۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'طبيعي' به 'طبیعی') برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
|||
خط ۵۱: | خط ۵۱: | ||
'''الشفاء ( | '''الشفاء (الطبیعیات)'''، كتاب گرانسنگ شفاء را به واقع مىتوان دائرة المعارفي به زبان عربى، در علوم عقلى به حساب آورد كه در هر چهار قسمت منطق، رياضى، طبیعی و الهيات توانسته به طور دقيق و كامل سخن گفته و مطالب لازم را دربارهى هر يك از اين چهار علم شريف به صورتى منظم و قابل استفاده در اختيار مخاطب قرار دهد. اين اثر [[ابنسینا، حسین بن عبدالله|شيخ الرئيس]] در طول قرون مورد توجه كمنظير دانشمندان مسلمان و غير مسلمان واقع گرديده است كه حاكى از جايگاه علمى و منطقى آن در بين كتب علوم عقلى مىباشد. فعلا آنچه مورد نظر ما است بخش طبیعیات است. | ||
== ساختار == | == ساختار == | ||
تقسيمبندى بخش | تقسيمبندى بخش طبیعیات شفا، بدين صورت است: اين بخش، مشتمل بر هشت فن است و فن اول آن، داراى چهار مقاله است كه به ترتيب مشتمل بر پانزده، سيزده، چهارده و پانزده فصل مىباشند؛ فن دوم آن، داراى يك مقالهى ده فصلى است؛ فن سوم آن، يك مقاله پانزده فصلى دارد؛ فن چهارم آن، يك مقالهى نه فصلى و يك مقالهى دو فصلى دارد؛ پنجمين فن آن، دو مقاله دارد كه هر كدام داراى شش فصل است؛ فن ششم آن، از پنج مقاله تشكيل يافته است كه به ترتيب داراى پنج، پنج، هشت، چهار و هشت فصل مىباشند؛ فن هفتم آن داراى يك مقاله هفت فصلى است؛ هشتمين فن آن، از نوزده مقاله تشكيل يافته است كه مجموعا داراى شصت و پنج فصل مىباشند. | ||
== گزارش محتوا == | == گزارش محتوا == | ||
فن اول در سماع طبيعی است و داراى چهار مقاله مىباشد كه مقاله اول آن در اسباب و مبادى | فن اول در سماع طبيعی است و داراى چهار مقاله مىباشد كه مقاله اول آن در اسباب و مبادى طبیعیات است و داراى پانزده فصل مىباشد. مقالهى دوم در حركت مىباشد و سيزده فصل دارد. مقالهى سوم در امورى است كه داراى كمّ بوده و از چهارده فصل تشكيل يافته است. چهارمين مقالهى فن اول، در عوارض اين امور طبیعی و مناسبات بعضى با بعض ديگر است كه فصولى پانزدهگانه دارد. | ||
فن دوم | فن دوم طبیعیات دربارهى آسمان و عالم مىباشد كه داراى يك مقالهى ده فصلى است. فن سوم در كون و فساد است كه آن نيز يك مقاله دارد كه متشكل از پانزده فصل مىباشد. فن چهارم طبیعیات در افعال و انفعالات است كه يك مقالهى نه فصلى و يك مقالهى دو فصلى دارد. | ||
پنجمين فن، در علل كائناتى كه نفس ندارند، اعم از معادن و آثار علويه، مىباشد و دو مقاله دارد. فن ششم دربارهى نفس مىباشد و از پنج مقاله تشكيل يافته است. فن هفتم در مورد نبات بوده و هفت فصل دارد. آخرين و هشتمين فن كه مفصلترين نيز هست، دربارهى حيوان است كه از نوزده مقاله تشكيل يافته است. | پنجمين فن، در علل كائناتى كه نفس ندارند، اعم از معادن و آثار علويه، مىباشد و دو مقاله دارد. فن ششم دربارهى نفس مىباشد و از پنج مقاله تشكيل يافته است. فن هفتم در مورد نبات بوده و هفت فصل دارد. آخرين و هشتمين فن كه مفصلترين نيز هست، دربارهى حيوان است كه از نوزده مقاله تشكيل يافته است. | ||
