۶۱٬۱۸۹
ویرایش
جز (جایگزینی متن - '....<ref>' به '.<ref>') |
جز (جایگزینی متن - ' ص ' به ' ص') برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
||
| خط ۵۵: | خط ۵۵: | ||
در مقدمه، ضمن توصيف و معرفى نسخههاى كتاب، ويژگى كلى كتاب از نظر سبك و روش، نكات گويشى و دستورى و روش تفسيرى، بيان شده است. در آخر نيز تاريخ تأليف كتاب بررسى شده است.<ref>مقدمه محقق، | در مقدمه، ضمن توصيف و معرفى نسخههاى كتاب، ويژگى كلى كتاب از نظر سبك و روش، نكات گويشى و دستورى و روش تفسيرى، بيان شده است. در آخر نيز تاريخ تأليف كتاب بررسى شده است.<ref>مقدمه محقق، صيك تا سىودو</ref> | ||
در سياق كلى نگارش اين اثر، همسانى بسيار نزديك با آثار منثور قرن سوم و چهارم هجرى ديده مىشود. مقايسهاى اجمالى با متون كهن ترجمههاى تفسيرى قرآن كريم كه اينك در دسترس است، ما را به استوارى و استحكام الفاظ و عبارات و در عين حال زيبايى و رسايى مطالب اين اثر، واقف مىكند.<ref>مقدمه مصحح، | در سياق كلى نگارش اين اثر، همسانى بسيار نزديك با آثار منثور قرن سوم و چهارم هجرى ديده مىشود. مقايسهاى اجمالى با متون كهن ترجمههاى تفسيرى قرآن كريم كه اينك در دسترس است، ما را به استوارى و استحكام الفاظ و عبارات و در عين حال زيبايى و رسايى مطالب اين اثر، واقف مىكند.<ref>مقدمه مصحح، صشش</ref> | ||
مترجم با انتخابى بسيار استادانه، به نقل مفاهيم والا به زبان فارسى پرداخته است و با بيانى هنرمندانه و بهدور از تكلف و تصنع، چون سواركارى چابك بر مركبى راهوار، خواننده را نرم و آسان از پستىها و بلندىهاى زبان مىگذراند.<ref>همان</ref> | مترجم با انتخابى بسيار استادانه، به نقل مفاهيم والا به زبان فارسى پرداخته است و با بيانى هنرمندانه و بهدور از تكلف و تصنع، چون سواركارى چابك بر مركبى راهوار، خواننده را نرم و آسان از پستىها و بلندىهاى زبان مىگذراند.<ref>همان</ref> | ||
| خط ۶۳: | خط ۶۳: | ||
چنانچه اساس و پايه كار مترجم مفسر، بر موزون ساختن و تقطيع عروضى ترجمه باشد، توجه به سجع و توازن، امرى طبيعى و ضرورى است، اما در اين اثر نفيس كه اگر از لحاظ واژگان و تركيب زبان پارسى منحصر نباشد، از نفيسترين آثار زبان فارسى بهشمار مىرود، اساس كار مترجم مفسر يا مفسر مترجم، بر تقطيع و توزين نبوده و ظاهراً چنان تعمدى را هم نداشته است؛ زيرا اگر به ترجمه تنها بسنده مىنمود، شايد دست او براى چنين قصدى باز مىبود، اما توجه به نكات تفسيرى، احاديث، ناسخ و منسوخ، محكم و متشابه و قراءات و لغت و قواعد دستورى، مترجم را از اين شيوه باز مىدارد.<ref>همان</ref> | چنانچه اساس و پايه كار مترجم مفسر، بر موزون ساختن و تقطيع عروضى ترجمه باشد، توجه به سجع و توازن، امرى طبيعى و ضرورى است، اما در اين اثر نفيس كه اگر از لحاظ واژگان و تركيب زبان پارسى منحصر نباشد، از نفيسترين آثار زبان فارسى بهشمار مىرود، اساس كار مترجم مفسر يا مفسر مترجم، بر تقطيع و توزين نبوده و ظاهراً چنان تعمدى را هم نداشته است؛ زيرا اگر به ترجمه تنها بسنده مىنمود، شايد دست او براى چنين قصدى باز مىبود، اما توجه به نكات تفسيرى، احاديث، ناسخ و منسوخ، محكم و متشابه و قراءات و لغت و قواعد دستورى، مترجم را از اين شيوه باز مىدارد.<ref>همان</ref> | ||
با وجود اين، در لابلاى كتاب، پارهوزنهاى شعرى بسيارى مىبينيم كه آهنگين و از وزن ايقاعى برخوردار است و هرچند بيشتر شنيده و خوانده مىشود، جاذبهاش بيشتر مىشود.<ref>ر.ك: همان، | با وجود اين، در لابلاى كتاب، پارهوزنهاى شعرى بسيارى مىبينيم كه آهنگين و از وزن ايقاعى برخوردار است و هرچند بيشتر شنيده و خوانده مىشود، جاذبهاش بيشتر مىشود.<ref>ر.ك: همان، صهفت</ref> | ||
مترجم مفسر، در زمينه ادب و رموز لغت فارسى و عرب، متبحر بوده است؛ دقت و امعان نظر در تجزيه و تحليل مفاهيم با ظرافت و موشكافى نشان از آگاهى عميق اوست.<ref>همان</ref> | مترجم مفسر، در زمينه ادب و رموز لغت فارسى و عرب، متبحر بوده است؛ دقت و امعان نظر در تجزيه و تحليل مفاهيم با ظرافت و موشكافى نشان از آگاهى عميق اوست.<ref>همان</ref> | ||
| خط ۷۱: | خط ۷۱: | ||
كفتند گُفتند، مِن مَن، اوفتَد و اوفتيد، بِم باشم، بِيم باشيم، تَه تو، بَنَه كورفيذ، نمىنُوَهَم، نَه بَيا نباشى، نويشت نوشت.<ref>همان</ref> | كفتند گُفتند، مِن مَن، اوفتَد و اوفتيد، بِم باشم، بِيم باشيم، تَه تو، بَنَه كورفيذ، نمىنُوَهَم، نَه بَيا نباشى، نويشت نوشت.<ref>همان</ref> | ||
رسم الخط اين كتاب، مانند ساير كتابهاى قرون اوليه هجرى در ايران، به فارسى نوشته شده است كه شمارى از آن را در اينجا مىآوريم: چون «پ» و «چ» بهطور غالب با يك نقطه؛ نقطه روى «ذ»؛ نوشتن «گ» با «ك»؛ و احياناً نهادن سه نقطه زير «س» و دو نقطه داخل «ى»؛ تبديل «همزه» به «ه»: مىهفشردم؛ تبديل «ب» به «و»: وا خذاى، ميزوانى، تاويدن، نگاهوان، گوشوان، كوران (گبران)، تواهى؛ تبديل «ب» به «ف»: زفان؛ تبديل «پ» به «ب»: بسين؛ تبديل «ج» به «ژ»: كژ؛ تبديل «ز» به «ذ»: جذين؛ تبديل «ش» به «ژ»: دژوار، ژشت؛ تبديل «ف» به «و»: اوسانه، اوكنده؛ تبديل «ق» به «ك»: جوكى؛ تبديل «ن» به «همزه»: اواذه؛ تبديل «و» به «ب»: آباز، برزند، بابس؛ تبديل «ه» به «أ»: أُنيز و.<ref>همان، | رسم الخط اين كتاب، مانند ساير كتابهاى قرون اوليه هجرى در ايران، به فارسى نوشته شده است كه شمارى از آن را در اينجا مىآوريم: چون «پ» و «چ» بهطور غالب با يك نقطه؛ نقطه روى «ذ»؛ نوشتن «گ» با «ك»؛ و احياناً نهادن سه نقطه زير «س» و دو نقطه داخل «ى»؛ تبديل «همزه» به «ه»: مىهفشردم؛ تبديل «ب» به «و»: وا خذاى، ميزوانى، تاويدن، نگاهوان، گوشوان، كوران (گبران)، تواهى؛ تبديل «ب» به «ف»: زفان؛ تبديل «پ» به «ب»: بسين؛ تبديل «ج» به «ژ»: كژ؛ تبديل «ز» به «ذ»: جذين؛ تبديل «ش» به «ژ»: دژوار، ژشت؛ تبديل «ف» به «و»: اوسانه، اوكنده؛ تبديل «ق» به «ك»: جوكى؛ تبديل «ن» به «همزه»: اواذه؛ تبديل «و» به «ب»: آباز، برزند، بابس؛ تبديل «ه» به «أ»: أُنيز و.<ref>همان، صهشت</ref> | ||
