جامع التواريخ (تاريخ آل سلجوق): تفاوت میان نسخهها
جز (جایگزینی متن - 'ميافزايد' به 'میافزاید') |
جز (جایگزینی متن - 'ميكند' به 'میكند') |
||
خط ۵۱: | خط ۵۱: | ||
اين بخش از تاريخ عالم كه تاريخ بنىاسرائيل را در بردارد، به يارى و همكارى يكى از «اَحبار» نوشته شده است. بر پايه گفته نويسنده و شرط او در آغاز كتاب، «جميع تواريخِ سالفه و ازمنه اقوام ماضيه» با توجه «به زعم هر طايفه» نوشته ميشود تا كتابش به جامع التّواريخ بدل شود. تاريخ بنیاسرائیل، به گفته او، نصّ تورات و وحى مُنزَل است. | اين بخش از تاريخ عالم كه تاريخ بنىاسرائيل را در بردارد، به يارى و همكارى يكى از «اَحبار» نوشته شده است. بر پايه گفته نويسنده و شرط او در آغاز كتاب، «جميع تواريخِ سالفه و ازمنه اقوام ماضيه» با توجه «به زعم هر طايفه» نوشته ميشود تا كتابش به جامع التّواريخ بدل شود. تاريخ بنیاسرائیل، به گفته او، نصّ تورات و وحى مُنزَل است. | ||
او در چند جا از كتاب خود، مورّخ را موظف ميداند كه تاريخ هر قومى را بر پايه باورها و پندارهاى آنان بنويسد و ديدگاههاى خود در بر آن نيفزايد و حق و باطل را بر پايه ادعاهاى همانان نقل كند تا تاوان «زيادت و نقصان و حق و باطل آن سخنان بر ايشان باشد نه بر مورّخ. خود او در نقل روايتهاى تاريخى، اين تكليف را ادا | او در چند جا از كتاب خود، مورّخ را موظف ميداند كه تاريخ هر قومى را بر پايه باورها و پندارهاى آنان بنويسد و ديدگاههاى خود در بر آن نيفزايد و حق و باطل را بر پايه ادعاهاى همانان نقل كند تا تاوان «زيادت و نقصان و حق و باطل آن سخنان بر ايشان باشد نه بر مورّخ. خود او در نقل روايتهاى تاريخى، اين تكليف را ادا میكند. | ||
==گزارش محتوا== | ==گزارش محتوا== | ||
خط ۶۴: | خط ۶۴: | ||
درازاى اين دورهها را 3448 سال ميدانند. اين زمان بر پايه روايتهاى اساطيرى، با مرگ عزرا ezra؛ يعنى چهل سال پس از ساخت دومين هيكل، همزمان است و خود به پنج مقطع بخش ميشود: از آدم تا نوح (1056 سال)؛ از نوح تا ابراهيم؛ از ابراهيم تا موسى؛ از موسى تا داود؛ از داود تا عزرا. | درازاى اين دورهها را 3448 سال ميدانند. اين زمان بر پايه روايتهاى اساطيرى، با مرگ عزرا ezra؛ يعنى چهل سال پس از ساخت دومين هيكل، همزمان است و خود به پنج مقطع بخش ميشود: از آدم تا نوح (1056 سال)؛ از نوح تا ابراهيم؛ از ابراهيم تا موسى؛ از موسى تا داود؛ از داود تا عزرا. | ||
بنابراين، نويسنده نيز نوشته خود را به پنج فصل تقسيم | بنابراين، نويسنده نيز نوشته خود را به پنج فصل تقسيم میكند و براى توصيف رويدادهاى پس از اسكندر، فصل كوتاهى (ششُمى) بر آنها میافزاید و به شرح تاريخ بنیاسرائیل ميپردازد. اسرائيليان، رهبران بزرگى داشتهاند كه او آدم، نوح، ابراهيم، يوسف، موسى، داود و اسكندر كبير را از آنان ميشمرد. آنان پيامبران و پادشاهان بزرگى بودند كه بر كمال تاريخى اين قوم بسيار تأثير گذاردند. | ||
