اخفش، سعید بن مسعده: تفاوت میان نسخه‌ها

    از ویکی‌نور
    جز (جایگزینی متن - 'در باره' به 'درباره')
    جز (جایگزینی متن - '/ نوع اثر: کتاب / نقش: نويسنده' به '')
    خط ۲۶: خط ۲۶:
    |-
    |-
    |برخی آثار
    |برخی آثار
    |data-type='authorWritings'|[[‏معانی القرآن]] / نوع اثر: کتاب / نقش: نويسنده
    |data-type='authorWritings'|[[‏معانی القرآن]]  
    |-class='articleCode'
    |-class='articleCode'
    |کد مؤلف
    |کد مؤلف
    خط ۱۰۳: خط ۱۰۳:
    == وابسته‌ها ==
    == وابسته‌ها ==
    {{وابسته‌ها}}
    {{وابسته‌ها}}
    [[معاني القرآن]] / نوع اثر: کتاب / نقش: نويسنده
    [[معاني القرآن]]  


    [[رده:زندگی‌نامه]]
    [[رده:زندگی‌نامه]]

    نسخهٔ ‏۲۹ آوریل ۲۰۱۷، ساعت ۱۷:۴۵

    اخفش، سعید بن مسعده
    نام اخفش، سعید بن مسعده
    نام های دیگر اخ‍ف‍ش‌، اب‍وال‍ح‍س‍ن‌ س‍ی‍د

    اخ‍ف‍ش‌ الاوس‍ط، س‍ع‍ی‍د ب‍ن‌ م‍س‍ع‍ده

    نام پدر
    متولد
    محل تولد
    رحلت 215 هـ.ق
    اساتید
    برخی آثار ‏معانی القرآن
    کد مؤلف AUTHORCODE3566AUTHORCODE


    «ابوالحسن سعيد بن مسعده مجاشعى»، (د ح 215ق / 830م)، معروف به اخفش اوسط، نحوى و اديب بصرى است.

    وى از موالى قبيله مجاشع بن دارِم بوده و نسبت مجاشعى وى به همين سبب است. برخى نويسندگان كهن همچون مبرد، او را ايرانى و اهل بلخ مى‌دانند، اما بلخى مؤلف کتاب فضايل خراسان، وى را از مردم خوارزم شمرده است. از نام عربى پدر و نسبت مجاشعى وى چنين برمى‌آيد كه خانواده اخفش سال‌ها پيش از تولد وى به عراق كوچيده و «ولاء» قبيله مجاشع را پذيرفته بوده‌اند.

    از آنجا كه بنى مجاشع در بصره مى‌زيستند، مى‌توان پنداشت كه اخفش نيز در همان شهر به دنيا آمده است. ولادت وى را برخى از معاصران در دهه سوم از سده دوم قمرى تخمين زده‌اند. به گفته ابن كثير لقب اخفش را به سبب كم‌سويى و كوچكى چشمانش به او داده‌اند و گفته‌اند «اَجْلَع» نيز بوده؛ يعنى لبانش به‌خوبى روى هم بسته نمى‌شده است.

    اخفش در آغاز و حتى تا روزگار ابن قتيبه و زبيدى اندلسى به اخفش صغير يا اصغر معروف بود؛ زيرا لقب «اخفش كبير» به ابوخطاب عبدالحميد اختصاص داشت، اما پس از آنكه على بن سليمان نيز به اخفش شهرت يافت، سعيد بن مسعده را اخفش اوسط ناميدند.

    به گفته سيوطى نحويان هرگاه لفظ اخفش را به‌تنهايى به كار برده‌اند، مقصودشان سعيد بن مسعده بوده است.

    اخفش آغاز زندگى خود را در بصره گذراند و در همان جا به تحصيل علم پرداخت. بصره در آن روزگار، بزرگ‌ترين كانون علم و ادب بشمار مى‌رفت و برجسته‌ترين دانشمندان در علوم مختلف را در خود جاى داده بود. اخفش براى فراگيرى صرف و نحو، سيبويه پيشواى نحويان بصره را كه به‌تازگى اصول و قواعد نحو را پايه‌ريزى كرده و شكل نهايى به آن بخشيده بود، برگزيد و «الکتاب» را نزد وى خواند. البته فراگيرى اين کتاب بسيار پيچيده و گسترده كه تقريباً همه اصول و قواعد نحو عربى را در بر داشت، از عهده هركس ساخته نبود و گفته‌اند كه اخفش يگانه كسى بود كه «الکتاب» را به‌طور مستقيم از سيبويه فراگرفت و در انتشار آن كوشيد.

    منابع نزديك به روزگار اخفش، از ديگر استادان وى نامى به ميان نياورده‌اند و همه به ذكر اين نكته كه: «سن او از سيبويه بيشتر بوده و محضر استادان او را نيز درك كرده است»، بسنده كرده‌اند كه در اين صورت اخفش بايد از استادان سيبويه همچون عيسى بن عمر، خليل بن احمد، يونس بن حبيب و ابوزيد انصارى دانش آموخته باشد. برخى منابع، به‌صراحت گفته‌اند كه وى شاگرد خليل بن احمد نبوده است؛ به‌علاوه اخفش خود نيز در کتاب «معاني القرآن» بارها از اين استادان به‌جز خليل بن احمد نام برده است؛ بااين‌حال، برخى روايات، حكايت از حضور اخفش در مجالس درس خليل دارند.

