۶۱٬۱۸۹
ویرایش
جز (جایگزینی متن - ' <ref>' به '<ref>') |
جز (جایگزینی متن - '</ref> ' به '</ref>') |
||
خط ۴۸: | خط ۴۸: | ||
#:ب)- پايان نگارش اين جلد از كتاب در سن 42 سالگى امام و در فصل تابستان مصادف با دوم رمضان سال 1363ق1323/ش در محلات ثبت شده است. ايشان همان گونه كه در پايان جلد نخست آوردهاند، تصميم بر تكميل آن داشتهاند، امّا متأسفانه زمينه آن فراهم نگرديده و در «الطلب و الإرادة» از عدم تحقق آن، با حسرت ياد مىكنند. اين كتاب آخرين كتاب اخلاقى - عرفانى نوشتهشده به قلم امام مىباشد. | #:ب)- پايان نگارش اين جلد از كتاب در سن 42 سالگى امام و در فصل تابستان مصادف با دوم رمضان سال 1363ق1323/ش در محلات ثبت شده است. ايشان همان گونه كه در پايان جلد نخست آوردهاند، تصميم بر تكميل آن داشتهاند، امّا متأسفانه زمينه آن فراهم نگرديده و در «الطلب و الإرادة» از عدم تحقق آن، با حسرت ياد مىكنند. اين كتاب آخرين كتاب اخلاقى - عرفانى نوشتهشده به قلم امام مىباشد. | ||
#:ج)- تاريخ آغاز نگارش شرح حضرت امام بر اين حديث معلوم نيست...<ref>ر.ك: مقدمه كتاب، ص7-8</ref> | #:ج)- تاريخ آغاز نگارش شرح حضرت امام بر اين حديث معلوم نيست...<ref>ر.ك: مقدمه كتاب، ص7-8</ref> | ||
#جالب و عبرتآموز است كه همان گونه كه ناشر يادآور شده است<ref>ر.ك: همان، ص8</ref> نويسنده بخشى از كتاب اخلاقى حاضر را در زمان شعلهور بودن جنگ جهانى اول نوشته و خودش در اين مورد در مقاله ششم، مقصد دهم و يازدهم (رأفت و رحمت و ضدّ آنها قسوت و غضب)، فصل ششم بيان انحراف قوه غضبيه چنين مرقوم نموده است: «... الآن كه نويسنده، اين اوراق را سياه مىكند، موقع جوشش جنگ عمومى بين متّفقين و آلمان است كه آتش آن در تمام سكنه عالم شلعهور شده و اين شعله سوزنده و جهنّمِ فروزنده نيست، جز نائره غضب يك جانور آدمخوار و يك سبع تبهروزگار، كه به اسم پيشوايى آلمان، عالم را و خصوصاً ملت بيچاره خود را بدبخت و پريشانروزگار كرد و اكنون رو به زوال و اضمحلال است؛ ولى با زوال نظام عالم و شيوع سبعيّت و شيطنت و جهل در سكنه عالم، اين آلات و ادوات و اختراعات محيِّر العقولى كه خداوند نصيب اروپاى امروز كرده، اگر بهطور عقل و در تحت پرچم دين الهى اداره مىشد، عالم، يكپارچه نورانيت و معدلت مىشد و سرتاسر دنيا به روابط حسنه مىتوانست سعادت ابد خود را تأمين كند؛ ولى مع التأسّف اين قواى اختراعيه در تحت سيطره جهل و نادانى و شيطنت و خودخواهى، همه بر ضد سعادت نوع انسانى و خلاف نظام مدينه فاضله به كار برده مىشود و آنچه بايد دنيا را نورانى و روشن كند، آن را به ظلمت و بيچارگى فرو برده و راه بدبختى و ذلّت و زحمت به انسان مىپيمايد، تا به كجا منتهى شود و كى اين جمعيت بينوا از دست چند نفر حيوان بهصورت انسان - نه، بلكه اشخاصى كه عار حيوانيت هم هستند - خلاص شوند و اين بيچارگى خاتمه پيدا كند و اين ظلمتكده خاكى، نورانى شود به نور الهىِ ولىِّ مصلح كامل؟ اللهم عجل فرجه الشريف...»<ref>ر.ك: متن كتاب، ص254-255</ref> | #جالب و عبرتآموز است كه همان گونه كه ناشر يادآور شده است<ref>ر.ك: همان، ص8</ref>نويسنده بخشى از كتاب اخلاقى حاضر را در زمان شعلهور بودن جنگ جهانى اول نوشته و خودش در اين مورد در مقاله ششم، مقصد دهم و يازدهم (رأفت و رحمت و ضدّ آنها قسوت و غضب)، فصل ششم بيان انحراف قوه غضبيه چنين مرقوم نموده است: «... الآن كه نويسنده، اين اوراق را سياه مىكند، موقع جوشش جنگ عمومى بين متّفقين و آلمان است كه آتش آن در تمام سكنه عالم شلعهور شده و اين شعله سوزنده و جهنّمِ فروزنده نيست، جز نائره غضب يك جانور آدمخوار و يك سبع تبهروزگار، كه به اسم پيشوايى آلمان، عالم را و خصوصاً ملت بيچاره خود را بدبخت و پريشانروزگار كرد و اكنون رو به زوال و اضمحلال است؛ ولى با زوال نظام عالم و شيوع سبعيّت و شيطنت و جهل در سكنه عالم، اين آلات و ادوات و اختراعات محيِّر العقولى كه خداوند نصيب اروپاى امروز كرده، اگر بهطور عقل و در تحت پرچم دين الهى اداره مىشد، عالم، يكپارچه نورانيت و معدلت مىشد و سرتاسر دنيا به روابط حسنه مىتوانست سعادت ابد خود را تأمين كند؛ ولى مع التأسّف اين قواى اختراعيه در تحت سيطره جهل و نادانى و شيطنت و خودخواهى، همه بر ضد سعادت نوع انسانى و خلاف نظام مدينه فاضله به كار برده مىشود و آنچه بايد دنيا را نورانى و روشن كند، آن را به ظلمت و بيچارگى فرو برده و راه بدبختى و ذلّت و زحمت به انسان مىپيمايد، تا به كجا منتهى شود و كى اين جمعيت بينوا از دست چند نفر حيوان بهصورت انسان - نه، بلكه اشخاصى كه عار حيوانيت هم هستند - خلاص شوند و اين بيچارگى خاتمه پيدا كند و اين ظلمتكده خاكى، نورانى شود به نور الهىِ ولىِّ مصلح كامل؟ اللهم عجل فرجه الشريف...»<ref>ر.ك: متن كتاب، ص254-255</ref> | ||
==پانويس == | ==پانويس == |
ویرایش