شرح التلويحات اللوحية و العرشية: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - '»ل' به '» ل'
جز (جایگزینی متن - ' ‌»' به '»')
جز (جایگزینی متن - '»ل' به '» ل')
خط ۷۴: خط ۷۴:
د)- با عنایت به وجود نسخه‏هاى متعدد که عموماً قریب به زمان شارح است، معلوم مى‏شود این شرح مورد استقبال اهل فضل بوده است و استفاده شهرزورى، معاصر وى از آن، نشانه دیگرى از استقبال از کار ابن کمونه است. ابن کمونه در اوائل سال 667ق، از تصنیف شرح تلویحات فراغت یافته و شهرزورى رسائل الشجرة الإلهية را در 680ق، به پایان آورده است؛ یعنى حدودا 13 سال پس از پایان شرح ابن کمونه و معلوم مى‏شود شرح تلویحات ابن کمونه، کاملاً از اعتبار علمى نزد علماى فن برخوردار بوده است<ref>همان، ص44-43</ref>.  
د)- با عنایت به وجود نسخه‏هاى متعدد که عموماً قریب به زمان شارح است، معلوم مى‏شود این شرح مورد استقبال اهل فضل بوده است و استفاده شهرزورى، معاصر وى از آن، نشانه دیگرى از استقبال از کار ابن کمونه است. ابن کمونه در اوائل سال 667ق، از تصنیف شرح تلویحات فراغت یافته و شهرزورى رسائل الشجرة الإلهية را در 680ق، به پایان آورده است؛ یعنى حدودا 13 سال پس از پایان شرح ابن کمونه و معلوم مى‏شود شرح تلویحات ابن کمونه، کاملاً از اعتبار علمى نزد علماى فن برخوردار بوده است<ref>همان، ص44-43</ref>.  


شیخ اشراق در کتاب التلويحات و دیگر آثارى که به روش مـشاء نـوشته، روح‌ اشراق‌ را نمایانده است. وى به‌ هـمان‌ انـدازه که از زبـان اسـتدلال بـهره برده، به زبـان شـهود نیز سخن گفته است. او از همان نخستین گامى که در فلسفه گذارده است‌ شور و حالى‌ دارد که این شور و حال‌ او‌ را خودآگاه و یا ناخودآگاه به‌سـوى ذوق اشـراق مـى‌کشانده است و این نکته حتى از مبحث مقولات، صورت، هـیولى و مـباحث مـنطقى وى نـیز آشـکار اسـت. وى به‌طور مثال در این‌ کتاب‌ برخى از مطالب را با عنوان «عرشى» و برخى دیگر را با عنوان «لوح» به رشته نگارش درآورده است. مطالبى که با عنوان «عرشى» به نگارش درآمده در نوع خـود مطالبى‌ است‌ که در‌ آثار فیلسوفان به چشم نمى‌خورد و از زبان استاد گرفته نشده است، همچنان‌که بخش پایانى کتاب تلویحات، «مرصاد عرشى» نام دارد، ولى مطالبى که با‌ عنوان»لوح‌«به رشته تـحریر درآمـده است، شهودى و ابداعى نیست و از آثار حکما و یا از زبان فیلسوفان اقتباس شده ‌‌است‌<ref>مرادخانی، زهرا، همان، ص43-42</ref>.
شیخ اشراق در کتاب التلويحات و دیگر آثارى که به روش مـشاء نـوشته، روح‌ اشراق‌ را نمایانده است. وى به‌ هـمان‌ انـدازه که از زبـان اسـتدلال بـهره برده، به زبـان شـهود نیز سخن گفته است. او از همان نخستین گامى که در فلسفه گذارده است‌ شور و حالى‌ دارد که این شور و حال‌ او‌ را خودآگاه و یا ناخودآگاه به‌سـوى ذوق اشـراق مـى‌کشانده است و این نکته حتى از مبحث مقولات، صورت، هـیولى و مـباحث مـنطقى وى نـیز آشـکار اسـت. وى به‌طور مثال در این‌ کتاب‌ برخى از مطالب را با عنوان «عرشى» و برخى دیگر را با عنوان «لوح» به رشته نگارش درآورده است. مطالبى که با عنوان «عرشى» به نگارش درآمده در نوع خـود مطالبى‌ است‌ که در‌ آثار فیلسوفان به چشم نمى‌خورد و از زبان استاد گرفته نشده است، همچنان‌که بخش پایانى کتاب تلویحات، «مرصاد عرشى» نام دارد، ولى مطالبى که با‌ عنوان» لوح‌«به رشته تـحریر درآمـده است، شهودى و ابداعى نیست و از آثار حکما و یا از زبان فیلسوفان اقتباس شده ‌‌است‌<ref>مرادخانی، زهرا، همان، ص43-42</ref>.


==وضعیت کتاب==
==وضعیت کتاب==
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش