۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - '<ref>' به '.<ref>') |
جز (جایگزینی متن - 'الدين' به ' الدين') |
||
خط ۴۷: | خط ۴۷: | ||
'''اخبار سلاجقه روم'''، اثرى است به اهتمام [[دكتر محمدجواد مشكور]] كه حاوى شرح سلجوقنامهها و بررسىهاى جغرافيايى و تاريخى مربوط به آسياى صغير و دوران سلاجقه روم تا زمان استقرار دولت عثمانى بوده و همراه است با متن كامل «مختصر سلجوقنامه ابن بىبى» جامع مطالب تاريخى کتاب «الأوامر العلائية في الأمور العلائية» تصنيف امير | '''اخبار سلاجقه روم'''، اثرى است به اهتمام [[دكتر محمدجواد مشكور]] كه حاوى شرح سلجوقنامهها و بررسىهاى جغرافيايى و تاريخى مربوط به آسياى صغير و دوران سلاجقه روم تا زمان استقرار دولت عثمانى بوده و همراه است با متن كامل «مختصر سلجوقنامه ابن بىبى» جامع مطالب تاريخى کتاب «الأوامر العلائية في الأمور العلائية» تصنيف امير ناصر الدين حسين (يحيى) بن محمد بن على الجعفرى الرغدى، مشهور به ابن بىبى المنجمه. | ||
چون تاكنون تاريخ جامعى درباره سلاجقه روم وجود نداشته، نويسنده بر آن شده است تا مجموعهاى از حوادث آل سلجوق را در اثر حاضر، تدوين نمايد ....<ref>سرآغاز، ص دو</ref> | چون تاكنون تاريخ جامعى درباره سلاجقه روم وجود نداشته، نويسنده بر آن شده است تا مجموعهاى از حوادث آل سلجوق را در اثر حاضر، تدوين نمايد ....<ref>سرآغاز، ص دو</ref> | ||
خط ۷۹: | خط ۷۹: | ||
فصل سوم اختصاص به تاريخ سلاجقه روم دارد و نويسنده از روى منابع شرقى و غربى، تا آنجا كه توانسته تاريخ مختصرى درباره پادشاهان سلجوقى روم نوشته و شجره نسب افراد آن خاندان را روشن ساخته است ....<ref>همان</ref> | فصل سوم اختصاص به تاريخ سلاجقه روم دارد و نويسنده از روى منابع شرقى و غربى، تا آنجا كه توانسته تاريخ مختصرى درباره پادشاهان سلجوقى روم نوشته و شجره نسب افراد آن خاندان را روشن ساخته است ....<ref>همان</ref> | ||
چون مولانا | چون مولانا جلال الدين بلخى مشهور به ملاى رومى در عصر سلاجقه روم مىزيست و مدفن او در قونيه است و در تاريخ تحولات فكرى و عرفانى اسلامى اثرى عميق از فلسفه خود بهجاى گذاشته است، در فصل چهارم، به وى اختصاص يافته است و تحت عنوان «ملاى رومى يونانىمآب» بحثى ممتع درباره زندگانى و فلسفه نوافلاطونى او شده است ....<ref>همان</ref> | ||
چون در اين مجموعه و مقدمه، مكرر به نامهاى پادشاهان و اميران آسياى صغير از دوره سلاجقه روم تا پيش از عصر عثمانى اشاره رفته است، نويسنده، فصل پنجم را اختصاص به جدول نامهاى پادشاهان و فرمانروايان آسياى صغير از سلاجقه روم تا پيش از تشكيل دولت عثمانى داده، تا مراجعه بدانها فهم مطالب کتاب را بر خواننده آسان نمايد ....<ref>همان</ref> | چون در اين مجموعه و مقدمه، مكرر به نامهاى پادشاهان و اميران آسياى صغير از دوره سلاجقه روم تا پيش از عصر عثمانى اشاره رفته است، نويسنده، فصل پنجم را اختصاص به جدول نامهاى پادشاهان و فرمانروايان آسياى صغير از سلاجقه روم تا پيش از تشكيل دولت عثمانى داده، تا مراجعه بدانها فهم مطالب کتاب را بر خواننده آسان نمايد ....<ref>همان</ref> | ||
کتاب «سلجوقنامه ابن بىبى»، به نام سلطان | کتاب «سلجوقنامه ابن بىبى»، به نام سلطان علاء الدين كيقباد «الأوامر العلائية في الأمور العلائية» نام يافته است ....<ref>فصل اول، ص نوزده</ref> | ||
اين کتاب، تاريخى است از نوع کتاب وصاف (تجزية الأمصار و تزجية الأعصار) كه مشحون از كلمات عربى و عبارات مسجع و مقفى است و داراى سبكى متكلفانه و ملالآور است. چنانكه از غايت اغلاق و پيچيدگى، مطالب و حوادث تاريخى در طى آن عبارات مغلقه و تعبيرات منشيانه مشكله گم شده است و بهزحمت و دشوارى مىتوان شرح واقعه و بيان حادثهاى را از آن استخراج كرد. يقين است كه نويسنده در اين اثر متصنع و متكلف خود تنها قصد تاريخنگارى نداشته، بلكه مىخواسته با عبارتپردازى و لفظبازى، اظهار فضل و دبيرپيشگى كرده، در اين شيوه پرتصنع و تكلف، استادى خويش را در عربيت و ادبيت، به رخ خواننده كشيده باشد ....<ref>همان</ref> | اين کتاب، تاريخى است از نوع کتاب وصاف (تجزية الأمصار و تزجية الأعصار) كه مشحون از كلمات عربى و عبارات مسجع و مقفى است و داراى سبكى متكلفانه و ملالآور است. چنانكه از غايت اغلاق و پيچيدگى، مطالب و حوادث تاريخى در طى آن عبارات مغلقه و تعبيرات منشيانه مشكله گم شده است و بهزحمت و دشوارى مىتوان شرح واقعه و بيان حادثهاى را از آن استخراج كرد. يقين است كه نويسنده در اين اثر متصنع و متكلف خود تنها قصد تاريخنگارى نداشته، بلكه مىخواسته با عبارتپردازى و لفظبازى، اظهار فضل و دبيرپيشگى كرده، در اين شيوه پرتصنع و تكلف، استادى خويش را در عربيت و ادبيت، به رخ خواننده كشيده باشد ....<ref>همان</ref> | ||
