دیوان اشعار حسن زاده آملی: تفاوت میان نسخه‌ها

    از ویکی‌نور
    (صفحه ای تازه حاوی «<div class='wikiInfo'> [[پرونده:NUR15002J1.jpg|بندانگش» ایجاد کرد.)
     
    بدون خلاصۀ ویرایش
    خط ۴۶: خط ۴۶:
    در بند اول آمده است:
    در بند اول آمده است:


    {|  class="wikitable poem"
    {{شعر}}
    |-
    {{ب|''به بسم الله الرحمن الرحيم است''|2=''كه عارف در مقام كن مقيم است''}}
    ! به بسم الله الرحمن الرحيم است !!
    {|''كن الله و بسم الله عارف''|2=''چه خوش وزنند در بحر معارف''}}
    |}
    {{پایان شعر}}
     
    {|  class="wikitable poem"
    |-
    ! كه عارف در مقام كن مقيم است !!
    |}
     
    {| class="wikitable poem"
    |-
    ! كن الله و بسم الله عارف !!
    |}
     
    {| class="wikitable poem"
    |-
    ! چه خوش وزنند در بحر معارف !!
    |}


    الى آخر
    الى آخر
    خط ۷۰: خط ۵۵:
    استاد خود در وصف دفتر دل سروده است:
    استاد خود در وصف دفتر دل سروده است:


    {|  class="wikitable poem"
    {{شعر}}
    |-
    {{ب|''چو اين دفتر حكايت دارد از دل''|2=''بسى حرف و شكايت دارد از دل''}}
    ! چو اين دفتر حكايت دارد از دل !!
    {|''بحكم طالعش از اختر دل''|2=''نهادم نام او را دفتر دل ''}}
    |}
    {|''زطوفانى درياى دل من''|2=''صدفهايى كه دارد ساحل من ''}}
     
    {|''بسى از آن صدفها را ز ساحل''|2=''نمودم جمع و شد اين دفتر دل ''}}
    {| class="wikitable poem"
    {{پایان شعر}}
    |-
    ! بسى حرف و شكايت دارد از دل !!
    |}
     
    {| class="wikitable poem"
    |-
    ! بحكم طالعش از اختر دل !!
    |}
     
    {| class="wikitable poem"
    |-
    ! نهادم نام او را دفتر دل !!
    |}
     
    {| class="wikitable poem"
    |-
    ! زطوفانى درياى دل من !!
    |}
     
    {| class="wikitable poem"
    |-
    ! صدفهايى كه دارد ساحل من !!
    |}
     
    {| class="wikitable poem"
    |-
    ! بسى از آن صدفها را ز ساحل !!
    |}
     
    {| class="wikitable poem"
    |-
    ! نمودم جمع و شد اين دفتر دل !!
    |}
     
    .


    شايان ذكر است كه نوع غزليات ديوان و خصوصا دفتر دل در حال رياضت و داشتن اربعين سروده شده است.آرى به فرموده بابا طاهر:
    شايان ذكر است كه نوع غزليات ديوان و خصوصا دفتر دل در حال رياضت و داشتن اربعين سروده شده است.آرى به فرموده بابا طاهر:


    {|  class="wikitable poem"
    {{شعر}}
    |-
    {{ب|''حقيقت بشنو از پور فريدون''|2=''كه شعله از تنور سرد نايى''}}
    ! حقيقت بشنو از پور فريدون !!
    {{پایان شعر}}
    |}
     
    {|  class="wikitable poem"
    |-
    ! كه شعله از تنور سرد نايى !!
    |}
     
    .


    مرحوم حاج ميرزا مهدى الهى قمشه اى،آن عارف بزرگ و شاعر سترگ كه صدر ديوان اشعار به دستخط مبارك آن جناب مزين است،در وصف سروده هاى استاد چنين نگاشته است:
    مرحوم حاج ميرزا مهدى الهى قمشه اى،آن عارف بزرگ و شاعر سترگ كه صدر ديوان اشعار به دستخط مبارك آن جناب مزين است،در وصف سروده هاى استاد چنين نگاشته است:
    خط ۱۳۴: خط ۷۶:
    « الاحقر مهدى الهى قمشه اى»
    « الاحقر مهدى الهى قمشه اى»


