۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - ' (ص)' به '(ص)') |
جز (جایگزینی متن - ' (ع)' به '(ع)') |
||
| خط ۶۱: | خط ۶۱: | ||
در فصل دوم، از طريق روايتهاى تاريخى به بيان عملكرد ابوبكر و عمر در از بين بردن روايات و نهى صحابه از نقل و نگارش حديث اشاره كرده و در اين راستا به بيان انگيزه اين نهىها از منظر پيشوايان اهل سنت پرداخته است. سپس نظر محققان شيعه را درباره جريان منع از نگارش مطرح مىكند و به رواياتى اشاره مىنمايد كه نشان مىدهد هيچ يك از انگيزههايى كه سعى مىكنند براى توجيه منع از نگارش بيان كنند، با توجه به فضاى سياسى حاكم بر مسلمانان در آن روزگار سازگار نيست. وى گاهى با رجوع به تفسير برخى از آيات قرآن كه در زمينه بيان فضايل و رذائل برخى صحابه است، نشان مىدهد كه علت اصلى منع از نقل و نگارش حديث در دوران خلفا، بيشتر پوشاندن فضايل اهل بيت(ع) و مسأله جانشينى پيامبر(ص)، پس از رحلت در بين امت مسلمان بوده است. وى در اين زمينه، براى تكميل مستندات خود به احاديث «اريكه» اشاره كرده، نظرات متفاوت را در توجيه اين روايات ذكر مىكند و اين دست روايات را مؤيد انگيزه منع از نقل حديث و كتابت آن در زمان خلفا برمىشمارد. در پايان اين فصل، به تأثيرپذيرى خليفه دوم از يهوديان در مسأله عدم كتابت و تحديث، از رهگذر روايات و گزارشهاى تاريخى اشاره مىكند <ref>[http://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/580534 همان]</ref>. | در فصل دوم، از طريق روايتهاى تاريخى به بيان عملكرد ابوبكر و عمر در از بين بردن روايات و نهى صحابه از نقل و نگارش حديث اشاره كرده و در اين راستا به بيان انگيزه اين نهىها از منظر پيشوايان اهل سنت پرداخته است. سپس نظر محققان شيعه را درباره جريان منع از نگارش مطرح مىكند و به رواياتى اشاره مىنمايد كه نشان مىدهد هيچ يك از انگيزههايى كه سعى مىكنند براى توجيه منع از نگارش بيان كنند، با توجه به فضاى سياسى حاكم بر مسلمانان در آن روزگار سازگار نيست. وى گاهى با رجوع به تفسير برخى از آيات قرآن كه در زمينه بيان فضايل و رذائل برخى صحابه است، نشان مىدهد كه علت اصلى منع از نقل و نگارش حديث در دوران خلفا، بيشتر پوشاندن فضايل اهل بيت(ع) و مسأله جانشينى پيامبر(ص)، پس از رحلت در بين امت مسلمان بوده است. وى در اين زمينه، براى تكميل مستندات خود به احاديث «اريكه» اشاره كرده، نظرات متفاوت را در توجيه اين روايات ذكر مىكند و اين دست روايات را مؤيد انگيزه منع از نقل حديث و كتابت آن در زمان خلفا برمىشمارد. در پايان اين فصل، به تأثيرپذيرى خليفه دوم از يهوديان در مسأله عدم كتابت و تحديث، از رهگذر روايات و گزارشهاى تاريخى اشاره مىكند <ref>[http://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/580534 همان]</ref>. | ||
نويسنده در فصل سوم، كه به بيان وضعيت حديث در دوران بنىاميه اختصاص يافته است، به سياستهاى معاويه در ادامه اوامر خلفا در منع حديث و بهويژه بخشنامههاى معاويه در زمينه نقل روايات اشاره كرده تا نشان دهد مسأله جعل حديث، از زمان رحلت [[امام على (ع)]]، در 41ق بهطور جدى آغاز شده و با تهديد و تطميع مردم از طرف معاويه رو به فزونى نهاده است. در اين گزارشها كه همگى از طريق نقل روايتها صورت مىگيرد، به جريان ورود اسرائيليات اشاره شده است. نويسنده در اين زمينه، به موضعگيرى برخى از امامان و صحابه در برابر اسرائيلات نيز پرداخته است <ref>[http://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/580534 همان]</ref>. | نويسنده در فصل سوم، كه به بيان وضعيت حديث در دوران بنىاميه