پژوهشى تطبیقى در روایات تفسیرى فریقین: تفاوت میان نسخهها
جز (جایگزینی متن - 'تفسیر ابن ابی حاتم' به 'تفسیر ابن ابی حاتم ') |
جز (جایگزینی متن - 'تفسیر ثعلبی' به 'تفسیر ثعلبی ') |
||
خط ۵۹: | خط ۵۹: | ||
ایشان در تعریف روایت میگوید: روایت نزد عموم محدثان شیعه عبارت است از «حکایت گفتار، رفتار و تقریر معصوم(ع) »<ref>همان، ص22</ref>. | ایشان در تعریف روایت میگوید: روایت نزد عموم محدثان شیعه عبارت است از «حکایت گفتار، رفتار و تقریر معصوم(ع) »<ref>همان، ص22</ref>. | ||
نویسنده در تعریف روایات تفسیری دو نوع تفسیر را معرفی میکند؛ تفسیر به مأثور که روش تفسیری در آن تفسیر اثری نام دارد و تفسیرهای اجتهادی که روش تفسیری آنها را تفسیر عقلی مینامند.<ref>همان، ص24</ref> نویسنده با معرفی 15 منبع از منابع تفسیر شیعه مینویسد معروفترین تفسیرهای شیعی عبارتاند از: تفسیر [[التفسير (عیاشی)|عیاشی]] ، تفسیر [[تفسير القمي|قمی]] ، [[تفسير نورالثقلين|نورالثقلین]] ، [[البرهان في تفسير القرآن]] ، [[تفسير الصافي|صافی]] و [[تفسير كنز الدقائق و بحر الغرائب|کنز الدقائق]] .<ref>همان، ص34-35</ref> او سپس 13 منبع از منابع اهل تسنن را برمیشمارد و مینویسد از بین این تفسیرها، [[جامع البيان في تفسير القرآن (تفسير الطبري)|جامع البیان طبری]] ، [[الدر المنثور في التفسير بالمأثور|الدر المنثور]] ، [[تفسير القرآن العظيم (ابن كثير)|تفسیر ابن کثیر]] ، تفسیر عبدالرزاق، [[تفسير القرآن العظيم (ابن أبيحاتم)|تفسیر ابن ابی حاتم]] ، تفسیر ثعلبی و بغوی از شهرت و اهمیت بیشتری برخورد هستند.<ref>همان، ص35-36</ref> او منابع عام حدیثی شیعه را در چهار دوره حضور ائمه(ع)، محدثان متقدم، محدثان متأخر و دوره معاصر معرفی میکند و هر کدام را بهخوبی توضیح میدهد.<ref>همان، ص49-56</ref> | نویسنده در تعریف روایات تفسیری دو نوع تفسیر را معرفی میکند؛ تفسیر به مأثور که روش تفسیری در آن تفسیر اثری نام دارد و تفسیرهای اجتهادی که روش تفسیری آنها را تفسیر عقلی مینامند.<ref>همان، ص24</ref> نویسنده با معرفی 15 منبع از منابع تفسیر شیعه مینویسد معروفترین تفسیرهای شیعی عبارتاند از: تفسیر [[التفسير (عیاشی)|عیاشی]] ، تفسیر [[تفسير القمي|قمی]] ، [[تفسير نورالثقلين|نورالثقلین]] ، [[البرهان في تفسير القرآن]] ، [[تفسير الصافي|صافی]] و [[تفسير كنز الدقائق و بحر الغرائب|کنز الدقائق]] .<ref>همان، ص34-35</ref> او سپس 13 منبع از منابع اهل تسنن را برمیشمارد و مینویسد از بین این تفسیرها، [[جامع البيان في تفسير القرآن (تفسير الطبري)|جامع البیان طبری]] ، [[الدر المنثور في التفسير بالمأثور|الدر المنثور]] ، [[تفسير القرآن العظيم (ابن كثير)|تفسیر ابن کثیر]] ، تفسیر عبدالرزاق، [[تفسير القرآن العظيم (ابن أبيحاتم)|تفسیر ابن ابی حاتم]] ، [[الكشف و البيان المعروف تفسير الثعلبي|تفسیر ثعلبی]] و بغوی از شهرت و اهمیت بیشتری برخورد هستند.<ref>همان، ص35-36</ref> او منابع عام حدیثی شیعه را در چهار دوره حضور ائمه(ع)، محدثان متقدم، محدثان متأخر و دوره معاصر معرفی میکند و هر کدام را بهخوبی توضیح میدهد.<ref>همان، ص49-56</ref> | ||