فصل اول مقالهى اول از اولين فن | فصل اول مقالهى اول از اولين فن طبیعیات، اختصاص به تعريف طريقى دارد كه مىتوان به وسيله آن از راه مبادى طبیعیات، به طبیعیات عالم شد. كه اين مبادى را در فصل دوم به گونهى مصادره و وضع شمارش نموده است و در فصل سوم اشتراك اين مبادى را تبيين كرده است. | ||
تعريف طبيعت و نسبت آن با ماده و حركت و صورت، عناوين فصول بعدى هستند كه در آنها دارا بودن جسم طبيعت، ماده، صورت و اعراض را بيان كرده و طبيعت اجسام را مشخص مىكند. تعريف مزاج و اجسام بسيطه را نيز در اين فصول بيان كرده و الفاظ مشتق از طبيعت را در فصلى ديگر عنوان مىكند. وى ضمن توضيح اين الفاظ، طبيعت كليه و جزئيه را تعريف كرده و در فصل بعدش به كيفيت بحث علم | تعريف طبيعت و نسبت آن با ماده و حركت و صورت، عناوين فصول بعدى هستند كه در آنها دارا بودن جسم طبيعت، ماده، صورت و اعراض را بيان كرده و طبيعت اجسام را مشخص مىكند. تعريف مزاج و اجسام بسيطه را نيز در اين فصول بيان كرده و الفاظ مشتق از طبيعت را در فصلى ديگر عنوان مىكند. وى ضمن توضيح اين الفاظ، طبيعت كليه و جزئيه را تعريف كرده و در فصل بعدش به كيفيت بحث علم طبیعی و نقاط مشترك آن با علوم ديگر مىپردازد. | ||
علت عنصرى، علت فاعلى، علت صورى و علت غايى علل چهارگانهى جسم | علت عنصرى، علت فاعلى، علت صورى و علت غايى علل چهارگانهى جسم طبیعی هستند كه احوالشان در فصل ديگرى از مقالهى اول بحث شده است. [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|ابن سينا]] علل ذاتى براى امور طبیعی را عبارت از فاعل، ماده، صورت و غايت مىداند. مناسبات اين علل نيز در فصل بعدى بررسی شدهاند؛ براى مثال، فاعل، از جهتى سبب براى غايت بوده و از جهتى ديگر غايت، سبب فاعل مىباشد؛ زيرا اين غايت است كه فاعل را حركت مىدهد تا فاعل باشد و... | ||
اقسام احوال علل، در فصل دوازدهم مطرح شده و در آخرين فصول اين مقاله، مباحثى تقريبا مفصل راجع به بخت و اقبال بيان گرديده است. مقالهى دوم فن اول | اقسام احوال علل، در فصل دوازدهم مطرح شده و در آخرين فصول اين مقاله، مباحثى تقريبا مفصل راجع به بخت و اقبال بيان گرديده است. مقالهى دوم فن اول طبیعیات در حركت و آنچه كه با آن جارى است مىباشد و در سيزده فصل بيان شده است كه فصل اول آن اختصاص به علت صحبت از حركت، دارد. [[ابنسینا، حسین بن عبدالله|شيخ الرئيس]] مىگويد: تا به حال از مبادى عامه براى امور طبیعی سخن گفتيم، اكنون عوارض عامه آن امور را بررسی مىكنيم كه عامترين عوارضشان حركت و سكون است و از آنجايى كه سكون همان عدم الحركة است، ما سخن را روى حركت مىبريم. | ||
نسبت حركت به مقولات، بحثى است كه در دو فصل بعدى به آن پرداخته گرديده است. علت واقع نشدن حركت در پنج مقولهى مضاف، متى، جده، فعل، انفعال و همچنين بروز حركت در چهار مقولهى كم، كيف، اين و وضع را يادآور شده است؛ به عنوان مثال، در مقام بيان واقع نشدن و روى ندادن حركت در مقوله مضاف، مىگويد: هر جابهجايى و سيرى در اين مقوله، آنى است و اگر دگرگونى تدريجى در آن ديده شد، آن دگرگونى به واسطهى مقولهى ديگرى است؛ بدين معنى كه حركت در مقوله مضاف، پيرو حركت در مقولهى ديگر است. | نسبت حركت به مقولات، بحثى است كه در دو فصل بعدى به آن پرداخته گرديده است. علت واقع نشدن حركت در پنج مقولهى مضاف، متى، جده، فعل، انفعال و همچنين بروز حركت در چهار مقولهى كم، كيف، اين و وضع را يادآور شده است؛ به عنوان مثال، در مقام بيان واقع نشدن و روى ندادن حركت در مقوله مضاف، مىگويد: هر جابهجايى و سيرى در اين مقوله، آنى است و اگر دگرگونى تدريجى در آن ديده شد، آن دگرگونى به واسطهى مقولهى ديگرى است؛ بدين معنى كه حركت در مقوله مضاف، پيرو حركت در مقولهى ديگر است. | ||