اسكندر مقدونى در ميان آنان از جايگاه خوبى برخوردار است كه درآمدنش به اين جرگه نه تنها به معناى پيدايى رويدادى بزرگ در روايات كه در تطور تاريخى اسرائيل به شمار میرود. البته نويسنده از اين رهبران بزرگ بنیاسرائیل، تنها موسى(ع) را الگويى ستودنى و دسترسناپذير ميداند كه به دليل برخوردارياش از پذيرش فراگير و پيوسته، بر همه پيامبران پيش و پس از خود برترى دارد. | اسكندر مقدونى در ميان آنان از جايگاه خوبى برخوردار است كه درآمدنش به اين جرگه نه تنها به معناى پيدايى رويدادى بزرگ در روايات كه در تطور تاريخى اسرائيل به شمار میرود. البته نويسنده از اين رهبران بزرگ بنیاسرائیل، تنها موسى(ع) را الگويى ستودنى و دسترسناپذير ميداند كه به دليل برخوردارياش از پذيرش فراگير و پيوسته، بر همه پيامبران پيش و پس از خود برترى دارد. | ||
وى چند بار اين دعوى را بازميگويد و آشكار میسازد كه بدين باور پايبند است. ديگر شخصيتهاى تاريخ بنیاسرائیل حتى هارون و عزرا در سنجش با موسى رنگ ميبازند. نويسنده بر اين است كه روح پيشگويانه در بنیاسرائیل پس از موسى از ميان میرود. رشيدالدين هنگام سخن گفتن از زندگى و رفتار موسى(ع) از چارچوب تاريخنويسى بيرون میرود و درونيترين باورهايش را در قالب واژگان ميريزد و وابستگى ژرف خود را به باورهاى دوران جوانياش دوباره آشكار | وى چند بار اين دعوى را بازميگويد و آشكار میسازد كه بدين باور پايبند است. ديگر شخصيتهاى تاريخ بنیاسرائیل حتى هارون و عزرا در سنجش با موسى رنگ ميبازند. نويسنده بر اين است كه روح پيشگويانه در بنیاسرائیل پس از موسى از ميان میرود. رشيدالدين هنگام سخن گفتن از زندگى و رفتار موسى(ع) از چارچوب تاريخنويسى بيرون میرود و درونيترين باورهايش را در قالب واژگان ميريزد و وابستگى ژرف خود را به باورهاى دوران جوانياش دوباره آشكار میكند. | ||
وى در فصل نخست از تاريخش، با پرداختن به شخصيت پيامبران و گفتارشان، آنان را منبعى تاريخى مىخواند؛ زيرا بر اين است كه خداوند آنان را از گذشته و آينده آگاه ساخت. وى به چيستى «معجزه» مىپردازد و اين موضوع را با آوردن مثالهاى فراوان و با ريزبينى بسيار، از ديگر رويدادهاى طبيعى جدا مىكند. رويدادهاى روزگار خضر، پيامبر هارونى و چندى و چگونى معجزههاى وى، نام و ويژگيهاى پادشاهان بنیاسرائیل، معجزههاى يوشع نبى و كارهاى غريب او، داستان يونس بنمتى(ع) و ارمياى نبى و اردشير در اين پاره از تاريخ بزرگ رشيدى گزارش ميشوند. وى در بخش پايانى اين كتاب، سياههاى از نامهاى پادشاهان روم نيز عرضه | وى در فصل نخست از تاريخش، با پرداختن به شخصيت پيامبران و گفتارشان، آنان را منبعى تاريخى مىخواند؛ زيرا بر اين است كه خداوند آنان را از گذشته و آينده آگاه ساخت. وى به چيستى «معجزه» مىپردازد و اين موضوع را با آوردن مثالهاى فراوان و با ريزبينى بسيار، از ديگر رويدادهاى طبيعى جدا مىكند. رويدادهاى روزگار خضر، پيامبر هارونى و چندى و چگونى معجزههاى وى، نام و ويژگيهاى پادشاهان بنیاسرائیل، معجزههاى يوشع نبى و كارهاى غريب او، داستان يونس بنمتى(ع) و ارمياى نبى و اردشير در اين پاره از تاريخ بزرگ رشيدى گزارش ميشوند. وى در بخش پايانى اين كتاب، سياههاى از نامهاى پادشاهان روم نيز عرضه میكند. | ||
==وضعيت كتاب== | ==وضعيت كتاب== | ||
خط ۷۷: | خط ۷۷: | ||
به گمان، نويسنده در تدوين بخش «تاريخ مغول» كتابش، از كمك كسى به نام بولا چينگ ساك، در تدوين «تاريخ هند» از گفتههاى راويان و كتاب [[تحقيق ما للهند]] بيرونى و در نوشتن اين بخش؛ يعنى «تاريخ بنىاسرائيل» از تورات يارى گرفت و با استفاده از منابع نوشتارى و گفتارى، جامع التواريخ را سامان داد و از آشنايياش با كتاب آسمانى تورات سود جسته است؛ زيرا وى در دودمانى يهودى پرورش يافته بود. وى تاريخهاى گوناگون بنیاسرائیل را گرد آورد و با گروهى آگاه به 24 تورات موجود، به گفتوگو در اينباره پرداخت و افزون بر اينها، كتابها و تاريخهاى پراكنده را در اينباره ديد، سپس به نوشتن اين بخش از كتابش دست زد. اگرچه نويسنده در تاريخ افرنج، تاريخ اُغوز و تاريخ بنیاسرائیل از همكارى و همكاران در نوشتن اين پاره از كتابش سخنى نميگويد، اكنون بر پايه منظومه شمسالدين كاشانى، بر پژوهشگران و مورخان روشن است كه او در ديوان خود براى تدوين و تأليف جامعالتواريخ، شصت تن را به ياورى و همكارى گرد آورد. | به گمان، نويسنده در تدوين بخش «تاريخ مغول» كتابش، از كمك كسى به نام بولا چينگ ساك، در تدوين «تاريخ هند» از گفتههاى راويان و كتاب [[تحقيق ما للهند]] بيرونى و در نوشتن اين بخش؛ يعنى «تاريخ بنىاسرائيل» از تورات يارى گرفت و با استفاده از منابع نوشتارى و گفتارى، جامع التواريخ را سامان داد و از آشنايياش با كتاب آسمانى تورات سود جسته است؛ زيرا وى در دودمانى يهودى پرورش يافته بود. وى تاريخهاى گوناگون بنیاسرائیل را گرد آورد و با گروهى آگاه به 24 تورات موجود، به گفتوگو در اينباره پرداخت و افزون بر اينها، كتابها و تاريخهاى پراكنده را در اينباره ديد، سپس به نوشتن اين بخش از كتابش دست زد. اگرچه نويسنده در تاريخ افرنج، تاريخ اُغوز و تاريخ بنیاسرائیل از همكارى و همكاران در نوشتن اين پاره از كتابش سخنى نميگويد، اكنون بر پايه منظومه شمسالدين كاشانى، بر پژوهشگران و مورخان روشن است كه او در ديوان خود براى تدوين و تأليف جامعالتواريخ، شصت تن را به ياورى و همكارى گرد آورد. | ||
ترتيب بخشهاى پنجگانه جامعالتواريخ (تاريخ هند، تاريخ چين، تاريخ افرنج / پاپان و قياصره، تاريخ بنىاسرائيل و تاريخ اُغوز) روشن نيست و نسخههاى گوناگون اين كتاب، در اينباره يكسان نيستند. بارى، اطلاعات نسخهشناختى اين اثر و ويژگيهاى نسخه تاريخ بنیاسرائیل از جامعالتواريخ بزرگ كه در مقدمه مصحح گنجانده شدهاند، تا اندازهاى راه پژوهش را در اين زمينه هموار | ترتيب بخشهاى پنجگانه جامعالتواريخ (تاريخ هند، تاريخ چين، تاريخ افرنج / پاپان و قياصره، تاريخ بنىاسرائيل و تاريخ اُغوز) روشن نيست و نسخههاى گوناگون اين كتاب، در اينباره يكسان نيستند. بارى، اطلاعات نسخهشناختى اين اثر و ويژگيهاى نسخه تاريخ بنیاسرائیل از جامعالتواريخ بزرگ كه در مقدمه مصحح گنجانده شدهاند، تا اندازهاى راه پژوهش را در اين زمينه هموار میكند. همچنين، مقدمه كارل يان بر اين كتاب، جايگاه تاريخ بنیاسرائیل را در سراسر كتاب رشيدى روشن میسازد و آگاهى هاى شايستهاى درباره وابسته بودن يا نبودن وى به طبقه ممتاز روحانيان يهودى و شيوه تاريخنگارياش در اين بخش از جامعالتواريخ عرضه میكند و با يادآورى ديدگاه نويسنده درباره دورهبندى رويدادهاى تاريخى، به بازگويى چكيدهاى از درونمايه كتاب وى ميپردازد. | ||
