شرف‌الدین، سید عبدالحسین: تفاوت میان نسخه‌ها

    از ویکی‌نور
    (صفحه ای تازه حاوی «<div class='wikiInfo'> [[پرونده:NUR00199.jpg|بندانگشتی» ایجاد کرد.)
     
    بدون خلاصۀ ویرایش
    خط ۴۶: خط ۴۶:




    == ولادت ==
    ==ولادت==


    «سيد عبدالحسين شرف‏الدين»، در يكى از روزهاى سال 1290ق، در شهر كاظمين ديده به جهان گشود. وى در دامان پرمهر مادر پاك‏دامن و مهربانش، «زهرا صدر» و تحت نظارت پدر عالم و روحانى‏اش، «سيد يوسف شرف‏الدين» پرورش يافت.


    «سيد عبدالحسين شرف الدين» در يكى از روزهاى سال 1290 ق. در شهر كاظمين ديده به جهان گشود. وى در دامان پر مهر مادر پاكدامن و مهربانش «زهرا صدر» و تحت نظارت پدر عالم و روحانى اش «سيد يوسف شرف الدين » پرورش يافت.
    ==تحصيلات==


    == دوران تحصيل ==
    يك‏ساله بود كه پدرش تصميم گرفت براى گذراندن مراحل عالى تحصيل به نجف اشرف مهاجرت كند و به اين ترتيب، سيد عبدالحسين به‏همراه پدر و مادر، راهى آن ديار شد. شش سال داشت كه در نجف اشرف به مكتب‏خانه رفت تا قرآن را از معلمان متدين و عالم فراگيرد.


    در هشت‏سالگى و پس از بازگشت خانواده به جبل عامل، در محضر پدر عالم و روحانى خود، به خواندن ادبيات عرب پرداخت و سال‏ها به فراگيرى صرف، نحو، لغت، معانى، بيان، بديع، شعر، انشاء، تاريخ و خط مشغول شد و با تمرين و ممارست معلوماتش را به كمال رسانيد. پس از آنكه در ادبيات، منطق و اصول فقه معلومات لازم و ضرورى را كسب كرد، در محضر پدر به تحصيل فقه پرداخت و با عزمى جزم كتاب‏هاى فقهى «نجاة العباد»، «المختصر النافع في الفقه الإمامية» و «شرائع الإسلام» را به‏نحو شايسته‏اى فراگرفت.


    يك ساله بود كه پدرش تصميم گرفت براى گذراندن مراحل عالى تحصيل به نجف اشرف مهاجرت كند، و به اين ترتيب ، سيد عبدالحسين به همراه پدر و مادر راهى آن ديار شد. شش سال داشت كه در نجف اشرف به مكتب خانه رفت تا قرآن را از معلمان متدين و عالم فرا گيرد. در هشت سالگى پس از بازگشت خانواده به جبل عامل ، در محضر پدر عالم و روحانى خود، به خواندن ادبيات عرب پرداخت و سالها به فراگيرى صرف ، نحو، لغت ، معانى ، بيان ، بديع ، شعر، انشا، تاريخ و خط مشغول شد و با تمرين و ممارست ، معلوماتش را به كمال رسانيد. پس از آنكه در ادبيات ، منطق و اصول فقه معلومات لازم و ضرورى را كسب كرد در محضر پدر به تحصيل فقه پرداخت و با عزمى جزم ، كتابهاى فقهى نجاة العباد، المختصر النافع فى فقه الاماميه و شرايع الاسلام را به نحو شايسته اى فرا گرفت. سيد علاوه بر اين كتابها در زمينه هاى ادبيات ،تاريخ ، تفسير، فقه ، اصول ، منطق ، اخلاق ، اعتقادات ، و... با شور و شوق جوشانى به مطالعات دامنه دار و عميقى دست زد، استعداد درخشان خويش را پروراند و به دانستنيهاى سرشارى نائل آمد. در همين سالها بود كه وى به پيشنهاد پدر و مادر، با دختر عموى خويش پيمان زناشويى بست.  
    سيد علاوه بر اين كتاب‏ها در زمينه‏هاى ادبيات، تاريخ، تفسير، فقه، اصول، منطق، اخلاق، اعتقادات و... با شور و شوق جوشانى به مطالعات دامنه‏دار و عميقى دست زد، استعداد درخشان خويش را پروراند و به دانستنى‏هاى سرشارى نائل آمد. در همين سال‏ها بود كه وى به پيشنهاد پدر و مادر، با دختر عموى خويش پيمان زناشويى بست.


    == اساتيد ==
    ==اساتید==


    در سال 1310ق، به‏همراه مادر، همسر و برادرش رخت سفر به عراق بربست و در پى توصيه پدربزرگش آيت‏الله سيد هادى صدر و ديگر آشنايانش، به‏همراه خانواده‏اش به سامرا رفت. شرف‏الدين پس از گفتگو و تبادل نظر با دايى فرزانه و عالم خود آيت‏الله سيد حسن صدر، تحصيلات فقهى و اصولى خويش را در نزد دو استاد معروف حوزه علميه سامرا، شيخ حسن كربلايى (متوفى 1322ق) و شيخ باقر حيدر (متوفى 1333ق) آغاز كرد. همچنين هر صبح جمعه، وى با شور و رغبت وصف‏ناپذيرى، پاى درس اخلاق حكيم الهى آيت‏الله شيخ فتحعلى سلطان‏آبادى حضور مى‏يافت و دل عطشناكش را از آن سرچمشه عشق حق سيراب مى‏ساخت.


    در سال 1310 ق. به همراه مادر، همسر و برادرش رخت سفر به عراق بربست و در پى توصيه پدربزرگش آيت الله سيد هادى صدر و ديگر آشنايانش ، به همراه خانواده اش به سامرا رفت. شرف الدين پس از گفتگو و تبادل نظر با دايى فرزانه و عالم خود آيت الله سيد حسن صدر، تحصيلات فقهى و اصولى خويش را در نزد دو استاد معروف حوزه علميه سامرا، شيخ حسن كربلايى (متوفى 1322 ق.) و شيخ باقر حيدر (متوفى 1333 ق.) آغاز كرد. همچنين هر صبح جمعه ، وى با شور و رغبت وصف ناپذيرى ، پاى درس اخلاق حكيم الهى آيت الله شيخ فتحعلى سلطان آبادى حضور مى يافت . و دل عطشناكش را از آن سرچمشه عشق حق سيراب مى ساخت .
    پس از گذشت يك سال و در هنگامى كه مرجع تقليد شيعيان جهان آيت‏الله ميرزاى شيرازى بنا به عللى سامرا را به قصد نجف ترك كرد، شرف‏الدين نيز با ديگر عالمان و مدرسان حوزه عمليه سامرا، راهى نجف، ديار عشق و قبله طالبان علم شد. وى براى تحصيل دوره‏هاى عالى فقه، اصول، حديث، كلام و... سال‏ها پاى درس عالمان و فقيهان بزرگ حوزه علميه نجف، از جمله:
    1. آقا رضا اصفهانى (متوفى 1322ق)؛
    2. شيخ محمدطه نجف (متوفى 1323ق)؛
    3. آخوند خراسانى (متوفى 1329ق)؛
    4. شيخ‏الشريعه اصفهانى (متوفى 1303ق)؛
    5. شيخ عبدالله مازندرانى (متوفى 1330ق)؛
    6. سيد محمدكاظم طباطبايى يزدى (متوفى 1337ق)؛
    7. ميرزا حسين نورى (متوفى 1320ق).


    پس از گذشت يك سال و در هنگامى كه مرجع تقليد شيعيان جهان آيت الله ميرزاى شيرازى بنا به عللى سامرا را به قصد نجف ترك كرد، شرف الدين نيز با ديگر عالمان و مدرسان حوزه عمليه سامرا، راهى نجف ، ديار عشق و قبله طالبان علم شد. وى براى تحصيل دوره هاى عالى فقه ، اصول ، حديث ، كلام و... سالها پاى درس عالمان و فقيهان بزرگ حوزه علميه نجف از جمله :
    ==مرجعیت==


    - آقا رضا اصفهانى (متوفى 1322 ق.)
    شرف‏الدين پس از دوازده سال تحصيل، تحقيق و مناظرات علمى و اعتقادى و در نهايت شوق و تلاش و پشتكار ويژه طلبگى، به مرتبه بلند فقاهت و اجتهاد دست يافت و از سوى فقهاى طراز اول نجف، صاحب اجازات و تأييدات اجتهادى شد و در سى و دو سالگى، اجتهاد مطلق او مورد قبول و تأييد همه مجتهدان بزرگ حوزه علميه نجف، كاظمين، كربلا و سامرا قرار گرفت. او در اين مدت، در كنار تحصيلات علمى و فقهى، با جديت تمام به فعاليت‏هاى ادبى و تلاش در جهت تسلط كامل بر رموز بلاغت، صنايع ادبى و شيوه‏هاى سخنورى، نويسندگى و بحث دست زد و در اين فنون نيز ممتاز گشت.


    - شيخ محمد طه نجف (متوفى 1323 ق.)
    وى در تاريخ نهم ربيع‏الأول سال 1322ق، همراه با خانواده‏اش، نجف اشرف را ترك كرد و از راه دمشق رهسپار جبل عامل شد و در ميان امواج خروشان احساسات و عواطف پاك هم‏وطنانش، به وطن قدم نهاد. ابتدا در «شحور» اقامت كرد و در كنار پدر بزرگوارش به ارشاد مردم و تدريس، تعليم و تربيت نسل جوان همت گماشت. پس از سه سال، به دعوت مردم «صور»، راهى آنجا شد. وى با تأسيس حسينيه صور، آنجا را به مركزى براى برگزارى برنامه‏هاى گوناگون دينى و اجتماعى تبديل كرد.


    - آخوند خراسانى (متوفى 329 ق.)
    ==منادی وحدت==


    - شيخ الشريعه اصفهانى (متوفى 1303 ق.)
    شرف‏الدين، به‏مثابه عالمى آگاه به زمان، روشن‏بين و آشنا به حقايق اصيل مكتب آسمانى اسلام، از روزگار جوانى، از اوضاع نابسامان و آشفته آن روز جوامع اسلامى و اختلافات بيهوده و تأسف‏بار مسلمانان رنج مى‏برد. او نه‏تنها به اصلاح و سازندگى جوامع شيعى مى‏انديشيد، بلكه از آغاز اقدام‏هاى اجتماعى و دينى خود، در انديشه اصلاح و عزت‏بخشى به همه ممالك اسلامى و ايجاد اتحاد و برادرى در بين فرقه‏هاى مختلف مسلمانان بود. وى نيم قرن تمام با همه توان علمى و معنوى‏اش و با قلم، بيان و عمل صادقانه‏اش، در متحد ساختن امت محمد(ص) كوشيد و از هيچ سعى و تلاشى دريغ نورزيد.


    - شيخ عبدالله مازندرانى (متوفى 1330 ق.)
    نخستين گام بلند و سنگين وى در راه وحدت امت اسلامى، تأليف كتاب گران‏قدر «الفصول المهمة في تأليف الأمة» بود كه در سال 1327ق، در شهر صور به زيور طبع درآمد. از اين تاريخ تا پايان عمر (1377ق)، همواره به دنبال تحقق اين آرمان الهى خويش حركت كرد و به نتايج درخشان و ثمربخشى دست يافت.


    - سيد محمد كاظم طباطبايى يزدى (متوفى 1337 ق.)
    در اواخر سال 1329ق، براى ديدار از مصر و آشنايى با علماى دينى، دانشمندان، متفكران و نويسندگان آن ديار و مساعد كردن زمينه ايجاد اتحاد ملت اسلام، راهى آن ديار شد. وى دريافته بود كه بهترين نقطه حركتش دانشگاه «الأزهر»، بزرگ‏ترين مركز علمى و دينى مسلمانان اهل سنت است.


    - ميرزا حسين نورى (متوفى 1320 ق.)
    دست تقدير، شرف‏الدين را با مفتى بزرگ و استاد معروف دانشگاه الأزهر، شيخ سليم بشرى مالكى، آشنا كرد. ثمره اين آشنايى علمى و مذهبى، مباحثات و مكاتبات شورانگيز و شگفتى‏زايى بود كه در تاريخ اسلام مى‏تواند در راه اتحاد ملل مسلمان و دست يافتن به حقايق و وقايع تاريخ، سرمشق عالمان و متفكران مسلمان باشد.


    نشست .
    بيست و پنج سال بعد از آن واقعه، در سال 1355ق، شرف‏الدين مجموعه مكاتبات خود و شيخ سليم را كه 112 نامه بود، به‏همراه مقدمه‏اى روشنگر، به‏صورت كتابى با نام «المراجعات»، در شهر صيدا به چاپ رساند.


    == اجتهاد ==
    از ويژگى‏هاى اين كتاب، كاربرد واژه‏هاى نو و پرمعنا، جملات كوتاه و آهنگين، تعبيرات بديع و دلنشين و پربار كردن مطالب از اشعار و امثال عرب، افزون بر جنبه‏هاى علمى و استدلالى كتاب است كه اين اثر را در نوع خود بى‏نظير ساخته است.


    در مصر، شرف‏الدين ضمن مكاتبه با شيخ سليم بشرى، با ديگر عالمان و دانشوران اهل سنت نيز ملاقات و مباحثات علمى، دينى و فلسفى داشت و بزرگان آنان مانند شيخ محمد نجيب، شيخ محمد سلموطى، شيخ محمد عبده و شيخ عبدالكريم الكتانى ادريسى، با نوشتن اجازات و تأييدات علمى، مقام علمى و فكرى شرف‏الدين را گرامى داشتند و از او تجليل كردند.


    شرف الدين پس از دوازده سال تحصيل ، تحقيق و مناظرات علمى و اعتقادى و در نهايت شوق و تلاش و پشتكار ويژه طلبگى ، به مرتبه بلند فقاهت و اجتهاد دست يافت و از سوى فقهاى طراز اول نجف ، صاحب اجازات و تأييدات اجتهادى شد و در سى و دو سالگى ، اجتهاد مطلق او مورد قبول و تأييد همه مجتهدان بزرگ حوزه علميه نجف ، كاظمين ، كربلا و سامرا قرار گرفت . او در اين مدت ، در كنار تحصيلات علمى و فقهى ، با جديت تمام به فعاليتهاى ادبى و تلاش در جهت تسلط كامل بر رموز بلاغت ، صنايع ادبى و شيوه هاى سخنورى ، نويسندگى و بحث دست زد و در اين فنون نيز ممتاز گشت . در تاريخ نهم ربيع الاول سال 1322 ق. همراه با خانواده اش نجف اشرف را ترك كرد و از راه دمشق رهسپار جبل عامل شد و در ميان امواج خروشان احساست و عواطف پاك هم وطنانش ، به وطن قدم نهاد. ابتدا در «شحور» اقامت كرد و در كنار پدر بزرگوارش به ارشاد مردم و تدريس ، تعليم و تربيت نسل جوان همت گماشت، پس از سه سال ، به دعوت مردم صور، راهى آنجا شد. وى با تأسيس حسينيه صور آنجا رابه مركزى براى برگزارى برنامه هاى گوناگون دينى و اجتماعى تبديل كرد.
    ==مبارزات علامه==


    == چاووش وحدت ==
    در اواخر سال 1330ق، وى پس از انجام رسالت خويش و فتح دل‏هاى مخالفان، از مصر عازم لبنان شد. در آن زمان، مردم لبنان نيز بسان ديگر مردم سرزمين‏هاى اسلامى، خواستار استقلال كشورشان و رهايى از زير سلطه عثمانى‏ها بودند.


    براى اولين بار و با تأييد حركت گروه‏هاى استقلال‏طلب، شرف‏الدين وارد ميدان مبارزات سياسى و درگيرى‏هاى اجتماعى شد. در دوران جنگ‏هاى استقلال لبنان، وى در كنار مردم ماند و رهبرى دينى و سياسى و پناه دادن به مردم بى‏پناه جبل عامل را تقبل كرد. او براى شكل دادن به قيام همگانى و هماهنگ كردن حركت‏هاى ضد فرانسوى در سرتاسر كشور، علما و رهبران جبل عامل را براى تشكيل يك كنگره عمومى در شهر «وادى الحجير» - در مرز لبنان و سوريه - فراخواند و در ضمن سخنرانى در اين كنگره، عليه فرانسويان فتواى جهاد داد.


    شرف الدين ، به مثابه عالمى آگاه به زمان ، روشن بين و آشنا به حقايق اصيل مكتب آسمانى اسلام ، از روزگار جوانى ، از اوضاع نابسامان و آشفته آن روز جوامع اسلامى و اختلافات بيهوده و تأسف بار مسلمانان رنج مى برد. او نه تنها به اصلاح و سازندگى جوامع شيعى مى انديشيد، بلكه از آغاز اقدامهاى اجتماعى و دينى خود، در انديشه اصلاح و عزت بخشى به همه ممالك اسلامى و ايجاد اتحاد و برادرى در بين فرقه هاى مختلف مسلمانان بود. وى نيم قرن تمام با همه توان علمى و معنوى اش و با قلم ، بيان و عمل صادقانه اش ، در متحد ساختن امت محمد (ص) كوشيد و از هيچ سعى و تلاش دريغ نورزيد.  
    در پى جستجوى فرانسويان براى دستگيرى شرف‏الدين، وى ابتدا به جبل عامل و سپس به دمشق هجرت كرد و در اجتماعات سياسى، علمى و دينى دمشق حضور يافت. چون آوازه علمى و سياسى‏اش آفاق كشورهاى اسلامى را پر كرده بود، هر جا مى‏رفت قدر مى‏ديد و بر صدر مى‏نشست. او علما، دانشمندان، سياستمداران، روشنفكران و مبارزان را راهنمايى مى‏كرد و راه درست مبارزات سياسى را به آنان نشان مى‏داد. فرانسويان كه به شرف‏الدين دست نيافتند، خانه و كتابخانه‏اش را آتش زدند و بسيارى از آثار خطى او را سوزاندند.!


    نخستين گام بلند و سنگين وى در راه وحدت امت اسلامى ، تأليف كتاب گرانقدر «الفصول المهمة فى تأليف الامة» بود كه در سال 1327 ق. در شهر صور به زيور طبع در آمد. http://www.hawzah.net/Hawzah/Daneshvars/footnt02.htm - link330 از اين تاريخ تا پايان عمر (1377 ق.) همواره به دنبال تحقق اين آرمان الهى خويش حركت كرد و به نتايج درخشان و ثمر بخشى دست يافت .
    شرف‏الدين علاوه بر فعاليت‏هاى سياسى و اجتماعى در دمشق، به اوضاع تبعيديان مسلمان لبنانى و غير لبنانى رسيدگى مى‏كرد. او و ديگر مبارزان لبنانى، مدتى را در دمشق گذراندند، تا اينكه فرانسويان توطئه‏طلب و تجاوزكار، دامنه تجاوزات خود را گسترش دادند و خاك سوريه را نيز اشغال كردند. شرف‏الدين به‏همراه خانواده‏اش به فلسطين رفت و در شهر «حيفا» سكنى گزيد. چندى بعد در سال 1338ق، با لباس مبدل و براى دومين بار عازم مصر شد. وى علاوه بر حضور در مساجد و محافل علمى، سياسى و ادبى، هر روز با افراد و گروه‏هاى مختلفى ديدار و گفتگو مى‏كرد و اكثر سخنانش در نشريات آن روز مصر به چاپ مى‏رسيد.


    در اواخر سال 1329 ق. براى ديدار از مصر و آشنايى با علماى دينى ، دانشمندان ، متفكران و نويسندگان آن ديار و مساعد كردن زمينه ايجاد اتحاد ملت اسلام ، راهى آن ديار شد وى دريافته بود كه بهترين نقطه حركتش دانشگاه الازهر، بزرگترين مركز علمى و دينى مسلمانان اهل سنت است .
    در يكى از سخنرانى‏هاى پرشور خود جمله پرمحتوا و عميقى گفت كه حقيقت وحدت اسلامى را بيان مى‏كرد. سيد رشيد رضا، عالم و نويسنده مشهور مصرى كه در آن محفل حضور داشت، آن جمله را با خط درشتى در مجله خود «المنار» چاپ كرد و آن جمله اين بود:


    دست تقدير شرف الدين را با مفتى بزرگ و استاد معروف دانشگاه الازهر، شيخ سليم بشرى مالكى ، آشنا كرد. ثمره اين آشنايى علمى و مذهبى ، مباحثات و مكاتبات شورانگيز و شگفتى زايى بود كه در تاريخ اسلام مى تواند در راه اتحاد ملل مسلمان و دست يافتن به حقايق و وقايع تاريخ ، سرمشق عالمان و متفكران مسلمان باشد.
    «شيعه و سنى را روز نخست، سياست (و مطامع سياسى)، از هم جدا كرده است و اكنون نيز بايد سياست (و مصالح سياسى اسلام و مسلمانان) آن دو را در كنار هم بنشاند و متحدشان كند».


    بيست و پنج سال بعد از آن واقعه ، در سال 1355 ق. شرف الدين مجموعه مكاتبات خود و شيخ سليم را كه 112 نامه بود. به همراه مقدمه اى روشنگر، به صورت كتابى با نام المراجعات ، در شهر صيدا به چاپ رساند.
    شرف‏الدين مدتى در مصر ماند، سپس بر آن شد تا در نزديك‏ترين نقطه لبنان حضور يابد و از نزديك براى آزادى كشور و ملتش تلاشى شايسته را به انجام رساند.


    از ويژگيهاى اين كتاب ، كاربرد واژه هاى نو و پرمعنا، جملات كوتاه و آهنگين ، تعبيرات بديع و دلنشين و پربار كردن مطالب از اشعار و امثال عرب ، افزون بر جنبه هاى علمى و استدلالى كتاب بود كه اين اثر را در نوع خود بى نظير ساخته است .
    وقتى وارد بيروت شد، فرانسويان خواستند مقدمات عزيمت او را به شهر صور زودتر فراهم كنند، ولى شرف‏الدين در بيروت توقف كرد تا براى آزادى ديگر مبارزان و آزادى‏خواهان مهاجر، تبعيدى و متوارى، با حاكمان مذاكره و گفتگو كند. به‏هرتقدير، با آزادى و بازگشت ديگر مبارزان و آزادى‏خواهان موافقت به عمل آمد و شرف‏الدين با خيالى آسوده، آهنگ صور كرد.


    در مصر، شرف الدين ضمن مكاتبه با شيخ سليم بشرى ، با ديگر عالمان و دانشوران اهل سنت نيز ملاقات و مباحثات علمى ، دينى و فلسفى داشت و بزرگان آنان مانند مانند شيخ محمد نجيب ، شيخ محمد سلموطى ، شيخ محمد عبده و شيخ عبدالكريم الكتانى ادريسى ، با نوشتن اجازات و تأييدات علمى ، مقام علمى و فكرى شرف الدين را گرامى داشتند و از او تجليل كردند.
    روز بازگشت شرف‏الدين به وطن، از ايام به‏يادماندنى تاريخ لبنان است. مردم مبارز و مسلمانى كه حدود يك سال از نعمت حضور عينى رهبر دينى و انقلابى خود محروم بودند، به هنگام بازگشت شكوهمند او، تمام احساسات درونى خويش را با شور و هيجان و تظاهرات و شعر و خطابه اظهار مى‏كردند.


    == دوران جهاد و مبارزه ==
    شرف‏الدين مردانه با استيلاى بيگانگان غربى به مخالفت برخاست و تا خروج آخرين عمال آنان از لبنان و به رسميت شناختن استقلال اين كشور در سال 1945م، مبارزه كرد. در دورانى كه او با سلطه فرانسه در لبنان مبارزه مى‏كرد، فلسطين تحت سيطره انگلستان قرار داشت و هنوز مسئله فلسطين به‏صورتى كه بعد از سال 1948م، مطرح شد، درنيامده بود، ولى زمينه آن آماده مى‏شد. در آن دوران، شرف‏الدين مهاجرت يهوديان جهان به خاك فلسطين را براى آينده آن كشور خطرناك مى‏دانست و به همين جهت، همواره خطر يهوديان صهيونيست را براى فلسطين تذكر مى‏داد.


    ==مسافرت‌های علامه==


    در اواخر سال 1330 ق. وى پس از انجام رسالت خويش و فتح دلهاى مخالفان ، از مصر عازم لبنان شد. در آن زمان مردم لبنان نيز بسان ديگر مردم سرزمينهاى اسلامى خواستار استقلال كشورشان و رهايى از زير سلطه عثمانى ها بودند.
    حج سال 1340ق، از باشكوه‏ترين مراسم حج بود كه تاريخ به ياد دارد. حضور شرف‏الدين در اين كنگره عظيم جهانى مسلمانان، جلوه و صفاى ديگرى به آن داده بود. به تقاضاى ملك حسين، نماز جماعت به امامت يك عالم شيعه در مسجد الحرام برگزار مى‏شد.


    براى اولين بار و با تأييد حركت گروه‌هاى استقلال طلب ، شرف الدين وارد ميدان مبارزات سياسى و درگيريهاى اجتماعى شد. در دوران جنگهاى استقلال لبنان ، وى در كنار مردم ماند و رهبرى دينى و سياسى و پناه دادن به مردم بى پناه جبل عامل را تقبل كرد. او براى شكل دادن به قيام همگانى و هماهنگ كردن حركتهاى ضد فرانسوى در سرتاسر كشور، علما و رهبران جبل عامل را براى تشكيل يك كنگره عمومى در شهر وادى الحجير - در مرز لبنان و سوريه - فرا خواند و در ضمن سخنرانى در اين كنگره ، عليه فرانسويان فتواى جهاد داد.  
    پس از پايان مراسم حج، شرف‏الدين با هم‏وطنانش و در ميان مشايعت، احترام و اكرام دولت‏مردان عربستان، به جبل عامل عزيمت كرد.


    در پى جستجوى فرانسويان براى دستگيرى شرف الدين ، وى ابتدا به جبل عامل و سپس به دمشق هجرت كرد. و در اجتماعات سياسى ، علمى و دينى دمشق حضور يافت . چون آوازه علمى و سياسى‌اش آفاق كشورهاى اسلامى را پر كرده بود، هر جا مى رفت قدر مى‌ديد و بر صدر مى نشست . او علما، دانشمندان ، سياستمداران ، روشنفكران و مبارزان را راهنمايى مى كرد و راه درست مبارزات سياسى را به آنان نشان مى داد. فرانسويان كه به شرف الدين دست نيافتند، خانه و كتابخانه‌اش را آتش زدند و بسيارى از آثار خطى او را سوزاندند!
    در اواخر سال 1355ق، پا در ركاب سفر نهاد و به عراق رفت. ابتدا وارد بغداد شد و سپس براى زيارت امامان معصوم(ع) عازم نجف، كاظمين، سامرا و كربلا گرديد.


    شرف الدين علاوه بر فعاليتهاى سياسى و اجتماعى در دمشق ، به اوضاع تبعيديان مسلمان لبنانى و غير لبنانى رسيدگى مى كرد. او و ديگر مبارزان لبنانى ، مدتى را در دمشق گذراندند، تا اينكه فرانسويان توطئه طلب و تجاوز كار، دامنه تجاوزات خود را گسترش دادند و خاك سوريه را نيز اشغال كردند. شرف الدين به همراه خانواده اش به فلسطين رفت و در شهر «حيفا» سكنى گزيد. چندى بعد در سال 1338ق با لباس مبدل و براى دومين بار عازم مصر شد. وى علاوه بر حضور در مساجد و محافل علمى ، سياسى و ادبى هر روز با افراد و محافل علمى ، سياسى و ادبى هر روز با افراد و گروه‌هاى مختلفى ديدار و گفتگو مى كرد و اكثر سخنانش در نشريات آن روز مصر به چاپ مى‌رسيد.
    در واپسين روزهاى سال 1355ق، مقارن 1315ش، شرف‏الدين از عراق راهى ايران شد تا مرقد هشتمين پيشواى شيعيان، حضرت ابوالحسن على بن موسى الرضا(ع) را زيارت كند. در تهران عده زيادى از علما، روحانيون و شخصيت‏هاى علمى و دينى از او استقبال كردند. همچنين مردم دين‏دار و عالمان شهر به ديدار و زيارت او شتافتند و به اكرام و احترامش همت گماشتند.


    در يكى از سخنرانيهاى پر شور خود جمله پر محتوا و عميقى گفت كه حقيقت وحدت اسلامى را بيان مى كرد. سيد رشيد رضا، عالم و نويسنده مشهور مصرى كه در آن محفل حضور داشت ، آن جمله را با خط درشتى در مجله خود «المنار» چاپ كرد و آن جمله اين بود:
    شرف‏الدين از تهران به قم عزيمت كرد تا مرقد پاك حضرت فاطمه معصومه(ع)، دخت والاگهر امام موسى كاظم(ع) را زيارت كند و از نزديك با حوزه علميه و علما و فقهاى قم كه به‏سختى تحت فشار اختناق و استبداد رضاخانى بودند، آشنا شود. پس از اين زيارت و ديدار، رخت سفر به ديار خراسان كشيد و عازم شهر شهادت، مشهد مقدس شد و بوسه به آستان قدس حضرت امام رضا(ع) زد... و به آرزوى ديرين خويش دست يافت. سفر شرف‏الدين به ايران، نزديك به يك ماه طول كشيد و در اوايل سال 1356ق، به وطن خود بازگشت.


    شيعه و سنى را روز نخست ، سياست (و مطامع سياسى ) از هم جدا كرده است و اكنون نيز بايد سياست (و مصالح سياسى اسلام و مسلمانان ) آن دو را در كنار هم بنشاند و متحدشان كند.
    ==سرچشمه هدایت==


    شرف الدين مدتى در مصر ماند. سپس بر آن شد تا در نزديك‌ترين نقطه لبنان حضور يابد، و از نزديك براى آزادى كشور و ملتش تلاشى شايسته را به انجام رساند.
    شرف‏الدين براى مقابله با وضع آشفته و نابسامان فرهنگى و آموزشى در لبنان كه در اثر گسترش و تحكيم سلطه خيانت‏آميز استعمارگران غربى در اين ديار به وجود آمده بود، تصميم به اصلاح دستگاه‏هاى آموزش و پرورش جامعه خود گرفت. وى تصميم گرفت مدرسه‏اى در صور بسازد. در اين كار از تمام كسانى كه امكان كمك مادى داشتند، دعوت به همكارى كرد.


    وقتى وارد بيروت شد، فرانسويان خواستند مقدمات عزيمت او را به شهر صور زودتر فراهم كنند، ولى شرف الدين در بيروت توقف كرد تا براى آزادى ديگر مبارزان و آزاديخواهان مهاجر، تبعيدى و متوارى ، با حاكمان مذاكره و گفتگو كند. به هر تقدير، با آزادى و بازگشت ديگر مبارزان و آزاديخواهان موافقت به عمل آمد و شرف الدين با خيالى آسوده ، آهنگ صور كرد.
    ابتدا در سال 1357ق، مدرسه‏اى ابتدايى براى آموزش و پرورش دانش‏آموزان مسلمان با نام «المدرسة الجعفرية» بنا نهاد. اين مدرسه به‏طور رايگان اداره مى‏شد و علاوه بر تعليم درس‏هاى جديد، از درس‏هاى معارف و اخلاق اسلامى نيز بهره مى‏جست.


    روز بازگشت شرف الدين به وطن ، از ايام بياد ماندنى ، تاريخ لبنان است . مردم مبارز و مسلمانى كه حدود يك سال از نعمت حضور عينى رهبر دينى و انقلابى خود محروم بودند، به هنگام بازگشت شكوهمند او، تمام احساسات درونى خويش را با شور و هيجان و تظاهرات و شعر و خطابه اظهار مى كردند.
    شرف‏الدين در مقام يك مصلح دلسوز و آگاه، باشگاه مجلل و زيباى «نادي الإمام الصادق(ع)» را تأسيس كرد تا بدين طريق از شركت جوانان در محافل دشمنان و بدخواهان جلوگيرى كند. علاوه بر آن، مسجدى در نزديكى مدرسه جعفريه و باشگاه امام صادق(ع) ساخت تا دانش‏آموزان و كسانى كه به باشگاه مى‏آيند، فرايض دينى خود را در مسجد انجام دهند.
    شرف‏الدين خوب مى‏دانست كه دختران امروز، مادران فردايند و در تربيت فرزندان مسلمان نقشى اساسى دارند. با احساس اين نياز و پس از تهيه مقدمات، در سال 1361ق، مدرسه دخترانه «الزهراء» را تأسيس كرد. پس از مدتى، مخالفان سياسى او كه از دست‏نشاندگان فرانسه بودند، با توسل به زور و كمك دولت وابسته لبنان و سربازان دولتى، مدرسه الزهراء را بستند، اما شرف‏الدين بدون هيچ ترس و يأسى، كلاس‏هاى آن سال را در خانه خود برپا كرد و تا آخر ادامه داد و سال بعد، مجددا مدرسه بازگشايى شد و در كنار مدرسه جعفريه، كار خود را آغاز كرد. بعدها دانشكده جعفريه را نيز تأسيس كرد.


    شرف الدين مردانه با استيلاى بيگانگان غربى به مخالفت برخاست و تا خروج آخرين عمال آنان از لبنان و به رسميت شناختن استقلال اين كشور در سال 1945م مبارزه كرد. در دورانى كه او با سلطه فرانسه در لبنان مبارزه مى كرد فلسطين تحت سيطره انگلستان قرار داشت و هنوز مسأله فلسطين به صورتى كه بعد از سال 1948م مطرح شد. در نيامده بود، ولى زمينه آن آماده مى شد. در آن دوران ، شرف الدين مهاجرت يهوديان جهان به خاك فلسطين را براى آينده آن كشور خطرناك مى دانست و به همين جهت ، همواره خطر يهوديان صهيونيست را براى فلسطين تذكر مى داد.
    شرف‏الدين به اندازه توان مادى خويش همواره در جهت رفع نياز فقرا و مستمندان مى‏كوشيد. خانه‏اش در صور پناهگاه تهيدستان و حاجتمندان بود. وى در ادامه راه اصلاح و سازندگى اجتماعى خويش، مؤسسه خيريه‏اى را به نام «انجمن نيكوكارى و احسان» به همين منظور در سال 1365ق، تأسيس كرد. تأسيس اين مؤسسه از كارهاى بسيار درخشان، كارساز و اساسى شرف‏الدين در سال‏هاى آخر عمرش بود.


    == سفرهاى زيارتى ==
    ==اجتهاد در مقابل نص‏==


    كار علمى و تحقيقى مهم ديگرى كه شرف‏الدين در واپسين سال‏هاى عمرش به انجام آن موفق شد، نوشتن كتاب مشهور و شگفت‏انگيز «النص و الاجتهاد» بود. اين كتاب يكى ديگر از آثار وحدت‏آفرين شرف‏الدين است.


    حج سال 1340ق از باشكوه‌ترين مراسم حج بود كه تاريخ به ياد دارد. حضور شرف الدين در اين كنگره عظيم جهانى مسلمانان ، جلوه و صفاى ديگرى به آن داده بود، به تقاضاى ملك حسين ، نماز جماعت به امامت يك عالم شيعه در مسجد الحرام برگزار مى شد.
    در اين كتاب، وى حدود صد مورد اجتهاد در مقابل نص (اعمال نظر شخصى در مقابل كلام صريح پيامبر) را كه خلفا، حاكمان و برخى از بستگان آنان، در زمان رسول خدا يا بعد از رحلت آن حضرت مرتكب شدند، بر اساس كتاب‏هاى معتبر اهل سنت برمى‏شمارد و در مورد هريك، نظريات علمى، تحقيقى و منتقدانه خود را بيان مى‏كند. نوشتن چنين كتاب ارزشمندى، در ادامه راه اصلاح و سازندگى فرهنگى امت جدش، آخرين كار جاودان و حسن ختام يك عمر تلاش او براى خوشبختى و سعادت و وحدت مسلمانان جهان محسوب مى‏شود.


    پس از پايان مراسم حج ، شرف الدين با هموطنانش و در ميان مشايعت ، احترام و اكرام دولتمردان عربستان ، به جبل عامل عزيمت كرد.
    ==وفات==


    در اواخر سال 1355ق پا در ركاب سفر نهاد و به عراق رفت . ابتدا وارد بغداد شد و سپس براى زيارت امامان معصوم (ع) عازم نجف، كاظمين ، سامرا و كربلا شد.
    شرف‏الدين هيچ‏گاه ناتوانى‏هاى جسمى و بيمارى‏هاى مربوط به دوران سال‏خوردگى را بهانه قرار نداد و شانه از زير بار مسئوليت‏هاى شرعى و اجتماعى خالى نكرد. هنگامى كه در بيمارستان بيروت بسترى بود، هر روز مردم بسيارى از اقشار مختلف و از همه شهرهاى لبنان، براى عيادتش مى‏آمدند.


    در واپسين روزهاى سال 1355ق مقارن 1315ش شرف الدين از عراق راهى ايران شد تا مرقد هشتمين پيشواى شيعيان حضرت ابو الحسن على بن موسى الرضا (ع) را زيارت كند. در تهران عده زيادى از علما، روحانيون و شخصيتهاى علمى و دينى از او استقبال كردند. همچنين مردم ديندار، عالمان شهر به ديدار و زيارت او شتافتند و به اكرام و احترامش همت گماشتند.
    روزها در بيم و اميد و اضطراب مى‏گذشت تا اينكه در صبح روز دوشنه 8 جمادى‏الثانى سال 1377ق، آن شعله فروزان و آن چشم هميشه بيدار، پس از 87 سال درخشش خيره‏كننده خاموش شد.


    شرف الدين از تهران به قم عزيمت كرد تا مرقد پاك حضرت فاطمه معصومه (ع)، دخت والاگهر امام موسى كاظم (ع ) را زيارت كند و از نزديك با حوزه علميه و علما و فقهاى قم كه به سختى تحت فشار اختناق و استبداد رضاخانى بودند، آشنا شود. پس از اين زيارت و ديدار، رخت سفر به ديار خراسان كشيد و عازم شهر شهادت ، مشهد مقدس شد و بوسه به آستان قدس حضرت امام رضا(ع ) زد... و به آرزوى ديرين خويش دست يافت . سفر شرف الدين به ايران ، نزديك به يك ماه طول كشيد و در اوايل سال 1356ق به وطن خود بازگشت.
    خبر درگذشت شرف‏الدين در دنياى اسلام، انعكاس غم‏انگيزى داشت و مردم صور براى هميشه در حسرت ديدن دوباره آن چهره درخشان الهى و اميد دل‏ها، سوختند.