خط ۷۹: | خط ۷۹: | ||
تقابل حركت و سكون، اقوال در مكان و نفى و اثبات آنها، جنس مكان و بيان نظريات در آن زمينه، قول به خلأ و تناقض در گفتار قائلين بدان، مباحثى در زمان و ماهيت آن و نظريات گونان دربارهى آن و رفع شبهاتى در رابطه با زمان، عناوين ديگر فصول مقالهى دوم را به خود اختصاص دادهاند. | تقابل حركت و سكون، اقوال در مكان و نفى و اثبات آنها، جنس مكان و بيان نظريات در آن زمينه، قول به خلأ و تناقض در گفتار قائلين بدان، مباحثى در زمان و ماهيت آن و نظريات گونان دربارهى آن و رفع شبهاتى در رابطه با زمان، عناوين ديگر فصول مقالهى دوم را به خود اختصاص دادهاند. | ||
مقالهى سوم در امورى است براى | مقالهى سوم در امورى است براى طبیعیات كه از جهتى داراى كم مىباشند. اين مقاله، در چهارده فصل بيان گرديده كه در فصل اول آن كيفيت بحث در اين مقاله را توضيح داده است. [[ابنسینا، حسین بن عبدالله|شيخ الرئيس]] طبیعیات را به اجسام و احوال اجسام تقسيم مىكند و حركت و زمان را از احوال اجسام مىداند و دربارهى ابتدا و انتها داشتنشان بحث مىنمايد. | ||
تتالى، تماس، تشافع، تلاحق، اتصال، وسط، طرف، با هم بودن و تنها بودن، مواردى هستند كه بوعلى قبل از ورود به بحث تناهى اجسام، به تعريف و توضيح آنها پرداخته است تا براى چنين بحث حائز اهميتى، شناخت لازم از احوال اجسام براى مخاطب ايجاد شده باشد. | تتالى، تماس، تشافع، تلاحق، اتصال، وسط، طرف، با هم بودن و تنها بودن، مواردى هستند كه بوعلى قبل از ورود به بحث تناهى اجسام، به تعريف و توضيح آنها پرداخته است تا براى چنين بحث حائز اهميتى، شناخت لازم از احوال اجسام براى مخاطب ايجاد شده باشد. | ||
خط ۸۵: | خط ۸۵: | ||
حالت اجسام به هنگام انقسام، مسافتها و حركتها و زمانها و همچنين بحث از متناهي و نامتناهي بودن اجسام و...مباحث ديگرى است كه يكى پس از ديگرى مورد بحث واقع گرديدهاند. [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|ابن سينا]] اجسام متناهي را از جهت تأثيرگذارى و تأثيرپذيرى مورد بررسی قرار داده و تنها متقدم بر حركت و زمان را ذات بارى تعالى مىداند. | حالت اجسام به هنگام انقسام، مسافتها و حركتها و زمانها و همچنين بحث از متناهي و نامتناهي بودن اجسام و...مباحث ديگرى است كه يكى پس از ديگرى مورد بحث واقع گرديدهاند. [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|ابن سينا]] اجسام متناهي را از جهت تأثيرگذارى و تأثيرپذيرى مورد بررسی قرار داده و تنها متقدم بر حركت و زمان را ذات بارى تعالى مىداند. | ||
