اسناد و مکاتبات تاریخی ایران: دوره افشاریه: تفاوت میان نسخهها
جز (جایگزینی متن - ':ت' به ': ت') |
جز (جایگزینی متن - 'الدين' به ' الدين') |
||
خط ۶۷: | خط ۶۷: | ||
هنوز نتيجه مذاكرات رضاقلى خان با دولت عثمانى، به ايران نرسيده بود كه نادر از راه نهاوند، به همدان تاخته و شهر را به تصرف خود درآورد و در اول محرم /1143 17 ژوئيه 1731 همدان را به قصد بيرون راندن عثمانىها ترك گفت. و به سرعت خود را به تبريز رسانيد. مصطفى پاشا، والى تبريز، شبانه شهر را تخليه نمود و نادر، پس از غلبه بر عثمانىها كه به مقابله برخاسته بودند، در 27 محرم /1143 دوازدهم اوت 1730 وارد تبريز شد. | هنوز نتيجه مذاكرات رضاقلى خان با دولت عثمانى، به ايران نرسيده بود كه نادر از راه نهاوند، به همدان تاخته و شهر را به تصرف خود درآورد و در اول محرم /1143 17 ژوئيه 1731 همدان را به قصد بيرون راندن عثمانىها ترك گفت. و به سرعت خود را به تبريز رسانيد. مصطفى پاشا، والى تبريز، شبانه شهر را تخليه نمود و نادر، پس از غلبه بر عثمانىها كه به مقابله برخاسته بودند، در 27 محرم /1143 دوازدهم اوت 1730 وارد تبريز شد. | ||
نامههاى نادرشاه، ابراهيم شاه و يا | نامههاى نادرشاه، ابراهيم شاه و يا قمر الدين، صدراعظم هند به حكام عثمانى از ديگر اسناد کتاب است كه از برخى واقعيتهاى تاريخى پرده برمىدارد. از جمله اين واقعيات بذل و بخشش اموال عمومى، به بيگانگان است. در يكى از اسناد ليست مفصلى از هداياى نادرشاه به سلطان محمود عثمانى ذكر شده كه بخشى از آن عبارت است از: | ||
1- تخت ميناكارى مرواريد معپشتى و مسند كه موافق ثبت جواهر خانه هندوستان به چهار الف و چهل و چهار هزار و نه صد و شصت نادرى تمام شده است. | 1- تخت ميناكارى مرواريد معپشتى و مسند كه موافق ثبت جواهر خانه هندوستان به چهار الف و چهل و چهار هزار و نه صد و شصت نادرى تمام شده است. |
نسخهٔ ۲۹ ژوئن ۲۰۱۷، ساعت ۰۰:۴۰
نام کتاب | اسناد و مکاتبات تاریخی ایران: دوره افشاریه |
---|---|
نام های دیگر کتاب | |
پدیدآورندگان | نصیری، محمد رضا (گردآورنده) |
زبان | فارسی |
کد کنگره | DSR 1258 /ن6الف5 |
موضوع | ایران - تاریخ - افشاریان، 1148 - 1218ق. - اسناد و مدارک
ایران - سیاست و حکومت - قرن 12 ق. |
ناشر | جهاد دانشگاهی، واحد گیلان |
مکان نشر | گیلان - ایران |
سال نشر | 1364 هـ.ش |
کد اتوماسیون | AUTOMATIONCODE3242AUTOMATIONCODE |
معرفى اجمالى
اسناد و مكاتبات تاريخى ايران (دوره افشاريه)، گردآورى محمدرضا نصيرى است. نويسنده در فاصله سالهاى 57- 1352ش فرصتى پيدا مىكند كه در بايگانىهاى كشور تركيه، به مطالعه بپردازد و اسناد و مدارك تاريخى ارزشمندى را به دست مىآورد. وى با توجه به اين كه اين اسناد در بررسى مسائل تاريخى از اهميت ويژهاى برخوردار بوده است، تصميم به نگارش کتاب حاضر مىگيرد.
ساختار
کتاب، مشتمل بر يك ديباچه، مقدمهاى با عنوان نگاهى به روابط ايران و عثمانى و متن بيش از 30 سند و مدرك گردآورى شده است. سبك ارائه اسناد بدين ترتيب است كه متن سند بدون اضافات و حواشى ذكر گرديده و اگر مطلبى خارج از متن بوده، در پرانتز و يا در پاورقى تذكر داده شده است.
گزارش محتوا
کتاب، با مقدمهاى از محقق کتاب آغاز شده است كه به اختصار روابط ايران و عثمانى را در دوره افشاريه مورد بررسى قرار داده است. به جهت اين كه خواننده بتواند از اسناد کتاب استفاده كند، لازم است كه از فضاى حاكم بر آنها مطلع باشد و لذا خلاصهاى از تاريخ آن مقطع زمانى در اين نوشتار ارائه مىگردد: همزمان با آخرين سالهاى سلطنت شاه سلطان حسين، شورش ايل غلجايى، بر ضد دولت مركزى به اوج خود رسيده بود. محمود افغان، پس از غلبه بر عموى خود عبدالعزيز، در اندك مدتى قلمرو خويش را تا سرحد سيستان گسترش داد و بر کرمان دست يافت، سپس از راه کرمان و يزد رو به اصفهان آورد و در گلون آباد بر سپاه شاه سلطان حسين پيروز گرديد. به دنبال اين نبرد، اصفهان به محاصره محمود درآمد و سرانجام سقوط كرد.
در اين سالهاى نكبتبار تاريخ ايران، دولتهاى روس و عثمانى اوضاع داخلى كشور ما را دقيقاً مورد مطالعه قرار مىدادند. روابط ايران و عثمانى، كه براساس معاهده زهاب 1049ق استوار شده بود، هنوز به قوت خود باقى بود. هر دو دولت، براى احتراز از هر گونه درگيرى، مفاد عهدنامه را محترم مىشمردند. شكست دولت عثمانى از اتريش و عقد معاهده پاسارو ويتز 1718 نقطه عطفى در تغيير سياست برون مرزى باب عالى به شمار مىرفت.
دولت عثمانى، كه قسمت اعظمى از متصرفات اروپايى خود را از دست داده بود، مصمم بود كه از وضع آشفته ايران سود برده، شكست خود را در آسيا جبران كند.
اگرچه دولت ايران براى جلب دوستى دولت عثمانى در اواخر سال 1134ق مرتضى قلىخان را، كه مردى صاحب فضيلت بود، به سفارت عثمانى روانه ساخت تا روابط دوستانه خود را تحكيم نمايد؛ ولى به دنبال تذكرات والى بغداد و فتواى عبدالله افندى، به عارف پاشا و اسحاق پاشا، واليان ديار بكر و قارص، فرمان حمله صادر گرديد. در اين ميان، اختلافات روسيه و عثمانى در مورد اراضى ايران نيز با عقد پيمان 24 ژوئن 1724 برطرف شد و شمال و غرب ايران بين اين دو كشور تقسيم گرديد.
اشرف افغان كه پس از به قتل رسيدن محمود افغان، بر تاج و تخت صفوى دست يافته بود، عبدالعزيز خان را به همراه ملا رحيم، به سفارت دربار عثمانى فرستاد. سفراى اشرف از سلطان عثمانى تقاضاى تخليه مناطق اشغالى را كردند. دولت عثمانى با تكيه بر اين امر كه خلافت از آن سلاطين عثمانى است، فتواى جنگ با اشرف را گرفت و سفير اشرف را از استانبول اخراج كرد. نبرد بين اشرف و عثمانىها به نفع اشرف تمام شد.
بخش اعظم اسناد کتاب به نامههاى «اشرف ا فغان»، به سلاطن عثمانى اختصاص دارد و مىتواند به عنوان منابع دست اول اين بخش از تاريخ مورد استناد قرار گيرد.
با ظهور نادر در صحنه سياسى ايران، نقشههاى دشمنان داخلى و خارجى برهم ريخت. نادر، كه پس از پيوستن به شاه تهماسب و غلبه بر ملك محمود سيستانى قدرتى به هم زده بود، در سال 1141ق مشهد و هرات را به تصرف خود درآورد. سپس اشرف را، كه با سى هزار سرباز به نبرد وى برخاسته بود، در مهماندوست دامغان و سوردهخوار تهران و سپس در مورچهخورت اصفهان شكست سختى داد و در بيستم ربيعالثانى 1142 وارد اصفهان گرديد، و رضاقلىخان شاملو را جهت اعلام خبر تصرف اصفهان و استرداد ايالات و اسراى ايرانى، به دربار سلطان عثمانى گسيل داشت.
حملات برقآساى نادر، «داماد ابراهيم پاشا» را در موقعيت بدى قرار داد. صدر اعظم عثمانى با رضاقلى خان به مذاكره نشست و در ذىالحجه /1142 ژوئن 1730 بين نمايندگان ايران و عثمانى موافقتنامهاى به امضاء رسيد. براساس اين موافقتنامه، کرمانشاه، همدان، اردلان، هويزه با توابع، لرستان و تبريز به ايران واگذار شد و در مقابل، ايروان، كاخت، تفليس و مركز آن شماخى، و شيروان همچنان در اختيار دولت عثمانى ماند.
هنوز نتيجه مذاكرات رضاقلى خان با دولت عثمانى، به ايران نرسيده بود كه نادر از راه نهاوند، به همدان تاخته و شهر را به تصرف خود درآورد و در اول محرم /1143 17 ژوئيه 1731 همدان را به قصد بيرون راندن عثمانىها ترك گفت. و به سرعت خود را به تبريز رسانيد. مصطفى پاشا، والى تبريز، شبانه شهر را تخليه نمود و نادر، پس از غلبه بر عثمانىها كه به مقابله برخاسته بودند، در 27 محرم /1143 دوازدهم اوت 1730 وارد تبريز شد.
نامههاى نادرشاه، ابراهيم شاه و يا قمر الدين، صدراعظم هند به حكام عثمانى از ديگر اسناد کتاب است كه از برخى واقعيتهاى تاريخى پرده برمىدارد. از جمله اين واقعيات بذل و بخشش اموال عمومى، به بيگانگان است. در يكى از اسناد ليست مفصلى از هداياى نادرشاه به سلطان محمود عثمانى ذكر شده كه بخشى از آن عبارت است از:
1- تخت ميناكارى مرواريد معپشتى و مسند كه موافق ثبت جواهر خانه هندوستان به چهار الف و چهل و چهار هزار و نه صد و شصت نادرى تمام شده است.
2- الماس، پنجاه و هشت قطعه.
3- زمرد، شش هزار و هفت صد و ده قطعه.
4- مرواريد، بيست هزار و چهار صد و هشتاد قطعه.
5- ياقوت، يك هزار و نه صد و هفتاد و سه قطعه.
وضعيت کتاب
در انتهاى کتاب فهرست آيات و احاديث و کتابنامه اثر آمده است. به تصريح نويسنده، منابعى كه وى از آنها بهره جسته و در پاورقى نيز آمده، عبارت است از: دفاترنامه همايون مجلدهاى سوم، هفتم و هشتم، خط همايون جلد هيجدهم از آرشيو نخست وزيرى.
منابع
مقدمه و متن کتاب
پیوندها
مطالعه کتاب اسناد و مکاتبات تاریخی ایران: دوره افشاریه در پایگاه کتابخانه دیجیتال نور