تشیع مولود طبیعی اسلام: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'عبد ' به 'عبد'
جز (جایگزینی متن - ' ' به ' ')
جز (جایگزینی متن - 'عبد ' به 'عبد')
خط ۶۷: خط ۶۷:
در پاسخ به سؤال اول، ضمن اشاره اجمالى به اينكه تشيع مولود طبيعى اسلام است، مى‌فرمايد قطع نظر از وحى و آنچه خداوند فرموده است، درباره تعيين جانشين، در برابر پيامبر (ص) سه راه وجود داشت: 1- پيامبر (ص) امت را به حال خود رها كند تا هر كارى خواستند انجام دهند؛ 2- پيامبر (ص) امت را به شورا واگذارد و به عبارت ديگر خود مردم موظف باشند با شور و مشورت در كارها تصميم بگيرند؛ 3- خود پيامبر (ص) كسى را تعيين نمايد. ايشان در نهايت با باطل نمودن فرض‌هاى اول و دوم، فرض سوم را تثبيت كرده و بطلان فرض‌هاى اول و دوم را با توجه به واقعيت‌هاى تاريخى نشان داده است <ref>جوادى، قاسم، ص 161</ref>.
در پاسخ به سؤال اول، ضمن اشاره اجمالى به اينكه تشيع مولود طبيعى اسلام است، مى‌فرمايد قطع نظر از وحى و آنچه خداوند فرموده است، درباره تعيين جانشين، در برابر پيامبر (ص) سه راه وجود داشت: 1- پيامبر (ص) امت را به حال خود رها كند تا هر كارى خواستند انجام دهند؛ 2- پيامبر (ص) امت را به شورا واگذارد و به عبارت ديگر خود مردم موظف باشند با شور و مشورت در كارها تصميم بگيرند؛ 3- خود پيامبر (ص) كسى را تعيين نمايد. ايشان در نهايت با باطل نمودن فرض‌هاى اول و دوم، فرض سوم را تثبيت كرده و بطلان فرض‌هاى اول و دوم را با توجه به واقعيت‌هاى تاريخى نشان داده است <ref>جوادى، قاسم، ص 161</ref>.


نويسنده در بحث دوم (چرا شيعه به وجود آمد؟) مى‌گويد هنگامى كه حيات امت اسلامى را در زمان پيامبر (ص) بررسى مى‌كنيم، مى‌يابيم كه از همان سال‌هاى نخست ظهور اسلام، دو گروه با دو هدف متفاوت با هم و در كنار هم مى‌زيستند: يك گروه تعبد به دين را ملاك قرار داده و نص‌گرا بودند و سخنان پيامبر (ص) براى آنان ملاك تصميم‌گيرى بود؛ يك گروه نيز تعبد به دين و نصوص را فقط در مسائل عبادى و غيبى معتبر مى‌دانستند و در موارد ديگر اجتهاد و مصحلت را بر نص مقدم مى‌داشتند. اختلاف روش و هدف اين دو گروه بعد از رحلت پيامبر (ص)، بلافاصله دو دسته متضاد را با برداشت‌ها و ايده‌هاى متفاوت به وجود آورد <ref>همان، ص162</ref>.
نويسنده در بحث دوم (چرا شيعه به وجود آمد؟) مى‌گويد هنگامى كه حيات امت اسلامى را در زمان پيامبر (ص) بررسى مى‌كنيم، مى‌يابيم كه از همان سال‌هاى نخست ظهور اسلام، دو گروه با دو هدف متفاوت با هم و در كنار هم مى‌زيستند: يك گروه تعبدبه دين را ملاك قرار داده و نص‌گرا بودند و سخنان پيامبر (ص) براى آنان ملاك تصميم‌گيرى بود؛ يك گروه نيز تعبدبه دين و نصوص را فقط در مسائل عبادى و غيبى معتبر مى‌دانستند و در موارد ديگر اجتهاد و مصحلت را بر نص مقدم مى‌داشتند. اختلاف روش و هدف اين دو گروه بعد از رحلت پيامبر (ص)، بلافاصله دو دسته متضاد را با برداشت‌ها و ايده‌هاى متفاوت به وجود آورد <ref>همان، ص162</ref>.