ابن بىبى پس از اتمام اين شاهكار ادبى خود، کتابش را به | ابن بىبى پس از اتمام اين شاهكار ادبى خود، کتابش را به علاء الدين عطاملك بن محمد جوينى صاحب «تاريخ جهانگشاى» جوينى كه گويا در آن هنگام از طرف ايلخان مغول ولايت بغداد را داشته تقديم كرده است ....<ref>همان، ص بيست</ref> | ||
ظاهرا قرائت تاريخ جهانگشاى جوينى كه گذشته از تاريخ مغول، از شاهكارهاى ادبى بشمار مىرود، در نفس ابن بىبى اثرى عميق گذاشته و خواسته است به تقليد آن کتاب، او نيز کتابى در تاريخ سلاجقه روم نوشته باشد. البته از عهده برنيامده و در جزالت و روانى و انسجام عبارات، هرگز نتوانسته است كه کتاب خود را بهپاى تاريخ جهانگشاى جوينى برساند و در اين تقليد، سر از پاى خجالت بردارد ....<ref>همان</ref> | ظاهرا قرائت تاريخ جهانگشاى جوينى كه گذشته از تاريخ مغول، از شاهكارهاى ادبى بشمار مىرود، در نفس ابن بىبى اثرى عميق گذاشته و خواسته است به تقليد آن کتاب، او نيز کتابى در تاريخ سلاجقه روم نوشته باشد. البته از عهده برنيامده و در جزالت و روانى و انسجام عبارات، هرگز نتوانسته است كه کتاب خود را بهپاى تاريخ جهانگشاى جوينى برساند و در اين تقليد، سر از پاى خجالت بردارد ....<ref>همان</ref> | ||
وى به سبب آنكه ارادتى خاص به خاندان جوينى داشته، پس از مدح و ثناى | وى به سبب آنكه ارادتى خاص به خاندان جوينى داشته، پس از مدح و ثناى شمس الدين محمد صاحب ديوان، نثرا و نظما به ستايش برادر مورخ او، عطاملك جوينى پرداخته است ....<ref>همان</ref> | ||
ابن بىبى آخرين شاهى را كه از سلاجقه روم ذكر كرده، ملك | ابن بىبى آخرين شاهى را كه از سلاجقه روم ذكر كرده، ملك غياث الدين مسعود بن كيكاووس (679 - 683ق) است. وى سرانجام کتاب خود را باز به مدح و ثناى عطاملك جوينى ختم كرده است ....<ref>همان</ref> | ||
تاريخ ابن بىبى علاوه بر عبارتپردازى و سجعسازى، مشحون از اشعار پارسى و تازى است كه بسيارى از آنها اثر طبع مؤلف است. از جمله اشعار شيوايى كه در آن کتاب آمده، قصيدهاى است كه | تاريخ ابن بىبى علاوه بر عبارتپردازى و سجعسازى، مشحون از اشعار پارسى و تازى است كه بسيارى از آنها اثر طبع مؤلف است. از جمله اشعار شيوايى كه در آن کتاب آمده، قصيدهاى است كه ظهير الدين ابوالفضل طاهر بن محمد فاريابى درگذشته در سال 698ق، در ستايش سلطان ركن الدين سليمان شاه (592 - 600ق) سروده است ....<ref>همان</ref> | ||
ديگر قصيده شيوايى است به نام انگوريه كه امام ملكالكلام | ديگر قصيده شيوايى است به نام انگوريه كه امام ملكالكلام جلال الدين وركانى در مدح صاحب شمس الدين محمد اصفهانى وزير سلطان عز الدين كيكاووس كه مشتمل بر هفده بيت است ....<ref>همان، ص بيست و دو</ref> | ||
ابن بىبى در ضمن شرح حال پادشاهان سلجوقى روم و جهانگشايىهاى ايشان اشعارى سست از خود به مقتضاى مقام، به بحر متقارب آورده است كه ظاهرا از شاهنامهاى كه خود او درباره پادشاهان سلجوقى روم سروده است، گرفته شده باشد. عدد ابياتى كه از آن شاهنامه جابهجاى، در تاريخ ابن بىبى آمده است، از هزار و چهارصد بيت، متجاوز مىباشد ....<ref>همان، ص بيست و چهار</ref> | ابن بىبى در ضمن شرح حال پادشاهان سلجوقى روم و جهانگشايىهاى ايشان اشعارى سست از خود به مقتضاى مقام، به بحر متقارب آورده است كه ظاهرا از شاهنامهاى كه خود او درباره پادشاهان سلجوقى روم سروده است، گرفته شده باشد. عدد ابياتى كه از آن شاهنامه جابهجاى، در تاريخ ابن بىبى آمده است، از هزار و چهارصد بيت، متجاوز مىباشد ....<ref>همان، ص بيست و چهار</ref> |
ویرایش