بخش دوم، به بیان ویژگیهای مشترک روایات تفسیری فریقین اختصاص یافته است. تبیین اطلاعات جانبی(سوره شناسی)، تبیین ابهامات(ابهامزدایی)، تفصیل جزئیات(معنا گستری)، تبیین مراد متکلم(کشف مراد جدی) از امور مشترکی است که نویسنده در این بخش به آن میپردازد. از مهمترین ویژگی مشترک روایات تفسیری شیعه و اهل سنت، روایاتی است که ترتیب نزول سورهها و آیات را گزارش میکنند. این روایات تقریباً دارای متن واحدی هستند که نزول تکتک سورهها از علق تا توبه را به ترتیب ارائه میدهند. روایتگران این روایات مجموعاً چهارده تن هستند که عبارتاند از: امیر مؤمنان(ع)، امام سجاد(ع)، [[امام جعفر صادق(ع)|امام صادق(ع)]] ، [[ابن عباس، عبدالله بن عباس|ابن عباس]] ، جابر بن یزید، محمد بن نعمان، مجاهد، ضحاک، عکرمه، حسن بصری، زهری، عطاء خراسانی، مقاتل بن سلیمان و حسین بن واقد.<ref>همان، ص156</ref> | بخش دوم، به بیان ویژگیهای مشترک روایات تفسیری فریقین اختصاص یافته است. تبیین اطلاعات جانبی(سوره شناسی)، تبیین ابهامات(ابهامزدایی)، تفصیل جزئیات(معنا گستری)، تبیین مراد متکلم(کشف مراد جدی) از امور مشترکی است که نویسنده در این بخش به آن میپردازد. از مهمترین ویژگی مشترک روایات تفسیری شیعه و اهل سنت، روایاتی است که ترتیب نزول سورهها و آیات را گزارش میکنند. این روایات تقریباً دارای متن واحدی هستند که نزول تکتک سورهها از علق تا توبه را به ترتیب ارائه میدهند. روایتگران این روایات مجموعاً چهارده تن هستند که عبارتاند از: امیر مؤمنان(ع)، امام سجاد(ع)، [[امام جعفر صادق(ع)|امام صادق(ع)]] ، [[ابن عباس، عبدالله بن عباس|ابن عباس]] ، جابر بن یزید، محمد بن نعمان، مجاهد، ضحاک، عکرمه، حسن بصری، زهری، عطاء خراسانی، مقاتل بن سلیمان و حسین بن واقد.<ref>همان، ص156</ref> |
نسخهٔ ۱۷ ژوئیهٔ ۲۰۱۷، ساعت ۱۱:۲۴
نام کتاب | پژوهشى تطبیقى در روایات تفسیرى فریقین |
---|---|
نام های دیگر کتاب | |
پدیدآورندگان | رستمنژاد، مهدی (نويسنده) |
زبان | فارسی |
کد کنگره | |
موضوع | تفاسير ماثوره - شيعه اماميه - اهل سنت |
ناشر | مرکز بين المللي ترجمه و نشر المصطفي (ص) |
مکان نشر | ايران - قم |
سال نشر | مجلد1: 1394ش , 1436ق , |
کد اتوماسیون | AUTOMATIONCODE39127AUTOMATIONCODE |
معرفی اجمالی
پژوهشى تطبیقى در روایات تفسیرى فریقین نوشته مهدی رستمنژاد، کتابی است به زبان فارسی و با موضوع علوم قرآنی.
نویسنده این اثر را به هدف شناخت ویژگى مشترک و اختصاصى روایات تفسیرى و آسیبشناسى آنها با نگاه تطبیقی به روایات شیعه و اهل سنت، به درخواست واحد تدوین متون درسی جامعة المصطفی العالمیة بهعنوان دو واحد درسى براى تدریس در مقطع کارشناسى ارشد نوشته است.[۱]
ساختار
کتاب، دارای سخن ناشر، سخن پژوهشگاه بینالمللی المصطفی، پیشگفتار و محتوای مطالب در چهار بخش است. نویسنده در نگارش این منبع از 158 منبع فارسی و عربی از منابع اهل سنت و شیعه بهره برده است که برخی از آنها عبارتاند از: مقباس الهداية في علم الدراية عبدالله مامقانی ، شرح اصول کافی ملا محمدصالح مازندرانی ، آشنایى با متون حدیث و نهجالبلاغه مهدى مهریزى ، تاریخ حدیث سید رضا مؤدب ، پژوهشی در تاریخ حدیث شیعه مجید معارف ، تفاسیر صافی ، عیاشی ، قمی ، الميزان و...، مجمع الزوائد هیثمی، الصواعق المحرقه ابن حجر، سنن الکبرای نسائی ، مسند الشاميين طبرانی و... .[۲]
نویسنده در انتهای هر بخش، چکیده مباحث و سپس تعدادی پرسش از متن مطرح کرده و پسازآن نمونههایی را برای پژوهش به همراه معرفی منابع تحقیق معرفی کرده است.
گزارش محتوا
در بخش سخن ناشر «نگارش و نشر افزون بر 150 عنوان متن درسى و بیش از 300 نگاشته در موضوعات گوناگون علوم دینى، با زبانهاى زنده دنیا» از ثمرات تلاشهای گروه علمی جامعة المصطفی العالمیة شمرده شده است.[۳] و در بخش سخن پژوهشکده بیان شده که این اثر براى دوره کارشناسى ارشد رشته علوم قرآن و حدیث نگارش یافته است.[۴] نویسنده در پیشگفتار از قرآن و سنت بهعنوان دو منبع وحی نام میبرد و از دستبرد در روایات و جعل و تحریف در آنها سخن میگوید و لزوم بررسی آنها را (بهویژه در عصر حاضر) گوشزد میکند. او از زحمات پیشینیان در این زمینه تقدیر میکند اما آن را کافی ندانسته و معتقد است تا رسیدن به نقطه مطلوب در این زمینه، بهویژه با نگاه تطبیقی بین روایات شیعه و اهل سنت، راه درازی در پیش است.[۵]
نویسنده درباره کتاب مطالبی چند متذکر میشود
- مطالب این کتاب، بر اساس سرفصلهاى تعیین شده و چارچوب معین، ارائه شدهاند. بنابراین از پرداختن به بسیارى از مباحث مرتبط، پرهیز شده است.
- چینش منطقى فصلها، برخوردارى از توازن نسبى مطالب، درسبندى مناسب، تبیین اهداف، چکیده، نمونه پرسشها، پژوهشها و ذکر منابع تحقیق، از جمله ویژگىهاى این اثر است که در تمام فصول مورد توجه قرار گرفتهاند.
- کمبود تألیفات مستقل، گستردگى دامنه بحث، دشوارى و ظرافت پژوهش در این موضوع و نیز اختلاف دیدگاههاى اندیشمندان قرآنى در پارهاى از موارد، از جمله تنگناهاى اساسى در تدوین این اثر بوده است.
- قسمتهایى از مباحث نخست کتاب در ارتباط با حدیث، براى دانشپژوهان رشتههاى حدیثى مورد نیاز نیست. ازاینرو شایسته است اساتید محترم، از بخشهاى دیگر کتاب براى ارائه در کلاس استفاده کنند.»[۶]
بخش نخست کتاب درباره بازشناسی کلیاتی درباره روایات تفسیری است. نویسنده در این بخش به موضع شناسی و منبع شناسی روایات تفسیری فریقین پرداخته و سپس نقش روایات تفسیری در فهم قرآن را بیان میکند. وی با ارائه تعریف اصطلاحی تفسیر، روایات تفسیری، ضرورت پژوهش در روایات تفسیری فریقین را گوشزد میکند و پیشینه پژوهش در آن را بیان مینماید. «التفسیر هو بیان معانی الآیات القرآنیه و الکشف عن مقاصدها و مدالیلها؛ تفسیر عبارت است از بیان معانی آیات و کشف مقاصد و مضامین آن».[۷]
ایشان در تعریف روایت میگوید: روایت نزد عموم محدثان شیعه عبارت است از «حکایت گفتار، رفتار و تقریر معصوم(ع) »[۸].