متن معرَّب تاريخ بنیاسرائیل در پايان كتاب آمده و مصحح محترم، فهرست نسخهبدلها و نمايهاى از واژگان نسخه فارسى آن عرضه كرده، فهرستهاى آيات و عبارتهاى تازى و نمايه جايها، كسان، كتابها و... را پس از آن گنجانده و نام كسان يادشده در كتاب، با حروف انگليسى در پانوشتهاى كتاب ثبت شده است. دوازده تصوير از متن و نقاشيهاى تاريخ بنیاسرائیل جامع التواريخ نيز از ديد نسخهشناختى بسيار سودمندند. برخى از اين تصويرها، متن فارسى و شمارى از آنان متن معرّب تاريخ بنیاسرائیل را دربردارند. نقشهاى كشتى نوح(ع)، موسى(ع) در كوه طور، يوسف و برادرانش، گور موسى(ع) و طالوت نيز خوانندگان را با اين كتاب سترگ بيشتر آشنا | متن معرَّب تاريخ بنیاسرائیل در پايان كتاب آمده و مصحح محترم، فهرست نسخهبدلها و نمايهاى از واژگان نسخه فارسى آن عرضه كرده، فهرستهاى آيات و عبارتهاى تازى و نمايه جايها، كسان، كتابها و... را پس از آن گنجانده و نام كسان يادشده در كتاب، با حروف انگليسى در پانوشتهاى كتاب ثبت شده است. دوازده تصوير از متن و نقاشيهاى تاريخ بنیاسرائیل جامع التواريخ نيز از ديد نسخهشناختى بسيار سودمندند. برخى از اين تصويرها، متن فارسى و شمارى از آنان متن معرّب تاريخ بنیاسرائیل را دربردارند. نقشهاى كشتى نوح(ع)، موسى(ع) در كوه طور، يوسف و برادرانش، گور موسى(ع) و طالوت نيز خوانندگان را با اين كتاب سترگ بيشتر آشنا میكند. | ||
==منابع مقاله== | ==منابع مقاله== |
نسخهٔ ۲۰ اکتبر ۲۰۱۷، ساعت ۲۲:۱۷
نام کتاب | جامع التواریخ (تاریخ آل سلجوق) |
---|---|
نام های دیگر کتاب | تاریخ آل سلجوق
جامع التواریخ. برگزیده |
پدیدآورندگان | رشیدالدین فضلالله (نويسنده)
روشن، محمد (مصحح) |
زبان | فارسی |
کد کنگره | DSR 1029 /ج27 ر9 |
موضوع | ایران - تاریخ - سلجوقیان، 429 - 590ق.
نثر فارسی - قرن 7ق. |
ناشر | مرکز پژوهشی ميراث مکتوب |
مکان نشر | تهران - ایران |
سال نشر | 1386 هـ.ش |
کد اتوماسیون | AUTOMATIONCODE11406AUTOMATIONCODE |
جامع التواريخ (تاريخ بنىاسرائيل)، نوشته رشيدالدين فضل الله همدانى، تصحيح و تحشيه محمد روشن، كتابى تاريخى به زبان فارسی است كه احوال و حكايتهاى همه اهل اقليمهاى جهان و طبقات اصناف بنىآدم، را دربردارد.
نويسنده به فرمان محمود غازان (704 - 695)، نوشتن آن را آغاز كرد و تا روزگار سلطان ابوسعيد بهادرخان اين كار را پى گرفت. وى در تأليف و تدوين جامع التواريخ (تاريخ عالَم)، از كتابهاى معروف و رايج تاريخى و گفتههاى شخصيتهاى پرآوازه و معتبر نيز بهرهها برد. تاريخ بنیاسرائیل، يكى از بخشهاى اين اثر ارزنده است. انگيزه ويژه نويسنده را از نوشتن اين بخش از جامعالتواريخ، سامانمند نبودن يا ضعيف بودن اطلاعات تاريخى درباره بنیاسرائیل ميتوان برشمرد.