جهات اجسام و جهات حركاتشان، از ديگر مطالب مهم اين مقاله است. مؤلف، جهات را از لواحق اجسام به حسب كميت مىداند و جهات ششگانه را تشريح مىنمايد. بررسی مستقيم بودن جهت حركت اجسام، آخرين فصل مقالهى سوم بوده و در مقالهى چهارم كه در پانزده فصل مىباشد، به عوارض امور | جهات اجسام و جهات حركاتشان، از ديگر مطالب مهم اين مقاله است. مؤلف، جهات را از لواحق اجسام به حسب كميت مىداند و جهات ششگانه را تشريح مىنمايد. بررسی مستقيم بودن جهت حركت اجسام، آخرين فصل مقالهى سوم بوده و در مقالهى چهارم كه در پانزده فصل مىباشد، به عوارض امور طبیعی و مناسبات بينشان پرداخته شده است. | ||
اغراضى كه اين مقاله بدانها مىپردازد، موضوع فصل اول مقاله بوده و در مقالهى دوم، وحدت و كثرت حركت بررسی شده است. [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|ابن سينا]] واحد بودن حركت را از جهات مختلفي ثابت كرده است؛ طبيعتاً شبهاتى در مورد واحد بودن حركت، مطرح مىشود كه مؤلف به پاسخ مهمترين آنها پرداخته و تقابل حركت و سكون و تضاد بين حركات و تقابلشان را نيز بررسی كرده است. | اغراضى كه اين مقاله بدانها مىپردازد، موضوع فصل اول مقاله بوده و در مقالهى دوم، وحدت و كثرت حركت بررسی شده است. [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|ابن سينا]] واحد بودن حركت را از جهات مختلفي ثابت كرده است؛ طبيعتاً شبهاتى در مورد واحد بودن حركت، مطرح مىشود كه مؤلف به پاسخ مهمترين آنها پرداخته و تقابل حركت و سكون و تضاد بين حركات و تقابلشان را نيز بررسی كرده است. | ||
اتصال حركات به همديگر به طورى كه سكونى بينشان فاصله نشود، از ديگر موضوعات مورد بحث در اين مقاله است. حيّز داشتن اجسام، آن هم حيّزى واحد و | اتصال حركات به همديگر به طورى كه سكونى بينشان فاصله نشود، از ديگر موضوعات مورد بحث در اين مقاله است. حيّز داشتن اجسام، آن هم حيّزى واحد و طبیعی، حركت بالعرض و حركت قسريه و... از ديگر مباحث مقاله چهارم است كه در بعضى موارد، بوعلى مسير [[ارسطو]] را پيموده و به نوعي شارح آراى مهم و قابل توجه وى مىباشد، اما در پارهاى موارد نيز همچون حركت قسريه به مخالفت با [[ارسطو]] برخاسته و به نظريهاى غير از نظر او رسيده است. | ||
احوال علل محركه و مناسباتى را كه بين علل محركه و متحرك وجود دارد، در آخرين فصل مقالهى چهارم مورد بررسی قرار داده و مىگويد: محرك يا بالذات است يا بالعرض كه محرك بالعرض يا ذاتا بالعرض است يا عرضيت را از غير گرفته است و تحركش هم يا بالطبع است يا بالقسر و... | احوال علل محركه و مناسباتى را كه بين علل محركه و متحرك وجود دارد، در آخرين فصل مقالهى چهارم مورد بررسی قرار داده و مىگويد: محرك يا بالذات است يا بالعرض كه محرك بالعرض يا ذاتا بالعرض است يا عرضيت را از غير گرفته است و تحركش هم يا بالطبع است يا بالقسر و... | ||
خط ۹۷: | خط ۹۷: | ||
در فصل دوم اصناف قوا و حركات بسيطه را بيان كرده و خارج بودن طبيعت فلكيه را از طبيعت عنصريه تبيين مىنمايد. مخالفت فلك با اعيان اجسام بسيطه و ترتيب و اوصاف و اشكال آنها و همينطور احوال جسمى كه حركت دايرهاى دارد، در فصول بعدى مورد اشاره واقع شدهاند. | در فصل دوم اصناف قوا و حركات بسيطه را بيان كرده و خارج بودن طبيعت فلكيه را از طبيعت عنصريه تبيين مىنمايد. مخالفت فلك با اعيان اجسام بسيطه و ترتيب و اوصاف و اشكال آنها و همينطور احوال جسمى كه حركت دايرهاى دارد، در فصول بعدى مورد اشاره واقع شدهاند. | ||
بوعلى احوال كواكب را در ضمن فصلى جداگانه توضيح مىدهد و نفوذ اين اجرام در چشم را كه اجرامى مريى و نورانى هستند، ويژگى جسم آسمانى مىداند، لكن بعضى با همان نگاه اول قابل رؤيتند و بعضى در پس بعضى ديگرند و... فصل بعدى در حركتهايى كه كواكب دارند، مىباشد. نوع حركتى كه افلاك دارند و نظرياتى كه مردم در احوال زمين و ساير عناصر ارائه مىكنند و همينطور تناقضى كه در نظريات قائلان به سكون زمين وجود دارد، عناوين فصل بعدى مقالهى اول فن دوم | بوعلى احوال كواكب را در ضمن فصلى جداگانه توضيح مىدهد و نفوذ اين اجرام در چشم را كه اجرامى مريى و نورانى هستند، ويژگى جسم آسمانى مىداند، لكن بعضى با همان نگاه اول قابل رؤيتند و بعضى در پس بعضى ديگرند و... فصل بعدى در حركتهايى كه كواكب دارند، مىباشد. نوع حركتى كه افلاك دارند و نظرياتى كه مردم در احوال زمين و ساير عناصر ارائه مىكنند و همينطور تناقضى كه در نظريات قائلان به سكون زمين وجود دارد، عناوين فصل بعدى مقالهى اول فن دوم طبیعیات شفا مىباشد. | ||
آخرين فصل اين فن اختصاص به بحثى راجع به خفيف و ثقيل دارد با اين مضمون كه جسم خفيف، حركت دايرهاى خود را حول مركز به خاطر سبك بودنش با نهايت سرعت ادامه مىدهد و ثقيل به خاطر وزنش نيرويى گريز از مركز پيدا مىكند كه در اين حركت دايرهاى به سختى در پى دور شدن از هستهى مركزى مىباشد... | آخرين فصل اين فن اختصاص به بحثى راجع به خفيف و ثقيل دارد با اين مضمون كه جسم خفيف، حركت دايرهاى خود را حول مركز به خاطر سبك بودنش با نهايت سرعت ادامه مىدهد و ثقيل به خاطر وزنش نيرويى گريز از مركز پيدا مىكند كه در اين حركت دايرهاى به سختى در پى دور شدن از هستهى مركزى مىباشد... | ||
خط ۱۰۹: | خط ۱۰۹: | ||
در فصل دوم اين مقاله، بوعلى، در تحقيقى راجع به توابع مزاج، مىگويد: واجب است دانسته شود كه وقتى اجسام جمع شدند و ممزوج گرديدند براى بعضى مزاجى عارض نشود مگر مزاج خودش. | در فصل دوم اين مقاله، بوعلى، در تحقيقى راجع به توابع مزاج، مىگويد: واجب است دانسته شود كه وقتى اجسام جمع شدند و ممزوج گرديدند براى بعضى مزاجى عارض نشود مگر مزاج خودش. | ||
فن پنجم، در معادن و آثار علويه است. در اين قسمت نيز تأثير ويژهاى از آثار علويهى [[ارسطو]] به چشم مىخورد. اين فن داراى دو مقاله است كه مقالهى اول در مورد آنچه كه بر زمين عارض و حادث مىشود، است. [[ابنسینا، حسین بن عبدالله|شيخ الرئيس]]، فصل اول اين مقاله را به موضوع كوهها اختصاص داده است. وى چگونگى تشكيل كوهها و ماهيت آنها را بررسی كرده و عنايت ويژهاى نيز، مانند ديگر جاهايى كه از عوامل | فن پنجم، در معادن و آثار علويه است. در اين قسمت نيز تأثير ويژهاى از آثار علويهى [[ارسطو]] به چشم مىخورد. اين فن داراى دو مقاله است كه مقالهى اول در مورد آنچه كه بر زمين عارض و حادث مىشود، است. [[ابنسینا، حسین بن عبدالله|شيخ الرئيس]]، فصل اول اين مقاله را به موضوع كوهها اختصاص داده است. وى چگونگى تشكيل كوهها و ماهيت آنها را بررسی كرده و عنايت ويژهاى نيز، مانند ديگر جاهايى كه از عوامل طبیعی زمينى و آسمانى بحث مىكند، به مشاهدات و تجربيات خود دارد. | ||