    اخفش از هشام بن عروه، عمرو بن عبيد، ابراهيم نخعى، شرحبيل بن مدرك و محمد بن عمر واقدى حديث شنيد و ظاهراً نزد خلف احمر، اصمعى و ابومالك نميرى شعر و ادب و لغت آموخته است و گويا از اعراب، خواه بدويان بصره و خواه ديگر اعراب بيابان‌نشين نيز لغت اخذ كرده است؛ زيرا عباراتى همچون «سمعنا من العرب»، «قال بعض العرب» و «قال قوم من العرب» در کتاب «معاني القرآن» وى بارها تكرار شده است.

    اخفش در آغاز، تعليم و تربيت فرزندان كسانى چون معذّل بن غيلان و محمد بن هانى را بر عهده داشت و به روايتى، از محمد بن هانى براى تعليم فرزندش دوازده هزار دينار اجرت گرفت، اما چون شهرتى به دست آورد، تدريس «الکتاب» را پيشه ساخت و به بركت دانشى كه از سيبويه آموخته بود، امرار معاش مى‌كرد. برجسته‌ترين نحويان سده 3ق، همچون ابوعمر جرمى، ابوعثمان مازنى، كسايى، ابوحاتم سجستانى و توزى، «الکتاب» را نزد وى فراگرفتند.

    اخفش با اينكه به مكتب نحوى بصره تعلق داشت، مورد توجه خاص نحويان كوفه نيز بود و كوفيان وى را پيشواى نحويان مى‌خواندند. البته علت اين امر تا اندازه‌اى روشن است؛ زيرا اخفش نخستين كسى بود كه در «الکتاب» به ديده تعمق نگريست و خرده گرفتن بر آراء و نظريات سيبويه را باب كرد.

    درباره نخستين آشنايى كسايى با اخفش گفته شده كه اخفش پس از مناظره مشهور سيبويه با كسايى (معروف به زنبوريه)، روانه بغداد شد تا از نزديك با نحويان كوفه و نظريات آنان آشنا شود و يا به گفته‌اى از كسايى انتقام گيرد و چون بر كسايى وارد شد، در حضور شاگردان او مسائل نحوى بسيارى مطرح كرد كه كسايى از عهده پاسخ هيچ‌يك برنيامد و چون شاگردان او بر اخفش برآشفتند، كسايى مانع آنان شد و برخلاف انتظار، وى را سخت گرامى داشت و از او خواست تا نزد وى بماند و تربيت فرزندانش را بر عهده گيرد. اخفش در برابر تكريم و احترام وى تسليم شد و نزد او ماند. به روايتى در همين زمان، كسايى با پرداخت 70 دينار «الکتاب» را در خفا نزد وى خواند.

    اخفش مدتى دراز در بغداد در كنار كسايى بسربرد و به تدريس و تأليف پرداخت. وى در اين مدت كوشيد تا بدون تعصب نسبت به مكتب نحوى بصره يا كوفه نظرياتى را كه معقول‌تر به نظر مى‌رسيد، بپذيرد و به شاگردان خود تعليم دهد؛ چنان‌كه بسيارى از آراء سيبويه را رد كرد و برخى آراء كوفيان را پذيرفت و يا اينكه خود نظريات جديدى ارائه داد. بدين‌سان وى به‌تدريج توانست تعديلى ميان نظريات دو مكتب نحوى بصره و كوفه برقرار سازد و سنگ نخستين مكتب نحوى سومى را بنيان نهد كه بعدها به مكتب بغداد شهرت يافت.

    آثار نحوى اخفش يكى از منابع عمده نحويان در سده‌هاى بعد بوده است. ابوعلى فارسى، ابن جنى، زمخشرى، ابن سراج و ابوحيان غرناطى از آراء و نظريات وى بسيار بهره برده‌اند. ابن مضاء قرطبى در رد نظريه «عامل»، اخفش و استادش سيبويه را سخت مورد انتقاد قرار داده است.

    اخفش راوى شعر و ادب نيز بوده است و ازهمين‌رو به او لقب راويه داده‌اند و گفته‌اند كه وى نخستين كسى بوده كه معانى دشوار اشعار را در زير هر بيت املا مى‌كرده است. ثعلب، دانش وى را بسيار ستوده و او را در روايت شعر برجسته‌ترين مردمان روزگار خود دانسته است، اما گويى اخفش خود معترف بوده كه در اين باره هرگز به پاى راويان بزرگ هم‌روزگارش چون اصمعى نمى‌رسيده است.

    دانش اخفش علاوه بر نحو و روايت شعر، در علم عروض نيز مورد ستايش بسيار قرار گرفته است.

    اخفش را از آشنايان به علم كلام نيز دانسته‌اند و گفته‌اند كه شاگرد متكلم معروف ابوشمر مرجى بوده است.

    آثار

    1. القوافي؛

    2. معاني القرآن.

    آثار يافت‌نشده:

    1. أبيات المعاني (معاني الشعر)؛

    2. الأربعة؛

    3. الاشتقاق؛

    4. الأصوات؛

    5. الأوسط؛

    6. التصريف قفطي؛

    7. شرح کتاب سيبويه؛

    8. شرح کتاب مسائيه ابوزيد انصارى؛

    9. شرح النوادر؛

    و...

    منابع مقاله

    برگرفته از دايرةالمعارف بزرگ اسلامى، ج 7، ص 192، به قلم عنايت‌الله فاتحى‌نژاد.


    وابسته‌ها