اختصاص يافته است، به سياستهاى معاويه در ادامه اوامر خلفا در منع حديث و بهويژه بخشنامههاى معاويه در زمينه نقل روايات اشاره كرده تا نشان دهد مسأله جعل حديث، از زمان رحلت [[امام على(ع)]]، در 41ق بهطور جدى آغاز شده و با تهديد و تطميع مردم از طرف معاويه رو به فزونى نهاده است. در اين گزارشها كه همگى از طريق نقل روايتها صورت مىگيرد، به جريان ورود اسرائيليات اشاره شده است. نويسنده در اين زمينه، به موضعگيرى برخى از امامان و صحابه در برابر اسرائيلات نيز پرداخته است <ref>[http://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/580534 همان]</ref>. | ||
در فصل چهارم، بخشنامهها و رخدادهاى مهم در زمان عمر بن عبدالعزيز مطرح شده است. به نظر نويسنده از مهمترين كارهاى اين خليفه اموى، رفع ماجراى منع نگارش و نقل حديث و دستور او به كتابت حديث بوده است. وى در ادامه، براى اين كه مشخص شود نخستين مدون حديث چه كسى است، به بيان اقوال مختلف پرداخته و علت اين اختلاف را از زواياى متفاوت بررسى كرده و سرانجام ابن شهاب زهرى را به عنوان نخستين مدون حديث كه گمانها بيشتر به او معطوف است، معرفى مىكند <ref>[http://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/580534 همان]</ref>. | در فصل چهارم، بخشنامهها و رخدادهاى مهم در زمان عمر بن عبدالعزيز مطرح شده است. به نظر نويسنده از مهمترين كارهاى اين خليفه اموى، رفع ماجراى منع نگارش و نقل حديث و دستور او به كتابت حديث بوده است. وى در ادامه، براى اين كه مشخص شود نخستين مدون حديث چه كسى است، به بيان اقوال مختلف پرداخته و علت اين اختلاف را از زواياى متفاوت بررسى كرده و سرانجام ابن شهاب زهرى را به عنوان نخستين مدون حديث كه گمانها بيشتر به او معطوف است، معرفى مىكند <ref>[http://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/580534 همان]</ref>. | ||
| خط ۷۵: | خط ۷۵: | ||
نويسنده در مرحله اول، پس از بررسى فضاى سياسى و فرهنگى شيعه، به بيان آثار و مواريث اختصاصى و عمومى شيعه در قرن اول هجرى پرداخته است. وى كتاب «جامعه» را از رهگذر روايات، به عنوان ميراث خصوصى امامان شيعه معرفى كرده و سپس به بيان آثار عمومى ديگر، چون «[[نهج البلاغه]]» و «[[صحيفه سجاديه]]» پرداخته است. در پايان اين مرحله، درباره روايت متفرق شيعى در كتب مختلف كه از اين دوران به يادگار مانده، سخن گفته است <ref>[http://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/580534 همان]</ref>. | نويسنده در مرحله اول، پس از بررسى فضاى سياسى و فرهنگى شيعه، به بيان آثار و مواريث اختصاصى و عمومى شيعه در قرن اول هجرى پرداخته است. وى كتاب «جامعه» را از رهگذر روايات، به عنوان ميراث خصوصى امامان شيعه معرفى كرده و سپس به بيان آثار عمومى ديگر، چون «[[نهج البلاغه]]» و «[[صحيفه سجاديه]]» پرداخته است. در پايان اين مرحله، درباره روايت متفرق شيعى در كتب مختلف كه از اين دوران به يادگار مانده، سخن گفته است <ref>[http://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/580534 همان]</ref>. | ||
نويسنده براى تبيين مرحله دوم- عصر صادقين (ع)- كه دوران رشد و شكوفايى حديث شيعه است، اوضاع سياسى، اجتماعى و فرهنگى زمان را به دقت كاويده و براى بيان سبك تربيتى صادقين (ع)، نظام آموزشى آنان را بهطور خصوصى و عمومى، از طريق روايات، به تصوير كشيده است <ref>[http://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/580534 همان]</ref>. | نويسنده براى تبيين مرحله دوم- عصر صادقين(ع)- كه دوران رشد و شكوفايى حديث شيعه است، اوضاع سياسى، اجتماعى و فرهنگى زمان را به دقت كاويده و براى بيان سبك تربيتى صادقين(ع)، نظام آموزشى آنان را بهطور خصوصى و عمومى، از طريق روايات، به تصوير كشيده است <ref>[http://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/580534 همان]</ref>. | ||