ساختار
اين بخش از تاريخ عالم كه تاريخ بنىاسرائيل را در بردارد، به يارى و همكارى يكى از «اَحبار» نوشته شده است. بر پايه گفته نويسنده و شرط او در آغاز كتاب، «جميع تواريخِ سالفه و ازمنه اقوام ماضيه» با توجه «به زعم هر طايفه» نوشته ميشود تا كتابش به جامع التّواريخ بدل شود. تاريخ بنیاسرائیل، به گفته او، نصّ تورات و وحى مُنزَل است.
او در چند جا از كتاب خود، مورّخ را موظف ميداند كه تاريخ هر قومى را بر پايه باورها و پندارهاى آنان بنويسد و ديدگاههاى خود در بر آن نيفزايد و حق و باطل را بر پايه ادعاهاى همانان نقل كند تا تاوان «زيادت و نقصان و حق و باطل آن سخنان بر ايشان باشد نه بر مورّخ. خود او در نقل روايتهاى تاريخى، اين تكليف را ادا میكند.
گزارش محتوا
بر پايه گفتار نويسنده، بنیاسرائیل گروهى گسترده و طايفهاى بىشمارند و از آنان حكايتهاى غريب و روايتهاى عجيبى رسيده است. او در اين بخش از كتاب سترگ خود، آن روايتها و حكايتها را گرد ميآورد و رويدادهاى تاريخ آنان را از آغاز عصر اسكندرى و يونانى، در سه دوره ميگنجاند:
- از آغاز آفرينش تا سفر خروج (اكسدوس)؛
- از خروج تا آمدن اسكندر كبير؛
- دوره اسكندر.
درازاى اين دورهها را 3448 سال ميدانند. اين زمان بر پايه روايتهاى اساطيرى، با مرگ عزرا ezra؛ يعنى چهل سال پس از ساخت دومين هيكل، همزمان است و خود به پنج مقطع بخش ميشود: از آدم تا نوح (1056 سال)؛ از نوح تا ابراهيم؛ از ابراهيم تا موسى؛ از موسى تا داود؛ از داود تا عزرا.
بنابراين، نويسنده نيز نوشته خود را به پنج فصل تقسيم میكند و براى توصيف رويدادهاى پس از اسكندر، فصل كوتاهى (ششُمى) بر آنها میافزاید و به شرح تاريخ بنیاسرائیل ميپردازد. اسرائيليان، رهبران بزرگى داشتهاند كه او آدم، نوح، ابراهيم، يوسف، موسى، داود و اسكندر كبير را از آنان ميشمرد. آنان پيامبران و پادشاهان بزرگى بودند كه بر كمال تاريخى اين قوم بسيار تأثير گذاردند.
اسكندر مقدونى در ميان آنان از جايگاه خوبى برخوردار است كه درآمدنش به اين جرگه نه تنها به معناى پيدايى رويدادى بزرگ در روايات كه در تطور تاريخى اسرائيل به شمار میرود. البته نويسنده از اين رهبران بزرگ بنیاسرائیل، تنها موسى(ع) را الگويى ستودنى و دسترسناپذير ميداند كه به دليل برخوردارياش از پذيرش فراگير و پيوسته، بر همه پيامبران پيش و پس از خود برترى دارد.
وى چند بار اين دعوى را بازميگويد و آشكار میسازد كه بدين باور پايبند است. ديگر شخصيتهاى تاريخ بنیاسرائیل حتى هارون و عزرا در سنجش با موسى رنگ ميبازند. نويسنده بر اين است كه روح پيشگويانه در بنیاسرائیل پس از موسى از ميان میرود. رشيدالدين هنگام سخن گفتن از زندگى و رفتار موسى(ع) از چارچوب تاريخنويسى بيرون میرود و درونيترين باورهايش را در قالب واژگان ميريزد و وابستگى ژرف خود را به باورهاى دوران جوانياش دوباره آشكار میكند.
وى در فصل نخست از تاريخش، با پرداختن به شخصيت پيامبران و گفتارشان، آنان را منبعى تاريخى مىخواند؛ زيرا بر اين است كه خداوند آنان را از گذشته و آينده آگاه ساخت. وى به چيستى «معجزه» مىپردازد و اين موضوع را با آوردن مثالهاى فراوان و با ريزبينى بسيار، از ديگر رويدادهاى طبيعى جدا مىكند. رويدادهاى روزگار خضر، پيامبر هارونى و چندى و چگونى معجزههاى وى، نام و ويژگيهاى پادشاهان بنیاسرائیل، معجزههاى يوشع نبى و كارهاى غريب او، داستان يونس بنمتى(ع) و ارمياى نبى و اردشير در اين پاره از تاريخ بزرگ رشيدى گزارش ميشوند. وى در بخش پايانى اين كتاب، سياههاى از نامهاى پادشاهان روم نيز عرضه میكند.
