه حاج ميرزا جواد تبريزى قدس‌سرّه را مطالعه كن.»[۱۷]

    نسخه شناسى

    كتاب المراقبات يا أعمال السنة در گذشته دو بار چاپ شده است.

    چاپ اول: در سال 1381 هجرى قمرى.

    چاپ دوم: در بيروت سال 1403 ه‍ ق.

    اين دو چاپ هر دو در بيروت به طبع رسيده است. و براى اولين بار در ايران با تحقيق و تنقيح و تصحيح و استخراج مصادر احاديث و ضبط اختلاف نسخه در پاورقى، توسط سيد عبدالكريم محمد موسوى، در ذيحجۀ 1416 ق - موسسۀ دار الاعتصام - با تقريظ علامۀ طباطبايى و زندگى‌نامۀ مؤلف به زيور طبع رسيده است. كه در واقع اين چاپ، چاپ سوم به حساب مى‌آيد.

    پانویس

    1. المراقبات، ص19
    2. المراقبات، ص19
    3. همان مأخذ، ص209
    4. همان مأخذ، ص3 و 4
    5. ترجمۀ رسالۀ قشيريه، ص288 و 289 و 291 و 292
    6. شرح منازل السائرين تلمسانى، ص169
    7. اربعين حديث، ج 1، ص16 و 17
    8. المراقبات، ص436
    9. المراقبات، ص436
    10. همان مأخذ، ص160 و 161 و 165 و 222 و 226
    11. همان مأخذ، ص322
    12. همان مأخذ، ص435 و 436
    13. همان مأخذ، ص437 و 438
    14. سرّ الصلاة، ص92
    15. همان مأخذ، ص156 و 157
    16. المراقبات، ص438
    17. سرّ الصلاة، ص40

    منابع مقاله

    1. قرآن مجيد با ترجمۀ محمد مهدى فولادوند، چاپ سازمان چاپ و انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامى، رمضان المبارك 1415، بهمن ماه 1373.
    2. اربعين حديث، امام خمينى، چاپ اول، قزوين، انتشارات طه، 1366.
    3. ترجمۀ رسالۀ قشيريه، مترجم بى‌نا، مصحح بديع‌الزمان فروزانفر، چاپ اول 1340 و چهارم 1374، تهران، شركت انتشارات علمى و فرهنگى.
    4. شرح منازل السائرين، عفيف‌الدين التلمسانى، قم، انتشارات بيدار، الطبعة الاولى في إيران، 1413ق و 1371 ش.
    5. مفاتيح الجنان، حاج شيخ عباس قمى، مترجمين گروهى از علماء حوزۀ مشهد، چاپ نهم، مشهد، انتشارات هاتف مشهد، بهار 1376.
    6. المراقبات، الميرزا جواد آغا الملكي التبريزي، تحقيق سيد عبدالكريم محمد الموسوي، الطبعة الأولى في إيران، دار الاعتصام للطباعة و النشر، ذي الحجة 1416 ق.


    وابسته‌ها