يكى از عوامل انتشار و توسعه ديدگاه دوم، آن است كه اين ديدگاه به‌طور طبيعى با ميل و هواى نفس انسان سازگار است؛ زيرا انسان بر اساس مصلحتى كه درك مى‌كند و شرايط و مقتضياتى كه مى‌سنجد، طبعاً مايل است در امور تصرف كند. برخى از صحابه، از آن جمله عمر بن الخطاب، طرف‌دار اين ديدگاه بودند. در تاريخ مى‌بينيم كه عمر در زمان پيامبر (ص) به صلح حديبيه معترض بود و بعد پيامبر (ص) «حى على خير العمل» را از اذان برداشت و متعه را باطل كرد و مانند اينها. اين ديگاه در ادامه به آنجا منتهى شد كه بر جنايات معاويه، يزيد، عمرو عاص، ابوبكر، بسر بن ارطاة، مغيرة بن وليد، خالد بن وليد و... با عنوان اجتهاد، سرپوش گذاشت. اين دو عقيده متضاد، در محضر رسول خدا (ص) در روز آخر عمر شريف نيز انعكاس يافت و بعد از رحلت پيامبر (ص) هم ادامه داشت <ref>همان</ref>.
يكى از عوامل انتشار و توسعه ديدگاه دوم، آن است كه اين ديدگاه به‌طور طبيعى با ميل و هواى نفس انسان سازگار است؛ زيرا انسان بر اساس مصلحتى كه درك مى‌كند و شرايط و مقتضياتى كه مى‌سنجد، طبعاً مايل است در امور تصرف كند. برخى از صحابه، از آن جمله عمر بن الخطاب، طرف‌دار اين ديدگاه بودند. در تاريخ مى‌بينيم كه عمر در زمان پيامبر (ص) به صلح حديبيه معترض بود و بعد پيامبر (ص) «حى على خير العمل» را از اذان برداشت و متعه را باطل كرد و مانند اينها. اين ديگاه در ادامه به آنجا منتهى شد كه بر جنايات معاويه، يزيد، عمرو عاص، ابوبكر، بسر بن ارطاة، مغيرة بن وليد، خالد بن وليد و... با عنوان اجتهاد، سرپوش گذاشت. اين دو عقيده متضاد، در محضر رسول خدا (ص) در روز آخر عمر شريف نيز انعكاس يافت و بعد از رحلت پيامبر (ص) هم ادامه داشت <ref>همان</ref>.


نويسنده با توجه به تحليل ياد شده در مورد مسئله جانشين پيامبر (ص)، مى‌گويد يك گروه به نص تمسك كرد و گروه ديگر، به اجتهاد، بدين ترتيب، ملاحظه مى‌كنيم كه شيعه- كه همان گروه متعبد و نص‌گرا است- به هنگام رحلت رسول اكرم(ص)، تولد يافت و شيعيان بلافاصله موجوديت و شخصيت خود را در جانب‌دارى عملى از پيشوايى و زعامت [[امام على(ع)]] در ميان مسلمانان به آزمايش گذاردند <ref>همان</ref>.
نويسنده با توجه به تحليل ياد شده در مورد مسئله جانشين پيامبر (ص)، مى‌گويد يك گروه به نص تمسك كرد و گروه ديگر، به اجتهاد، بدين ترتيب، ملاحظه مى‌كنيم كه شيعه- كه همان گروه متعبدو نص‌گرا است- به هنگام رحلت رسول اكرم(ص)، تولد يافت و شيعيان بلافاصله موجوديت و شخصيت خود را در جانب‌دارى عملى از پيشوايى و زعامت [[امام على(ع)]] در ميان مسلمانان به آزمايش گذاردند <ref>همان</ref>.


نويسنده در پايان اين بخش، با ذكر نظرات مرحوم كاشف الغطا و مرحوم سيد شرف الدين، به بررسى تعداد شيعيان هنگام رحلت پيامبر (ص) پرداخته است. مرحوم كاشف الغطا و شرف الدين، به ترتيب، شمار شيعيان را 300 و 250 نفر ذكر مى‌كنند و ادعا مى كنند با تتبع افزون‌تر مى‌توان افراد بيشترى را در ميان صحابه يافت كه گرايش شيعى داشتند <ref>همان</ref>.
نويسنده در پايان اين بخش، با ذكر نظرات مرحوم كاشف الغطا و مرحوم سيد شرف الدين، به بررسى تعداد شيعيان هنگام رحلت پيامبر (ص) پرداخته است. مرحوم كاشف الغطا و شرف الدين، به ترتيب، شمار شيعيان را 300 و 250 نفر ذكر مى‌كنند و ادعا مى كنند با تتبع افزون‌تر مى‌توان افراد بيشترى را در ميان صحابه يافت كه گرايش شيعى داشتند <ref>همان</ref>.
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش