ابن ابیطی، یحیی بن حمید: تفاوت میان نسخهها
جز (جایگزینی متن - ' فى ' به ' في ') |
جز (جایگزینی متن - ' ،' به '،') |
||
خط ۳۸: | خط ۳۸: | ||
يحيى قرائت قرآن را نزد پدر آموخت و فقه اماميّه را از ابنشهرآشوب فراگرفت و در اصول، قرائات، لغت و جز آنها دستى يافت و روايت ابوعمرو نافع را تجريد كرد. همچنين وى نزد تاجعلى اشرف بن اغر به تلمذ پرداخت و نهجالبلاغه و مقدارى از اشعار تاجعلى را نزد او خواند. ابن ابى طىّ شعر نيز مىگفت. وى، الملك الظاهر بن صلاح الدين را مدح گفت و در سلك شاعران و مقربان وى درآمد. او از 597ق به آموزش اطفال پرداخت و تصنيف و تأليف را پيشه خويش ساخت و روزى خود را از آن راه مىيافت. [[ابن خلکان، احمد بن محمد|ابنخلكان]] از وى به عنوان اديب حلبى ياد كرده و تاريخ او را تاريخ كبير خوانده است. | يحيى قرائت قرآن را نزد پدر آموخت و فقه اماميّه را از ابنشهرآشوب فراگرفت و در اصول، قرائات، لغت و جز آنها دستى يافت و روايت ابوعمرو نافع را تجريد كرد. همچنين وى نزد تاجعلى اشرف بن اغر به تلمذ پرداخت و نهجالبلاغه و مقدارى از اشعار تاجعلى را نزد او خواند. ابن ابى طىّ شعر نيز مىگفت. وى، الملك الظاهر بن صلاح الدين را مدح گفت و در سلك شاعران و مقربان وى درآمد. او از 597ق به آموزش اطفال پرداخت و تصنيف و تأليف را پيشه خويش ساخت و روزى خود را از آن راه مىيافت. [[ابن خلکان، احمد بن محمد|ابنخلكان]] از وى به عنوان اديب حلبى ياد كرده و تاريخ او را تاريخ كبير خوانده است. | ||
[[ابن حجر عسقلانی، احمد بن علی|ابن حجر]] از ياقوت نقل مىكند كه ابن ابى طىّ تصنيف را دكان خويش و وسيله گذران معاش ساخته بود. وى به تصانيف ديگران دست مىبرد و با پس و پيش كردن و افزودن و كاستن مطالب كتب ديگران كه در آنها رنج برده بودند، نامى عجيب بر آنها مىنهاد و با کتابتى عالى عرضه مىكرد؛ اما به قول [[آقابزرگ تهرانی، محمدمحسن|آقابزرگ]] ، دور نيست كه چون شيعيان ياقوت را به علت عقيده نادرستش نسبت به على(ع) -چنانكه [[ابن خلکان، احمد بن محمد|ابن خلكان]] ذكر مىكند- از سوريه گريزانده بودند، وى چنين تهمتها را بر ابن ابى طى وارد كرده است، بى آنكه از كتب مشخصى در اين زمينه نام برده باشد. | [[ابن حجر عسقلانی، احمد بن علی|ابن حجر]] از ياقوت نقل مىكند كه ابن ابى طىّ تصنيف را دكان خويش و وسيله گذران معاش ساخته بود. وى به تصانيف ديگران دست مىبرد و با پس و پيش كردن و افزودن و كاستن مطالب كتب ديگران كه در آنها رنج برده بودند، نامى عجيب بر آنها مىنهاد و با کتابتى عالى عرضه مىكرد؛ اما به قول [[آقابزرگ تهرانی، محمدمحسن|آقابزرگ]]، دور نيست كه چون شيعيان ياقوت را به علت عقيده نادرستش نسبت به على(ع) -چنانكه [[ابن خلکان، احمد بن محمد|ابن خلكان]] ذكر مىكند- از سوريه گريزانده بودند، وى چنين تهمتها را بر ابن ابى طى وارد كرده است، بى آنكه از كتب مشخصى در اين زمينه نام برده باشد. | ||
مهمترين اثر ابنابىطىّ تاريخ بزرگ او به نام «معادن الذهب في تاريخ الملوك و الخلفاء و ذوى الرُّتب» است كه مورد استفاده مورخان پس از وى بهويژه ابنفرات و ابوشامه قرار گرفته و برگرفتههاى مهمى از آن در آثار اين دو مورخ محفوظ مانده است. همچنين [[ابن خلکان، احمد بن محمد|ابنخلكان]]، ابنشحنه، راغب، صفدى و [[ذهبى]] از تاريخ او نقل و استفاده كردهاند. فصولى از معادن الذهب به حكومت صلاح الدين و فرزندش الظّاهر اختصاص داشته و نيز داراى اطلاعات با ارزشى درباره تاريخ شام، جنگهاى صليبى، تاريخ ايران، مصر و عراق بوده است. در همين مأخذ به شيوهاى از معادن سخن رفته كه گويا اصل کتاب در دسترس نويسنده آن بوده، اما وجود نسخهاى از آن محقق نشده است. | مهمترين اثر ابنابىطىّ تاريخ بزرگ او به نام «معادن الذهب في تاريخ الملوك و الخلفاء و ذوى الرُّتب» است كه مورد استفاده مورخان پس از وى بهويژه ابنفرات و ابوشامه قرار گرفته و برگرفتههاى مهمى از آن در آثار اين دو مورخ محفوظ مانده است. همچنين [[ابن خلکان، احمد بن محمد|ابنخلكان]]، ابنشحنه، راغب، صفدى و [[ذهبى]] از تاريخ او نقل و استفاده كردهاند. فصولى از معادن الذهب به حكومت صلاح الدين و فرزندش الظّاهر اختصاص داشته و نيز داراى اطلاعات با ارزشى درباره تاريخ شام، جنگهاى صليبى، تاريخ ايران، مصر و عراق بوده است. در همين مأخذ به شيوهاى از معادن سخن رفته كه گويا اصل کتاب در دسترس نويسنده آن بوده، اما وجود نسخهاى از آن محقق نشده است. |
نسخهٔ ۲۴ ژوئیهٔ ۲۰۱۷، ساعت ۱۶:۵۱
نام | ابن ابیطی، یحیی بن حمید |
---|---|
نام های دیگر | |
نام پدر | |
متولد | |
محل تولد | |
رحلت | 630 هـ.ق |
اساتید | |
برخی آثار | |
کد مؤلف | AUTHORCODE8581AUTHORCODE |
«ابن ابى طَىّ، يحيى بن حميد بن ظافر حلبى غسّانى»، مورخ و اديب شيعى در حلب زاده شد. ولى از تاريخ تولد او اطلاعى در دست نيست. ياقوت او را در 619ق در حلب ديده است.
پيشه پدر يحيى را برخى نجّارى نوشته و آوردهاند كه بر همه نجاران حلب مقدّم بود و در نسب وى نيز «ابن نجار» را افزودهاند و ابنحجر «صنعة النجارة» ضبط كرده است.
يحيى قرائت قرآن را نزد پدر آموخت و فقه اماميّه را از ابنشهرآشوب فراگرفت و در اصول، قرائات، لغت و جز آنها دستى يافت و روايت ابوعمرو نافع را تجريد كرد. همچنين وى نزد تاجعلى اشرف بن اغر به تلمذ پرداخت و نهجالبلاغه و مقدارى از اشعار تاجعلى را نزد او خواند. ابن ابى طىّ شعر نيز مىگفت. وى، الملك الظاهر بن صلاح الدين را مدح گفت و در سلك شاعران و مقربان وى درآمد. او از 597ق به آموزش اطفال پرداخت و تصنيف و تأليف را پيشه خويش ساخت و روزى خود را از آن راه مىيافت. ابنخلكان از وى به عنوان اديب حلبى ياد كرده و تاريخ او را تاريخ كبير خوانده است.
ابن حجر از ياقوت نقل مىكند كه ابن ابى طىّ تصنيف را دكان خويش و وسيله گذران معاش ساخته بود. وى به تصانيف ديگران دست مىبرد و با پس و پيش كردن و افزودن و كاستن مطالب كتب ديگران كه در آنها رنج برده بودند، نامى عجيب بر آنها مىنهاد و با کتابتى عالى عرضه مىكرد؛ اما به قول آقابزرگ، دور نيست كه چون شيعيان ياقوت را به علت عقيده نادرستش نسبت به على(ع) -چنانكه ابن خلكان ذكر مىكند- از سوريه گريزانده بودند، وى چنين تهمتها را بر ابن ابى طى وارد كرده است، بى آنكه از كتب مشخصى در اين زمينه نام برده باشد.
مهمترين اثر ابنابىطىّ تاريخ بزرگ او به نام «معادن الذهب في تاريخ الملوك و الخلفاء و ذوى الرُّتب» است كه مورد استفاده مورخان پس از وى بهويژه ابنفرات و ابوشامه قرار گرفته و برگرفتههاى مهمى از آن در آثار اين دو مورخ محفوظ مانده است. همچنين ابنخلكان، ابنشحنه، راغب، صفدى و ذهبى از تاريخ او نقل و استفاده كردهاند. فصولى از معادن الذهب به حكومت صلاح الدين و فرزندش الظّاهر اختصاص داشته و نيز داراى اطلاعات با ارزشى درباره تاريخ شام، جنگهاى صليبى، تاريخ ايران، مصر و عراق بوده است. در همين مأخذ به شيوهاى از معادن سخن رفته كه گويا اصل کتاب در دسترس نويسنده آن بوده، اما وجود نسخهاى از آن محقق نشده است.
آثار
از ديگر آثار اوست:
1. الحاوى في رجال الشيعة الاماميه.
2. بيان المعالم.
3. تاريخ العلماء.
4. تهذيب الاستيعاب قرطبى.
5. حوادث الزمان.
6. خلاصة الخلاص في آداب الخواص.
7. رواة الشيعة.
8. سلك النظام في اخبار الشام.
9. شرح نهجالبلاغه.
10 عقود الجواهر في سيرة الملك الظاهر.
11 فضائل الائمة.
12 کتاب السير.
13 كنز الموحدين في سيرة صلاح الدين.
14 مختار تاريخ المغرب.
منبع مقاله
دايرة المعارف بزرگ اسلامى،زير نظر كاظم موسوى بجنوردى، 1374، ج2، ص676، نوشته محمد آصف فكرت.