    == سرچشمه‌هاى هدايت ==
    سرانجام دو روز پس از وفات و تشييع مجلل و چشمگير در بيروت، بغداد، كاظمين و نجف، پيكر پاك شرف‏الدين در سمت جنوبى صحن امام على(ع) و مجاور آرامگاه استادش، فقيه بزرگ سيد محمدكاظم يزدى به خاك سپرده شد.
     
     
    شرف الدين براى مقابله با وضع آشفته و نابسامان فرهنگى و آموزشى در لبنان كه در اثر گسترش و تحكيم سلطه خيانت آميز استعمارگران غربى در اين بار به وجود آمده بود، تصميم به اصلاح دستگاههاى آموزش و پرورش جامعه خود گرفت . وى تصميم گرفت مدرسه‌اى در صور بسازد. در اين كار از تمام كسانى كه امكان كمك مادى داشتند، دعوت به همكارى كرد.
     
    ابتدا در سال 1357ق مدرسه‌اى ابتدايى براى آموزش و پرورش دانش آموزان مسلمان با نام المدرسة الجعفرية بنا نهاد. اين مدرسه به طور رايگان اداره مى‌شد و علاوه بر تعليم درسهاى جديد، از درسهاى معارف و اخلاق اسلامى نيز بهره مى جست .
     
    شرف الدين در مقام يك مصلح دلسوز و آگاه ، باشگاه مجلل و زيباى نادى الامام الصادق عليه السلام را تأسيس كرد تا بدين طريق از شركت جوانان در محافل دشمنان و بدخواهان جلوگيرى كند. علاوه بر آن . مسجدى در نزديكى مدرسه جعفريه و باشگاه امام صادق عليه السلام ساخت تا دانش آموزان و كسانى كه به باشگاه مى آيند، فرايض دينى خود را در مسجد انجام دهند.
     
    شرف الدين خوب مى دانست كه دختران امروز، مادران فردايند و در تربيت فرزندان مسلمان نقشى اساسى دارند. با احساس اين نياز و پس از تهيه مقدمات ، در سال 1361ق مدرسه دخترانه «الزهرا» را تأسيس كرد. پس از مدتى ، مخالفان سياسى او كه از دست نشاندگان فرانسه بودند، با توسل به زور و كمك دولت وابسته لبنان و سربازان دولتى ، مدرسه الزهرا را بستند! اما شرف الدين بدون هيچ ترس و يأسى ، كلاسهاى آن سال را در خانه خود بر پا كرد و تا آخر ادامه داد و سال بعد، مجدادا مدرسه بازگشايى شد و در كنار مدرسه جعفريه ، كار خود را آغاز كرد. بعدها دانشكده جعفريه را نيز تأسيس كرد.
     
    شرف الدين به اندازه توان مادى خويش همواره در جهت رفع نياز فقرا و مستمندان مى كوشيد. خانه اش در صور پناهگاه تهيدستان و حاجتمندان بود. وى در ادامه راه اصلاح و سازندگى اجتماعى خويش ، مؤ سسه خيريه اى را به نام «انجمن نيكوكارى و احسان » به همين منظور در سال 1365 ق. تأسيس كرد. تأسيس اين مؤسسه از كارهاى بسيار درخشان ، كارساز و اساسى شرف الدين در سالهاى آخر عمرش بود.
     
    == اجتهاد در مقابل نص ==
     
     
    كار علمى و تحقيقى مهم ديگرى كه شرف الدين در واپسين سالهاى عمرش به انجام آن موفق شد نوشتن كتاب مشهور و شگفت انگيز النص والاجتهاد بود. اين كتاب يكى ديگر از آثار وحدت آفرين شرف الدين است .
     
    در اين كتاب ، وى حدود صد مورد اجتهاد در مقابل نص (اعمال نظر شخصى در مقابل كلام صريح پيامبر) را كه خلفا، حاكمان و برخى از بستگان آنان ، در زمان رسول خدا يا بعد از رحلت آن حضرت مرتكب شدند، بر اساس كتابهاى معتبر اهل سنت بر مى شمارد و در مورد هر يك ، نظرات علمى ، تحقيقى و منتقدانه خود را بيان مى كند. نوشتن چنين كتاب ارزشمندى ، در ادامه راه اصلاح و سازندگى فرهنگى امت جدش ، آخرين كار جاودان و حسن ختام يك عمر تلاش او براى خوشبختى و سعادت و وحدت مسلمانان جهان محسوب مى شود.
     
    == در انتهاى راه ==
     
     
    شرف الدين هيچ گاه ناتوانيهاى جسمى و بيماريهاى مربوط به دوران سالخوردگى را بهانه قرار نداد و شانه از زير بار مسئوليتهاى شرعى و اجتماعى خالى نكرد. هنگامى كه در بيمارستان بيروت بسترى بود، هر روز مردم بسيارى از اقشار مختلف و از همه شهرهاى لبنان ، براى عيادتش مى آمدند.
     
    روزها در بيم و اميد و اضطراب مى گذشت تا اينكه در صبح روز دوشنه 8 جمادى الثانى سال 1377 ق. آن شعله فروزان و آن چشم هميشه بيدار، پس از 87 سال درخشش خيره كننده خاموش شد.
     
    خبر درگذشت شرف الدين در دنياى اسلام ، انعكاس غم انگيزى داشت و مردم صور براى هميشه در حسرت ديدن دوباره آن چهره درخشان الهى و اميد دلها، سوختند.
     
    سرانجام دو روز پس از وفات و تشييع مجلل و چشمگير در بيروت ، بغداد، كاظمين و نجف ، پيكر پاك شرف الدين در سمت جنوبى صحن امام على عليه السلام و مجاور آرامگاه استادش ، فقيه بزرگ سيد محمد كاظم يزدى به خاك سپرده شد.


    ==آثار==
    ==آثار==


    1. الفصول المهمة؛
    2. الكلمة الغراء في تفضيل الزهراء؛
    3. المراجعات؛
    4. النص و الاجتهاد؛
    5. أبوهريرة؛
    6. المجالس الفاخرة في ماتم العترة الطاهرة؛
    7. فلسفة الميثاق و الولاية؛
    8. أجوبة مسائل جارالله؛
    9. مسائل فقهية؛
    10. كلمة حول الرؤية؛
    11. إلى المجمع العلمي العربي بدمشق؛
    12. ثبت الأثبات في سلسله الرواة؛
    13. مؤلفوا الشيعة في صدر الإسلام؛
    14. زينب الكبرى؛
    15. بغية الراغبين في أحوال آل شرف‏الدين.


    1. الفصول المهمة
    ==منابع مقاله:==
     
    2. الكلمة الغراء في تفضيل الزهراء
     
    3. المراجعات
     
    4. النص والاجتهاد
     
    5. أبوهريرة
     
    6. المجالس الفاخرة في مآتم العترة الطاهرة
     
    7. فلسفة الميثاق و الولاية
     
    8. أجوبة مسائل جارالله
     
    9. مسائل فقهية
     
    10. كلمة حول الرؤية
     
    11. إلى المجمع العلمي العربي بدمشق
     
    12. ثبت الإثباب في سلسلة الرواة
     
    13. مؤلفو الشيعة في صدر الإسلام
     
    14. زينب الكبرى


    15. بغية الراغبين في أحوال آل شرف الدين
    گلشن ابرار، تهيه و تدوين: جمعى از پژوهشگران حوزه علميه قم، زير نظر: پژوهشكده باقرالعلوم وابسته به سازمان تبليغات اسلامى، قم، نشر معروف، ج 2، ص 654، چاپ اول، تابستان 1379.


    منبع : پايگاه حوزه





    نسخهٔ ‏۳۱ مهٔ ۲۰۱۶، ساعت ۱۶:۰۹

    شرف‌الدین، عبدالحسین
    نام شرف‌الدین، عبدالحسین
    نام های دیگر ج‍ب‍ل‌ ع‍ام‍ل‍ی‌، ع‍ب‍د ال‍ح‍س‍ی‍ن‌

    ش‍رف ‌ال‍دی‍ن‌ ع‍ام‍ل‍ی‌، ع‍ب‍د ال‍ح‍س‍ی‍ن‌

    ع‍ام‍ل‍ی‌، ع‍ب‍د ال‍ح‍س‍ی‍ن‌ ش‍رف ‌ال‍دی‍ن‌

    ع‍ب‍د ال‍ح‍س‍ی‍ن‌ ش‍رف‌ ال‍دی‍ن‌

    م‍وس‍وی‌، ش‍رف‌ ال‍دی‍ن‌

    م‍وس‍وی‌، ع‍ب‍د ال‍ح‍س‍ی‍ن‌ ش‍رف ‌ال‍دی‍ن‌

    م‍وس‍وی‌ ج‍ب‍ل‌ع‍ام‍ل‍ی‌، ع‍ب‍د ال‍ح‍س‍ی‍ن‌

    ع‍ام‍ل‍ی‌، ش‍رف‌ال‍دی‍ن

    نام پدر
    متولد 1873 م
    محل تولد
    رحلت 1336 هـ.ش یا 1377 هـ.ق یا 1958 م
    اساتید
    برخی آثار
    کد مولف 199


    ولادت

    «سيد عبدالحسين شرف‏الدين»، در يكى از روزهاى سال 1290ق، در شهر كاظمين ديده به جهان گشود. وى در دامان پرمهر مادر پاك‏دامن و مهربانش، «زهرا صدر» و تحت نظارت پدر عالم و روحانى‏اش، «سيد يوسف شرف‏الدين» پرورش يافت.

