تحفة الفتی في تفسير سورة هل أتی: تفاوت میان نسخه‌ها

    از ویکی‌نور
    جز (جایگزینی متن - '<ref>' به '.<ref>')
    جز (جایگزینی متن - '<ref>' به '.<ref>')
    خط ۶۵: خط ۶۵:
    #مصحح در مقدمه‌اش كه زمان و مكان و ساير مشخصات نگارش آن را معين نكرده است، چند نكته را يادآور شده است: الف)- رساله تحفة الفتى في تفسير سورة هل أتى، تفسيرى است فشرده و سرشار از اشارات فلسفى و عرفانى...؛
    #مصحح در مقدمه‌اش كه زمان و مكان و ساير مشخصات نگارش آن را معين نكرده است، چند نكته را يادآور شده است: الف)- رساله تحفة الفتى في تفسير سورة هل أتى، تفسيرى است فشرده و سرشار از اشارات فلسفى و عرفانى...؛
    #:ب)- نويسنده، كوشيده است تا ضمن تفسير آيات سوره انسان، علاوه بر ذكر آراء ديگر مفسران، مطالب نو و كشفيات خود را كه غالباً رنگ‌وبوى فلسفى و عرفانى و تأويلى دارد، در قالب جملاتى كوتاه و اشاره‌اى عرضه كند؛
    #:ب)- نويسنده، كوشيده است تا ضمن تفسير آيات سوره انسان، علاوه بر ذكر آراء ديگر مفسران، مطالب نو و كشفيات خود را كه غالباً رنگ‌وبوى فلسفى و عرفانى و تأويلى دارد، در قالب جملاتى كوتاه و اشاره‌اى عرضه كند؛
    #:ج)- نويسنده در موارد متعدد، تفصيل مطالب را به رساله‌هاى ديگر خويش احاله كرده و درك عميق آن را به داشتن ذوقى سليم و فهمى مستقيم مشروط كرده است و... .<ref>ر. ك.: مقدمه مصحح، ص يازده - بيست و نه</ref>
    #:ج)- نويسنده در موارد متعدد، تفصيل مطالب را به رساله‌هاى ديگر خويش احاله كرده و درك عميق آن را به داشتن ذوقى سليم و فهمى مستقيم مشروط كرده است و... ..<ref>ر. ك.: مقدمه مصحح، ص يازده - بيست و نه</ref>
    #نويسنده در تفسير آيه {{متن قرآن|مُتَّكِئينَ فيها عَلَى الْأَرائِكِ لا يَرَوْنَ فيها شَمْساً وَ لا زَمْهَريراً|سوره=انسان|آیه=13}}چنين آورده است: «... آيه بيانگر اثبات لذات و نفى درد و رنج در بهشت است. «شمس»، مشقتى توأم با شوريدگى و «زمهرير»، سرما و جمودى است كه كاهلى و بى‌خبرى در پى دارند و بهشت عارى از اين دو رنج است .<ref>متن كتاب، ص 141 و مقايسه شود با: همان، ص 44</ref>
    #نويسنده در تفسير آيه {{متن قرآن|مُتَّكِئينَ فيها عَلَى الْأَرائِكِ لا يَرَوْنَ فيها شَمْساً وَ لا زَمْهَريراً|سوره=انسان|آیه=13}}چنين آورده است: «... آيه بيانگر اثبات لذات و نفى درد و رنج در بهشت است. «شمس»، مشقتى توأم با شوريدگى و «زمهرير»، سرما و جمودى است كه كاهلى و بى‌خبرى در پى دارند و بهشت عارى از اين دو رنج است ..<ref>متن كتاب، ص 141 و مقايسه شود با: همان، ص 44</ref>
    #نويسنده در تفسير آيه{{متن قرآن|إِنَّ هذا كانَ لَكُمْ جَزاءً وَ كانَ سَعْيُكُمْ مَشْكُوراً|سوره=انسان|آیه=22}}چنين آورده است: «مقصود آن است كه آن نعمت كه به شما عنايت شد، به ميزان تلاش و كوشش شما است؛ يعنى همه آن فعاليت‌هاى حسى و عقلى شما براى دستيابى به آن است و سپاس از جانب خدا به اين معنا بازمى‌گردد كه وى در دايره علم خويش اهميت و سزاوارى اينان را به آن نعمت‌هاى بخشوده، سنجيده است و الله اعلم» .<ref>همان، ص 148 - 149 و مقايسه شود با: همان، ص 54</ref>