وضعيت كتاب
به گمان، نويسنده در تدوين بخش «تاريخ مغول» كتابش، از كمك كسى به نام بولا چينگ ساك، در تدوين «تاريخ هند» از گفتههاى راويان و كتاب تحقيق ما للهند بيرونى و در نوشتن اين بخش؛ يعنى «تاريخ بنىاسرائيل» از تورات يارى گرفت و با استفاده از منابع نوشتارى و گفتارى، جامع التواريخ را سامان داد و از آشنايياش با كتاب آسمانى تورات سود جسته است؛ زيرا وى در دودمانى يهودى پرورش يافته بود. وى تاريخهاى گوناگون بنیاسرائیل را گرد آورد و با گروهى آگاه به 24 تورات موجود، به گفتوگو در اينباره پرداخت و افزون بر اينها، كتابها و تاريخهاى پراكنده را در اينباره ديد، سپس به نوشتن اين بخش از كتابش دست زد. اگرچه نويسنده در تاريخ افرنج، تاريخ اُغوز و تاريخ بنیاسرائیل از همكارى و همكاران در نوشتن اين پاره از كتابش سخنى نميگويد، اكنون بر پايه منظومه شمسالدين كاشانى، بر پژوهشگران و مورخان روشن است كه او در ديوان خود براى تدوين و تأليف جامعالتواريخ، شصت تن را به ياورى و همكارى گرد آورد.
ترتيب بخشهاى پنجگانه جامعالتواريخ (تاريخ هند، تاريخ چين، تاريخ افرنج / پاپان و قياصره، تاريخ بنىاسرائيل و تاريخ اُغوز) روشن نيست و نسخههاى گوناگون اين كتاب، در اينباره يكسان نيستند. بارى، اطلاعات نسخهشناختى اين اثر و ويژگيهاى نسخه تاريخ بنیاسرائیل از جامعالتواريخ بزرگ كه در مقدمه مصحح گنجانده شدهاند، تا اندازهاى راه پژوهش را در اين زمينه هموار میكند. همچنين، مقدمه كارل يان بر اين كتاب، جايگاه تاريخ بنیاسرائیل را در سراسر كتاب رشيدى روشن میسازد و آگاهى هاى شايستهاى درباره وابسته بودن يا نبودن وى به طبقه ممتاز روحانيان يهودى و شيوه تاريخنگارياش در اين بخش از جامعالتواريخ عرضه میكند و با يادآورى ديدگاه نويسنده درباره دورهبندى رويدادهاى تاريخى، به بازگويى چكيدهاى از درونمايه كتاب وى ميپردازد.
متن معرَّب تاريخ بنیاسرائیل در پايان كتاب آمده و مصحح محترم، فهرست نسخهبدلها و نمايهاى از واژگان نسخه فارسى آن عرضه كرده، فهرستهاى آيات و عبارتهاى تازى و نمايه جايها، كسان، كتابها و... را پس از آن گنجانده و نام كسان يادشده در كتاب، با حروف انگليسى در پانوشتهاى كتاب ثبت شده است. دوازده تصوير از متن و نقاشيهاى تاريخ بنیاسرائیل جامع التواريخ نيز از ديد نسخهشناختى بسيار سودمندند. برخى از اين تصويرها، متن فارسى و شمارى از آنان متن معرّب تاريخ بنیاسرائیل را دربردارند. نقشهاى كشتى نوح(ع)، موسى(ع) در كوه طور، يوسف و برادرانش، گور موسى(ع) و طالوت نيز خوانندگان را با اين كتاب سترگ بيشتر آشنا میكند.
منابع مقاله
متن كتاب.
مقدمه مصحح كتاب.
روشن، محمد (زمستان 1382)، «در آستانه تحقيق جامع التواريخ و تاريخ عالم»، آيينه ميراث، شماره 23.
پیوندها
مطالعه کتاب جامع التواریخ (تاریخ آل سلجوق) در پایگاه کتابخانه دیجیتال نور