در مرحله سوم، براى نشان دادن ميزان اصالت حديث شيعه به سبك مقولات امامان اشاره كرده و نشان مىدهد كه از ابتداى امر نگارش حديث، به راهنمايى امامان (ع)، معيارهاى تشخيص صحت و سقم روايات پديد آمد. در اين مرحله، با توجه به فضاى سياسى حاكم بر جامعه، به عنصر تقيه در نزد امامان و اصحاب آنان اشاره مىكند تا معيارهاى فهم حديث را نيز روشن كند؛ به عبارت ديگر معلوم مىكند كه با توجه به چنين رخدادى در حديث شيعه، يكى از مهمترين مسائل مورد توجه در تشخيص فتواى امامان (ع)، توجه به عنصر تقيه در آن زمان است. از سوى ديگر، يكى از مهمترين مشكلات حاملان مواريث اوليه شيعه، يعنى ظهور فتنه غلات را نيز تشريح مىكند. وى دراينباره، به چارهانديشى و تذكرات امامان (ع) توجه مىدهد <ref>[http://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/580534 همان]</ref>. | در مرحله سوم، براى نشان دادن ميزان اصالت حديث شيعه به سبك مقولات امامان اشاره كرده و نشان مىدهد كه از ابتداى امر نگارش حديث، به راهنمايى امامان(ع)، معيارهاى تشخيص صحت و سقم روايات پديد آمد. در اين مرحله، با توجه به فضاى سياسى حاكم بر جامعه، به عنصر تقيه در نزد امامان و اصحاب آنان اشاره مىكند تا معيارهاى فهم حديث را نيز روشن كند؛ به عبارت ديگر معلوم مىكند كه با توجه به چنين رخدادى در حديث شيعه، يكى از مهمترين مسائل مورد توجه در تشخيص فتواى امامان(ع)، توجه به عنصر تقيه در آن زمان است. از سوى ديگر، يكى از مهمترين مشكلات حاملان مواريث اوليه شيعه، يعنى ظهور فتنه غلات را نيز تشريح مىكند. وى دراينباره، به چارهانديشى و تذكرات امامان(ع) توجه مىدهد <ref>[http://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/580534 همان]</ref>. | ||
در مرحله چهارم كه عنصر شكلگيرى فقه و حديث شيعه است، به بررسى ميزان اصالت و ارزش مكتوبات حديثى مىپردازد. معارف با ارائه تصوير پايگاههاى حديثى شيعه، بهويژه در كوفه، بغداد و قم، به به بيان ميزان ارتباط، تبادل و اختلاف اين حوزهها مىپردازد. در اين بخش، نقش غلات نيز يادآور شده است. در ادامه براى روشن شدن ميزان حساسيت متقدمان در نقل حديث، به مواظبتهاى علماى شيعه در جريان تحمل حديث و شيوه گزارش سلسله اسناد و دقتهاى رجالى آنان و نيز توجه به گزارش سند كامل اشاره مىكند. نويسنده براى تكميل بحث تاريخى خود در اين زمينه، به سير علم رجال و نگارش كتب رجالى پرداخته است <ref>[http://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/580534 همان]</ref>. | در مرحله چهارم كه عنصر شكلگيرى فقه و حديث شيعه است، به بررسى ميزان اصالت و ارزش مكتوبات حديثى مىپردازد. معارف با ارائه تصوير پايگاههاى حديثى شيعه، بهويژه در كوفه، بغداد و قم، به به بيان ميزان ارتباط، تبادل و اختلاف اين حوزهها مىپردازد. در اين بخش، نقش غلات نيز يادآور شده است. در ادامه براى روشن شدن ميزان حساسيت متقدمان در نقل حديث، به مواظبتهاى علماى شيعه در جريان تحمل حديث و شيوه گزارش سلسله اسناد و دقتهاى رجالى آنان و نيز توجه به گزارش سند كامل اشاره مىكند. نويسنده براى تكميل بحث تاريخى خود در اين زمينه، به سير علم رجال و نگارش كتب رجالى پرداخته است <ref>[http://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/580534 همان]</ref>. | ||
ویرایش