۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'يعليهالسلام' به 'يعليهالسلام') |
جز (جایگزینی متن - 'جاحظ' به 'جاحظ ') |
||
| خط ۴۴: | خط ۴۴: | ||
'''ابن ابىالحديد، عز الدين ابوحامد عبدالحميد بن هبهالله بن محمد بن محمد بن محمد بن حسين بن ابىالحديد مداينى'''، دانشمند، شاعر، اديب، فقيه شافعى و اصولى معتزلى، در اوّل ذيحجه 586ق در مداين ديده به جهان گشود و در همان شهر پرورش يافت. علم كلام و اصول آموخت. پدرش قاضى مداين بود. عز الدين در كودكى و به قولى در جوانى به بغداد رفت و در آن شهر در محضر علما و بزرگان مشهور بغداد كه بيشتر آنها شافعى مذهب بودند، به قرائت كتب و اندوختن دانش پرداخت و در محافل علمى و ادبى شركت جست و به قول صاحب «نسمة السحر»، معتزلى | '''ابن ابىالحديد، عز الدين ابوحامد عبدالحميد بن هبهالله بن محمد بن محمد بن محمد بن حسين بن ابىالحديد مداينى'''، دانشمند، شاعر، اديب، فقيه شافعى و اصولى معتزلى، در اوّل ذيحجه 586ق در مداين ديده به جهان گشود و در همان شهر پرورش يافت. علم كلام و اصول آموخت. پدرش قاضى مداين بود. عز الدين در كودكى و به قولى در جوانى به بغداد رفت و در آن شهر در محضر علما و بزرگان مشهور بغداد كه بيشتر آنها شافعى مذهب بودند، به قرائت كتب و اندوختن دانش پرداخت و در محافل علمى و ادبى شركت جست و به قول صاحب «نسمة السحر»، معتزلى [[جاحظ، عمرو بن بحر|جاحظ]] ى شد. نيز از [[عکبری، عبدالله بن حسین|ابوالبقاء عكبرى]] و ابوالخير مصدق بن شبيب واسطى ادب آموخت و به مناسبت نزديكى عقيدتى با ابن علقمى (د 656ق) وزير اديب و دانشمند مستعصم آخرين خليفه عباسى در شمار كاتبان ديوان دارالخلافه درآمد. از اين رو ابن ابىالحديد قصايد السبع و شرح نهجالبلاغه را به نام او نوشت. | ||
در 642ق در نخستين يورشهاى مغول به بغداد كه سپاه عباسى به فرماندهى شرف الدين اقبال شرابى سپهسالار مستعصم بالله سپاه مغول را شكست داد، ابن ابىالحديد پيروزى سپاه بغداد را نتيجه تدبير ابن علقمى دانست و قصيدهاى در تهينت و ستايش وى سرود كه ابياتى از آن در شرح نهج البلاغه ثبت است. وى ابتدا کتابت دارالتشريفات را برعهده داشت. در 629ق به کتابت خزانه منصوب شد و مدتى بعد كاتب ديوان گرديد. در صفر 642ق به عنوان ناظر حلّه تعيين شد. سپس «خواجه» امير علاء الدين طَبّرْس گرديد و پس از آن، ناظر بيمارستان عضدى و سرانجام ناظر کتابخانههاى بغداد شد. | در 642ق در نخستين يورشهاى مغول به بغداد كه سپاه عباسى به فرماندهى شرف الدين اقبال شرابى سپهسالار مستعصم بالله سپاه مغول را شكست داد، ابن ابىالحديد پيروزى سپاه بغداد را نتيجه تدبير ابن علقمى دانست و قصيدهاى در تهينت و ستايش وى سرود كه ابياتى از آن در شرح نهج البلاغه ثبت است. وى ابتدا کتابت دارالتشريفات را برعهده داشت. در 629ق به کتابت خزانه منصوب شد و مدتى بعد كاتب ديوان گرديد. در صفر 642ق به عنوان ناظر حلّه تعيين شد. سپس «خواجه» امير علاء الدين طَبّرْس گرديد و پس از آن، ناظر بيمارستان عضدى و سرانجام ناظر کتابخانههاى بغداد شد. | ||