    #نويسنده در تفسير آيه{{متن قرآن|إِنَّ هذا كانَ لَكُمْ جَزاءً وَ كانَ سَعْيُكُمْ مَشْكُوراً|سوره=انسان|آیه=22}}چنين آورده است: «مقصود آن است كه آن نعمت كه به شما عنايت شد، به ميزان تلاش و كوشش شما است؛ يعنى همه آن فعاليت‌هاى حسى و عقلى شما براى دستيابى به آن است و سپاس از جانب خدا به اين معنا بازمى‌گردد كه وى در دايره علم خويش اهميت و سزاوارى اينان را به آن نعمت‌هاى بخشوده، سنجيده است و الله اعلم» ..<ref>همان، ص 148 - 149 و مقايسه شود با: همان، ص 54</ref>
    #نويسنده مطالبش را با مناجاتى جالب به پايان برده كه سركار خانم پروين بهارزاده آن را به اين صورت زيبا ترجمه كرده است: «بارالها! اى آنكه هستى را حيات بخشيدى و اى آنكه اسير و دربند را صاحب اختيارى! بنده‌اى كه سر بر آستانت مى‌سايد و ميهمان ناخوانده خوان كرمت گشته است، اميد آن دارد كه توبه‌اش بپذيرى؛ عفو و بخششت مقصود اوست و...» .<ref>همان، ص 155</ref>
    #نويسنده مطالبش را با مناجاتى جالب به پايان برده كه سركار خانم پروين بهارزاده آن را به اين صورت زيبا ترجمه كرده است: «بارالها! اى آنكه هستى را حيات بخشيدى و اى آنكه اسير و دربند را صاحب اختيارى! بنده‌اى كه سر بر آستانت مى‌سايد و ميهمان ناخوانده خوان كرمت گشته است، اميد آن دارد كه توبه‌اش بپذيرى؛ عفو و بخششت مقصود اوست و...» ..<ref>همان، ص 155</ref>
    #نويسنده گاه از اشعار فارسى نيز براى توضيح مطالبش استفاده كرده است، مانند استشهاد به اين ابيات از مولوى:{{شعر}}
    #نويسنده گاه از اشعار فارسى نيز براى توضيح مطالبش استفاده كرده است، مانند استشهاد به اين ابيات از مولوى:{{شعر}}
    #:{{ب|''گر نبودى خلق، محجوب و كثيف ''|2=''ور نبودى حلق‌ها، تنگ و ضعيف''}}
    #:{{ب|''گر نبودى خلق، محجوب و كثيف ''|2=''ور نبودى حلق‌ها، تنگ و ضعيف''}}
    #:{{ب|''در بيابان، داد معنى دادمى ''|2=''غير از اين، نطق دگر بگشادمى''}}
    #:{{ب|''در بيابان، داد معنى دادمى ''|2=''غير از اين، نطق دگر بگشادمى''}}
    #:{{ب|''من چه گويم يك رگم هشيار نيست''|2=''وصف آن يارى كه او را يار نيست''}}
    #:{{ب|''من چه گويم يك رگم هشيار نيست''|2=''وصف آن يارى كه او را يار نيست''}}
    {{پایان شعر}}.<ref>متن كتاب، ص 40</ref>
    {{پایان شعر}}..<ref>متن كتاب، ص 40</ref>
    #در پايان متن كتاب نوشته شده است: «قد تمّ كتابة تفسير سورة الإنسان في يوم الإثنين التاسع من شهر ربيع‌الآخر سنة تسعين و تسعمائة الهجرية» (نگارش تفسير سوره انسان در روز دوشنبه نهم ماه ربيع‌الثانى سال 990 هجرى تمام شد) .<ref>همان، ص 61</ref> به نظر مى‌رسد اين جمله كلام نويسنده كتاب نيست و گفته كاتب نسخه خطى است.
    #در پايان متن كتاب نوشته شده است: «قد تمّ كتابة تفسير سورة الإنسان في يوم الإثنين التاسع من شهر ربيع‌الآخر سنة تسعين و تسعمائة الهجرية» (نگارش تفسير سوره انسان در روز دوشنبه نهم ماه ربيع‌الثانى سال 990 هجرى تمام شد) ..<ref>همان، ص 61</ref> به نظر مى‌رسد اين جمله كلام نويسنده كتاب نيست و گفته كاتب نسخه خطى است.


    == وضعيت كتاب ==
    == وضعيت كتاب ==




    براى كتاب حاضر، افزون بر فهرست تفصيلى مطالب (مقدمه كتاب، ص هفت - ده)، فهرست‌هاى فنى - شامل آيات، احاديث، كتب و اشعار - .<ref>متن كتاب، ص 159 - 169</ref> و فهرست منابع .<ref>همان، ص 171 - 180</ref> فراهم شده است.
    براى كتاب حاضر، افزون بر فهرست تفصيلى مطالب (مقدمه كتاب، ص هفت - ده)، فهرست‌هاى فنى - شامل آيات، احاديث، كتب و اشعار - ..<ref>متن كتاب، ص 159 - 169</ref> و فهرست منابع ..<ref>همان، ص 171 - 180</ref> فراهم شده است.


    كتاب حاضر، مستند است و مصحح، ارجاعاتش را به‌صورت پاورقى براى مقدمه و متن كتاب، در پايان هر صفحه آورده است. اين پاورقى‌ها، معمولاً ارجاعى است و نويسنده، نام كتاب مورد استناد و شماره جلد و صفحه مورد نظر را آورده .<ref>به‌طور مثال، ر. ك.: همان، ص 1، پاورقى 3 و...</ref> و گاه توضيحى نسخه‌شناختى به‌صورت كلى است .<ref>به‌طور مثال، ر. ك.: همان، ص 1، پاورقى 1 و...</ref> و گاه موارد اختلاف نسخه‌ها را به‌صورت جزئى مطرح كرده است .<ref>به‌طور مثال، ر. ك.: همان، ص 14، پاورقى 1، 2، 3، 5، 6، 7 و...</ref> و گاه معانى لغات را شرح داده است .<ref>به‌طور مثال، ر. ك.: همان، ص 24، پاورقى 14 و...</ref> و گاه متن آيه يا ترجمه فارسى آن را آورده است .<ref>به‌طور مثال، ر. ك.: همان، ص 25، پاورقى 4 و 5 و...</ref> و...
    كتاب حاضر، مستند است و مصحح، ارجاعاتش را به‌صورت پاورقى براى مقدمه و متن كتاب، در پايان هر صفحه آورده است. اين پاورقى‌ها، معمولاً ارجاعى است و نويسنده، نام كتاب مورد استناد و شماره جلد و صفحه مورد نظر را آورده ..<ref>به‌طور مثال، ر. ك.: همان، ص 1، پاورقى 3 و...</ref> و گاه توضيحى نسخه‌شناختى به‌صورت كلى است ..<ref>به‌طور مثال، ر. ك.: همان، ص 1، پاورقى 1 و...</ref> و گاه موارد اختلاف نسخه‌ها را به‌صورت جزئى مطرح كرده است ..<ref>به‌طور مثال، ر. ك.: همان، ص 14، پاورقى 1، 2، 3، 5، 6، 7 و...</ref> و گاه معانى لغات را شرح داده است ..<ref>به‌طور مثال، ر. ك.: همان، ص 24، پاورقى 14 و...</ref> و گاه متن آيه يا ترجمه فارسى آن را آورده است ..<ref>به‌طور مثال، ر. ك.: همان، ص 25، پاورقى 4 و 5 و...</ref> و...


    همچنين مصحح پى‌نوشت‌هايى پژوهشى بر مطالب كتاب نوشته است .<ref>همان، ص 63 - 108</ref> در برخى از اين پى‌نوشت‌ها، توضيحاتى تاريخى و رجالى است .<ref>مثلاً ر. ك.: همان، ص 63، پى‌نوشت 1</ref> و برخى ديگر شرح لغات و اصطلاحات .<ref>مثلاً ر. ك.: همان، ص 81 - 82، پى‌نوشت 20 و ص 82، پى‌نوشت 21. و ص 83، پى‌نوشت 22 و ص 98، پى‌نوشت 41 و 42 و...</ref> و بعضى ديگر توضيحاتى در مورد معانى روايات است .<ref>مثلاً ر. ك.: همان، ص 93، پى‌نوشت 33</ref> و برخى تبيين معناى يكى از اصطلاحات علم حديث، مانند روايت مستفيض است .<ref>مثلاً ر. ك.: همان، ص 94، پى‌نوشت 34</ref> و...
    همچنين مصحح پى‌نوشت‌هايى پژوهشى بر مطالب كتاب نوشته است ..<ref>همان، ص 63 - 108</ref> در برخى از اين پى‌نوشت‌ها، توضيحاتى تاريخى و رجالى است ..<ref>مثلاً ر. ك.: همان، ص 63، پى‌نوشت 1</ref> و برخى ديگر شرح لغات و اصطلاحات ..<ref>مثلاً ر. ك.: همان، ص 81 - 82، پى‌نوشت 20 و ص 82، پى‌نوشت 21. و ص 83، پى‌نوشت 22 و ص 98، پى‌نوشت 41 و 42 و...</ref> و بعضى ديگر توضيحاتى در مورد معانى روايات است ..<ref>مثلاً ر. ك.: همان، ص 93، پى‌نوشت 33</ref> و برخى تبيين معناى يكى از اصطلاحات علم حديث، مانند روايت مستفيض است ..<ref>مثلاً ر. ك.: همان، ص 94، پى‌نوشت 34</ref> و...


    همچنين مصحح، متن عربى را به زبان فارسى به‌صورت شيوا و مختصر ترجمه كرده است .<ref>همان، ص 109 - 155</ref> وى تصويرى از آغاز و انجام نسخه خطى كتاب حاضر را نيز آورده است .<ref>همان، ص 90 - 91</ref> همچنين شجره‌نامه خاندان دشتكى را تحت عنوان «سلسه آباء بيت دشتكى» آورده و نسب غياث‌الدين منصور دشتكى شيرازى را تا حضرت اميرالمؤمنين على(ع) ذكر كرده است .<ref>همان، ص سى و سه</ref>
    همچنين مصحح، متن عربى را به زبان فارسى به‌صورت شيوا و مختصر ترجمه كرده است ..<ref>همان، ص 109 - 155</ref> وى تصويرى از آغاز و انجام نسخه خطى كتاب حاضر را نيز آورده است ..<ref>همان، ص 90 - 91</ref> همچنين شجره‌نامه خاندان دشتكى را تحت عنوان «سلسه آباء بيت دشتكى» آورده و نسب غياث‌الدين منصور دشتكى شيرازى را تا حضرت اميرالمؤمنين على(ع) ذكر كرده است ..<ref>همان، ص سى و سه</ref>


    ==پانويس ==
    ==پانويس ==

    نسخهٔ ‏۱ مهٔ ۲۰۱۷، ساعت ۱۵:۰۳

    تحفة الفتی في تفسیر سورة هل أتی
    نام کتاب تحفة الفتی في تفسیر سورة هل أتی
    نام های دیگر کتاب
    پدیدآورندگان بهارزاده، پروين (محقق و مصحح)

    دشتکی، منصور بن محمد (نويسنده)

    زبان عربی

    فارسی

    کد کنگره ‏BP‎‏ ‎‏102‎‏/‎‏933‎‏ ‎‏/‎‏د‎‏5‎‏ت‎‏7
    موضوع تفاسیر (سوره دهر)

    تفاسیر اهل سنت - قرن 10ق.

    ناشر مرکز پژوهشی ميراث مکتوب
    مکان نشر تهران - ایران
    سال نشر 1381 هـ.ش
    کد اتوماسیون AUTOMATIONCODE10668AUTOMATIONCODE


    معرفى اجمالى

    تحفة الفتى في تفسير سورة هل أتى، از آثار غياث‌الدين منصور دشتكى شيرازى (866 - 948ق) است كه در آن، آيات هفتاد و ششمين سوره قرآن كريم را كه به نام‌هاى «انسان»، «دهر» و «هل أتى» ناميده مى‌شود، به‌صورت تفسير ترتيبى و به شيوه‌اى مختصر با گرايش فلسفى و عرفانى و تأويلى توضيح داده است.

    اين اثر پژوهشى، به زبان عربى قديمى و سرشار از اصطلاحات فنى كلامى، فلسفى و عرفانى نوشته شده و با تصحيح و مقدمه عالمانه سركار خانم پروين بهارزاده و همراه ترجمه‌اى شيوا به زبان فارسى و نيز تعليقات دو زبانه (عربى - فارسى) از ايشان منتشر گرديده است.

