المدخل إلی دراسة علم الجرح و التعديل: تفاوت میان نسخهها
جز (جایگزینی متن - '<ref>' به '.<ref>') |
جز (جایگزینی متن - '</ref>.' به '</ref>') |
||
خط ۵۱: | خط ۵۱: | ||
در مقدمه، ضمن اشاره به موضوع كتاب و بيان اهميت مسئله جرح و تعديل در علم حديث، به ذكر عناوين فصول كتاب، پرداخته شده است .<ref>مقدمه، ص5-10</ref> | در مقدمه، ضمن اشاره به موضوع كتاب و بيان اهميت مسئله جرح و تعديل در علم حديث، به ذكر عناوين فصول كتاب، پرداخته شده است .<ref>مقدمه، ص5-10</ref> | ||
در فصل مقدماتى، به تعريف اسناد و بيان اهميت آن و نيز توجه محدثين به اين امر، پرداخته شده است .<ref>متن كتاب، ص13-22</ref> | در فصل مقدماتى، به تعريف اسناد و بيان اهميت آن و نيز توجه محدثين به اين امر، پرداخته شده است .<ref>متن كتاب، ص13-22</ref> | ||
فصل اول، در پنج قسم زير، دربردارنده مهمترين مباحث پيرامون علم جرح و تعديل مىباشد: | فصل اول، در پنج قسم زير، دربردارنده مهمترين مباحث پيرامون علم جرح و تعديل مىباشد: | ||
در قسم اول، ضمن تعريف لغوى و اصطلاحى علم جرح و تعديل، به بحث از مشروعيت، چگونگى پيدايش اين علم و اهميت آن، پرداخته شده است .<ref>همان، ص25-42</ref> | در قسم اول، ضمن تعريف لغوى و اصطلاحى علم جرح و تعديل، به بحث از مشروعيت، چگونگى پيدايش اين علم و اهميت آن، پرداخته شده است .<ref>همان، ص25-42</ref> | ||
در بيان مشروعيت اين علم، نويسنده به اين نكته اشاره نموده است كه هدف اصلى از جرح و تعديل، صيانت از شريعت و جلوگيرى از راهيابى خطا و كذب در آن بوده و همانگونهكه جرح در مورد شهود جايز مىباشد، در مورد روايات نيز جايز است. وى در اثبات اين امر، به دلايلى از قرآن، سنت، اجماع و نوشتههاى علما، تمسك جسته است .<ref>همان، ص29-30</ref> | در بيان مشروعيت اين علم، نويسنده به اين نكته اشاره نموده است كه هدف اصلى از جرح و تعديل، صيانت از شريعت و جلوگيرى از راهيابى خطا و كذب در آن بوده و همانگونهكه جرح در مورد شهود جايز مىباشد، در مورد روايات نيز جايز است. وى در اثبات اين امر، به دلايلى از قرآن، سنت، اجماع و نوشتههاى علما، تمسك جسته است .<ref>همان، ص29-30</ref> | ||
قسم دوم، به طبقهبندى علماى علم رجال، اختصاص يافته است. نويسنده اين علما را بر طبق ميزان دقت يا تساهل در جرح و تعديل روات، به سه دسته زير، تقسيم كرده است: | قسم دوم، به طبقهبندى علماى علم رجال، اختصاص يافته است. نويسنده اين علما را بر طبق ميزان دقت يا تساهل در جرح و تعديل روات، به سه دسته زير، تقسيم كرده است: | ||
1. طبقه متشددين: اينان عبارتند از: شعبة بن حجاج، يحيى بن سعيد قطان، مالك بن انس، عفان بن مسلم، يحيى بن معين، على بن مدينى، جوزجانى، ابوحاتم رازى، ابن خراش، نسائى، ابن حبان، ازدى، ابن قطان، [[ابن حزم، علی بن احمد|ابن حزم]] .<ref>همان، ص52-59</ref> | 1. طبقه متشددين: اينان عبارتند از: شعبة بن حجاج، يحيى بن سعيد قطان، مالك بن انس، عفان بن مسلم، يحيى بن معين، على بن مدينى، جوزجانى، ابوحاتم رازى، ابن خراش، نسائى، ابن حبان، ازدى، ابن قطان، [[ابن حزم، علی بن احمد|ابن حزم]] .<ref>همان، ص52-59</ref> | ||
2. طبقه متساهلين: اينان عبارتند از: ترمذى، ابن حبان (نويسنده، اين شخص را به دليل افراط در جرح و تفريط در تعديل، هم در طبقه متشددين ذكر كرده و هم در طبقه متساهلين) و [[حاکم نیشابوری، محمد بن عبدالله|حاكم نيشابورى]] .<ref>همان، ص61-64</ref> | 2. طبقه متساهلين: اينان عبارتند از: ترمذى، ابن حبان (نويسنده، اين شخص را به دليل افراط در جرح و تفريط در تعديل، هم در طبقه متشددين ذكر كرده و هم در طبقه متساهلين) و [[حاکم نیشابوری، محمد بن عبدالله|حاكم نيشابورى]] .<ref>همان، ص61-64</ref> | ||
3. طبقه معتدلين: اينان عبارتند از: امام [[ابن حنبل، احمد بن محمد|احمد بن حنبل]]، امام بخارى، ابوزرعه، ابن عدى و دارقطنى .<ref>همان، ص67-69</ref> | 3. طبقه معتدلين: اينان عبارتند از: امام [[ابن حنبل، احمد بن محمد|احمد بن حنبل]]، امام بخارى، ابوزرعه، ابن عدى و دارقطنى .<ref>همان، ص67-69</ref> | ||
در قسم سوم، به بيان آداب و شروط جارح و معدِّل پرداخته شده است. از جمله آداب ذكرشده، عبارتند از: استفاده از الفاظى نيكو در جرح و تعديل، خوددارى كردن از تجريح در حضور بزرگان و شيوخ، رعايت انصاف و اعتدال، دورى از اسراف در تجريح .<ref>همان، ص73</ref> | در قسم سوم، به بيان آداب و شروط جارح و معدِّل پرداخته شده است. از جمله آداب ذكرشده، عبارتند از: استفاده از الفاظى نيكو در جرح و تعديل، خوددارى كردن از تجريح در حضور بزرگان و شيوخ، رعايت انصاف و اعتدال، دورى از اسراف در تجريح .<ref>همان، ص73</ref> | ||
شروطى كه نويسنده براى جارح و معدِّل معتبر دانسته است، عبارتند از: | شروطى كه نويسنده براى جارح و معدِّل معتبر دانسته است، عبارتند از: | ||
الف)- توانايى علمى كافى؛ يعنى برخوردارى از امورى همچون: حافظه قوى؛ مراقبت؛ تميز بين اسباب جرح و تعديل و شناخت اختلافات در آن؛ اطلاع بر اختلافات عقايد؛ دورى كردن از تجريح بهواسطه ظن؛ عدم اسراف در جرح، استقصاء تام در جرح و تعديل و... .<ref>همان، ص77-84</ref> | الف)- توانايى علمى كافى؛ يعنى برخوردارى از امورى همچون: حافظه قوى؛ مراقبت؛ تميز بين اسباب جرح و تعديل و شناخت اختلافات در آن؛ اطلاع بر اختلافات عقايد؛ دورى كردن از تجريح بهواسطه ظن؛ عدم اسراف در جرح، استقصاء تام در جرح و تعديل و... .<ref>همان، ص77-84</ref> | ||
ب)- متانت در دين؛ يعنى داشتن امورى همچون: صدق؛ تقوى؛ ورع و....<ref>همان، ص85</ref> | ب)- متانت در دين؛ يعنى داشتن امورى همچون: صدق؛ تقوى؛ ورع و....<ref>همان، ص85</ref> | ||
شروط غير معتبر در جارح و معدل از جمله مرد و حر بودن آن؛ شروط ناقلين جرح و تعديل (مانند التزام به ذكر سند در قول منقول و ذكر سبب جرح و تعديل) و بعضى از امور نفسى مؤثر در جرح و تعديل، از ديگر مطالب مطرحشده در اين قسم مىباشد. | شروط غير معتبر در جارح و معدل از جمله مرد و حر بودن آن؛ شروط ناقلين جرح و تعديل (مانند التزام به ذكر سند در قول منقول و ذكر سبب جرح و تعديل) و بعضى از امور نفسى مؤثر در جرح و تعديل، از ديگر مطالب مطرحشده در اين قسم مىباشد. | ||
در قسم چهارم، دو مسئله مهم در جرح و تعديل مطرح شده است. اين دو مسئله عبارتند از: جرح مبهم و تعارض جرح و تعديل با يكديگر .<ref>همان، ص113-119</ref> | در قسم چهارم، دو مسئله مهم در جرح و تعديل مطرح شده است. اين دو مسئله عبارتند از: جرح مبهم و تعارض جرح و تعديل با يكديگر .<ref>همان، ص113-119</ref> | ||
در قسم پنجم، ضمن تعريف عدالت و ضبط و احكام متعلق به اين دو، صفاتى كه باعث مىشود دارنده آن، روايتش قبول يا رد شود، بررسى گرديده است .<ref>همان، ص123-170</ref> | در قسم پنجم، ضمن تعريف عدالت و ضبط و احكام متعلق به اين دو، صفاتى كه باعث مىشود دارنده آن، روايتش قبول يا رد شود، بررسى گرديده است .<ref>همان، ص123-170</ref> | ||
در فصل دوم، در سه قسم، به تعريف الفاظ جرح و تعديل و شرح برخى عبارات مبهم در اين علم، پرداخته شده است: | در فصل دوم، در سه قسم، به تعريف الفاظ جرح و تعديل و شرح برخى عبارات مبهم در اين علم، پرداخته شده است: | ||
در قسم اول، ابتدا مراتب الفاظ جرح و تعديل نزد علما و بزرگانى همچون ابن ابىحاتم، ابن صلاح، [[ذهبى]]، حافظ عراقى، سخاوى و ابن حجر بيان و پس از بررسى آنها، قول مختار نويسنده، ذكر شده است .<ref>همان، ص177-216</ref> | در قسم اول، ابتدا مراتب الفاظ جرح و تعديل نزد علما و بزرگانى همچون ابن ابىحاتم، ابن صلاح، [[ذهبى]]، حافظ عراقى، سخاوى و ابن حجر بيان و پس از بررسى آنها، قول مختار نويسنده، ذكر شده است .<ref>همان، ص177-216</ref> | ||
در قسم دوم، به تشريح عباراتى در جرح و تعديل پرداخته شده كه داراى ابهام بوده و فهم آنها، نياز به تأمل بيشترى دارد. در اين زمينه، 46 عبارت، شرح و توضيح داده شده كه برخى از آنها عبارتند از: «إلى صدق ما هو»، «إلى ضعف ما هو»، «دجال من الدجاجلة»، «سكتوا عنه»، «صدوق»، «ضعيف ضعيف»، «على يدي عدل»، «فلان أحب إلى منه»، «فيه خلف»، «كأنه مصحف»، «كذا و كذا»، «لا بأس به»، «ليس بشيء»، «مجهول»، «منكر الحديث» و....<ref>همان، ص219-283</ref> | در قسم دوم، به تشريح عباراتى در جرح و تعديل پرداخته شده كه داراى ابهام بوده و فهم آنها، نياز به تأمل بيشترى دارد. در اين زمينه، 46 عبارت، شرح و توضيح داده شده كه برخى از آنها عبارتند از: «إلى صدق ما هو»، «إلى ضعف ما هو»، «دجال من الدجاجلة»، «سكتوا عنه»، «صدوق»، «ضعيف ضعيف»، «على يدي عدل»، «فلان أحب إلى منه»، «فيه خلف»، «كأنه مصحف»، «كذا و كذا»، «لا بأس به»، «ليس بشيء»، «مجهول»، «منكر الحديث» و....<ref>همان، ص219-283</ref> | ||
در قسم سوم، به بررسى و بحث پيرامون جرح و تعديل بهوسيله اشاره، پرداخته شده است. از جمله كسانى كه در جرح و تعديل روات، از اين روش استفاده كردهاند، عبارتند از: يحيى بن سعيد قطان (متوفى 198ق)، على بن مدينى (متوفى 234ق)، [[ابن حنبل، احمد بن محمد|احمد بن حنبل]] (متوفى 241ق)، ابوزرعه رازى (متوفى 264ق) و ابوحاتم رازى (متوفى 277ق) .<ref>همان، ص289-292</ref> | در قسم سوم، به بررسى و بحث پيرامون جرح و تعديل بهوسيله اشاره، پرداخته شده است. از جمله كسانى كه در جرح و تعديل روات، از اين روش استفاده كردهاند، عبارتند از: يحيى بن سعيد قطان (متوفى 198ق)، على بن مدينى (متوفى 234ق)، [[ابن حنبل، احمد بن محمد|احمد بن حنبل]] (متوفى 241ق)، ابوزرعه رازى (متوفى 264ق) و ابوحاتم رازى (متوفى 277ق) .<ref>همان، ص289-292</ref> | ||
در فصل سوم، در چهار قسم زير، ائمه جرح و تعديل، از قرن دوم هجرى به بعد، معرفى و اطلاعات مختصرى پيرامون نام، كنيه، محل و زمان تولد، صفات بارز و سخن بزرگان در مورد هريك، ارائه شده است: | در فصل سوم، در چهار قسم زير، ائمه جرح و تعديل، از قرن دوم هجرى به بعد، معرفى و اطلاعات مختصرى پيرامون نام، كنيه، محل و زمان تولد، صفات بارز و سخن بزرگان در مورد هريك، ارائه شده است: | ||
1. علماى قرن دوم هجرى كه عبارتند از: اوزاعى، شعبة بن حجاج، سفيان ثورى، مالك بن انس، عبدالله بن مبارك، سفيان بن عيينه، يحيى بن سعيد قطان و عبدالرحمن بن مهدى .<ref>همان، ص299-311</ref> | 1. علماى قرن دوم هجرى كه عبارتند از: اوزاعى، شعبة بن حجاج، سفيان ثورى، مالك بن انس، عبدالله بن مبارك، سفيان بن عيينه، يحيى بن سعيد قطان و عبدالرحمن بن مهدى .<ref>همان، ص299-311</ref> | ||
2. علماى قرن سوم هجرى كه عبارتند از: يحيى بن معين، على بن مدينى، [[ابن حنبل، احمد بن محمد|احمد بن حنبل]]، دحيم، عمرو بن على بن فلاس، بخارى، جوزجانى، عجلى، مسلم بن حجاج، ابوزرعه رازى، ابوداود، ابوحاتم رازى، فسوى، ترمذى و ابن خراش .<ref>همان، ص317-336</ref> | 2. علماى قرن سوم هجرى كه عبارتند از: يحيى بن معين، على بن مدينى، [[ابن حنبل، احمد بن محمد|احمد بن حنبل]]، دحيم، عمرو بن على بن فلاس، بخارى، جوزجانى، عجلى، مسلم بن حجاج، ابوزرعه رازى، ابوداود، ابوحاتم رازى، فسوى، ترمذى و ابن خراش .<ref>همان، ص317-336</ref> | ||
3. علماى قرن چهارم هجرى كه عبارتند از: نسائى، ساجى، ابن خزيمه، عقيلى، ابن ابىحاتم رازى، ابن عقده، ابن حبان، ابن عدى، ابواحمد حاكم، ابن شاهين، دارقطنى و ازدى .<ref>همان، ص341-356</ref> | 3. علماى قرن چهارم هجرى كه عبارتند از: نسائى، ساجى، ابن خزيمه، عقيلى، ابن ابىحاتم رازى، ابن عقده، ابن حبان، ابن عدى، ابواحمد حاكم، ابن شاهين، دارقطنى و ازدى .<ref>همان، ص341-356</ref> | ||
4. علماى بعد از قرن چهارم هجرى كه عبارتند از: [[ذهبى]]، عراقى، ابن حجر و سخاوى .<ref>همان، ص360-366</ref> | 4. علماى بعد از قرن چهارم هجرى كه عبارتند از: [[ذهبى]]، عراقى، ابن حجر و سخاوى .<ref>همان، ص360-366</ref> | ||
در آخرين فصل، در شش قسم، مهمترين كتبى كه در زمينه جرح و تعديل به رشته تحرير درآمده، معرفى شده و اطلاعات مختصرى پيرامون هريك، ارائه شده است: | در آخرين فصل، در شش قسم، مهمترين كتبى كه در زمينه جرح و تعديل به رشته تحرير درآمده، معرفى شده و اطلاعات مختصرى پيرامون هريك، ارائه شده است: | ||
قسم اول: كتبى كه پيرامون ثقات نوشته شده است، از جمله: «تاريخ الثقات» عجلى، «كتب الثقات» و «مشاهير علماء الأمصار» ابن حبان، «تاريخ أسماء الثقات ممن نقل عنهم العلم» ابن شاهين، «المدخل إلى الصحيحين» [[حاکم نیشابوری، محمد بن عبدالله|حاكم نيشابورى]] و....<ref>همان، ص375-388</ref> | قسم اول: كتبى كه پيرامون ثقات نوشته شده است، از جمله: «تاريخ الثقات» عجلى، «كتب الثقات» و «مشاهير علماء الأمصار» ابن حبان، «تاريخ أسماء الثقات ممن نقل عنهم العلم» ابن شاهين، «المدخل إلى الصحيحين» [[حاکم نیشابوری، محمد بن عبدالله|حاكم نيشابورى]] و....<ref>همان، ص375-388</ref> | ||
قسم دوم: كتبى كه در مورد ضعفا نوشته شده است، از جمله: «الضعفاء الكبير» و «الضعفاء الصغير» بخارى، «الشجرة في أحوال الرجال» جوزجانى، «كتاب الضعفاء و المتروكين» ابوزرعه رازى، «الضعفاء و المتروكين» نسائى، «الضعفاء» عقيلى و....<ref>همان، ص397-417</ref> | قسم دوم: كتبى كه در مورد ضعفا نوشته شده است، از جمله: «الضعفاء الكبير» و «الضعفاء الصغير» بخارى، «الشجرة في أحوال الرجال» جوزجانى، «كتاب الضعفاء و المتروكين» ابوزرعه رازى، «الضعفاء و المتروكين» نسائى، «الضعفاء» عقيلى و....<ref>همان، ص397-417</ref> | ||
قسم سوم: كتبى كه در مورد ثقات و ضعفا با هم نوشته شده است، از جمله: «طبقات الكبرى» ابن سعد، «كتاب المعرفة و التاريخ» فسوى، «التاريخ و العلل» و «معرفة الرجال» ابن معين، «العلل و معرفة الرجال» [[ابن حنبل، احمد بن محمد|احمد بن حنبل]]، «التاريخ الكبير» و «التاريخ الأوسط» بخارى و... .<ref>همان، ص428-447</ref> | قسم سوم: كتبى كه در مورد ثقات و ضعفا با هم نوشته شده است، از جمله: «طبقات الكبرى» ابن سعد، «كتاب المعرفة و التاريخ» فسوى، «التاريخ و العلل» و «معرفة الرجال» ابن معين، «العلل و معرفة الرجال» [[ابن حنبل، احمد بن محمد|احمد بن حنبل]]، «التاريخ الكبير» و «التاريخ الأوسط» بخارى و... .<ref>همان، ص428-447</ref> | ||
قسم چهارم: مصنفاتى در مورد رجالى كه در كتب حديثى خاص وجود دارند، مانند: مصنفات در رجال «[[صحيح بخارى]]»، از جمله: «أسامي من روى عنهم البخاري» ابن عدى، «ذكر أسماء التابعين و من بعدهم ممن صحت روايته عن الثقات عند البخاري» دارقطنى، «تسمية المشايخ الذين روى عنهم الإمام البخاري في كتابه الجامع الصحيح» ابن منده؛ مصنفات در «رجال [[صحيح مسلم]]»، مانند: «رجال [[صحيح مسلم]]» ابن منجويه، «خلاصة القول المفهم على تراجم رجال جامع الإمام مسلم» بويطى و....<ref>همان، ص487-498</ref> | قسم چهارم: مصنفاتى در مورد رجالى كه در كتب حديثى خاص وجود دارند، مانند: مصنفات در رجال «[[صحيح بخارى]]»، از جمله: «أسامي من روى عنهم البخاري» ابن عدى، «ذكر أسماء التابعين و من بعدهم ممن صحت روايته عن الثقات عند البخاري» دارقطنى، «تسمية المشايخ الذين روى عنهم الإمام البخاري في كتابه الجامع الصحيح» ابن منده؛ مصنفات در «رجال [[صحيح مسلم]]»، مانند: «رجال [[صحيح مسلم]]» ابن منجويه، «خلاصة القول المفهم على تراجم رجال جامع الإمام مسلم» بويطى و....<ref>همان، ص487-498</ref> | ||
قسم پنجم: كتب سؤالات در جرح و تعديل، از جمله: «سؤالات ابن جنيد» و «سؤالات الدارمي» ابن معين، «سؤالات عبدالله» امام احمد، «سؤالات ابىبكر الأثرم» [[ابن حنبل، احمد بن محمد|احمد بن حنبل]] و....<ref>همان، ص507-521</ref> | قسم پنجم: كتب سؤالات در جرح و تعديل، از جمله: «سؤالات ابن جنيد» و «سؤالات الدارمي» ابن معين، «سؤالات عبدالله» امام احمد، «سؤالات ابىبكر الأثرم» [[ابن حنبل، احمد بن محمد|احمد بن حنبل]] و....<ref>همان، ص507-521</ref> | ||
قسم ششم: كتب جرح و تعديلى كه در مورد رجال مكان معينى نوشته شده است، مانند: «تاريخ واسط» بحشل، «مختصر طبقات علماء إفريقية و تونس» ابوالعرب، «مشاهير علماء الأمصار» ابن حبان، «تاريخ الرقة» قشيرى و....<ref>همان، ص532-640</ref> | قسم ششم: كتب جرح و تعديلى كه در مورد رجال مكان معينى نوشته شده است، مانند: «تاريخ واسط» بحشل، «مختصر طبقات علماء إفريقية و تونس» ابوالعرب، «مشاهير علماء الأمصار» ابن حبان، «تاريخ الرقة» قشيرى و....<ref>همان، ص532-640</ref> | ||
== وضعيت كتاب == | == وضعيت كتاب == |
نسخهٔ ۳۰ آوریل ۲۰۱۷، ساعت ۲۰:۳۱
نام کتاب | المدخل إلي دراسة علم الجرح و التعديل |
---|---|
نام های دیگر کتاب | |
پدیدآورندگان | غوری، عبدالماجد (نويسنده) |
زبان | عربی |
کد کنگره | |
موضوع | |
ناشر | دار ابن کثير |
مکان نشر | بیروت - لبنان |
سال نشر | 1428 هـ.ق یا 2007 م |
کد اتوماسیون | AUTOMATIONCODE21951AUTOMATIONCODE |