    و اينك نمونه اى از سروده هاى استاد:{|  class="wikitable poem"
    و اينك نمونه اى از سروده هاى استاد:
    |-
    ! ره عشق است و نوش و نيش دارد !!
    |}
     
    {|  class="wikitable poem"
    |-
    ! هزاران گردنه در پيش دارد !!
    |}
     
    {|  class="wikitable poem"
    |-
    ! برو راه خود و امثال خود گير !!
    |}
     
    {|  class="wikitable poem"
    |-
    ! كه اين ره لايق درويش دارد !!
    |}
     
    {|  class="wikitable poem"
    |-
    ! كجا ره مى برد در بزم خوبان !!
    |}
     
    {|  class="wikitable poem"
    |-
    ! هر آنكو نفس بدانديش دارد !!
    |}


    {| class="wikitable poem"
    {{شعر}}
    |-
    {{ب|''ره عشق است و نوش و نيش دارد''|2=''هزاران گردنه در پيش دارد''}}
    ! به كام دل رسيدن آرزو نيست !!
    {{ب|''برو راه خود و امثال خود گير ''|2=''كه اين ره لايق درويش دارد''}}
    |}
    {{ب|''كجا ره مى برد در بزم خوبان ''|2=''هر آنكو نفس بدانديش دارد''}}
    {{ب|''به كام دل رسيدن آرزو نيست ''|2=''كه سالك را اسير خويش دارد''}}
    {{ب|''شنيدم عاشقى فرزانه مى گفت''|2=''چو من ديوانه ديگر كيش دارد''}}
    {{ب|''عجب بزمى است خلوتگاه معشوق''|2=''كه در شب عاشق دل ريش دارد''}}
    {{ب|''حسن را ار تمناى وصال است ''|2=''دلش را دور از تشويش دارد''}}
    {{پایان شعر}}


    {| class="wikitable poem"
    {{شعر}}
    |-
    {{ب|''من مات قد و قامت موزون توام''|2=''دل داده آن جمال بيچون توام''}}
    ! كه سالك را اسير خويش دارد !!
    {{ب|''حاشا كه بگويمت تو ليلاى منى''|2=''اما من دل باخته مجنون توام''}}
    |}


    {|  class="wikitable poem"
    {{پایان شعر}}
    |-
    ! شنيدم عاشقى فرزانه مى گفت !!
    |}


    {| class="wikitable poem"
    {{شعر}}
    |-
    {{ب|''اى يك ده و دو كه جمله روحيد همه''|2=''از صبح ازل مست صبوحيد همه''}}
    ! چو من ديوانه ديگر كيش دارد !!
    {{ب|''افتاده به قلزم فناييم و شما ''|2=''بر كشتى كائنات نوحيد همه''}}
    |}
    {{پایان شعر}}


    {| class="wikitable poem"
    {{شعر}}
    |-
    {{ب|''سرمايه راهرو حضور و ادب است''|2=''آنگاه يكى همت و ديگر طلب است''}}
    ! عجب بزمى است خلوتگاه معشوق !!
    {{ب|''ناچار بود رهرو از اين چار اصول''|2=''ورنه به مراد دل رسيدن عجب است''}}
    |}
    {{پایان شعر}}


    {|  class="wikitable poem"
    |-
    ! كه در شب عاشق دل ريش دارد !!
    |}
    {|  class="wikitable poem"
    |-
    ! حسن را ار تمناى وصال است !!
    |}
    {|  class="wikitable poem"
    |-
    ! دلش را دور از تشويش دارد !!
    |}
    {|  class="wikitable poem"
    |-
    ! من مات قد و قامت موزون توام !!
    |}
    {|  class="wikitable poem"
    |-
    ! دل داده آن جمال بيچون توام !!
    |}
    {|  class="wikitable poem"
    |-
    ! حاشا كه بگويمت تو ليلاى منى !!
    |}
    {|  class="wikitable poem"
    |-
    ! اما من دل باخته مجنون توام !!
    |}
    {|  class="wikitable poem"
    |-
    ! اى يك ده و دو كه جمله روحيد همه !!
    |}
    {|  class="wikitable poem"
    |-
    ! از صبح ازل مست صبوحيد همه !!
    |}
    {|  class="wikitable poem"
    |-
    ! افتاده به قلزم فناييم و شما !!
    |}
    {|  class="wikitable poem"
    |-
    ! بر كشتى كائنات نوحيد همه !!
    |}
    {|  class="wikitable poem"
    |-
    ! سرمايه راهرو حضور و ادب است !!
    |}
    {|  class="wikitable poem"
    |-
    ! آنگاه يكى همت و ديگر طلب است !!
    |}
    {|  class="wikitable poem"
    |-
    ! ناچار بود رهرو از اين چار اصول !!
    |}
    {|  class="wikitable poem"
    |-
    ! ورنه به مراد دل رسيدن عجب است !!
    |}


    كتاب ديوان اشعار در تابستان 1364 توسط مركز نشر فرهنگى رجاء با كيفيت مطلوبى طبع و منتشر شد.&
    كتاب ديوان اشعار در تابستان 1364 توسط مركز نشر فرهنگى رجاء با كيفيت مطلوبى طبع و منتشر شد.&
    خط ۲۶۸: خط ۱۰۹:


    [[رده:کتاب‌شناسی]]
    [[رده:کتاب‌شناسی]]

    نسخهٔ ‏۵ ژوئن ۲۰۱۶، ساعت ۱۴:۵۶

    دیوان اشعار حسن زاده آملی
    نام کتاب دیوان اشعار حسن زاده آملی
    نام های دیگر کتاب دیوان اشعار
    پدیدآورندگان فلسفی، امیراحمد (خطاط)

    حسن‌‌زاده آملی، حسن (نويسنده)

    زبان فارسی
    کد کنگره
    موضوع
    ناشر مرکز نشر فرهنگی رجاء
    مکان نشر تهران - ایران
    سال نشر
    کد اتوماسیون 15002


    شعر صنعتى است كه همه امتها و جوامع بشرى على رغم تمام اختلافاتشان آن را جهت تأثير بر نفوس و برانگيختن عواطف و احساسات به كار مى گيرند.زيرا اگر شيوايى گفتار با هنر سجع و قافيه آميخته گردد،سخن را حلاوت و گرمى خاصى مى بخشد كه آن را در نثر كمتر مى توان يافت.چه بسا دلهايى سخت و سركش كه با سخن نرم شاعرى آب و چشمهاى جامدى كه با كلام موزونى،روان گرديده است.چه بسا افرادى كه از طريق مستقيم حق منحرف بوده و با شنيدن يا خواندن غزلى منقلب شده و به راه راست هدايت بازگشته اند.

    از اين رو عارفان دلسوخته و حكيمان وارسته و دانشمندان پيراسته،علاوه بر اينكه يافته ها و احساسات درونى خويش را با زبان شعر كه زبان احساس است،ابراز نموده اند،هميشه از صنعت شعر بهترين استفاده ها را كرده و از اين طريق اف‌كار و انظار دقيق و باريك را در اذهان رسوخ داده و صفات حميده و اخلاق فاضله را در ميان مردم شايع ساخته و قلوب انسانها را زنده و به ارواح آنان طراوتى خاص بخشيده اند.

    از جمله كسانى كه مصداق بارز سخن فوق است حضرت استاد حسن زاده آملى است كه با سرودن اشعار عرفانى،اخلاقى و حكمى اهداف ياد شده را محقق ساخته است مجموع سروده هاى معظم له در ديوانى مدون و به ديوان اشعار نام گرفته است.ديوان مزبور شامل بخشهاى مختلفى چون غزليات،قصايد،رباعيات،ترجيع بند،پندنامه و دفتر دل است.در اين ميان دفتر دل را شأنى بسزاست كه بعدد حروف بسم الله الرحمن الرحيم،نوزده بند است و هر بند در يك موضوع تكوينى.

    در بند اول آمده است:

    به بسم الله الرحمن الرحيم استكه عارف در مقام كن مقيم است
    كن الله و بسم الله عارفچه خوش وزنند در بحر معارف

    الى آخر

    استاد خود در وصف دفتر دل سروده است:

    چو اين دفتر حكايت دارد از دلبسى حرف و شكايت دارد از دل
    بحكم طالعش از اختر دلنهادم نام او را دفتر دل
    زطوفانى درياى دل منصدفهايى كه دارد ساحل من
    بسى از آن صدفها را ز ساحلنمودم جمع و شد اين دفتر دل

    شايان ذكر است كه نوع غزليات ديوان و خصوصا دفتر دل در حال رياضت و داشتن اربعين سروده شده است.آرى به فرموده بابا طاهر:

    حقيقت بشنو از پور فريدونكه شعله از تنور سرد نايى

    مرحوم حاج ميرزا مهدى الهى قمشه اى،آن عارف بزرگ و شاعر سترگ كه صدر ديوان اشعار به دستخط مبارك آن جناب مزين است،در وصف سروده هاى استاد چنين نگاشته است:

    « به مقتضاى شوق ذاتى نفوس قدسيه ناطقه به فهم حقايق،هرچه روح،اشتياقش به فهم معارف الهى و لطايف حكمى فزون است استعلاى نفس ناطقه بيشتر و انجذاب به عالم تجرد بيش.به حكم ان من الشعر لحكمة و ان الله تعالى كنوزا تحت العرش.مفتاحه لسان الشعراء ،ذوق لطيف و فكر علمى شريف و خاصه مشتاقان علوم عقلى و عرفان و طالبان مقام حقيقت و ايقان،ترنم و تفكر و تجسم معانى مجرده را به لباس زيباى شعر براى توجه نفوس لايق و تشويق خلايق و توجه به دقايق عرفان و حكمت و مبدا و معاد،ضرور دانسته و استادان علوم عقلى و ذوقى،اشارات و لطايف و حقايق قرآن گفتار ائمه اطهار را با طبع لطيف خود به لسان اشعار و نظم آبدار در آورده و نفوس مستعده را بهره مند از آن سخنان آسمانى مى كنند و بدين وسيله مردم را سوق به اخلاق فاضله دهند،لذا استاد دانشمند« حسن زاده»اشعار آبدارى براى نشر معارف الهى و ترغيب نفوس شيق به كمال و روحهاى عالى طالب حقايق،اين اشعار را كه مضامينش همه طبق اخلاق فاضله و توحيد و تزكيه و تربيت روح است،بدين مقصد عالى سروده و از طبع وقاد خداداد گوهر فشانى كرده اند.

    ان شاء الله لكل بيت بيت فى الجنة پاداش از حقيقة الحقايق خواهند يافت.حضرت حجة الاسلام بارع و استاد دروس عقليه و نقليه حوزه علمى قم ابقاه الله بحسن عنايته،در مقام نشر حكمت و معرفت بدين وسيله هم كه اكثر دانشمندان بدان نشر حقايق قرآن داده اند،متوسل شدند و على الله اجر من احسن عملا.

    « الاحقر مهدى الهى قمشه اى»

    و اينك نمونه اى از سروده هاى استاد:

    ره عشق است و نوش و نيش داردهزاران گردنه در پيش دارد
    برو راه خود و امثال خود گير كه اين ره لايق درويش دارد
    كجا ره مى برد در بزم خوبان هر آنكو نفس بدانديش دارد
    به كام دل رسيدن آرزو نيست كه سالك را اسير خويش دارد
    شنيدم عاشقى فرزانه مى گفتچو من ديوانه ديگر كيش دارد
    عجب بزمى است خلوتگاه معشوقكه در شب عاشق دل ريش دارد
    حسن را ار تمناى وصال است دلش را دور از تشويش دارد
    من مات قد و قامت موزون توامدل داده آن جمال بيچون توام
    حاشا كه بگويمت تو ليلاى منىاما من دل باخته مجنون توام
    اى يك ده و دو كه جمله روحيد همهاز صبح ازل مست صبوحيد همه
    افتاده به قلزم فناييم و شما بر كشتى كائنات نوحيد همه
    سرمايه راهرو حضور و ادب استآنگاه يكى همت و ديگر طلب است
    ناچار بود رهرو از اين چار اصولورنه به مراد دل رسيدن عجب است


    كتاب ديوان اشعار در تابستان 1364 توسط مركز نشر فرهنگى رجاء با كيفيت مطلوبى طبع و منتشر شد.&

    پیوندها