نوعي خاك در شط جيحون كه مردم با آن سرشان را مىشستند، از آن قبيل مىباشد كه بعد از بيست و سه سال، مؤلف خود شاهد تبديل شدنش به سنگ بوده است. اينكه ابرها چگونه به وجود مىآيند و همينطور چشمهها، در فصل بعدى مورد بررسی قرار گرفته است. | نوعي خاك در شط جيحون كه مردم با آن سرشان را مىشستند، از آن قبيل مىباشد كه بعد از بيست و سه سال، مؤلف خود شاهد تبديل شدنش به سنگ بوده است. اينكه ابرها چگونه به وجود مىآيند و همينطور چشمهها، در فصل بعدى مورد بررسی قرار گرفته است. | ||
خط ۱۳۷: | خط ۱۳۷: | ||
مؤلف، در بخش ديگر، به چگونگى انتفاع نفس انسانى از حواس پرداخته و غايتاً محال بودن تناسخ و فناناپذير بودن نفس انسانى را به اثبات رسانده و فن مربوط به نفس را به پايان مىبرد. | مؤلف، در بخش ديگر، به چگونگى انتفاع نفس انسانى از حواس پرداخته و غايتاً محال بودن تناسخ و فناناپذير بودن نفس انسانى را به اثبات رسانده و فن مربوط به نفس را به پايان مىبرد. | ||
فن هفتم | فن هفتم طبیعیات كه دربارهى نبات مىباشد از هفت فصل تشكيل يافته است كه به عبارتى كوتاهترين فن از فنون ثمانيهى طبیعیات شفا مىباشد. در اولين فصل اين فن تولد و اغتذاء و مزاج حيوان را توضيح داده و در فصل دوم اعضاى نبات را تبيين مىنمايد. | ||
مبادى تغذيه، توليد، تولد در نبات به همراه چگونگى تولد اجزاى گياهان و اختلاف آنها به حسب اماكن، در بخش بعدى توضيح داده شدهاند. از جمله مسائل مطرح شده در اين فن، تعريف شاخ و برگ و بوتهى گياهان است. مؤلف به صورتى بسيار دقيق و عالمانه در مورد ميوه و ثمرات گياهان و انواع و اقسام آن توضيحاتى ارائه كرده و با بيان اصناف نبات و مزاج اشيائى كه داراى نفس غاذيه مىباشند، اين فن را نيز به سرانجام مىرساند. | مبادى تغذيه، توليد، تولد در نبات به همراه چگونگى تولد اجزاى گياهان و اختلاف آنها به حسب اماكن، در بخش بعدى توضيح داده شدهاند. از جمله مسائل مطرح شده در اين فن، تعريف شاخ و برگ و بوتهى گياهان است. مؤلف به صورتى بسيار دقيق و عالمانه در مورد ميوه و ثمرات گياهان و انواع و اقسام آن توضيحاتى ارائه كرده و با بيان اصناف نبات و مزاج اشيائى كه داراى نفس غاذيه مىباشند، اين فن را نيز به سرانجام مىرساند. | ||
بوعلى در نهايت، | بوعلى در نهايت، طبیعیات شفا را با فن هشتم كه اختصاص به طبايع حيوان دارد، تمام مىكند. مقالههاى نوزدهگانهى اين فن كه هر كدام از فصولى متشكل مىباشند، به اين صورت هستند: مقالهى اول كه سه فصل دارد، ابتدا از اختلاف حيوانات به لحاظ مأوى، مطعم، اخلاق، اعمال و اعضاء بحث كرده و در ادامه اعضاى كليه و اعضاى آليهى آنها را مورد بررسی قرار مىدهد. | ||
در مقالهى دوم، اختلاف حيوانات از جهت اعضاى ظاهرى و اعضاى باطنى مطرح است. در مقالهى سوم كه سه فصل دارد، اعضاى باطنى حيوان تشريح شده و اختلاف ميان فلاسفه و اطبا در مورد آن مطرح گرديده است و نيز از استخوانها، موها و پشمهاى حيوانات، سخن به ميان آمده است. | در مقالهى دوم، اختلاف حيوانات از جهت اعضاى ظاهرى و اعضاى باطنى مطرح است. در مقالهى سوم كه سه فصل دارد، اعضاى باطنى حيوان تشريح شده و اختلاف ميان فلاسفه و اطبا در مورد آن مطرح گرديده است و نيز از استخوانها، موها و پشمهاى حيوانات، سخن به ميان آمده است. |
ویرایش