۶۱٬۱۸۹
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'پژوهشي' به 'پژوهشی') |
جز (جایگزینی متن - ' ص ' به ' ص') |
||
خط ۳۱: | خط ۳۱: | ||
== گزارش محتوا== | == گزارش محتوا== | ||
در وجـه تـسمیه ایـن کتاب به «جـذوات و مـواقیت»، گفتنی است که جـذوات، جـمع «جذوه» به معنی اخگر و پارهآتش است و مواقیت جمع «میقات»، به معنی وعدهگاه؛ که اولی در آیـه 29 سـوره قصص: «'''... لعلي آتيكم منها بخبر أو جـذوة مـن النّار لعـلّكم تـصطلون'''» و دومـی در آیات متعدّدی، از جمله آیـه 143 سوره اعراف: «'''و لمّا جاء موسی لميقاتنا و كلّمه ربّه قال ربّ أرني أنظر إليك... '''» ذکر شـده اسـت و انتخاب این عنوان برای کتاب، بـا در نـظر گـرفتن انـگیزه تـصنیف آن (پاسخ به سـؤال عـلمای هند در خصوص اینکه چرا به هنگام تجلّی خدا بر کوه، کوه متلاشی شد، امّا به مـوسی آسـیبی نـرسید؟) نشان از ذق لطیف و قریحه خوش میر داماد دارد<ref>منوچهری، حسین، | در وجـه تـسمیه ایـن کتاب به «جـذوات و مـواقیت»، گفتنی است که جـذوات، جـمع «جذوه» به معنی اخگر و پارهآتش است و مواقیت جمع «میقات»، به معنی وعدهگاه؛ که اولی در آیـه 29 سـوره قصص: «'''... لعلي آتيكم منها بخبر أو جـذوة مـن النّار لعـلّكم تـصطلون'''» و دومـی در آیات متعدّدی، از جمله آیـه 143 سوره اعراف: «'''و لمّا جاء موسی لميقاتنا و كلّمه ربّه قال ربّ أرني أنظر إليك... '''» ذکر شـده اسـت و انتخاب این عنوان برای کتاب، بـا در نـظر گـرفتن انـگیزه تـصنیف آن (پاسخ به سـؤال عـلمای هند در خصوص اینکه چرا به هنگام تجلّی خدا بر کوه، کوه متلاشی شد، امّا به مـوسی آسـیبی نـرسید؟) نشان از ذق لطیف و قریحه خوش میر داماد دارد<ref>منوچهری، حسین، ص47</ref> | ||
پیـچیدهگویی و دشوارنویسی در تمامی آثار میر داماد که نابغه زمان و نادره دوران خویش بوده است، جریانی عامّ و شامل دارد. او مـعتقد بود که معارف عقلی و حکمی فراتر از آن است که دست هرکس بدانها برسد و از آن بیم داشت که نااهلانی بدانها رو آرنـد و بـر اثـر غموض و دشواری بیش از حدّ نکتهها و دقایق فلسفی و علمی، از عهده فهم آنـها بـرنیایند و سر دشمنی و ناسازگاری و تکفیر و تفسیق و رمی به الحاد و زندقه بردارند. فلذا باید حتّی تعابیر و اصطلاحاتی خـاصّ پدیـد آورد و بـه زبان روز باید کدگذاری کرد تا از دسترس نامحرمان مصون و محفوظ ماند<ref>ر.ک: همان، | پیـچیدهگویی و دشوارنویسی در تمامی آثار میر داماد که نابغه زمان و نادره دوران خویش بوده است، جریانی عامّ و شامل دارد. او مـعتقد بود که معارف عقلی و حکمی فراتر از آن است که دست هرکس بدانها برسد و از آن بیم داشت که نااهلانی بدانها رو آرنـد و بـر اثـر غموض و دشواری بیش از حدّ نکتهها و دقایق فلسفی و علمی، از عهده فهم آنـها بـرنیایند و سر دشمنی و ناسازگاری و تکفیر و تفسیق و رمی به الحاد و زندقه بردارند. فلذا باید حتّی تعابیر و اصطلاحاتی خـاصّ پدیـد آورد و بـه زبان روز باید کدگذاری کرد تا از دسترس نامحرمان مصون و محفوظ ماند<ref>ر.ک: همان، ص46</ref> | ||
نثر او بهویژه در آثار علمیاش نثری منحصربهفرد است. نثر او دارای ویژگیهای خاص است. این ویژگیها بهقدری است که حتی برخی او را صاحب سبک دانستهاند... میر چه در ناحیه مفردات و واژگان و چه در ناحیه ترکیب و ساختار جملات بهگونهای خاص عمل میکرد. از واژگان نامأنوس و غریب بسیار بهره میبرد و حتی خود دست به جعل لغات میزد. عبارات فارسی و عربی را در هم میآمیخت. در زمینه ترکیب و ساختار عبارتها نیز گاه از قواعد معمول عدول میکرد و اندیشههای خویش را در قالبهای فراتر از قید و بندهای معمول ادبی القا مینمود و همین باعت شده بود تا نثر وی نثری متکفلانه و آمیخته با تعقید و پیچیدگیهای خاص باشد<ref>مقدمه مصحح، صفحه سیوسه و سیوچهار</ref> | نثر او بهویژه در آثار علمیاش نثری منحصربهفرد است. نثر او دارای ویژگیهای خاص است. این ویژگیها بهقدری است که حتی برخی او را صاحب سبک دانستهاند... میر چه در ناحیه مفردات و واژگان و چه در ناحیه ترکیب و ساختار جملات بهگونهای خاص عمل میکرد. از واژگان نامأنوس و غریب بسیار بهره میبرد و حتی خود دست به جعل لغات میزد. عبارات فارسی و عربی را در هم میآمیخت. در زمینه ترکیب و ساختار عبارتها نیز گاه از قواعد معمول عدول میکرد و اندیشههای خویش را در قالبهای فراتر از قید و بندهای معمول ادبی القا مینمود و همین باعت شده بود تا نثر وی نثری متکفلانه و آمیخته با تعقید و پیچیدگیهای خاص باشد<ref>مقدمه مصحح، صفحه سیوسه و سیوچهار</ref> |
ویرایش