تفسير سورة التوحيد: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
|||
خط ۶۰: | خط ۶۰: | ||
[[رده:فیلسوفان، آ–ی]] | [[رده:فیلسوفان، آ–ی]] | ||
[[رده:فارابی ابونصر محمد بن محمد، 260-339ق]] | [[رده:فارابی ابونصر محمد بن محمد، 260-339ق]] | ||
[[رده: | [[رده:25 دی الی 24 بهمن]] |
نسخهٔ ۱۶ ژانویهٔ ۲۰۱۸، ساعت ۱۶:۴۶
نام کتاب | رسائل ابن سینا |
---|---|
نام های دیگر کتاب | |
پدیدآورندگان | ابنسینا، حسین بن عبدالله (نويسنده) |
زبان | عربی |
کد کنگره | BBR 362 1359 |
موضوع | فلسفه اسلامی - متون قدیمی تا قرن 14 |
ناشر | بيدار |
مکان نشر | قم - ایران |
سال نشر | 1400 هـ.ق |
کد اتوماسیون | AUTOMATIONCODE1721AUTOMATIONCODE |
تفسير سورة توحيد، برگرفته از بيانات ابن سيناست كه به زبان عربی نوشته شده است. این کتاب به همراه بیست دو رساله دیگر در مجموعهای به نام رسائل ابن سينا، به چاپ رسیده است.
ساختار
رساله، پس از مقدمهاى كوتاه، بدون هر گونه باببندى و فصلبندى، وارد اصل موضوع مىشود و در پايان، مطالبى را تحت عنوان «خاتمة لهذ التفسير» بيان مىنمايد.
گزارش محتوا
نويسندهي مقدمه در اين رساله بعد از بيان خطبهاي وارد تبيين جايگاه قرآن ميشود و ميگويد: با اينكه عقل، باب نقل ميباشد، ولي در عين حال كمال عقول و در نهايت هدايت ما، در پرتو كتاب منزل بر نبي مرسل، ميسر ميباشد. وي، مسئلهي توحيد را غايت تمام اهداف و مقاصد ميداند كه در هيچ كجا بمانند سورهي اخلاص به آن پرداخته نشده است.
بوعلى، در تفسير اين سوره، ابتدا توضيحي در مورد«قل هو الله احد» ميدهد و «هو» را هويت مطلقهاي ميداند كه هويتش از خودش ميباشد و در ادامه ميگويد: از آنجايي كه از هويت الهيه، به خاطر جلالت و عظمتش، نميتوان تعبير كرد، به همين جهت بعد از كلمهي هو به بيان «الله» پرداخته است. وي«احد» را مبالغهي در وحدت ميداند و ميگويد: مبالغهي تامه در وحدت، مگر زمانى كه واحديت به گونهاى باشد كه كاملتر از آن و شديدتر از آن ممكن نباشد، صحيح نخواهد بود.
در مورد آيهي«الله الصمد»، ميگويد: براي معناي صمد دو تفسير ميباشد: یکی به معني كسي كه جوف ندارد و ديگرى به معني سيّد كه بنا بر تفسير اول، معني سلبي خواهد داشت و بنا بر تفسير دوم معناي اضافي؛ يعنى او نسبت به همگان سيد است.
در تفسير آيه«لم يلد و لم يولد»، گفته شده: وقتي مشخص شد كه همه موجودات مستند به واجبند و محتاج به او و او معطي وجود به جميع موجودات است، مشخص ميشود كه صدور مثل از وي ممتنع ميباشد، زيرا هر چيزي كه مثلش از آن متولد گردد، ماهيتش مشترك بين خود و مثلش خواهد بود. اما تولد از غير نيز فقط براي ماده ميباشد. نهايتا نتيجه اين ميشود كه «لم يلد» لانه «لم يولد». بوعلی، در مورد آيه«و لم يكن له كفوا احد» ميگويد: وقتي مشخص گرديد كه واجب نه متولد از غير است نه مثلش از او متولد شده است، معلوم ميشود كه هيچ كفوى ندارد كه در قوهي وجود با او مساوي باشد. مؤلف، در خاتمه، به تبيين كلي حقايق اين سوره ميپردازد.