تذکره نتائج الأفکار: تفاوت میان نسخهها
جز (جایگزینی متن - '</ref> ' به '</ref>') |
جز (جایگزینی متن - '<ref>' به '.<ref>') |
||
خط ۴۹: | خط ۴۹: | ||
يوسف بيگباباپور، اين اثر را تصحيح كرده و تعليقاتى بر آن افزوده است. | يوسف بيگباباپور، اين اثر را تصحيح كرده و تعليقاتى بر آن افزوده است. | ||
نويسنده اين اثر را در سال 1258ق، به پايان رسانده و به تعبير خودش: «به يمن افضال ايزد متعال اين تذكره اواخر سال گذشته كسوت مسوده پوشيده بود؛ امروز كه تاريخ بيست و يكم شعبان سنه ثمان و خمسين و مأتين و ألف است، خلعت مبيضه در بر كشيد و شبديز قلم كه در ساحت رقم گرمعنانى داشت، به سرمنزل اختتام قيام ورزيد» ...<ref>متن كتاب، ص806</ref> | نويسنده اين اثر را در سال 1258ق، به پايان رسانده و به تعبير خودش: «به يمن افضال ايزد متعال اين تذكره اواخر سال گذشته كسوت مسوده پوشيده بود؛ امروز كه تاريخ بيست و يكم شعبان سنه ثمان و خمسين و مأتين و ألف است، خلعت مبيضه در بر كشيد و شبديز قلم كه در ساحت رقم گرمعنانى داشت، به سرمنزل اختتام قيام ورزيد» ....<ref>متن كتاب، ص806</ref> | ||
== ساختار == | == ساختار == | ||
خط ۶۲: | خط ۶۲: | ||
نثر كتاب به سياق هندى است و بيشتر صاحبان تراجم از شعراى پارسىگوى هند هستند. شيوه نگارش كتاب نسبتا بىتكلف و ساده و روان است، جز آنكه در مواردى از برخى لغات و اصطلاحات نامناسب و احيانا بيگانه استفاده شده است كه درك متن كتاب را مستلزم آشنايى با زبان كتاب و شيوه نگارش آن مىنمايد؛ مثلا عباراتى نظير: «در عمر بيست سالگى» بهجاى «در سن بيست سالگى»؛ «در عمر شعور» بهجاى «در سن رشد و بلوغ» و... كه تحت تأثير نگارش زبان هندى بوده است. | نثر كتاب به سياق هندى است و بيشتر صاحبان تراجم از شعراى پارسىگوى هند هستند. شيوه نگارش كتاب نسبتا بىتكلف و ساده و روان است، جز آنكه در مواردى از برخى لغات و اصطلاحات نامناسب و احيانا بيگانه استفاده شده است كه درك متن كتاب را مستلزم آشنايى با زبان كتاب و شيوه نگارش آن مىنمايد؛ مثلا عباراتى نظير: «در عمر بيست سالگى» بهجاى «در سن بيست سالگى»؛ «در عمر شعور» بهجاى «در سن رشد و بلوغ» و... كه تحت تأثير نگارش زبان هندى بوده است. | ||
گاهى مؤلف كلمات هندى را بهجاى كلمات فارسى به كار برده است و گاه كلمات انگليسى و فرانسه هم بهندرت در كتاب ديده مىشود؛ مثلا بهجاى واژه «حكومت»، مترادف انگليسى آن را به كار برده است و چند مورد نيز از واژههاى اردويى استفاده كرده است. استعمال كلمه «پستر» بهجاى «سپس» يا «پس از آن»، استعمال كلمه «ولايت» به معنى «محل تولد و زادگاه» و... حذف افعال به قرينه لفظى در جملات معطوف، آوردن سجع در جملات معطوف كه نثر كتاب را به نثر مسجع نزديك كرده است...» ...<ref>ر.ك: مقدمه كتاب، ص22-23</ref> | گاهى مؤلف كلمات هندى را بهجاى كلمات فارسى به كار برده است و گاه كلمات انگليسى و فرانسه هم بهندرت در كتاب ديده مىشود؛ مثلا بهجاى واژه «حكومت»، مترادف انگليسى آن را به كار برده است و چند مورد نيز از واژههاى اردويى استفاده كرده است. استعمال كلمه «پستر» بهجاى «سپس» يا «پس از آن»، استعمال كلمه «ولايت» به معنى «محل تولد و زادگاه» و... حذف افعال به قرينه لفظى در جملات معطوف، آوردن سجع در جملات معطوف كه نثر كتاب را به نثر مسجع نزديك كرده است...» ....<ref>ر.ك: مقدمه كتاب، ص22-23</ref> | ||