    تحصيلات

    يك‏ساله بود كه پدرش تصميم گرفت براى گذراندن مراحل عالى تحصيل به نجف اشرف مهاجرت كند و به اين ترتيب، سيد عبدالحسين به‏همراه پدر و مادر، راهى آن ديار شد. شش سال داشت كه در نجف اشرف به مكتب‏خانه رفت تا قرآن را از معلمان متدين و عالم فراگيرد.

    در هشت‏سالگى و پس از بازگشت خانواده به جبل عامل، در محضر پدر عالم و روحانى خود، به خواندن ادبيات عرب پرداخت و سال‏ها به فراگيرى صرف، نحو، لغت، معانى، بيان، بديع، شعر، انشاء، تاريخ و خط مشغول شد و با تمرين و ممارست معلوماتش را به كمال رسانيد. پس از آنكه در ادبيات، منطق و اصول فقه معلومات لازم و ضرورى را كسب كرد، در محضر پدر به تحصيل فقه پرداخت و با عزمى جزم كتاب‏هاى فقهى «نجاة العباد»، «المختصر النافع في الفقه الإمامية» و «شرائع الإسلام» را به‏نحو شايسته‏اى فراگرفت.

    سيد علاوه بر اين كتاب‏ها در زمينه‏هاى ادبيات، تاريخ، تفسير، فقه، اصول، منطق، اخلاق، اعتقادات و... با شور و شوق جوشانى به مطالعات دامنه‏دار و عميقى دست زد، استعداد درخشان خويش را پروراند و به دانستنى‏هاى سرشارى نائل آمد. در همين سال‏ها بود كه وى به پيشنهاد پدر و مادر، با دختر عموى خويش پيمان زناشويى بست.

    اساتید

    در سال 1310ق، به‏همراه مادر، همسر و برادرش رخت سفر به عراق بربست و در پى توصيه پدربزرگش آيت‏الله سيد هادى صدر و ديگر آشنايانش، به‏همراه خانواده‏اش به سامرا رفت. شرف‏الدين پس از گفتگو و تبادل نظر با دايى فرزانه و عالم خود آيت‏الله سيد حسن صدر، تحصيلات فقهى و اصولى خويش را در نزد دو استاد معروف حوزه علميه سامرا، شيخ حسن كربلايى (متوفى 1322ق) و شيخ باقر حيدر (متوفى 1333ق) آغاز كرد. همچنين هر صبح جمعه، وى با شور و رغبت وصف‏ناپذيرى، پاى درس اخلاق حكيم الهى آيت‏الله شيخ فتحعلى سلطان‏آبادى حضور مى‏يافت و دل عطشناكش را از آن سرچمشه عشق حق سيراب مى‏ساخت.

    پس از گذشت يك سال و در هنگامى كه مرجع تقليد شيعيان جهان آيت‏الله ميرزاى شيرازى بنا به عللى سامرا را به قصد نجف ترك كرد، شرف‏الدين نيز با ديگر عالمان و مدرسان حوزه عمليه سامرا، راهى نجف، ديار عشق و قبله طالبان علم شد. وى براى تحصيل دوره‏هاى عالى فقه، اصول، حديث، كلام و... سال‏ها پاى درس عالمان و فقيهان بزرگ حوزه علميه نجف، از جمله: 1. آقا رضا اصفهانى (متوفى 1322ق)؛ 2. شيخ محمدطه نجف (متوفى 1323ق)؛ 3. آخوند خراسانى (متوفى 1329ق)؛ 4. شيخ‏الشريعه اصفهانى (متوفى 1303ق)؛ 5. شيخ عبدالله مازندرانى (متوفى 1330ق)؛ 6. سيد محمدكاظم طباطبايى يزدى (متوفى 1337ق)؛ 7. ميرزا حسين نورى (متوفى 1320ق).

    مرجعیت

    شرف‏الدين پس از دوازده سال تحصيل، تحقيق و مناظرات علمى و اعتقادى و در نهايت شوق و تلاش و پشتكار ويژه طلبگى، به مرتبه بلند فقاهت و اجتهاد دست يافت و از سوى فقهاى طراز اول نجف، صاحب اجازات و تأييدات اجتهادى شد و در سى و دو سالگى، اجتهاد مطلق او مورد قبول و تأييد همه مجتهدان بزرگ حوزه علميه نجف، كاظمين، كربلا و سامرا قرار گرفت. او در اين مدت، در كنار تحصيلات علمى و فقهى، با جديت تمام به فعاليت‏هاى ادبى و تلاش در جهت تسلط كامل بر رموز بلاغت، صنايع ادبى و شيوه‏هاى سخنورى، نويسندگى و بحث دست زد و در اين فنون نيز ممتاز گشت.

    وى در تاريخ نهم ربيع‏الأول سال 1322ق، همراه با خانواده‏اش، نجف اشرف را ترك كرد و از راه دمشق رهسپار جبل عامل شد و در ميان امواج خروشان احساسات و عواطف پاك هم‏وطنانش، به وطن قدم نهاد. ابتدا در «شحور» اقامت كرد و در كنار پدر بزرگوارش به ارشاد مردم و تدريس، تعليم و تربيت نسل جوان همت گماشت. پس از سه سال، به دعوت مردم «صور»، راهى آنجا شد. وى با تأسيس حسينيه صور، آنجا را به مركزى براى برگزارى برنامه‏هاى گوناگون دينى و اجتماعى تبديل كرد.

    منادی وحدت

    شرف‏الدين، به‏مثابه عالمى آگاه به زمان، روشن‏بين و آشنا به حقايق اصيل مكتب آسمانى اسلام، از روزگار جوانى، از اوضاع نابسامان و آشفته آن روز جوامع اسلامى و اختلافات بيهوده و تأسف‏بار مسلمانان رنج مى‏برد. او نه‏تنها به اصلاح و سازندگى جوامع شيعى مى‏انديشيد، بلكه از آغاز اقدام‏هاى اجتماعى و دينى خود، در انديشه اصلاح و عزت‏بخشى به همه ممالك اسلامى و ايجاد اتحاد و برادرى در بين فرقه‏هاى مختلف مسلمانان بود. وى نيم قرن تمام با همه توان علمى و معنوى‏اش و با قلم، بيان و عمل صادقانه‏اش، در متحد ساختن امت محمد(ص) كوشيد و از هيچ سعى و تلاشى دريغ نورزيد.

    نخستين گام بلند و سنگين وى در راه وحدت امت اسلامى، تأليف كتاب گران‏قدر «الفصول المهمة في تأليف الأمة» بود كه در سال 1327ق، در شهر صور به زيور طبع درآمد. از اين تاريخ تا پايان عمر (1377ق)، همواره به دنبال تحقق اين آرمان الهى خويش حركت كرد و به نتايج درخشان و ثمربخشى دست يافت.

    در اواخر سال 1329ق، براى ديدار از مصر و آشنايى با علماى دينى، دانشمندان، متفكران و نويسندگان آن ديار و مساعد كردن زمينه ايجاد اتحاد ملت اسلام، راهى آن ديار شد. وى دريافته بود كه بهترين نقطه حركتش دانشگاه «الأزهر»، بزرگ‏ترين مركز علمى و دينى مسلمانان اهل سنت است.

    دست تقدير، شرف‏الدين را با مفتى بزرگ و استاد معروف دانشگاه الأزهر، شيخ سليم بشرى مالكى، آشنا كرد. ثمره اين آشنايى علمى و مذهبى، مباحثات و مكاتبات شورانگيز و شگفتى‏زايى بود كه در تاريخ اسلام مى‏تواند در راه اتحاد ملل مسلمان و دست يافتن به حقايق و وقايع تاريخ، سرمشق عالمان و متفكران مسلمان باشد.

    بيست و پنج سال بعد از آن واقعه، در سال 1355ق، شرف‏الدين مجموعه مكاتبات خود و شيخ سليم را كه 112 نامه بود، به‏همراه مقدمه‏اى روشنگر، به‏صورت كتابى با نام «المراجعات»، در شهر صيدا به چاپ رساند.

    از ويژگى‏هاى اين كتاب، كاربرد واژه‏هاى نو و پرمعنا، جملات كوتاه و آهنگين، تعبيرات بديع و دلنشين و پربار كردن مطالب از اشعار و امثال عرب، افزون بر جنبه‏هاى علمى و استدلالى كتاب است كه اين اثر را در نوع خود بى‏نظير ساخته است.

    در مصر، شرف‏الدين ضمن مكاتبه با شيخ سليم بشرى، با ديگر عالمان و دانشوران اهل سنت نيز ملاقات و مباحثات علمى، دينى و فلسفى داشت و بزرگان آنان مانند شيخ محمد نجيب، شيخ محمد سلموطى، شيخ محمد عبده و شيخ عبدالكريم الكتانى ادريسى، با نوشتن اجازات و تأييدات علمى، مقام علمى و فكرى شرف‏الدين را گرامى داشتند و از او تجليل كردند.

    مبارزات علامه

    در اواخر سال 1330ق، وى پس از انجام رسالت خويش و فتح دل‏هاى مخالفان، از مصر عازم لبنان شد. در آن زمان، مردم لبنان نيز بسان ديگر مردم سرزمين‏هاى اسلامى، خواستار استقلال كشورشان و رهايى از زير سلطه عثمانى‏ها بودند.

    براى اولين بار و با تأييد حركت گروه‏هاى استقلال‏طلب، شرف‏الدين وارد ميدان مبارزات سياسى و درگيرى‏هاى اجتماعى شد. در دوران جنگ‏هاى استقلال لبنان، وى در كنار مردم ماند و رهبرى دينى و سياسى و پناه دادن به مردم بى‏پناه جبل عامل را تقبل كرد. او براى شكل دادن به قيام همگانى و هماهنگ كردن حركت‏هاى ضد فرانسوى در سرتاسر كشور، علما و رهبران جبل عامل را براى تشكيل يك كنگره عمومى در شهر «وادى الحجير» - در مرز لبنان و سوريه - فراخواند و در ضمن سخنرانى در اين كنگره، عليه فرانسويان فتواى جهاد داد.

    در پى جستجوى فرانسويان براى دستگيرى شرف‏الدين، وى ابتدا به جبل عامل و سپس به دمشق هجرت كرد و در اجتماعات سياسى، علمى و دينى دمشق حضور يافت. چون آوازه علمى و سياسى‏اش آفاق كشورهاى اسلامى را پر كرده بود، هر جا مى‏رفت قدر مى‏ديد و بر صدر مى‏نشست. او علما، دانشمندان، سياستمداران، روشنفكران و مبارزان را راهنمايى مى‏كرد و راه درست مبارزات سياسى را به آنان نشان مى‏داد. فرانسويان كه به شرف‏الدين دست نيافتند، خانه و كتابخانه‏اش را آتش زدند و بسيارى از آثار خطى او را سوزاندند.!

    شرف‏الدين علاوه بر فعاليت‏هاى سياسى و اجتماعى در دمشق، به اوضاع تبعيديان مسلمان لبنانى و غير لبنانى رسيدگى مى‏كرد. او و ديگر مبارزان لبنانى، مدتى را در دمشق گذراندند، تا اينكه فرانسويان توطئه‏طلب و تجاوزكار، دامنه تجاوزات خود را گسترش دادند و خاك سوريه را نيز اشغال كردند. شرف‏الدين به‏همراه خانواده‏اش به فلسطين رفت و در شهر «حيفا» سكنى گزيد. چندى بعد در سال 1338ق، با لباس مبدل و براى دومين بار عازم مصر شد. وى علاوه بر حضور در مساجد و محافل علمى، سياسى و ادبى، هر روز با افراد و گروه‏هاى مختلفى ديدار و گفتگو مى‏كرد و اكثر سخنانش در نشريات آن روز مصر به چاپ مى‏رسيد.

    در يكى از سخنرانى‏هاى پرشور خود جمله پرمحتوا و عميقى گفت كه حقيقت وحدت اسلامى را بيان مى‏كرد. سيد رشيد رضا، عالم و نويسنده مشهور مصرى كه در آن محفل حضور داشت، آن جمله را با خط درشتى در مجله خود «المنار» چاپ كرد و آن جمله اين بود:

    «شيعه و سنى را روز نخست، سياست (و مطامع سياسى)، از هم جدا كرده است و اكنون نيز بايد سياست (و مصالح سياسى اسلام و مسلمانان) آن دو را در كنار هم بنشاند و متحدشان كند».

    شرف‏الدين مدتى در مصر ماند، سپس بر آن شد تا در نزديك‏ترين نقطه لبنان حضور يابد و از نزديك براى آزادى كشور و ملتش تلاشى شايسته را به انجام رساند.

    وقتى وارد بيروت شد، فرانسويان خواستند مقدمات عزيمت او را به شهر صور زودتر فراهم كنند، ولى شرف‏الدين در بيروت توقف كرد تا براى آزادى ديگر مبارزان و آزادى‏خواهان مهاجر، تبعيدى و متوارى، با حاكمان مذاكره و گفتگو كند. به‏هرتقدير، با آزادى و بازگشت ديگر مبارزان و آزادى‏خواهان موافقت به عمل آمد و شرف‏الدين با خيالى آسوده، آهنگ صور كرد.

    روز بازگشت شرف‏الدين به وطن، از ايام به‏يادماندنى تاريخ لبنان است. مردم مبارز و مسلمانى كه حدود يك سال از نعمت حضور عينى رهبر دينى و انقلابى خود محروم بودند، به هنگام بازگشت شكوهمند او، تمام احساسات درونى خويش را با شور و هيجان و تظاهرات و شعر و خطابه اظهار مى‏كردند.

    شرف‏الدين مردانه با استيلاى بيگانگان غربى به مخالفت برخاست و تا خروج آخرين عمال آنان از لبنان و به رسميت شناختن استقلال اين كشور در سال 1945م، مبارزه كرد. در دورانى كه او با سلطه فرانسه در لبنان مبارزه مى‏كرد، فلسطين تحت سيطره انگلستان قرار داشت و هنوز مسئله فلسطين به‏صورتى كه بعد از سال 1948م، مطرح شد، درنيامده بود، ولى زمينه آن آماده مى‏شد. در آن دوران، شرف‏الدين مهاجرت يهوديان جهان به خاك فلسطين را براى آينده آن كشور خطرناك مى‏دانست و به همين جهت، همواره خطر يهوديان صهيونيست را براى فلسطين تذكر مى‏داد.

    مسافرت‌های علامه

    حج سال 1340ق، از باشكوه‏ترين مراسم حج بود كه تاريخ به ياد دارد. حضور شرف‏الدين در اين كنگره عظيم جهانى مسلمانان، جلوه و صفاى ديگرى به آن داده بود. به تقاضاى ملك حسين، نماز جماعت به امامت يك عالم شيعه در مسجد الحرام برگزار مى‏شد.

    پس از پايان مراسم حج، شرف‏الدين با هم‏وطنانش و در ميان مشايعت، احترام و اكرام دولت‏مردان عربستان، به جبل عامل عزيمت كرد.

    در اواخر سال 1355ق، پا در ركاب سفر نهاد و به عراق رفت. ابتدا وارد بغداد شد و سپس براى زيارت امامان معصوم(ع) عازم نجف، كاظمين، سامرا و كربلا گرديد.

    در واپسين روزهاى سال 1355ق، مقارن 1315ش، شرف‏الدين از عراق راهى ايران شد تا مرقد هشتمين پيشواى شيعيان، حضرت ابوالحسن على بن موسى الرضا(ع) را زيارت كند. در تهران عده زيادى از علما، روحانيون و شخصيت‏هاى علمى و دينى از او استقبال كردند. همچنين مردم دين‏دار و عالمان شهر به ديدار و زيارت او شتافتند و به اكرام و احترامش همت گماشتند.

    شرف‏الدين از تهران به قم عزيمت كرد تا مرقد پاك حضرت فاطمه معصومه(ع)، دخت والاگهر امام موسى كاظم(ع) را زيارت كند و از نزديك با حوزه علميه و علما و فقهاى قم كه به‏سختى تحت فشار اختناق و استبداد رضاخانى بودند، آشنا شود. پس از اين زيارت و ديدار، رخت سفر به ديار خراسان كشيد و عازم شهر شهادت، مشهد مقدس شد و بوسه به آستان قدس حضرت امام رضا(ع) زد... و به آرزوى ديرين خويش دست يافت. سفر شرف‏الدين به ايران، نزديك به يك ماه طول كشيد و در اوايل سال 1356ق، به وطن خود بازگشت.

    سرچشمه هدایت

    شرف‏الدين براى مقابله با وضع آشفته و نابسامان فرهنگى و آموزشى در لبنان كه در اثر گسترش و تحكيم سلطه خيانت‏آميز استعمارگران غربى در اين ديار به وجود آمده بود، تصميم به اصلاح دستگاه‏هاى آموزش و پرورش جامعه خود گرفت. وى تصميم گرفت مدرسه‏اى در صور بسازد. در اين كار از تمام كسانى كه امكان كمك مادى داشتند، دعوت به همكارى كرد.

    ابتدا در سال 1357ق، مدرسه‏اى ابتدايى براى آموزش و پرورش دانش‏آموزان مسلمان با نام «المدرسة الجعفرية» بنا نهاد. اين مدرسه به‏طور رايگان اداره مى‏شد و علاوه بر تعليم درس‏هاى جديد، از درس‏هاى معارف و اخلاق اسلامى نيز بهره مى‏جست.

    شرف‏الدين در مقام يك مصلح دلسوز و آگاه، باشگاه مجلل و زيباى «نادي الإمام الصادق(ع)» را تأسيس كرد تا بدين طريق از شركت جوانان در محافل دشمنان و بدخواهان جلوگيرى كند. علاوه بر آن، مسجدى در نزديكى مدرسه جعفريه و باشگاه امام صادق(ع) ساخت تا دانش‏آموزان و كسانى كه به باشگاه مى‏آيند، فرايض دينى خود را در مسجد انجام دهند. شرف‏الدين خوب مى‏دانست كه دختران امروز، مادران فردايند و در تربيت فرزندان مسلمان نقشى اساسى دارند. با احساس اين نياز و پس از تهيه مقدمات، در سال 1361ق، مدرسه دخترانه «الزهراء» را تأسيس كرد. پس از مدتى، مخالفان سياسى او كه از دست‏نشاندگان فرانسه بودند، با توسل به زور و كمك دولت وابسته لبنان و سربازان دولتى، مدرسه الزهراء را بستند، اما شرف‏الدين بدون هيچ ترس و يأسى، كلاس‏هاى آن سال را در خانه خود برپا كرد و تا آخر ادامه داد و سال بعد، مجددا مدرسه بازگشايى شد و در كنار مدرسه جعفريه، كار خود را آغاز كرد. بعدها دانشكده جعفريه را نيز تأسيس كرد.

    شرف‏الدين به اندازه توان مادى خويش همواره در جهت رفع نياز فقرا و مستمندان مى‏كوشيد. خانه‏اش در صور پناهگاه تهيدستان و حاجتمندان بود. وى در ادامه راه اصلاح و سازندگى اجتماعى خويش، مؤسسه خيريه‏اى را به نام «انجمن نيكوكارى و احسان» به همين منظور در سال 1365ق، تأسيس كرد. تأسيس اين مؤسسه از كارهاى بسيار درخشان، كارساز و اساسى شرف‏الدين در سال‏هاى آخر عمرش بود.

    اجتهاد در مقابل نص‏

    كار علمى و تحقيقى مهم ديگرى كه شرف‏الدين در واپسين سال‏هاى عمرش به انجام آن موفق شد، نوشتن كتاب مشهور و شگفت‏انگيز «النص و الاجتهاد» بود. اين كتاب يكى ديگر از آثار وحدت‏آفرين شرف‏الدين است.

    در اين كتاب، وى حدود صد مورد اجتهاد در مقابل نص (اعمال نظر شخصى در مقابل كلام صريح پيامبر) را كه خلفا، حاكمان و برخى از بستگان آنان، در زمان رسول خدا يا بعد از رحلت آن حضرت مرتكب شدند، بر اساس كتاب‏هاى معتبر اهل سنت برمى‏شمارد و در مورد هريك، نظريات علمى، تحقيقى و منتقدانه خود را بيان مى‏كند. نوشتن چنين كتاب ارزشمندى، در ادامه راه اصلاح و سازندگى فرهنگى امت جدش، آخرين كار جاودان و حسن ختام يك عمر تلاش او براى خوشبختى و سعادت و وحدت مسلمانان جهان محسوب مى‏شود.

    وفات

    شرف‏الدين هيچ‏گاه ناتوانى‏هاى جسمى و بيمارى‏هاى مربوط به دوران سال‏خوردگى را بهانه قرار نداد و شانه از زير بار مسئوليت‏هاى شرعى و اجتماعى خالى نكرد. هنگامى كه در بيمارستان بيروت بسترى بود، هر روز مردم بسيارى از اقشار مختلف و از همه شهرهاى لبنان، براى عيادتش مى‏آمدند.

    روزها در بيم و اميد و اضطراب مى‏گذشت تا اينكه در صبح روز دوشنه 8 جمادى‏الثانى سال 1377ق، آن شعله فروزان و آن چشم هميشه بيدار، پس از 87 سال درخشش خيره‏كننده خاموش شد.

    خبر درگذشت شرف‏الدين در دنياى اسلام، انعكاس غم‏انگيزى داشت و مردم صور براى هميشه در حسرت ديدن دوباره آن چهره درخشان الهى و اميد دل‏ها، سوختند.

    سرانجام دو روز پس از وفات و تشييع مجلل و چشمگير در بيروت، بغداد، كاظمين و نجف، پيكر پاك شرف‏الدين در سمت جنوبى صحن امام على(ع) و مجاور آرامگاه استادش، فقيه بزرگ سيد محمدكاظم يزدى به خاك سپرده شد.

    آثار

    1. الفصول المهمة؛ 2. الكلمة الغراء في تفضيل الزهراء؛ 3. المراجعات؛ 4. النص و الاجتهاد؛ 5. أبوهريرة؛ 6. المجالس الفاخرة في ماتم العترة الطاهرة؛ 7. فلسفة الميثاق و الولاية؛ 8. أجوبة مسائل جارالله؛ 9. مسائل فقهية؛ 10. كلمة حول الرؤية؛ 11. إلى المجمع العلمي العربي بدمشق؛ 12. ثبت الأثبات في سلسله الرواة؛ 13. مؤلفوا الشيعة في صدر الإسلام؛ 14. زينب الكبرى؛ 15. بغية الراغبين في أحوال آل شرف‏الدين.

    منابع مقاله:

    گلشن ابرار، تهيه و تدوين: جمعى از پژوهشگران حوزه علميه قم، زير نظر: پژوهشكده باقرالعلوم وابسته به سازمان تبليغات اسلامى، قم، نشر معروف، ج 2، ص 654، چاپ اول، تابستان 1379.


    وابسته‌ها

    مسایل فقهیه / نوع اثر: کتاب / نقش: نويسنده

    المسح علی الأرجل أو غسلها في الوضوء / نوع اثر: کتاب / نقش: نويسنده

    الکلمة الغراء في تفضيل الزهراء عليها السلام و عقيلة الوحي / نوع اثر: کتاب / نقش: نويسنده

    اجتهاد در مقابل نص / نوع اثر: کتاب / نقش: نويسنده

    الفصول المهمة في تألیف الأمة / نوع اثر: کتاب / نقش: نويسنده

    المراجعات / نوع اثر: کتاب / نقش: نويسنده

    گفت و شنودهای مذهبی حق جو و حق شناس / نوع اثر: کتاب / نقش: نويسنده

    إلی المجمع العلمي العربي بدمشق / نوع اثر: کتاب / نقش: نويسنده

    مقدمة المجالس الفاخرة في ماتم العترة الطاهرة / نوع اثر: کتاب / نقش: نويسنده

    النص و الاجتهاد ( اسوه ) / نوع اثر: کتاب / نقش: نويسنده

    المراجعات رهبری امام علی(ع)در قرآن و سنت / نوع اثر: کتاب / نقش: نويسنده

    النص و الاجتهاد (انگلیسی) / نوع اثر: کتاب / نقش: نويسنده

    موسوعة الإمام السید عبدالحسین شرف الدین / نوع اثر: کتاب / نقش: نويسنده

    النص و الإجتهاد / نوع اثر: کتاب / نقش: نويسنده

    تلاش حق : حضرت علامه سید شرف الدین موسوی کی المراجعات کا خلاصه / نوع اثر: کتاب / نقش: نويسنده

    ترجمه المراجعات / نوع اثر: کتاب / نقش: نويسنده

    فاطمه عليهاسلام برترين بانو / نوع اثر: کتاب / نقش: نويسنده

    سخني شيوا در برتري حضرت زهراء (س) / نوع اثر: کتاب / نقش: نويسنده

    مناظرات شيعه و سني (ترجمه المراجعات) / نوع اثر: کتاب / نقش: نويسنده

    مناظره دو رهبر مذهبي، مذهب و رهبر ما(ترجمه کتاب المراجعات) / نوع اثر: کتاب / نقش: نويسنده

    الـمسح علي الأرجل أو غسلها في الوضوء / نوع اثر: کتاب / نقش: نويسنده

    الفصول المهمة في تأليف الأمة و يليه الکلمة الغراء في تفضيل الزهراء عليها السلام / نوع اثر: کتاب / نقش: نويسنده

    رهبري امام علي (ع) در قرآن و سنت (ترجمه المراجعات سال 1382 ش) / نوع اثر: کتاب / نقش: نويسنده

    مؤلفو الشيعة في صدر الإسلام / نوع اثر: کتاب / نقش: نويسنده

    رؤية الله و فلسفة الميثاق و الولاية / نوع اثر: کتاب / نقش: نويسنده

    سوکنامه امام حسين و يارانش، به انضمام گزيده اي از سيره مقدس پيامبر و امام علي (ع) / نوع اثر: کتاب / نقش: نويسنده

    المراجعات (أبحاث جديدة في أصول المذهب و الإمامة العامة) / نوع اثر: کتاب / نقش: نويسنده

    در راه تفاهم مسلمانان (ترجمه: الفصول المهمه) / نوع اثر: کتاب / نقش: نويسنده

    جواب اشکالات موسی جار الله ترجمه اجوبه مسائل جار الله / نوع اثر: کتاب / نقش: نويسنده

    أبو هریرة / نوع اثر: کتاب / نقش: نويسنده

    أبو هریرة / نوع اثر: کتاب / نقش: نويسنده

    مسائل فقهيه (ويرايش جديد) / نوع اثر: کتاب / نقش: نويسنده

    مسايل فقهية (ويرايش جديد) / نوع اثر: کتاب / نقش: نويسنده

    مسائل فقهیه / نوع اثر: کتاب / نقش: نويسنده

    المراجعات: گفتگویی میان شیعه و سنی / نوع اثر: کتاب / نقش: نويسنده

    مسائل فقیهة / نوع اثر: کتاب / نقش: نويسنده

    ابو هریره / نوع اثر: کتاب / نقش: نويسنده

    النص و الاجتهاد: متن و تفسیر / نوع اثر: کتاب / نقش: نويسنده

    المراجعات / نوع اثر: کتاب / نقش: نويسنده

    المراجعات / نوع اثر: کتاب / نقش: نويسنده

    أبو هريرة / نوع اثر: کتاب / نقش: نويسنده

    المراجعات / نوع اثر: کتاب / نقش: نويسنده

    راه راست / نوع اثر: کتاب / نقش: نويسنده

    راه راست: ترجمة المراجعات / نوع اثر: کتاب / نقش: نويسنده

    المراجعات / نوع اثر: کتاب / نقش: نويسنده

    المراجعات / نوع اثر: کتاب / نقش: نويسنده

    المراجعات / نوع اثر: کتاب / نقش: نويسنده

    المراجعات / نوع اثر: کتاب / نقش: نويسنده

    فاطمه عليها السلام برترين بانو / نوع اثر: کتاب / نقش: نويسنده

    المراجعات (بيروت دار الهادي) / نوع اثر: کتاب / نقش: نويسنده

    المراجعات (قم) / نوع اثر: کتاب / نقش: نويسنده

    راه وحدت امت اسلامی / نوع اثر: کتاب / نقش: نويسنده

    المراجعات / نوع اثر: کتاب / نقش: نويسنده

    أجوبة مسائل جار الله / نوع اثر: کتاب / نقش: نويسنده

    الفصول المهمة فی تألیف الأمة / نوع اثر: کتاب / نقش: نويسنده

    المراجعات / نوع اثر: کتاب / نقش: نويسنده

    السيدة زينب في تاريخ الإسلام / نوع اثر: کتاب / نقش: نويسنده