نویسنده در تعریف روایات تفسیری دو نوع تفسیر را معرفی میکند؛ تفسیر به مأثور که روش تفسیری در آن تفسیر اثری نام دارد و تفسیرهای اجتهادی که روش تفسیری آنها را تفسیر عقلی مینامند.[۹] نویسنده با معرفی 15 منبع از منابع تفسیر شیعه مینویسد معروفترین تفسیرهای شیعی عبارتاند از: تفسیر عیاشی ، تفسیر قمی ، نورالثقلین ، البرهان في تفسير القرآن ، صافی و کنز الدقائق .[۱۰] او سپس 13 منبع از منابع اهل تسنن را برمیشمارد و مینویسد از بین این تفسیرها، جامع البیان طبری ، الدر المنثور ، تفسیر ابن کثیر ، تفسیر عبدالرزاق، تفسیر ابن ابی حاتم ، تفسیر ثعلبی و بغوی از شهرت و اهمیت بیشتری برخورد هستند.[۱۱] او منابع عام حدیثی شیعه را در چهار دوره حضور ائمه(ع)، محدثان متقدم، محدثان متأخر و دوره معاصر معرفی میکند و هر کدام را بهخوبی توضیح میدهد.[۱۲]
بخش دوم، به بیان ویژگیهای مشترک روایات تفسیری فریقین اختصاص یافته است. تبیین اطلاعات جانبی(سوره شناسی)، تبیین ابهامات(ابهامزدایی)، تفصیل جزئیات(معنا گستری)، تبیین مراد متکلم(کشف مراد جدی) از امور مشترکی است که نویسنده در این بخش به آن میپردازد. از مهمترین ویژگی مشترک روایات تفسیری شیعه و اهل سنت، روایاتی است که ترتیب نزول سورهها و آیات را گزارش میکنند. این روایات تقریباً دارای متن واحدی هستند که نزول تکتک سورهها از علق تا توبه را به ترتیب ارائه میدهند. روایتگران این روایات مجموعاً چهارده تن هستند که عبارتاند از: امیر مؤمنان(ع)، امام سجاد(ع)، امام صادق(ع) ، ابن عباس ، جابر بن یزید، محمد بن نعمان، مجاهد، ضحاک، عکرمه، حسن بصری، زهری، عطاء خراسانی، مقاتل بن سلیمان و حسین بن واقد.[۱۳]
عناوینی چون ظهر و بطن، تنزیل و تأویل، حد و مطلع و ذو وجوه بودن قرآن، حکایت از ساحتهای باطنی و لایههای پنهانی آیات قرآن دارد. بهرغم تصریح برخی از علمای اهل سنت مبنی بر اشتمال قرآن بر بطن، شماری از آنان همچون ابن تیمیه ، دیدگاه بطن را ویژه شیعه دانسته و ازاینجهت بر آ نان خرده گرفتهاند. ذهبی نیز شیعه را در این باب به بازیچه قرار دادن قرآن متهم کرده است.[۱۴]
وی در بخش سوم، ویژگیهای اختصاصی روایات تفسیری فریقین را بیان میکند. از جمله ویژگیهای روایات تفسیری شیعه، اختصاص آن به روایات اهلبیت(ع) است. همچنین در روایات تفسیری اهلبیت(ع) بهصورت گستردهای از بطن برای تبیین معنای آیه استفاده شده است. بهعلاوه روایات تفسیری شیعه، فراوان از قاعده جری بهره بردهاند. از دیگر مزایای رویات تفسیری اهلبیت(ع) روشمند بودن آن است. جری و تطبیق یعنی جاری بودن مفاهیم آیات در بستر زمان و انطباق آن با مصادیق و موارد مشابه. بر اساس جری، قرآن از حصار تنگ اتفاقات عصر نزول و اسباب آن خارج شده و درباره آیندگان همچون گذشتگان جاری میشود.[۱۵]