گفتنى است كه هرچند مصحح تعداد شاعران مذكور در اين اثر را 539 نفر شمرده ...<ref>ر.ك: همان، ص22</ref>، وليكن در متن كتاب حاضر همانطوركه خود مصحح شمارهگذارى كرده عدد آنان عبارت است از 528 نفر ...<ref>ر.ك: متن كتاب، ص805</ref>گويى سخن مصحح در مقدمه اشتباه است. مصحح، تعداد منابع مورد استفاده نويسنده را عبارت از 11 كتاب فارسى دانسته و اسامى آنها را ذكر كرده و آنگاه روش تصحيح اثر حاضر را توضيح داده و تصريح كرده است: با وجود آنكه چند نسخه خطى از اين اثر در كتابخانههاى هند و پاكستان است، بر آن شديم تا آن را از روى چاپ سنگى طبع هند احيا كنيم... ...<ref>ر.ك: مقدمه كتاب، ص23-24</ref> | گفتنى است كه هرچند مصحح تعداد شاعران مذكور در اين اثر را 539 نفر شمرده ....<ref>ر.ك: همان، ص22</ref>، وليكن در متن كتاب حاضر همانطوركه خود مصحح شمارهگذارى كرده عدد آنان عبارت است از 528 نفر ....<ref>ر.ك: متن كتاب، ص805</ref>گويى سخن مصحح در مقدمه اشتباه است. مصحح، تعداد منابع مورد استفاده نويسنده را عبارت از 11 كتاب فارسى دانسته و اسامى آنها را ذكر كرده و آنگاه روش تصحيح اثر حاضر را توضيح داده و تصريح كرده است: با وجود آنكه چند نسخه خطى از اين اثر در كتابخانههاى هند و پاكستان است، بر آن شديم تا آن را از روى چاپ سنگى طبع هند احيا كنيم... ....<ref>ر.ك: مقدمه كتاب، ص23-24</ref> | ||
== گزارش محتوا == | == گزارش محتوا == | ||
خط ۷۶: | خط ۷۶: | ||
#:{{ب|''ز طلعت تو به خورشيد دادهاند فروغ''|2=''ز طرّه تو به فردوس بردهاند نسيم''}} | #:{{ب|''ز طلعت تو به خورشيد دادهاند فروغ''|2=''ز طرّه تو به فردوس بردهاند نسيم''}} | ||
#:{{ب|''تو راست حشمت جم در ميان اهل كمال''|2=''كه زلف توست چو جيم و دهان توست چو ميم''}} | #:{{ب|''تو راست حشمت جم در ميان اهل كمال''|2=''كه زلف توست چو جيم و دهان توست چو ميم''}} | ||
#:{{پایان شعر}}...<ref>ر.ك: متن كتاب، ص320-321</ref> | #:{{پایان شعر}}....<ref>ر.ك: متن كتاب، ص320-321</ref> | ||
#حكمران مصر خوشكلامى، مير يوسف بلگرامى، كه در سنه ست عشر و مائة و ألف قدم به عرصه شهود نهاد... بعد بههمرسانى سرمايه عقل و تمييز به اكتساب علوم و فنون كوشيده، كتب درسيه به خدمت مير طفيل محمد گذرانيده و لغت و حديث به جناب جد بزرگوار خود به سند رسانيده و در عروض و قافيه و ديگر فنون ادبيه از خدمت مير سيد محمد مهارت حاصل نمود و در هنگام تحصيل از بدايت تا نهايت همدرس مير آزاد بلگرامى بود و در ايامى كه وارد شاهجهانآباد گشته، علوم رياضى و هيئت و هندسه و حساب از فضلاى عصر به اكتساب پرداخته و در آن فنون استعداد تامه حاصل ساخته. بالجمله، مير در فضل و كمال شأنى عالى داشت و در اقسام نظم هم طبع رسا و فكر متعالى. كلام دلپذيرش نمونه فصاحت است و اشعار بىنظيرش. از كلام اوست:{{شعر}} | #حكمران مصر خوشكلامى، مير يوسف بلگرامى، كه در سنه ست عشر و مائة و ألف قدم به عرصه شهود نهاد... بعد بههمرسانى سرمايه عقل و تمييز به اكتساب علوم و فنون كوشيده، كتب درسيه به خدمت مير طفيل محمد گذرانيده و لغت و حديث به جناب جد بزرگوار خود به سند رسانيده و در عروض و قافيه و ديگر فنون ادبيه از خدمت مير سيد محمد مهارت حاصل نمود و در هنگام تحصيل از بدايت تا نهايت همدرس مير آزاد بلگرامى بود و در ايامى كه وارد شاهجهانآباد گشته، علوم رياضى و هيئت و هندسه و حساب از فضلاى عصر به اكتساب پرداخته و در آن فنون استعداد تامه حاصل ساخته. بالجمله، مير در فضل و كمال شأنى عالى داشت و در اقسام نظم هم طبع رسا و فكر متعالى. كلام دلپذيرش نمونه فصاحت است و اشعار بىنظيرش. از كلام اوست:{{شعر}} | ||
{{ب|''به رنگ نقش نگين از فروتنى آخر''|2=''چه نامها كه برآورده است پستى ما''}} | {{ب|''به رنگ نقش نگين از فروتنى آخر''|2=''چه نامها كه برآورده است پستى ما''}} | ||
خط ۹۱: | خط ۹۱: | ||
{{ب|''گر مهر رخ تو جلوهپيرا نشدى''|2=''يك ذرّه ز كائنات پيدا نشدى''}} | {{ب|''گر مهر رخ تو جلوهپيرا نشدى''|2=''يك ذرّه ز كائنات پيدا نشدى''}} | ||
{{ب|''ور نقطه نور تو نگشتى مركز''|2=''نُه دايره فلك هويدا نشدى''}} | {{ب|''ور نقطه نور تو نگشتى مركز''|2=''نُه دايره فلك هويدا نشدى''}} | ||
{{پایان شعر}}...<ref>ر.ك: همان، ص805-806</ref> | {{پایان شعر}}....<ref>ر.ك: همان، ص805-806</ref> | ||
== وضعيت كتاب == | == وضعيت كتاب == | ||
خط ۹۸: | خط ۹۸: | ||
براى اثر حاضر، فقط فهرست تفصيلى مطالب در پايان آن، فراهم شده و متأسفانه فهرستهاى فنى (آيات، روايات، اعلام و...) و حتى فهرست منابع نيز آماده نشده. | براى اثر حاضر، فقط فهرست تفصيلى مطالب در پايان آن، فراهم شده و متأسفانه فهرستهاى فنى (آيات، روايات، اعلام و...) و حتى فهرست منابع نيز آماده نشده. | ||
هرچند كتاب حاضر يك جلدى است و مطالب تمام شده است، ولى مصحح محترم وعده داده است كه تعليقات و فهرستها در جلد دوم منتشر خواهد شد ...<ref>ر.ك: مقدمه كتاب، ص24</ref>؛ وعدهاى كه هنوز جامه عمل نپوشيده است. | هرچند كتاب حاضر يك جلدى است و مطالب تمام شده است، ولى مصحح محترم وعده داده است كه تعليقات و فهرستها در جلد دوم منتشر خواهد شد ....<ref>ر.ك: مقدمه كتاب، ص24</ref>؛ وعدهاى كه هنوز جامه عمل نپوشيده است. | ||
همچنين مصحح تصاويرى از صفحات اول و آخر نسخه چاپ سنگى اثر حاضر را آورده است ...<ref>ر.ك: همان، ص25-26</ref> | همچنين مصحح تصاويرى از صفحات اول و آخر نسخه چاپ سنگى اثر حاضر را آورده است ....<ref>ر.ك: همان، ص25-26</ref> | ||
==پانويس == | ==پانويس == |
نسخهٔ ۱۱ ژوئن ۲۰۱۷، ساعت ۰۰:۳۰
نام کتاب | تذکره نتائج الافکار |
---|---|
نام های دیگر کتاب | |
پدیدآورندگان | گوپاموی، محمد قدرتالله (نويسنده)
بیگباباپور، یوسف (مصحح) |
زبان | فارسی |
کد کنگره | PIR 9221/5 /گ9ت4 |
موضوع | شاعران ایرانی - سرگذشت نامه
شاعران هندی (فارسی زبان) - سرگذشت نامه شعر فارسی - مجموعهها شعر فارسی - هند |
ناشر | مجمع ذخائر اسلامی |
مکان نشر | قم - ایران |
سال نشر | 1387 هـ.ش یا 2008 م |
کد اتوماسیون | AUTOMATIONCODE14265AUTOMATIONCODE |
معرفى اجمالى
تذكره نتائج الأفكار، از آثار شاعر و نويسنده فارسىنويس شبهقاره هند، محمد قدرتالله خان گوپاموى (1199-1281ق)، به زبان فارسى است كه در آن، شاعران قديم و جديد را با تأكيد بر شاعران هندى شناسايى و معرفى كرده و برخى از اشعار آنان را آورده است.
يوسف بيگباباپور، اين اثر را تصحيح كرده و تعليقاتى بر آن افزوده است.
نويسنده اين اثر را در سال 1258ق، به پايان رسانده و به تعبير خودش: «به يمن افضال ايزد متعال اين تذكره اواخر سال گذشته كسوت مسوده پوشيده بود؛ امروز كه تاريخ بيست و يكم شعبان سنه ثمان و خمسين و مأتين و ألف است، خلعت مبيضه در بر كشيد و شبديز قلم كه در ساحت رقم گرمعنانى داشت، به سرمنزل اختتام قيام ورزيد» ....[۱]
ساختار
اين كتاب از مقدمه مصحح و مقدمه نويسنده و متن اصلى به ترتيب الفبايى حروف اول نام شاعران تشكيل شده است.
در اين كتاب، تعداد 528 شخصيت شناسانده شده است. زبان و ادبيات اين كتاب، فارسى به شيوه هندى و آميخته با بسيارى از عبارات عربى است و براى فارسىزبانان امروز ايران، چندان آسان و خوشخوان نيست.
مصحح در مقدمهاش كه آن را در مراغه، پاييز 1386 نوشته يادآور شده است: «تذكره نتائج الأفكار محمد قدرتالله گوپاموى، از جمله تذكرههاى عمومى است و آن مشتمل بر تراجم پانصد و سى و نه نفر از شعراى قديم و جديد از مير الهى همدانى تا مير يوسف بلگرامى، با مقدمهاى در گزارش احوال مؤلف و سبب تأليف و ترجمه حال ممدوح خود (نواب محمد غوث خان بهادر، متخلص به اعظم) و تعريف شعر و بحور آن و نخستين گوينده كلام منظوم و انواع نظم و بيان سبكهاى سخن و تطور آن...
نثر كتاب به سياق هندى است و بيشتر صاحبان تراجم از شعراى پارسىگوى هند هستند. شيوه نگارش كتاب نسبتا بىتكلف و ساده و روان است، جز آنكه در مواردى از برخى لغات و اصطلاحات نامناسب و احيانا بيگانه استفاده شده است كه درك متن كتاب را مستلزم آشنايى با زبان كتاب و شيوه نگارش آن مىنمايد؛ مثلا عباراتى نظير: «در عمر بيست سالگى» بهجاى «در سن بيست سالگى»؛ «در عمر شعور» بهجاى «در سن رشد و بلوغ» و... كه تحت تأثير نگارش زبان هندى بوده است.
گاهى مؤلف كلمات هندى را بهجاى كلمات فارسى به كار برده است و گاه كلمات انگليسى و فرانسه هم بهندرت در كتاب ديده مىشود؛ مثلا بهجاى واژه «حكومت»، مترادف انگليسى آن را به كار برده است و چند مورد نيز از واژههاى اردويى استفاده كرده است. استعمال كلمه «پستر» بهجاى «سپس» يا «پس از آن»، استعمال كلمه «ولايت» به معنى «محل تولد و زادگاه» و... حذف افعال به قرينه لفظى در جملات معطوف، آوردن سجع در جملات معطوف كه نثر كتاب را به نثر مسجع نزديك كرده است...» ....[۲]
گفتنى است كه هرچند مصحح تعداد شاعران مذكور در اين اثر را 539 نفر شمرده ....[۳]، وليكن در متن كتاب حاضر همانطوركه خود مصحح شمارهگذارى كرده عدد آنان عبارت است از 528 نفر ....[۴]گويى سخن مصحح در مقدمه اشتباه است. مصحح، تعداد منابع مورد استفاده نويسنده را عبارت از 11 كتاب فارسى دانسته و اسامى آنها را ذكر كرده و آنگاه روش تصحيح اثر حاضر را توضيح داده و تصريح كرده است: با وجود آنكه چند نسخه خطى از اين اثر در كتابخانههاى هند و پاكستان است، بر آن شديم تا آن را از روى چاپ سنگى طبع هند احيا كنيم... ....[۵]
گزارش محتوا
براى آشنايى با روش و محتواى اين اثر، توجه به مطالب مفيد و جالب ذيل كافى است:
- صدرآراى مجالس انبساط، مولانا رشيدالدين وطواط، كه اصلش از بلخ است و نامش عبدالجليل... چونكه كوتاهقامت و حقيرالجثه بود، لهذا به وطواط شهرت يافته و در فضل و كمال كوس بلندنامى مىنواخت و در اقران و اماثل لواى خوشكلامى مىافراخت و به فرط لياقت در قلوب ملوك و سلاطين جا داشته و به خدمت سلطان خوارزمشاه خيلى مكرم و محترم بوده و در صلات قصايد مدحيه فوائد كثيره برداشته و تا آخر حيات سلطان به كمال عزت و اعتبار به ملازمت و مصاحبت اختصاص داشت و بعد وفاتش با پسر وى، آلب ارسلان تا هفده سال بهعنوان شايسته به سر برد و پس از فوت وى پيش سلطان محمود، نبيره خوارزمشاه هم به حسب استدعا برخورد.
