۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'نهج البلاغة' به 'نهجالبلاغة') |
جز (جایگزینی متن - 'اميرالمؤمنين على(ع)' به 'اميرالمؤمنين على(ع) ') |
||
خط ۵۷: | خط ۵۷: | ||
براى آشنايى با روش و محتواى اين اثر، توجه به برخى از مطالب جالب آن كافى است: | براى آشنايى با روش و محتواى اين اثر، توجه به برخى از مطالب جالب آن كافى است: | ||
#اشتقاق همان است كه در شعر، مجانست ناميده مىشود و آن، مثل قول آن گوينده است كه گفت: «لا ترى الجاهل إلا مفرطا أو مفرّطا» و مثل سخن كسى كه گفت: «إنّ هذا الكلام صدر عن صدر صدر و طبع طبع و قريحة قريحة و جوارح جريحة»<ref>[http://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Text/11562/1/38 ر.ك: متن كتاب، ص38]</ref>گفتنى است كه اين سخن حكيمانه: «لا ترى الجاهل إلا مفرطا أو مفرّطا»؛ يعنى: «نادان را نمىبينى جز افراطگر (تندرو) يا تفريطگر (كندرو)»؛ از كلام اميرالمؤمنين على(ع) در «نهجالبلاغة» است و نويسنده ندانسته و يا نخواسته و نتوانسته نام گويندهاش را ذكر كند. | #اشتقاق همان است كه در شعر، مجانست ناميده مىشود و آن، مثل قول آن گوينده است كه گفت: «لا ترى الجاهل إلا مفرطا أو مفرّطا» و مثل سخن كسى كه گفت: «إنّ هذا الكلام صدر عن صدر صدر و طبع طبع و قريحة قريحة و جوارح جريحة»<ref>[http://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Text/11562/1/38 ر.ك: متن كتاب، ص38]</ref>گفتنى است كه اين سخن حكيمانه: «لا ترى الجاهل إلا مفرطا أو مفرّطا»؛ يعنى: «نادان را نمىبينى جز افراطگر (تندرو) يا تفريطگر (كندرو)»؛ از كلام [[امام على(ع)|اميرالمؤمنين على(ع)]] در «نهجالبلاغة» است و نويسنده ندانسته و يا نخواسته و نتوانسته نام گويندهاش را ذكر كند. | ||
#نويسنده در مورد طبقه دوم از پادشاهان كيانى ايران، چنين نوشته است: كيكاوس و لقبش «نَمُرد» است؛ يعنى كسى كه هنوز گرفتار مرگ نشده و نمرده و به گمانم او همان است كه عبرانىها او را «نمرود» مىنامند<ref>[http://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Text/11562/1/57 ر.ك: همان، ص57]</ref> | #نويسنده در مورد طبقه دوم از پادشاهان كيانى ايران، چنين نوشته است: كيكاوس و لقبش «نَمُرد» است؛ يعنى كسى كه هنوز گرفتار مرگ نشده و نمرده و به گمانم او همان است كه عبرانىها او را «نمرود» مىنامند<ref>[http://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Text/11562/1/57 ر.ك: همان، ص57]</ref> | ||
#تأويل: در اصل ترجيع و برگرداندن است و در شرع، برگشت دادن لفظ از معناى ظاهرىاش به معنايى است كه احتمال دارد، در صورتى كه احتمالدهنده آن را موافق كتاب و سنت بداند؛ مثل قول خداى متعال: ''' «... يُخْرِجُ الْحَيَّ مِنَ الْمَيِّتِ...» '''<ref>[http://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/304/1/140 انعام95]/</ref>اگر به آن، بيرون آوردن پرنده را از تخم اراده كند، تفسير مىشود و اگر به آن، بيرون آوردن مؤمن از كافر يا عالم از جاهل را اراده كند، تأويل خواهد بود<ref>[http://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Text/11562/1/178 ر.ك: همان، ص178]</ref> | #تأويل: در اصل ترجيع و برگرداندن است و در شرع، برگشت دادن لفظ از معناى ظاهرىاش به معنايى است كه احتمال دارد، در صورتى كه احتمالدهنده آن را موافق كتاب و سنت بداند؛ مثل قول خداى متعال: ''' «... يُخْرِجُ الْحَيَّ مِنَ الْمَيِّتِ...» '''<ref>[http://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/304/1/140 انعام95]/</ref>اگر به آن، بيرون آوردن پرنده را از تخم اراده كند، تفسير مىشود و اگر به آن، بيرون آوردن مؤمن از كافر يا عالم از جاهل را اراده كند، تأويل خواهد بود<ref>[http://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Text/11562/1/178 ر.ك: همان، ص178]</ref> |
ویرایش