رستمنژاد در بخش چهارم کتاب به آسیبشناسی روایات تفسیری پرداخته است؛ وی در این بخش درباره ضعف سند یا فقدان آن در روایات، روایات ساختگی (اسرائیلیات)، تعارض بین روایات یا عدم انطباق آن با مفاد آیهها، ناسازگاری با مبانی متقن کلامی یا دیگر قراین قطعی و دیگر آفاتی که ممکن است روایت تفسیری دچار آن شود صحبت میکند.[۱۶]. جاعلان و وضاعان با انگیزههای گوناگونی به وضع حدیث مبادرت میورزیدند. این امر از زمان پیامبر(ص) آغاز شد و در دوران بنیامیه به اوج خودش رسید. زنادقه، برخی علمای یهود و غلات از جمله کسانی بودند که حدیث جعلی ساختند. بههرحال در میان تفاسیر روایی کمتر کتاب تفسیری را میتوان یافت که از آسیب احادیث ساختگی در امان مانده باشد و به همین دلیل شماری از اندیشمندان، نسبت به احادیث تفسیری بیاعتنا شدند.[۱۷] از جمله آفاتی که یک روایت (و در مورد بحث ما یک روایت تفسیری) میتواند به آن دچار شود تصحیف در آن است. «تصحيف» و حذف شدن بخشى از حديث، داراى عوامل گوناگونى است.[۱۸] عواملی چون خوانا نبودن خط کاتبان و نسخهبرداران، تشابه خطی برخی از کلمات، تأخیر در نقطهگذاری بر روی حروف، بیدقتی در درست قرار دادن نقطهها و دندانهها و تصحیفات اجتهادی و سلیقهای، در پدیده تصحیف نقش داشتهاند مثلاً در منابع روایی و تاریخی درباره زمان شهادت حضرت زهرا(س) آمده است «إن وفاة الصديقة كانت خمسة و سبعون [تسعون] یوماَ بعد النبي(ص)؛ وفات حضرت صدیقه هفتادوپنج [یا نودوپنج] روز بعد از رحلت پیامبر اکرم(ص) بوده است. در این متن، تشابه «سبعون» با «تسعون» موجب شده است که مسئله در هالهای از شک و تردید قرار گیرد.[۱۹]
تقطیع به معنای گزینش بخشی از متن حدیث و حذف قسمتهای دیگر آن، از آسیبهای جانبی است که در حوزه روایات تفسیری بهنوبه خود باعث فهم نادرست متن شده است. تقطیع باانگیزههای گوناگونی همراه بوده و هست. یکی از دلایل آن، دير رسيدن راوى به مجلس پيامبر(ص) و نشنيدن قسمتهاى آغازين حديث بوده است. البته دستهاى آلوده تحریفکنندگان و وضّاعان را در تحقق اين پديده نبايد ناديده گرفت. مثلاً در روایتی از عبدالله بن عمر از پیامبر اکرم(ص) نقل شده است که «سه چیز شوم هستند: اسب، زن و خانه» درحالیکه بنا به نقل عایشه در صدر این روایت آمده است: «مردم جاهلیت چنین میگفتند که سه چیز شوم هستند...».[۲۰]
وضعیت کتاب
فهرست مطالب در ابتدا و کتابنامه در انتهای کتاب آمده است.
ارجاعات در پاورقیها ذکر شدهاند.
پانویس
- ↑ همان، ص16
- ↑ ر.ک: منابع کتاب، ص321-327
- ↑ ر.ک: سخن ناشر، ص6
- ↑ ر.ک: سخن پژوهشگاه بینالمللی المصطفی(ص)، ص9
- ↑ ر.ک: پیشگفتار، ص15-16
- ↑ پیشگفتار، ص17
- ↑ متن کتاب، ص21
- ↑ همان، ص22
- ↑ همان، ص24
- ↑ همان، ص34-35
- ↑ همان، ص35-36
- ↑ همان، ص49-56
- ↑ همان، ص156
- ↑ همان، ص238
- ↑ همان، ص246
- ↑ ر.ک: همان، ص267
- ↑ همان، ص277
- ↑ همان، ص318
- ↑ همان، ص314-315
- ↑ همان، ص315-316
منبع مقاله
مقدمه و متن کتاب.