۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'سيد ابراهيم سيد علوى' به 'سيد ابراهيم سيد علوى') |
جز (جایگزینی متن - 'در باره' به 'درباره') |
||
خط ۶۹: | خط ۶۹: | ||
آنجا كه اصحاب مكتب تفكيك، ميان فلسفه و آراى فيلسوفان خلط كرده و آراى فيلسوفان را فلسفه پنداشتهاند و اين موجب اشتباه و خطا گرديده است، مرحوم [[طباطبایی، محمدحسین|علامه طباطبائى]] در برابر اينگونه طرز تفكر ايستاده، لذا در اين كتاب مىفرمايد: | آنجا كه اصحاب مكتب تفكيك، ميان فلسفه و آراى فيلسوفان خلط كرده و آراى فيلسوفان را فلسفه پنداشتهاند و اين موجب اشتباه و خطا گرديده است، مرحوم [[طباطبایی، محمدحسین|علامه طباطبائى]] در برابر اينگونه طرز تفكر ايستاده، لذا در اين كتاب مىفرمايد: | ||
شما خواننده گرامى آنچه كه برخى از نويسندگان و علماى خود ما | شما خواننده گرامى آنچه كه برخى از نويسندگان و علماى خود ما درباره دين و فلسفه گفته و يا نوشتهاند دور بيندازيد. آنها مىگويند: دين بر روى فلسفه خط بطلان مىكشد و اصولاً موقعيت دين غير از موقعيت فلسفه است و اين دو هدفهاى مجزا و جدا از هم دارند. اينان تفسير صحيحى از فلسفه نكردند و گمان بردند فلسفه جز يك سلسله آرا و نظريات مردانى از يونان و غير يونان كه در ميانشان خداشناس و منكر خدا، ملحد و متقى، مؤمن و كافر و خطاكار و صوابكار وجود دارد نيست. به زعم اينان منظور از طرح مباحث فلسفى جز اين نيست كه به آن فلاسفه و دانشمندان تشبه كنيم و از مشاهير و شخصيتهاى نامدار آنها پيروى و تقليد نماييم. | ||
علامه | علامه درباره وحى چنين مى گويد: «اصولاً بين روش انبيا در دعوت مردم به حق و بين آنچه كه انسان از طريق استدلال درست و منطقى به آن مىرسد، فرقى وجود ندارد و تنها فرقى كه هست عبارت از اين است كه پيغمبران از مبدأ غيبى استمداد مىجستند و از پستان وحى شير مىنوشيدند، ولى معذلك با مقام ارجمندى و والايى كه داشتند با وصف ارتباطى كه بين ايشان و جهان بالا برقرار بوده، درعينحال خودشان را تنزل داده و در سطح فكر توده مردم قرار مىدادند و به اندازه فهم و درك آنها به سخن مىپرداختند و از بشر مىخواستند كه اين نيروى فطرى همگانى را به كار ببرند. | ||
رسول خدا(ص) در حديث معروفى فرموده: «إنا معاشر الأنبياء أمرنا أنْ نكلم الناس على قدر عقولهم». | رسول خدا(ص) در حديث معروفى فرموده: «إنا معاشر الأنبياء أمرنا أنْ نكلم الناس على قدر عقولهم». |
ویرایش