سفرنامه میرزا ابوالحسن خان شیرازی (ایلچی) به روسیه: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'ا«' به 'ا «'
جز (جایگزینی متن - 'و«' به 'و «')
جز (جایگزینی متن - 'ا«' به 'ا «')
خط ۹۹: خط ۹۹:
ايلچى در ضمن گزارش ديده‌ها و آموزه‌هاى خود، خوانندگان را به پيروى راهى فرا مى‌خواند كه فرنگيان مبتكر و طلايه‌دار آن هستند. او در ضيافتى حضور مى‌يابد كه نزديك به نهصد و بيست نفر از وزيران، اميران و شاهزادگان همراه با زنانشان گرد آمده بودند. در آن مجلس كه صداى نوشانوش اهل محفل بر افلاك مى‌رسيد و هر كس خود را به وضع خوشى پيرايه كرده بود، مى‌گويد:«طرفه شهرى است كه شاهزادگان عظيم‌الشأن و وزرا و امرا و بزرگان به اين مهربانى، نسبت به هم با زنان آفتاب طلعتان ايشان به اين كوچك دلى و بى‌ساختگى دست هم را گرفته در سماع رود و سرود كامرانى كنند و غم روزگار از دل بيدلان زدايند. كاش اين شيوه اعيان و اشراف انگليس[ در مملكت ما نيز متداول مى‌گشت.»
ايلچى در ضمن گزارش ديده‌ها و آموزه‌هاى خود، خوانندگان را به پيروى راهى فرا مى‌خواند كه فرنگيان مبتكر و طلايه‌دار آن هستند. او در ضيافتى حضور مى‌يابد كه نزديك به نهصد و بيست نفر از وزيران، اميران و شاهزادگان همراه با زنانشان گرد آمده بودند. در آن مجلس كه صداى نوشانوش اهل محفل بر افلاك مى‌رسيد و هر كس خود را به وضع خوشى پيرايه كرده بود، مى‌گويد:«طرفه شهرى است كه شاهزادگان عظيم‌الشأن و وزرا و امرا و بزرگان به اين مهربانى، نسبت به هم با زنان آفتاب طلعتان ايشان به اين كوچك دلى و بى‌ساختگى دست هم را گرفته در سماع رود و سرود كامرانى كنند و غم روزگار از دل بيدلان زدايند. كاش اين شيوه اعيان و اشراف انگليس[ در مملكت ما نيز متداول مى‌گشت.»


در جاى ديگر پا را فراتر گذاشته و عفت زنان انگليسى را تا جايى مى‌ستايد كه آرزو مى‌كند تا زنان ايرانى نيز از اين ره توشه‌ها بهره مى‌بردند. ايلچى، هنگامى كه درباره خود و نحوه معاشرتش با زنان انگليسى مى‌شنود برآشفته شده و مى‌گويد:«حق تعالى شأنه، عليم و خبير است كه مكرر من آرزو از خدا كرده‌ام كه كاش نسوان ايران را به عفت و عصمت زنان انگريز بهره‌ور گرداند، چنانچه آزاد و مختارند و كسى را برايشان تسلطى نيست.» و «كاش زنان ايران از اين زنان تعليم مى‌گرفتند و محبت شوهران را برخود لازم مى‌شمردند و قدر شوهران خود را به اين مقدار مى‌دانستند.» يا«آرزو كردم كه كاش، اهل ايران نيز انصاف از مردم انگريز كسب مى‌نمودند تا ايشان نيز روزگار به خوشدلى و فراغت مى‌گذرانيدند.» اين موارد حاكى از عدم درك روح مكتب اسلام و خودباختگى فرهنگى به تمدن غرب مى‌باشد.
در جاى ديگر پا را فراتر گذاشته و عفت زنان انگليسى را تا جايى مى‌ستايد كه آرزو مى‌كند تا زنان ايرانى نيز از اين ره توشه‌ها بهره مى‌بردند. ايلچى، هنگامى كه درباره خود و نحوه معاشرتش با زنان انگليسى مى‌شنود برآشفته شده و مى‌گويد:«حق تعالى شأنه، عليم و خبير است كه مكرر من آرزو از خدا كرده‌ام كه كاش نسوان ايران را به عفت و عصمت زنان انگريز بهره‌ور گرداند، چنانچه آزاد و مختارند و كسى را برايشان تسلطى نيست.» و «كاش زنان ايران از اين زنان تعليم مى‌گرفتند و محبت شوهران را برخود لازم مى‌شمردند و قدر شوهران خود را به اين مقدار مى‌دانستند.» يا «آرزو كردم كه كاش، اهل ايران نيز انصاف از مردم انگريز كسب مى‌نمودند تا ايشان نيز روزگار به خوشدلى و فراغت مى‌گذرانيدند.» اين موارد حاكى از عدم درك روح مكتب اسلام و خودباختگى فرهنگى به تمدن غرب مى‌باشد.


ايلچى در وصف يكى از ميهمانى‌ها كه زنان و مردان از اعيان و اشراف، بدون هيچ محدوديتى بر سر يك ميز نشسته‌اند، تعجب مى‌كند به گونه‌اى كه اين وضعيت حيرت او را برمى‌انگيزد و در پاسخ به سوال ميس پرسول كه مى‌پرسد:«چنان مى‌فهم كه از اكل نمودن مرد و زن به جمعيت، تو را حيرت دست داده؛ خود انصاف ده كه شيوه ما بهتر است يا شيوه شما كه زنان را مستور داريد؟» مى‌گويد:«طريقه شما بهتر است، از رهگذر اين كه زن مستوره، چشم بسته و هم چو مرغى است كه در قفس حبس شود و چون رهايى يابد، قوت پرواز به طرف گلشن ندارد.» همان گونه كه ذكر شد، اعتراف ايلچى به برترى فرهنگ معاشرت فرنگيان از خودباختگى به فرهنگ بيگانه و بى‌اعتمادى به فرهنگ اسلامى- سنتى ايران حكايت مى‌كند.
ايلچى در وصف يكى از ميهمانى‌ها كه زنان و مردان از اعيان و اشراف، بدون هيچ محدوديتى بر سر يك ميز نشسته‌اند، تعجب مى‌كند به گونه‌اى كه اين وضعيت حيرت او را برمى‌انگيزد و در پاسخ به سوال ميس پرسول كه مى‌پرسد:«چنان مى‌فهم كه از اكل نمودن مرد و زن به جمعيت، تو را حيرت دست داده؛ خود انصاف ده كه شيوه ما بهتر است يا شيوه شما كه زنان را مستور داريد؟» مى‌گويد:«طريقه شما بهتر است، از رهگذر اين كه زن مستوره، چشم بسته و هم چو مرغى است كه در قفس حبس شود و چون رهايى يابد، قوت پرواز به طرف گلشن ندارد.» همان گونه كه ذكر شد، اعتراف ايلچى به برترى فرهنگ معاشرت فرنگيان از خودباختگى به فرهنگ بيگانه و بى‌اعتمادى به فرهنگ اسلامى- سنتى ايران حكايت مى‌كند.
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش