مقتنيات الدرر: تفاوت میان نسخهها
جز (جایگزینی متن - 'دايرة المعارف' به 'دايرةالمعارف') |
جز (جایگزینی متن - ' ' به ' ') |
||
خط ۴۰: | خط ۴۰: | ||
'''مقتنيات الدرر و ملتقطات الثمر'''، اثر [[حائری طهرانی، علی|على حائرى طهرانى]] | '''مقتنيات الدرر و ملتقطات الثمر'''، اثر [[حائری طهرانی، علی|على حائرى طهرانى]] است كه به زبان عربى و در 12 جلد به نگارش در آمده است. ويژگى مهم اين تفسير تربيتى و هدايتى بودن آن است كه مفسر با توجه به نيازهاى اجتماعى مخاطبان خود القا كرده است. | ||
كتاب شامل تفسير تمام قرآن است كه مؤلف پس از تدريس شفاهى، اقدام به تدوين آن نموده است. | كتاب شامل تفسير تمام قرآن است كه مؤلف پس از تدريس شفاهى، اقدام به تدوين آن نموده است. | ||
خط ۶۶: | خط ۶۶: | ||
مفسر در روايات و اخبار جعلى و اسرائيلى بنا را بر رد كامل آنها نگذاشته است، لذا در برخى موارد به نقل روايات مجعول مىپردازد. به عنوان نمونه در ذكر قصۀ هاروت و ماروت و اينكه سحر بر آنها نازل شده باشد، و دربارۀ مسخ و افتتان آنها، روايات مؤيد وقوع و عدم وقوع اين امور را با هم نقل نموده در ج 1 تفسير صفحۀ 256 مىنويسد: «و لعلّ اختلاف الاقوال من الرموزات و الذى خوطب بالقرآن اعرف به» «شايد اختلاف اقوال، از رموز مسئله باشد، پيامبر(ص) و ائمه(ع) به اين امور آگاهترند.» ايشان هيچگونه بحثى در تطبيق اين قصه و وقايع آن با موازين شرعى و عقلى و ترجيح يكى از دو قول، مطرح نكرده است. | مفسر در روايات و اخبار جعلى و اسرائيلى بنا را بر رد كامل آنها نگذاشته است، لذا در برخى موارد به نقل روايات مجعول مىپردازد. به عنوان نمونه در ذكر قصۀ هاروت و ماروت و اينكه سحر بر آنها نازل شده باشد، و دربارۀ مسخ و افتتان آنها، روايات مؤيد وقوع و عدم وقوع اين امور را با هم نقل نموده در ج 1 تفسير صفحۀ 256 مىنويسد: «و لعلّ اختلاف الاقوال من الرموزات و الذى خوطب بالقرآن اعرف به» «شايد اختلاف اقوال، از رموز مسئله باشد، پيامبر(ص) و ائمه(ع) به اين امور آگاهترند.» ايشان هيچگونه بحثى در تطبيق اين قصه و وقايع آن با موازين شرعى و عقلى و ترجيح يكى از دو قول، مطرح نكرده است. | ||
وى در مسائل كلامى به اعتبار تفكر شيعى خود، عقايد شيعۀ اماميه را پىگيرى و مطرح مىكند، در مسائلى مانند خلق قرآن، عدم سهو انبياء، امامت، عصمت، رؤيت الله، افعال عباد و... ديدگاه شيعه را بيان مىكند.به عنوان نمونه،ذيل آيه 55 سورۀ مائده در جلد 4 ص 41 بعد از نقل اخبار وارده از [[ابنعباس، عبدالله بن عباس|ابن عباس]]، مجاهد و سدى و روايت امام باقر(ع) و [[امام جعفر صادق(ع)|امام صادق(ع)]] در اينكه اين آيه دربارۀ [[علی بن ابیطالب(ع)، امام اول|حضرت على(ع)]] | وى در مسائل كلامى به اعتبار تفكر شيعى خود، عقايد شيعۀ اماميه را پىگيرى و مطرح مىكند، در مسائلى مانند خلق قرآن، عدم سهو انبياء، امامت، عصمت، رؤيت الله، افعال عباد و... ديدگاه شيعه را بيان مىكند.به عنوان نمونه،ذيل آيه 55 سورۀ مائده در جلد 4 ص 41 بعد از نقل اخبار وارده از [[ابنعباس، عبدالله بن عباس|ابن عباس]]، مجاهد و سدى و روايت امام باقر(ع) و [[امام جعفر صادق(ع)|امام صادق(ع)]] در اينكه اين آيه دربارۀ [[علی بن ابیطالب(ع)، امام اول|حضرت على(ع)]] هنگام صدقه دادن انگشتر در حال ركوع، نازل شده است، به بحث دربارۀ لفظ «ولى» و اينكه در اين آيه معناى آن «ناصر» نمىتواند باشد، مىپردازد و آن را دليل بر امامت ايشان مىداند. | ||
همانطور كه اشاره شد ايشان بحث مستقلى دربارۀ مقدمات تفسير، از جمله مسائل علوم قرآنى نداشتهاند امّا لابلاى مطالب، به تناسب به برخى از آنها مىپردازد.مانند بحث قديمى حدوث و قدم قرآن در ج 6 ص 2 ذيل آيه اول سورۀ يوسف(ع) آمده است. | همانطور كه اشاره شد ايشان بحث مستقلى دربارۀ مقدمات تفسير، از جمله مسائل علوم قرآنى نداشتهاند امّا لابلاى مطالب، به تناسب به برخى از آنها مىپردازد.مانند بحث قديمى حدوث و قدم قرآن در ج 6 ص 2 ذيل آيه اول سورۀ يوسف(ع) آمده است. | ||
خط ۷۴: | خط ۷۴: | ||
مطالب عرفانى را در حد محدود، از تأويلات نجميه (مانند ص 9 ج 1 دربارۀ حروف ذيل بسم الله) و لطائف الاشارات شيخ احمد بونى، نقل مىكند. | مطالب عرفانى را در حد محدود، از تأويلات نجميه (مانند ص 9 ج 1 دربارۀ حروف ذيل بسم الله) و لطائف الاشارات شيخ احمد بونى، نقل مىكند. | ||
گاه نيز به مقدار خيلى كم از جملات فارسى استفاده مىنمايد مانند ج 1 ص 28-29.از تفاسير كهن و نقل اقوال [[ابنعباس، عبدالله بن عباس|ابن عباس]] | گاه نيز به مقدار خيلى كم از جملات فارسى استفاده مىنمايد مانند ج 1 ص 28-29.از تفاسير كهن و نقل اقوال [[ابنعباس، عبدالله بن عباس|ابن عباس]] نيز بهره مىگيرد. | ||
== نسخه شناسى == | == نسخه شناسى == | ||
خط ۸۸: | خط ۸۸: | ||
# مجلدات مختلف تفسير | # مجلدات مختلف تفسير | ||
# دانشنامۀ قرآن و قرآن پژوهى [[خرمشاهی، بهاءالدین|بهاءالدين خرمشاهى]] ج 1 صفحۀ 761 و 889 | # دانشنامۀ قرآن و قرآن پژوهى [[خرمشاهی، بهاءالدین|بهاءالدين خرمشاهى]] ج 1 صفحۀ 761 و 889 | ||
# المفسرون حياتهم و منهجهم [[ایازی، محمدعلی|سيد محمد على ايازى]] | # المفسرون حياتهم و منهجهم [[ایازی، محمدعلی|سيد محمد على ايازى]] ص 659 | ||
# دايرةالمعارف تشيع ج 4 ص 565 | # دايرةالمعارف تشيع ج 4 ص 565 | ||
# طبقات مفسران شيعه [[عقیقی بخشایشی، عبدالرحیم|دكتر عقيقى بخشايشى]] | # طبقات مفسران شيعه [[عقیقی بخشایشی، عبدالرحیم|دكتر عقيقى بخشايشى]] ج 4 ص 316 | ||
نسخهٔ ۲۳ اکتبر ۲۰۱۷، ساعت ۰۹:۲۲
نام کتاب | مقتنیات الدرر |
---|---|
نام های دیگر کتاب | مقتنیات الدرر و ملتقطات الثمر
تفسیر مقتنیات الدرر |
پدیدآورندگان | حائری طهرانی، علی (نويسنده) |
زبان | عربی |
کد کنگره | BP 98 /ح2م7 |
موضوع | تفاسیر - قرن 14
تفاسیر شیعه - قرن ۱۴ |
ناشر | دار الکتب الإسلامیة |
مکان نشر | تهران - ایران |
سال نشر | 1337 هـ.ش |
کد اتوماسیون | AUTOMATIONCODE1982AUTOMATIONCODE |
مقتنيات الدرر و ملتقطات الثمر، اثر على حائرى طهرانى است كه به زبان عربى و در 12 جلد به نگارش در آمده است. ويژگى مهم اين تفسير تربيتى و هدايتى بودن آن است كه مفسر با توجه به نيازهاى اجتماعى مخاطبان خود القا كرده است.
كتاب شامل تفسير تمام قرآن است كه مؤلف پس از تدريس شفاهى، اقدام به تدوين آن نموده است.
انگيزۀ مؤلف
مفسر در مقدمهاى كوتاهى كه در ابتداى تفسير سوره حمد آورده است از انگيزه تأليف خود چنين مىگويد: «با تأمل در فروش يوسف(ع) در بازار، به ذهنم آمد كه من نيز دررى كه از طرق مختلف جمعآورى نموده، تقديم محبوب نمايم تا از اهل قرآن محسوب گردم، به اين منظور دررى كه از بخور زاخره و ثمارى كه از كتب تفاسير از اساتيد كسب كردهام، عرضه كنم، بدين جهت آن را مقتنيات الدرر و ملتقطات الثمر نام نهادم». (متن، ص3)
روش تفسير
روش وى چنين است كه آراء و نظريات مفسران را در ذيل آيات آورده و سپس نتيجهگيرى تربيتى و اخلاقى مىكند. اين تفسير جزء تفاسير مختصر و ساده محسوب مىشود.
مباحث ادبى و نكتههاى لغوى و بلاغى كمتر در كتاب به چشم مىخورد. قصص قرآن را با ايجاز بيان شده است.
شيوۀ ورود و پرداختن به مطالب در هر سوره بدين گونه است كه بعد از نام سوره مكان و زمان نزول و نظرات مختلف دراينباره اشاره مىكند و مورد بررسى قرار مىدهد.
دربارۀ فضيلت سوره و قرائت آن، اگر روايتى باشد، ياد مىكند و آنگاه با تفسير كلمه به كلمه و آيه به آيه با رعايت اختصار، تفسير خود را ادامه مىدهد. سپس به شرح و توضيح معانى آيات مىپردازد كه در اين بخش از روايات و اقوال اعلام و مفسرين استفاده نموده است.
مؤلف، در نقل روايات سند و منبع آنرا ذكر نمىكند در اقوال نيز اغلب اينچنين است.
ايشان بعد از نقل روايات اسباب النزول و فضل قرائت و مرويات از ائمۀ اطهار(ع)«عليهم السّلام» به بررسى صحت و سقم آن نمىپردازد، حتى اگر مخالف عقيدۀ شيعه باشد. (مانند ج 1 ص 256 دربارۀ عصمت ملائكه.)
مفسر در روايات و اخبار جعلى و اسرائيلى بنا را بر رد كامل آنها نگذاشته است، لذا در برخى موارد به نقل روايات مجعول مىپردازد. به عنوان نمونه در ذكر قصۀ هاروت و ماروت و اينكه سحر بر آنها نازل شده باشد، و دربارۀ مسخ و افتتان آنها، روايات مؤيد وقوع و عدم وقوع اين امور را با هم نقل نموده در ج 1 تفسير صفحۀ 256 مىنويسد: «و لعلّ اختلاف الاقوال من الرموزات و الذى خوطب بالقرآن اعرف به» «شايد اختلاف اقوال، از رموز مسئله باشد، پيامبر(ص) و ائمه(ع) به اين امور آگاهترند.» ايشان هيچگونه بحثى در تطبيق اين قصه و وقايع آن با موازين شرعى و عقلى و ترجيح يكى از دو قول، مطرح نكرده است.
وى در مسائل كلامى به اعتبار تفكر شيعى خود، عقايد شيعۀ اماميه را پىگيرى و مطرح مىكند، در مسائلى مانند خلق قرآن، عدم سهو انبياء، امامت، عصمت، رؤيت الله، افعال عباد و... ديدگاه شيعه را بيان مىكند.به عنوان نمونه،ذيل آيه 55 سورۀ مائده در جلد 4 ص 41 بعد از نقل اخبار وارده از ابن عباس، مجاهد و سدى و روايت امام باقر(ع) و امام صادق(ع) در اينكه اين آيه دربارۀ حضرت على(ع) هنگام صدقه دادن انگشتر در حال ركوع، نازل شده است، به بحث دربارۀ لفظ «ولى» و اينكه در اين آيه معناى آن «ناصر» نمىتواند باشد، مىپردازد و آن را دليل بر امامت ايشان مىداند.
همانطور كه اشاره شد ايشان بحث مستقلى دربارۀ مقدمات تفسير، از جمله مسائل علوم قرآنى نداشتهاند امّا لابلاى مطالب، به تناسب به برخى از آنها مىپردازد.مانند بحث قديمى حدوث و قدم قرآن در ج 6 ص 2 ذيل آيه اول سورۀ يوسف(ع) آمده است.
بحث فقهى در آيات احكام را به اختصار با ذكر اقوال و استدلال آنها متذكر مىشود. از تفسير مجمع البيان و تفسير رازى به تناوب مطالبى نقل مىنمايد.
مطالب عرفانى را در حد محدود، از تأويلات نجميه (مانند ص 9 ج 1 دربارۀ حروف ذيل بسم الله) و لطائف الاشارات شيخ احمد بونى، نقل مىكند.
گاه نيز به مقدار خيلى كم از جملات فارسى استفاده مىنمايد مانند ج 1 ص 28-29.از تفاسير كهن و نقل اقوال ابن عباس نيز بهره مىگيرد.
نسخه شناسى
اين تفسير در تهران توسط دارالكتب الاسلاميه، در قطع وزيرى 12 جزء در 6 مجلد به تاريخ 1337 تا 1342ش منتشر شده است. و اخيرا در 12 ملجد به چاپ رسيده است.
احياى اين تفسير توسط حاج ميرزا عبدالحسين محسنيان شاگرد مفسر انجام گرفته است، مقابلۀ نسخهها با نسخۀ اصلى مشخص نمودن آيات و اسناد روايات نيز توسط سيد كاظم موسوى بوده است.
منابع مقاله
- مجلدات مختلف تفسير
- دانشنامۀ قرآن و قرآن پژوهى بهاءالدين خرمشاهى ج 1 صفحۀ 761 و 889
- المفسرون حياتهم و منهجهم سيد محمد على ايازى ص 659
- دايرةالمعارف تشيع ج 4 ص 565
- طبقات مفسران شيعه دكتر عقيقى بخشايشى ج 4 ص 316