في رحاب نهج‌البلاغة: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
(صفحه ای تازه حاوی «<div class='wikiInfo'> [[پرونده:NUR03487J1.jpg|بندانگش» ایجاد کرد.)
 
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۵۱: خط ۵۱:
آنچه در اين كتاب آمده است، مجموع مقالات متسلسلى است كه در سال‌هاى 51- 52 در مجله گرامى «مكتب اسلام» منتشر شده است و اكنون به صورت يك كتاب در اختيار خوانندگان محترم قرار مى‌گيرد. استاد مطهرى قبلًا پنج جلسه در مؤسسه اسلامى حسينيه ارشاد تحت همين عنوان سخنرانى كرده بودند. بعد از آن بود كه علاقه‌مند شدند با تفصيل بيشتر به صورت يك سلسله مقالات آن‌ها را منتشر كنند.
آنچه در اين كتاب آمده است، مجموع مقالات متسلسلى است كه در سال‌هاى 51- 52 در مجله گرامى «مكتب اسلام» منتشر شده است و اكنون به صورت يك كتاب در اختيار خوانندگان محترم قرار مى‌گيرد. استاد مطهرى قبلًا پنج جلسه در مؤسسه اسلامى حسينيه ارشاد تحت همين عنوان سخنرانى كرده بودند. بعد از آن بود كه علاقه‌مند شدند با تفصيل بيشتر به صورت يك سلسله مقالات آن‌ها را منتشر كنند.


از اول كه نام «سيرى در نهج‌البلاغه» به آن داد، توجه داشته است كه اين كار جز يك «سير» و يك «گردش» نام ديگرى نمى‌تواند داشته باشد؛ هرگز نمى‌توان اين كوشش مختصر را «تحقيق» ناميد. چنانچه خود ايشان مى‌فرمايند، نه وقت و فرصت يك تحقيق را داشتم و نه خودم را لايق و شايسته اين كار مى‌دانستم. به علاوه تحقيق عميق و دقيق در محتواى نهج‌البلاغه و شناخت مكتب على و همچنين تحقيق در اسناد و مدارك نهج‌البلاغه كار يك فرد نيست، كار گروه است. ولى از باب «ما لا يُدْرَكُ كُلُّهُ لايُتْرَكُ كُلُّهُ» و به حكم اينكه كارهاى كوچك راه را براى كارهاى بزرگ باز مى‌كند، سير و گردش خود را شروع كردم. متأسفم كه همين سير هم به پايان نرسيد. برنامه‌اى كه براى اين سير تنظيم كرده بودم- كه در فصل سوم كتاب ذكر شده است- به علت گرفتارى‌هاى زياد ناتمام ماند. نمى‌دانم موفق خواهم شد كه بار ديگر به اين سير بپردازم يا نه، ولى سخت آرزومندم.
از اول كه نام «سيرى در نهج‌البلاغه» به آن داد، توجه داشته است كه اين كار جز يك «سير» و يك «گردش» نام ديگرى نمى‌تواند داشته باشد؛ هرگز نمى‌توان اين كوشش مختصر را «تحقيق» ناميد. چنانچه خود ايشان مى‌فرمايند، نه وقت و فرصت يك تحقيق را داشتم و نه خودم را لايق و شايسته اين كار مى‌دانستم. به علاوه تحقيق عميق و دقيق در محتواى نهج‌البلاغه و شناخت مكتب على و همچنين تحقيق در اسناد و مدارك نهج‌البلاغه كار يك فرد نيست، كار گروه است. ولى از باب «ما لا يُدْرَكُ كُلُّهُ لايُتْرَكُ كُلُّهُ» و به حكم اينكه كارهاى كوچك راه را براى كارهاى بزرگ باز مى‌كند، سير و گردش خود را شروع كردم. متأسفم كه همين سير هم به پايان نرسيد. برنامه‌اى كه براى اين سير تنظيم كرده بودم- كه در فصل سوم كتاب ذكر شده است- به علت گرفتارى‌هاى زياد ناتمام ماند. نمى‌دانم موفق خواهم شد كه بار ديگر به اين سير بپردازم يا نه، ولى سخت آرزومندم.


مولف در ابتدا به معرفى نهج‌البلاغه پرداخته و مى‌گويد كه اين مجموعه نفيس و زيبا به نام «نهج‌البلاغه» كه اكنون در دست ماست و روزگار از كهنه كردن آن ناتوان است و گذشت زمان و ظهور افكار و انديشه‌هاى نوتر و روشن‌تر مرتباً بر ارزش آن افزوده است، منتخبى از «خطابه‌ها» و «دعاها» و «وصايا» و «نامه‌ها» و «جمله‌هاى كوتاه» مولاى متقيان على عليه‌السلام است كه به وسيله سيد شريف بزرگوار «رضى» (رضوان اللَّه عليه) در حدود هزار سال پيش گردآورى شده است.
مولف در ابتدا به معرفى نهج‌البلاغه پرداخته و مى‌گويد كه اين مجموعه نفيس و زيبا به نام «نهج‌البلاغه» كه اكنون در دست ماست و روزگار از كهنه كردن آن ناتوان است و گذشت زمان و ظهور افكار و انديشه‌هاى نوتر و روشن‌تر مرتباً بر ارزش آن افزوده است، منتخبى از «خطابه‌ها» و «دعاها» و «وصايا» و «نامه‌ها» و «جمله‌هاى كوتاه» مولاى متقيان على عليه‌السلام است كه به وسيله سيد شريف بزرگوار «رضى» (رضوان اللَّه عليه) در حدود هزار سال پيش گردآورى شده است.


يك بخش از بخش‌هاى اساسى نهج‌البلاغه مسائل مربوط به الهيات و ماوراءالطبيعه است. در مجموع خطبه‌ها و نامه‌ها و كلمات قصار، در حدود چهل نوبت درباره اين مطالب بحث شده است. البته بعضى از اين موارد جمله‌هاى كوتاهى است؛ ولى غالباً چند سطر و احياناً چند صفحه است.
يك بخش از بخش‌هاى اساسى نهج‌البلاغه مسائل مربوط به الهيات و ماوراءالطبيعه است. در مجموع خطبه‌ها و نامه‌ها و كلمات قصار، در حدود چهل نوبت درباره اين مطالب بحث شده است. البته بعضى از اين موارد جمله‌هاى كوتاهى است؛ ولى غالباً چند سطر و احياناً چند صفحه است.
خط ۹۱: خط ۹۱:
مقصود از سكوت، ترك قيام و دست نزدن به شمشير است. على(ع) از اين سكوت به تلخى ياد مى‌كند و آن را جانكاه و مرارت بار مى‌خواند:
مقصود از سكوت، ترك قيام و دست نزدن به شمشير است. على(ع) از اين سكوت به تلخى ياد مى‌كند و آن را جانكاه و مرارت بار مى‌خواند:


وَ اغْضَيْتُ عَلَى الْقَذى وَ شَرِبْتُ عَلَى الشَّجى وَ صَبَرْتُ عَلى اخْذِ الْكَظَمِ وَ عَلى امَرَّ مِنْ طَعْمِ الْعَلْقَمِ
وَ اغْضَيْتُ عَلَى الْقَذى وَ شَرِبْتُ عَلَى الشَّجى وَ صَبَرْتُ عَلى اخْذِ الْكَظَمِ وَ عَلى امَرَّ مِنْ طَعْمِ الْعَلْقَمِ


خار در چشمم بود و چشم‌ها را بر هم نهادم، استخوان در گلويم گير كرده بود و نوشيدم، گلويم فشرده مى‌شد و تلخ‌تر از حنظل در كامم ريخته بود و صبر كردم.
خار در چشمم بود و چشم‌ها را بر هم نهادم، استخوان در گلويم گير كرده بود و نوشيدم، گلويم فشرده مى‌شد و تلخ‌تر از حنظل در كامم ريخته بود و صبر كردم.
خط ۹۷: خط ۹۷:
چنانچه شهيد اشاره مى‌دارد، بزرگ‌ترين بخش نهج‌البلاغه بخش مواعظ است. تقريباً نيمى از نهج‌البلاغه را اين بخش تشكيل مى‌دهد و بيشترين شهرت نهج‌البلاغه مديون موعظه‌ها و پندها و اندرزها و حكمت‌هاى عملى آن است.
چنانچه شهيد اشاره مى‌دارد، بزرگ‌ترين بخش نهج‌البلاغه بخش مواعظ است. تقريباً نيمى از نهج‌البلاغه را اين بخش تشكيل مى‌دهد و بيشترين شهرت نهج‌البلاغه مديون موعظه‌ها و پندها و اندرزها و حكمت‌هاى عملى آن است.


همچنين مولف در فصلى تحت عنوان (عمده‌ترين بخش‌هاى نهج‌البلاغه) بيان مى‌دارد كه از مجموع 239 قطعه‌اى كه سيد رضى تحت عنوان «خطب» جمع كرده است، (هر چند همه آن‌ها خطبه نيست)، 86 خطبه موعظه است و البته بعضى از آن‌ها مفصل و طولانى است. نظير خطبه 175 كه با جمله «انْتَفِعوا بِبَيانِ اللَّهِ» آغاز مى‌شود و خطبه «القاصعة» كه طولانى‌ترين خطب نهج‌البلاغه است و خطبه 184 (خطبة المتقين).
همچنين مولف در فصلى تحت عنوان (عمده‌ترين بخش‌هاى نهج‌البلاغه) بيان مى‌دارد كه از مجموع 239 قطعه‌اى كه سيد رضى تحت عنوان «خطب» جمع كرده است، (هر چند همه آن‌ها خطبه نيست)، 86 خطبه موعظه است و البته بعضى از آن‌ها مفصل و طولانى است. نظير خطبه 175 كه با جمله «انْتَفِعوا بِبَيانِ اللَّهِ» آغاز مى‌شود و خطبه «القاصعة» كه طولانى‌ترين خطب نهج‌البلاغه است و خطبه 184 (خطبة المتقين).


از مجموع 79 قطعه‌اى كه تحت عنوان «كتب» (نامه‌ها) گرد آورده است، (هر چند همه آن‌ها نامه نيست)، 25 نامه تماماً موعظه است و يا متضمن جمله‌هايى در نصيحت و اندرز و موعظه، و برخى از آن‌ها مفصل و طولانى است، مانند نامه 31 كه اندرزنامه آن حضرت است، به فرزند عزيزش امام مجتبى عليه‌السلام و پس از فرمان معروف آن حضرت به مالك اشتر طولانى‌ترين نامه‌هاست، و ديگر نامه 45 كه همان نامه معروف آن حضرت است، به عثمان بن حنيف والى بصره از طرف حكومت امام.
از مجموع 79 قطعه‌اى كه تحت عنوان «كتب» (نامه‌ها) گرد آورده است، (هر چند همه آن‌ها نامه نيست)، 25 نامه تماماً موعظه است و يا متضمن جمله‌هايى در نصيحت و اندرز و موعظه، و برخى از آن‌ها مفصل و طولانى است، مانند نامه 31 كه اندرزنامه آن حضرت است، به فرزند عزيزش امام مجتبى عليه‌السلام و پس از فرمان معروف آن حضرت به مالك اشتر طولانى‌ترين نامه‌هاست، و ديگر نامه 45 كه همان نامه معروف آن حضرت است، به عثمان بن حنيف والى بصره از طرف حكومت امام.
خط ۱۱۹: خط ۱۱۹:
[[رده:کتاب‌شناسی]]
[[رده:کتاب‌شناسی]]
[[رده:اسلام، عرفان، غیره]]
[[رده:اسلام، عرفان، غیره]]
[[رده:سرگذشتنامه ها]]
[[رده:سرگذشت نامه‌ها]]
[[رده:سرگذشتنامه های فردی]]
[[رده:سرگذشت نامه‌های فردی]]
[[رده:ائمه اثنی عشر (دوازده امام)]]
[[رده:ائمه اثنی عشر (دوازده امام)]]
[[رده:حالات فردی]]
[[رده:حالات فردی]]
[[رده:علی بن ابی طالب (ع)]]
[[رده:علی بن ابی طالب (ع)]]
۰

ویرایش