- كتاب حدائق السحر در صنايع شعرى از تصنيفات اوست. آخر كار به عمر نود و هفت سالگى در سنه ثمان و سبعين و خمسمائة مرغ روحش به مرغزار بقا پر پرواز گشود و جسد خاكى در جرجانيه خوارزم آسود. از طبع نقاد اوست:
يكى منم كه اگر صد هزار جان بودم به جان تو كه كنم جمله را به تو تسليم ز طلعت تو به خورشيد دادهاند فروغ ز طرّه تو به فردوس بردهاند نسيم تو راست حشمت جم در ميان اهل كمال كه زلف توست چو جيم و دهان توست چو ميم
- كتاب حدائق السحر در صنايع شعرى از تصنيفات اوست. آخر كار به عمر نود و هفت سالگى در سنه ثمان و سبعين و خمسمائة مرغ روحش به مرغزار بقا پر پرواز گشود و جسد خاكى در جرجانيه خوارزم آسود. از طبع نقاد اوست:
- حكمران مصر خوشكلامى، مير يوسف بلگرامى، كه در سنه ست عشر و مائة و ألف قدم به عرصه شهود نهاد... بعد بههمرسانى سرمايه عقل و تمييز به اكتساب علوم و فنون كوشيده، كتب درسيه به خدمت مير طفيل محمد گذرانيده و لغت و حديث به جناب جد بزرگوار خود به سند رسانيده و در عروض و قافيه و ديگر فنون ادبيه از خدمت مير سيد محمد مهارت حاصل نمود و در هنگام تحصيل از بدايت تا نهايت همدرس مير آزاد بلگرامى بود و در ايامى كه وارد شاهجهانآباد گشته، علوم رياضى و هيئت و هندسه و حساب از فضلاى عصر به اكتساب پرداخته و در آن فنون استعداد تامه حاصل ساخته. بالجمله، مير در فضل و كمال شأنى عالى داشت و در اقسام نظم هم طبع رسا و فكر متعالى. كلام دلپذيرش نمونه فصاحت است و اشعار بىنظيرش. از كلام اوست:
به رنگ نقش نگين از فروتنى آخر چه نامها كه برآورده است پستى ما همينكه چشم گشوديم صبح، چون شبنم ز آفتاب رخت رنگ باخت هستى ما اى گل! خبر از بلبل بيچاره چه پرسى افتاده به كنج قفسى بال و پرى هست ...
گر مهر رخ تو جلوهپيرا نشدى يك ذرّه ز كائنات پيدا نشدى ور نقطه نور تو نگشتى مركز نُه دايره فلك هويدا نشدى وضعيت كتاب
براى اثر حاضر، فقط فهرست تفصيلى مطالب در پايان آن، فراهم شده و متأسفانه فهرستهاى فنى (آيات، روايات، اعلام و...) و حتى فهرست منابع نيز آماده نشده.
هرچند كتاب حاضر يك جلدى است و مطالب تمام شده است، ولى مصحح محترم وعده داده است كه تعليقات و فهرستها در جلد دوم منتشر خواهد شد ....[۸]؛ وعدهاى كه هنوز جامه عمل نپوشيده است.
همچنين مصحح تصاويرى از صفحات اول و آخر نسخه چاپ سنگى اثر حاضر را آورده است ....[۹]
پانويس
منابع مقاله
مقدمه و متن كتاب.
پیوندها
مطالعه کتاب تذکره نتائج الافکار در پایگاه کتابخانه دیجیتال نور