معرفى اجمالى
المدخل إلى دراسة علم الجرح و التعديل، تأليف سيد عبدالماجد غورى، پژوهشى است پيرامون علم جرح و تعديل، اصطلاحات، علما و كتبى كه در اين زمينه، تدوين شده است.
كتاب به زبان عربى و مقدمه آن در سال 1426ق، نوشته شده است.
ساختار
كتاب با مقدمه مؤلف آغاز و مطالب در يك فصل تمهيدى، چهار فصل اصلى و هر فصل در چندين قسم، تنظيم شده است.
نويسنده در ابتدا، به تعريف اسناد و مهمترين مباحث مربوط به علم جرح و تعديل پرداخته و سپس، برخى عبارات مبهم در اين علم را تشريح كرده است. در ادامه، به معرفى ائمه جرح و تعديل، از قرن دوم هجرى به بعد و مهمترين كتبى كه در زمينه جرح و تعديل به رشته تحرير درآمده، پرداخته است.
گزارش محتوا
در مقدمه، ضمن اشاره به موضوع كتاب و بيان اهميت مسئله جرح و تعديل در علم حديث، به ذكر عناوين فصول كتاب، پرداخته شده است .[۱]
در فصل مقدماتى، به تعريف اسناد و بيان اهميت آن و نيز توجه محدثين به اين امر، پرداخته شده است .[۲]
فصل اول، در پنج قسم زير، دربردارنده مهمترين مباحث پيرامون علم جرح و تعديل مىباشد:
در قسم اول، ضمن تعريف لغوى و اصطلاحى علم جرح و تعديل، به بحث از مشروعيت، چگونگى پيدايش اين علم و اهميت آن، پرداخته شده است .[۳]
در بيان مشروعيت اين علم، نويسنده به اين نكته اشاره نموده است كه هدف اصلى از جرح و تعديل، صيانت از شريعت و جلوگيرى از راهيابى خطا و كذب در آن بوده و همانگونهكه جرح در مورد شهود جايز مىباشد، در مورد روايات نيز جايز است. وى در اثبات اين امر، به دلايلى از قرآن، سنت، اجماع و نوشتههاى علما، تمسك جسته است .[۴]
قسم دوم، به طبقهبندى علماى علم رجال، اختصاص يافته است. نويسنده اين علما را بر طبق ميزان دقت يا تساهل در جرح و تعديل روات، به سه دسته زير، تقسيم كرده است:
1. طبقه متشددين: اينان عبارتند از: شعبة بن حجاج، يحيى بن سعيد قطان، مالك بن انس، عفان بن مسلم، يحيى بن معين، على بن مدينى، جوزجانى، ابوحاتم رازى، ابن خراش، نسائى، ابن حبان، ازدى، ابن قطان، ابن حزم .[۵]
2. طبقه متساهلين: اينان عبارتند از: ترمذى، ابن حبان (نويسنده، اين شخص را به دليل افراط در جرح و تفريط در تعديل، هم در طبقه متشددين ذكر كرده و هم در طبقه متساهلين) و حاكم نيشابورى .[۶]
3. طبقه معتدلين: اينان عبارتند از: امام احمد بن حنبل، امام بخارى، ابوزرعه، ابن عدى و دارقطنى .[۷]
در قسم سوم، به بيان آداب و شروط جارح و معدِّل پرداخته شده است. از جمله آداب ذكرشده، عبارتند از: استفاده از الفاظى نيكو در جرح و تعديل، خوددارى كردن از تجريح در حضور بزرگان و شيوخ، رعايت انصاف و اعتدال، دورى از اسراف در تجريح .[۸]
شروطى كه نويسنده براى جارح و معدِّل معتبر دانسته است، عبارتند از:
الف)- توانايى علمى كافى؛ يعنى برخوردارى از امورى همچون: حافظه قوى؛ مراقبت؛ تميز بين اسباب جرح و تعديل و شناخت اختلافات در آن؛ اطلاع بر اختلافات عقايد؛ دورى كردن از تجريح بهواسطه ظن؛ عدم اسراف در جرح، استقصاء تام در جرح و تعديل و... .[۹]
ب)- متانت در دين؛ يعنى داشتن امورى همچون: صدق؛ تقوى؛ ورع و....[۱۰]
شروط غير معتبر در جارح و معدل از جمله مرد و حر بودن آن؛ شروط ناقلين جرح و تعديل (مانند التزام به ذكر سند در قول منقول و ذكر سبب جرح و تعديل) و بعضى از امور نفسى مؤثر در جرح و تعديل، از ديگر مطالب مطرحشده در اين قسم مىباشد.
در قسم چهارم، دو مسئله مهم در جرح و تعديل مطرح شده است. اين دو مسئله عبارتند از: جرح مبهم و تعارض جرح و تعديل با يكديگر .[۱۱]
در قسم پنجم، ضمن تعريف عدالت و ضبط و احكام متعلق به اين دو، صفاتى كه باعث مىشود دارنده آن، روايتش قبول يا رد شود، بررسى گرديده است .[۱۲]
در فصل دوم، در سه قسم، به تعريف الفاظ جرح و تعديل و شرح برخى عبارات مبهم در اين علم، پرداخته شده است:
در قسم اول، ابتدا مراتب الفاظ جرح و تعديل نزد علما و بزرگانى همچون ابن ابىحاتم، ابن صلاح، ذهبى، حافظ عراقى، سخاوى و ابن حجر بيان و پس از بررسى آنها، قول مختار نويسنده، ذكر شده است .[۱۳]
در قسم دوم، به تشريح عباراتى در جرح و تعديل پرداخته شده كه داراى ابهام بوده و فهم آنها، نياز به تأمل بيشترى دارد. در اين زمينه، 46 عبارت، شرح و توضيح داده شده كه برخى از آنها عبارتند از: «إلى صدق ما هو»، «إلى ضعف ما هو»، «دجال من الدجاجلة»، «سكتوا عنه»، «صدوق»، «ضعيف ضعيف»، «على يدي عدل»، «فلان أحب إلى منه»، «فيه خلف»، «كأنه مصحف»، «كذا و كذا»، «لا بأس به»، «ليس بشيء»، «مجهول»، «منكر الحديث» و....[۱۴]
در قسم سوم، به بررسى و بحث پيرامون جرح و تعديل بهوسيله اشاره، پرداخته شده است. از جمله كسانى كه در جرح و تعديل روات، از اين روش استفاده كردهاند، عبارتند از: يحيى بن سعيد قطان (متوفى 198ق)، على بن مدينى (متوفى 234ق)، احمد بن حنبل (متوفى 241ق)، ابوزرعه رازى (متوفى 264ق) و ابوحاتم رازى (متوفى 277ق) .[۱۵]
در فصل سوم، در چهار قسم زير، ائمه جرح و تعديل، از قرن دوم هجرى به بعد، معرفى و اطلاعات مختصرى پيرامون نام، كنيه، محل و زمان تولد، صفات بارز و سخن بزرگان در مورد هريك، ارائه شده است:
1. علماى قرن دوم هجرى كه عبارتند از: اوزاعى، شعبة بن حجاج، سفيان ثورى، مالك بن انس، عبدالله بن مبارك، سفيان بن عيينه، يحيى بن سعيد قطان و عبدالرحمن بن مهدى .[۱۶]
2. علماى قرن سوم هجرى كه عبارتند از: يحيى بن معين، على بن مدينى، احمد بن حنبل، دحيم، عمرو بن على بن فلاس، بخارى، جوزجانى، عجلى، مسلم بن حجاج، ابوزرعه رازى، ابوداود، ابوحاتم رازى، فسوى، ترمذى و ابن خراش .[۱۷]
3. علماى قرن چهارم هجرى كه عبارتند از: نسائى، ساجى، ابن خزيمه، عقيلى، ابن ابىحاتم رازى، ابن عقده، ابن حبان، ابن عدى، ابواحمد حاكم، ابن شاهين، دارقطنى و ازدى .[۱۸]
4. علماى بعد از قرن چهارم هجرى كه عبارتند از: ذهبى، عراقى، ابن حجر و سخاوى .[۱۹]
در آخرين فصل، در شش قسم، مهمترين كتبى كه در زمينه جرح و تعديل به رشته تحرير درآمده، معرفى شده و اطلاعات مختصرى پيرامون هريك، ارائه شده است:
قسم اول: كتبى كه پيرامون ثقات نوشته شده است، از جمله: «تاريخ الثقات» عجلى، «كتب الثقات» و «مشاهير علماء الأمصار» ابن حبان، «تاريخ أسماء الثقات ممن نقل عنهم العلم» ابن شاهين، «المدخل إلى الصحيحين» حاكم نيشابورى و....[۲۰]
قسم دوم: كتبى كه در مورد ضعفا نوشته شده است، از جمله: «الضعفاء الكبير» و «الضعفاء الصغير» بخارى، «الشجرة في أحوال الرجال» جوزجانى، «كتاب الضعفاء و المتروكين» ابوزرعه رازى، «الضعفاء و المتروكين» نسائى، «الضعفاء» عقيلى و....[۲۱]
قسم سوم: كتبى كه در مورد ثقات و ضعفا با هم نوشته شده است، از جمله: «طبقات الكبرى» ابن سعد، «كتاب المعرفة و التاريخ» فسوى، «التاريخ و العلل» و «معرفة الرجال» ابن معين، «العلل و معرفة الرجال» احمد بن حنبل، «التاريخ الكبير» و «التاريخ الأوسط» بخارى و... .[۲۲]
قسم چهارم: مصنفاتى در مورد رجالى كه در كتب حديثى خاص وجود دارند، مانند: مصنفات در رجال «صحيح بخارى»، از جمله: «أسامي من روى عنهم البخاري» ابن عدى، «ذكر أسماء التابعين و من بعدهم ممن صحت روايته عن الثقات عند البخاري» دارقطنى، «تسمية المشايخ الذين روى عنهم الإمام البخاري في كتابه الجامع الصحيح» ابن منده؛ مصنفات در «رجال صحيح مسلم»، مانند: «رجال صحيح مسلم» ابن منجويه، «خلاصة القول المفهم على تراجم رجال جامع الإمام مسلم» بويطى و....[۲۳]
قسم پنجم: كتب سؤالات در جرح و تعديل، از جمله: «سؤالات ابن جنيد» و «سؤالات الدارمي» ابن معين، «سؤالات عبدالله» امام احمد، «سؤالات ابىبكر الأثرم» احمد بن حنبل و....[۲۴]
قسم ششم: كتب جرح و تعديلى كه در مورد رجال مكان معينى نوشته شده است، مانند: «تاريخ واسط» بحشل، «مختصر طبقات علماء إفريقية و تونس» ابوالعرب، «مشاهير علماء الأمصار» ابن حبان، «تاريخ الرقة» قشيرى و....[۲۵]
وضعيت كتاب
فهرست مفصل و مجمل موضوعات، بههمراه فهرست مصادر و منابع مورد استفاده نويسنده، در انتهاى كتاب آمده است.
پاورقىها بيشتر به ذكر منابع اختصاص يافته است.
پانويس
- ↑ مقدمه، ص5-10
- ↑ متن كتاب، ص13-22
- ↑ همان، ص25-42
- ↑ همان، ص29-30
- ↑ همان، ص52-59
- ↑ همان، ص61-64
- ↑ همان، ص67-69
- ↑ همان، ص73
- ↑ همان، ص77-84
- ↑ همان، ص85
- ↑ همان، ص113-119
- ↑ همان، ص123-170
- ↑ همان، ص177-216
- ↑ همان، ص219-283
- ↑ همان، ص289-292
- ↑ همان، ص299-311
- ↑ همان، ص317-336
- ↑ همان، ص341-356
- ↑ همان، ص360-366
- ↑ همان، ص375-388
- ↑ همان، ص397-417
- ↑ همان، ص428-447
- ↑ همان، ص487-498
- ↑ همان، ص507-521
- ↑ همان، ص532-640
منابع مقاله
مقدمه و متن كتاب.