اگر بخواهيم براى اين كتاب، جايگاهى در ميان تفسيرهاى مترجَم بيابيم، بايد آن را در رديف تفسيرهاى ادبى و لغوى قرار دهيم. چه فراوانى شواهد منظوم و منثور و عنايت فراوان به اشتقاقهاى لغوى گواه اين مدعاست. شاهدى در اين زمينه نقل مىكنيم: در تفسير ''' «... و إنا لفاعلون» ''' گويد: چنين كنيم. لفاعلون آنست كه عرب گويند: نزلت بفلان فأحسن قرانا و فعل و فعل و فعل يكنون بهذه اللفظة عن أفاعيل الكرم و يقولون: غضب فلان فضرب و شتم و فعل و فعل و فعل يكنون عن أفاعيل الأذى.<ref>همان، | اگر بخواهيم براى اين كتاب، جايگاهى در ميان تفسيرهاى مترجَم بيابيم، بايد آن را در رديف تفسيرهاى ادبى و لغوى قرار دهيم. چه فراوانى شواهد منظوم و منثور و عنايت فراوان به اشتقاقهاى لغوى گواه اين مدعاست. شاهدى در اين زمينه نقل مىكنيم: در تفسير ''' «... و إنا لفاعلون» ''' گويد: چنين كنيم. لفاعلون آنست كه عرب گويند: نزلت بفلان فأحسن قرانا و فعل و فعل و فعل يكنون بهذه اللفظة عن أفاعيل الكرم و يقولون: غضب فلان فضرب و شتم و فعل و فعل و فعل يكنون عن أفاعيل الأذى.<ref>همان، صبيستويك</ref> | ||
نكته ديگرى كه در مورد روش تفسيرى مفسر مترجم لازم است گفته شود، اين است كه به شأن نزول آيات و رويدادهاى زمان نبوت نيز توجه داشته و به وقايع مربوط به آيات نيز اشاراتى دارد و چنانچه حكم آيهاى به آيهاى ديگر منسوخ شده باشد آن را نيز از نظر دور نكرده و به منسوخ بودن آن آيه اشاره مىكند؛ به عنوان مثال در آيه ''' «يا أيها النبي حرض النبي...» ''' گويد: تا ايذر محكم است. باقى آيت منسوخ است.<ref>همان، | نكته ديگرى كه در مورد روش تفسيرى مفسر مترجم لازم است گفته شود، اين است كه به شأن نزول آيات و رويدادهاى زمان نبوت نيز توجه داشته و به وقايع مربوط به آيات نيز اشاراتى دارد و چنانچه حكم آيهاى به آيهاى ديگر منسوخ شده باشد آن را نيز از نظر دور نكرده و به منسوخ بودن آن آيه اشاره مىكند؛ به عنوان مثال در آيه ''' «يا أيها النبي حرض النبي...» ''' گويد: تا ايذر محكم است. باقى آيت منسوخ است.<ref>همان، صبيستودو و بيستوسه</ref> | ||
قرائتهاى اين كتاب، غالباً بر اصول قرّاء اهل سنت است و گاهى قرائتها را به اصحاب آنها نسبت مىدهد. از جمله اين افرادند: ابوعمرو، يعقوب، [[ابن کثیر، اسماعیل بن عمر|ابن كثير]]، ابن محيصن، خفاف، يعقوب خضرمى، كسايى، بوموسى، دهّان، حمزه، بزّى، ابن فليح و.<ref>همان، | قرائتهاى اين كتاب، غالباً بر اصول قرّاء اهل سنت است و گاهى قرائتها را به اصحاب آنها نسبت مىدهد. از جمله اين افرادند: ابوعمرو، يعقوب، [[ابن کثیر، اسماعیل بن عمر|ابن كثير]]، ابن محيصن، خفاف، يعقوب خضرمى، كسايى، بوموسى، دهّان، حمزه، بزّى، ابن فليح و.<ref>همان، صبيستوسه</ref> | ||
مفسر در بيان و توضيح لغات قرآن كريم، به اشعار سرايندگان عرب جاهلى و مخضرم و اسلامى و مولّد استشهاد مىكند و ابيات شاهد در اين كتاب اندك نيست و معمولاً از امرؤالقيس، ابوالعتاهيه، عمر بن ابىربيعه، عبدالمسيح، فرزدق، رؤبه، زهير بن ابى سلمى، الراعى، ابودلف، يحيى بن عمار، مثقب العبدى، جرير و بسيارى از ديگر شاعران عرب، با تعبير «قال الشاعر» و «كقول بعضهم» از آنها ياد مىكند.<ref>همان، | مفسر در بيان و توضيح لغات قرآن كريم، به اشعار سرايندگان عرب جاهلى و مخضرم و اسلامى و مولّد استشهاد مىكند و ابيات شاهد در اين كتاب اندك نيست و معمولاً از امرؤالقيس، ابوالعتاهيه، عمر بن ابىربيعه، عبدالمسيح، فرزدق، رؤبه، زهير بن ابى سلمى، الراعى، ابودلف، يحيى بن عمار، مثقب العبدى، جرير و بسيارى از ديگر شاعران عرب، با تعبير «قال الشاعر» و «كقول بعضهم» از آنها ياد مىكند.<ref>همان، صبيستوپنج</ref> | ||
مفسر علاوه بر اشعار شعرا، پارهاى از مطالب را با آوردن مثلى از زبان فارسى توضيح مىدهد؛ مثلاً در ذيل آيه ''' «أفمن أسّس بنيانه...» ''' گويد: اين الف و فا استفهام است كه سخن به آن مفتتح، چنانكه پارسىگويان گويند در آغاز سخن: باش، كسى كه چنين كند؛ در نگر كسى كه چنين كند؛ بشنو كسى كه چنين كند.<ref>همان</ref> | مفسر علاوه بر اشعار شعرا، پارهاى از مطالب را با آوردن مثلى از زبان فارسى توضيح مىدهد؛ مثلاً در ذيل آيه ''' «أفمن أسّس بنيانه...» ''' گويد: اين الف و فا استفهام است كه سخن به آن مفتتح، چنانكه پارسىگويان گويند در آغاز سخن: باش، كسى كه چنين كند؛ در نگر كسى كه چنين كند؛ بشنو كسى كه چنين كند.<ref>همان</ref> | ||
وى همچنين از احاديث پيامبر(ص) و [[امام على(ع)|اميرالمؤمنين(ع)]] و اقوال بزرگانى چون عبدالله بن عباس و دانشمندان اسلامى از قبيل [[ابنانباری، عبدالرحمن بن محمد|ابن انبارى]]، [[ابن قتیبه، عبدالله بن مسلم|ابن قتيبه]]، قطرب، ثعلب، عبدالله بن مبارك، ابوموسى اشعرى و ديگران، شاهد آورده است. ناگفته نماند كه در سرتاسر اين اثر، حتى يك بيت شعر فارسى ديده نمىشود.<ref>همان، | وى همچنين از احاديث پيامبر(ص) و [[امام على(ع)|اميرالمؤمنين(ع)]] و اقوال بزرگانى چون عبدالله بن عباس و دانشمندان اسلامى از قبيل [[ابنانباری، عبدالرحمن بن محمد|ابن انبارى]]، [[ابن قتیبه، عبدالله بن مسلم|ابن قتيبه]]، قطرب، ثعلب، عبدالله بن مبارك، ابوموسى اشعرى و ديگران، شاهد آورده است. ناگفته نماند كه در سرتاسر اين اثر، حتى يك بيت شعر فارسى ديده نمىشود.<ref>همان، صبيستوشش</ref> | ||
دقت نظر در برگرداندن آيات قرآنى و انتقال مضامين والاى اين كتاب آسمانى در قالب واژههاى فارسى، به دور از تكلّف و تصنع، فراوانى شواهد منظوم و منثور و استشهاد به احاديث و اقوال و آراء دانشمندان اسلامى، از ديگر ويژگىهاى اين تفسير است.<ref>نگاهى به كتابهاى تازه، ص51</ref> | دقت نظر در برگرداندن آيات قرآنى و انتقال مضامين والاى اين كتاب آسمانى در قالب واژههاى فارسى، به دور از تكلّف و تصنع، فراوانى شواهد منظوم و منثور و استشهاد به احاديث و اقوال و آراء دانشمندان اسلامى، از ديگر ويژگىهاى اين تفسير است.<ref>نگاهى به كتابهاى تازه، ص51</ref> | ||
ویرایش