    ساختار

    اثر حاضر، از مقدمه مصحح و متن اصلى كتاب (شامل مقدمه و 26 مشرق به ترتيب آيات سى‌ويك‌گانه سوره انسان) تشكيل شده است. هرچند زبان و ادبيات مقدمه مصحح اين اثر، فارسى و متناسب با نسل معاصر، روان و زيبا است، ولى زبان متن اثر، چنين نيست و عربى قديمى و سرشار از اصطلاحات فلسفى و عرفانى است و البته تعليقات مصحح كه به‌صورت دو زبانه (عربى - فارسى) نوشته شده، چنين مشكلى ندارد و روشن و رسا است.

    مصحح از منابع قابل توجهى (169 كتاب فارسى و عربى و 5 مقاله فارسى) از آثار مهمّ انديشمندان قديم و جديد براى توليد اثر حاضر بهره برده است.

    شيوه نويسنده در اين اثر، پژوهشى است و در آن كوشيده است افزون بر نقل و بيان آراى ديگران، نقدها و نوآورى‌هاى خود را نيز شرح دهد.

    گزارش محتوا

    درباره محتواى اين اثر چند نكته گفتنى است:

    1. مصحح در مقدمه‌اش كه زمان و مكان و ساير مشخصات نگارش آن را معين نكرده است، چند نكته را يادآور شده است: الف)- رساله تحفة الفتى في تفسير سورة هل أتى، تفسيرى است فشرده و سرشار از اشارات فلسفى و عرفانى...؛
      ب)- نويسنده، كوشيده است تا ضمن تفسير آيات سوره انسان، علاوه بر ذكر آراء ديگر مفسران، مطالب نو و كشفيات خود را كه غالباً رنگ‌وبوى فلسفى و عرفانى و تأويلى دارد، در قالب جملاتى كوتاه و اشاره‌اى عرضه كند؛
      ج)- نويسنده در موارد متعدد، تفصيل مطالب را به رساله‌هاى ديگر خويش احاله كرده و درك عميق آن را به داشتن ذوقى سليم و فهمى مستقيم مشروط كرده است و... ..[۱]
    2. نويسنده در تفسير آيه Ra bracket.png مُتَّكِئينَ فيها عَلَى الْأَرائِكِ لا يَرَوْنَ فيها شَمْساً وَ لا زَمْهَريراً [انسان–13] La bracket.png

    چنين آورده است: «... آيه بيانگر اثبات لذات و نفى درد و رنج در بهشت است. «شمس»، مشقتى توأم با شوريدگى و «زمهرير»، سرما و جمودى است كه كاهلى و بى‌خبرى در پى دارند و بهشت عارى از اين دو رنج است ..[۲]

    1. نويسنده در تفسير آيهRa bracket.png إِنَّ هذا كانَ لَكُمْ جَزاءً وَ كانَ سَعْيُكُمْ مَشْكُوراً [انسان–22] La bracket.png

    چنين آورده است: «مقصود آن است كه آن نعمت كه به شما عنايت شد، به ميزان تلاش و كوشش شما است؛ يعنى همه آن فعاليت‌هاى حسى و عقلى شما براى دستيابى به آن است و سپاس از جانب خدا به اين معنا بازمى‌گردد كه وى در دايره علم خويش اهميت و سزاوارى اينان را به آن نعمت‌هاى بخشوده، سنجيده است و الله اعلم» ..[۳]

    1. نويسنده مطالبش را با مناجاتى جالب به پايان برده كه سركار خانم پروين بهارزاده آن را به اين صورت زيبا ترجمه كرده است: «بارالها! اى آنكه هستى را حيات بخشيدى و اى آنكه اسير و دربند را صاحب اختيارى! بنده‌اى كه سر بر آستانت مى‌سايد و ميهمان ناخوانده خوان كرمت گشته است، اميد آن دارد كه توبه‌اش بپذيرى؛ عفو و بخششت مقصود اوست و...» ..[۴]
    2. نويسنده گاه از اشعار فارسى نيز براى توضيح مطالبش استفاده كرده است، مانند استشهاد به اين ابيات از مولوى:
      گر نبودى خلق، محجوب و كثيف ور نبودى حلق‌ها، تنگ و ضعيف
      در بيابان، داد معنى دادمى غير از اين، نطق دگر بگشادمى
      من چه گويم يك رگم هشيار نيستوصف آن يارى كه او را يار نيست
      ..[۵]
      1. در پايان متن كتاب نوشته شده است: «قد تمّ كتابة تفسير سورة الإنسان في يوم الإثنين التاسع من شهر ربيع‌الآخر سنة تسعين و تسعمائة الهجرية» (نگارش تفسير سوره انسان در روز دوشنبه نهم ماه ربيع‌الثانى سال 990 هجرى تمام شد) ..[۶] به نظر مى‌رسد اين جمله كلام نويسنده كتاب نيست و گفته كاتب نسخه خطى است.

      وضعيت كتاب

      براى كتاب حاضر، افزون بر فهرست تفصيلى مطالب (مقدمه كتاب، ص هفت - ده)، فهرست‌هاى فنى - شامل آيات، احاديث، كتب و اشعار - ..[۷] و فهرست منابع ..[۸] فراهم شده است.

      كتاب حاضر، مستند است و مصحح، ارجاعاتش را به‌صورت پاورقى براى مقدمه و متن كتاب، در پايان هر صفحه آورده است. اين پاورقى‌ها، معمولاً ارجاعى است و نويسنده، نام كتاب مورد استناد و شماره جلد و صفحه مورد نظر را آورده ..[۹] و گاه توضيحى نسخه‌شناختى به‌صورت كلى است ..[۱۰] و گاه موارد اختلاف نسخه‌ها را به‌صورت جزئى مطرح كرده است ..[۱۱] و گاه معانى لغات را شرح داده است ..[۱۲] و گاه متن آيه يا ترجمه فارسى آن را آورده است ..[۱۳] و...

      همچنين مصحح پى‌نوشت‌هايى پژوهشى بر مطالب كتاب نوشته است ..[۱۴] در برخى از اين پى‌نوشت‌ها، توضيحاتى تاريخى و رجالى است ..[۱۵] و برخى ديگر شرح لغات و اصطلاحات ..[۱۶] و بعضى ديگر توضيحاتى در مورد معانى روايات است ..[۱۷] و برخى تبيين معناى يكى از اصطلاحات علم حديث، مانند روايت مستفيض است ..[۱۸] و...

      همچنين مصحح، متن عربى را به زبان فارسى به‌صورت شيوا و مختصر ترجمه كرده است ..[۱۹] وى تصويرى از آغاز و انجام نسخه خطى كتاب حاضر را نيز آورده است ..[۲۰] همچنين شجره‌نامه خاندان دشتكى را تحت عنوان «سلسه آباء بيت دشتكى» آورده و نسب غياث‌الدين منصور دشتكى شيرازى را تا حضرت اميرالمؤمنين على(ع) ذكر كرده است ..[۲۱]

      پانويس

      1. ر. ك.: مقدمه مصحح، ص يازده - بيست و نه
      2. متن كتاب، ص 141 و مقايسه شود با: همان، ص 44
      3. همان، ص 148 - 149 و مقايسه شود با: همان، ص 54
      4. همان، ص 155
      5. متن كتاب، ص 40
      6. همان، ص 61
      7. متن كتاب، ص 159 - 169
      8. همان، ص 171 - 180
      9. به‌طور مثال، ر. ك.: همان، ص 1، پاورقى 3 و...
      10. به‌طور مثال، ر. ك.: همان، ص 1، پاورقى 1 و...
      11. به‌طور مثال، ر. ك.: همان، ص 14، پاورقى 1، 2، 3، 5، 6، 7 و...
      12. به‌طور مثال، ر. ك.: همان، ص 24، پاورقى 14 و...
      13. به‌طور مثال، ر. ك.: همان، ص 25، پاورقى 4 و 5 و...
      14. همان، ص 63 - 108
      15. مثلاً ر. ك.: همان، ص 63، پى‌نوشت 1
      16. مثلاً ر. ك.: همان، ص 81 - 82، پى‌نوشت 20 و ص 82، پى‌نوشت 21. و ص 83، پى‌نوشت 22 و ص 98، پى‌نوشت 41 و 42 و...
      17. مثلاً ر. ك.: همان، ص 93، پى‌نوشت 33
      18. مثلاً ر. ك.: همان، ص 94، پى‌نوشت 34
      19. همان، ص 109 - 155
      20. همان، ص 90 - 91
      21. همان، ص سى و سه

      منابع مقاله

      مقدمه و متن كتاب.


      وابسته‌ها

      پیوندها