وى در شعر طبعى رسا داشت و در انواع مضامين شعر مىگفت؛ ولى مناجات و اشعار عرفانى او مشهورتر است. اطلاعات او درباره تاريخ صدر اسلام نيز گسترده بود. [[حلی، حسن بن یوسف|علامه حلى]] از پدر خود و او از ابن ابىالحديد روايت كردهاند. وى در اصول معتزلى و در فروع شافعى بود و گفته شده است كه مشربى ميان تسنن و تشيع برگزيده بود. در مباحث عقيدتى خود در شرح نهج البلاغه به موافقت با جاحظ تصريح دارد؛ به همين لحاظ او را معتزلى | وى در شعر طبعى رسا داشت و در انواع مضامين شعر مىگفت؛ ولى مناجات و اشعار عرفانى او مشهورتر است. اطلاعات او درباره تاريخ صدر اسلام نيز گسترده بود. [[حلی، حسن بن یوسف|علامه حلى]] از پدر خود و او از ابن ابىالحديد روايت كردهاند. وى در اصول معتزلى و در فروع شافعى بود و گفته شده است كه مشربى ميان تسنن و تشيع برگزيده بود. در مباحث عقيدتى خود در شرح نهج البلاغه به موافقت با [[جاحظ، عمرو بن بحر|جاحظ]] تصريح دارد؛ به همين لحاظ او را معتزلى [[جاحظ، عمرو بن بحر|جاحظ]] ى شمردهاند. | ||
بررسى شرح نهجالبلاغه او نشان مىدهد كه برخلاف نظر [[ابن کثیر، اسماعیل بن عمر|ابن كثير]] كه وى را شيعى غالى شمرده است، مىتوان او را معتزلى معتدلى دانست. او در آغاز کتابش، اتفاق همه شيوخ معتزلى خود (متقدمان، متأخران، بصريان و بغداديان) را بر صحت شرعى بيعت با ابوبكر نقل مىكند و تصريح مىنمايد كه از رسول خدا(ص) نصّى بر آن بيعت وارد نشده، بلكه تنها انتخاب مردم كه هم به اجماع و هم به غيراجماع راه تعيين پيشوا شمرده شده، موجب صحت آن است، اما ابن ابىالحديد به پيروى از مكتب معتزله بغداد، على(ع) را افضل از خلفاى سه گانه مىداند و تصريح مىكند كه آن حضرت هم در كثرت ثواب و هم در فضيل و خصال حميده، از ديگران افضل است. ليكن به عقيده وى افضليت امام ضرورى نيست و در خطبه آغاز کتاب در همين معنى گفته است: سپاس خداوندى را كه مفضول را بر افضل مقدم داشت. | بررسى شرح نهجالبلاغه او نشان مىدهد كه برخلاف نظر [[ابن کثیر، اسماعیل بن عمر|ابن كثير]] كه وى را شيعى غالى شمرده است، مىتوان او را معتزلى معتدلى دانست. او در آغاز کتابش، اتفاق همه شيوخ معتزلى خود (متقدمان، متأخران، بصريان و بغداديان) را بر صحت شرعى بيعت با ابوبكر نقل مىكند و تصريح مىنمايد كه از رسول خدا(ص) نصّى بر آن بيعت وارد نشده، بلكه تنها انتخاب مردم كه هم به اجماع و هم به غيراجماع راه تعيين پيشوا شمرده شده، موجب صحت آن است، اما ابن ابىالحديد به پيروى از مكتب معتزله بغداد، على(ع) را افضل از خلفاى سه گانه مىداند و تصريح مىكند كه آن حضرت هم در كثرت ثواب و هم در فضيل و خصال حميده، از ديگران افضل است. ليكن به عقيده وى افضليت امام ضرورى نيست و در خطبه آغاز کتاب در همين معنى گفته است: سپاس خداوندى را كه مفضول را بر افضل مقدم داشت. | ||
ویرایش