۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'آیتالله بروجردى' به 'آیتالله بروجردى ') |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
| خط ۶۳: | خط ۶۳: | ||
مجلد اول كه جلد اول بخش عقايد مىباشد، شامل سه كتاب زير است: | مجلد اول كه جلد اول بخش عقايد مىباشد، شامل سه كتاب زير است: | ||
#«عدل الهى»: كتاب، با مقدمه مؤلف در تعريف موضوع جبر و اختيار آغاز شده و مطالب، در نه بخش ارائه شده است. نويسنده، پس از تعريف مفهوم عدل به راهها و مسالك مختلفى كه در حل مشكلات مربوط به مسئله عدل وجود دارد، اشاره كرده و در پايان، چنين نتيجهگيرى نموده است كه افرادى كه به خدا و آخرت ايمان داشته و اعمالى با انگيزه تقرّب به خدا انجام مىدهند، عمل آنها مقبول درگاه الهى بوده و استحقاق پاداش و بهشت مىيابند، اعمّ از آنكه مسلمان باشند يا غير مسلمان. | |||
#«انسان و سرنوشت»: محصول يكى از بحثهاى عقيدتى استاد در هيئتهاى مؤتلفه اسلامى است كه هدف از آن، رفع شبهات مطرح شده در اطراف اسلام و هدايت مبارزه بر اساس مكتب خالص اسلام بوده است. | |||
#:مسئله قضا و قدر، آزادى و اختيار، تغييرناپذيرى در طبيعت و منطق اختصاصى قرآن از جمله مباحث مطرح شده در اين كتاب است. | |||
#«علل گرايش به مادىگرى»: در شرايطى نگارش يافته است كه سران منافقين، در حال گرايش به ماركسيسم بوده و سرانجام تغيير ايدئولوژى دادند و گرايش به مكاتب مادى، در ميان جوانان مشاهده مىشد. استاد، براى جلوگيرى از اين انحراف، اقدام به نگارش كتاب نمودند. | |||
مسئله قضا و قدر، آزادى و اختيار، تغييرناپذيرى در طبيعت و منطق اختصاصى قرآن از جمله مباحث مطرح شده در اين كتاب است. | |||
مقدمه اين كتاب، مقالهاى است تحت عنوان «ماترياليسم در ايران» كه براى برملا ساختن نقشههاى جديد ماترياليستها در ايران به رشته تحرير درآمده و طىّ آن، توطئه ماترياليست خواندن برخى عرفاى تاريخ اسلام و از آن مهمتر تفسير مادى كردن قرآن توسط برخى گروهكها و افراد چپ آشكار و خنثى گرديده است. اين مقاله را مىتوان از عوامل مهم ترور و شهادت استاد به شمار آورد. | مقدمه اين كتاب، مقالهاى است تحت عنوان «ماترياليسم در ايران» كه براى برملا ساختن نقشههاى جديد ماترياليستها در ايران به رشته تحرير درآمده و طىّ آن، توطئه ماترياليست خواندن برخى عرفاى تاريخ اسلام و از آن مهمتر تفسير مادى كردن قرآن توسط برخى گروهكها و افراد چپ آشكار و خنثى گرديده است. اين مقاله را مىتوان از عوامل مهم ترور و شهادت استاد به شمار آورد. | ||
| خط ۸۳: | خط ۸۰: | ||
مجلد سوم و چهارم كه جلدهاى آخر از بخش عقايد مىباشند، به بررسى برخى مباحث عقيدتى اختصاص يافتهاند، از جمله: | مجلد سوم و چهارم كه جلدهاى آخر از بخش عقايد مىباشند، به بررسى برخى مباحث عقيدتى اختصاص يافتهاند، از جمله: | ||
#جهانبينى الهى و مادّى: به گفته نويسنده، مقدمهاى بر اين دو جهانبينى بوده و در ضمن بيان مباحث اين دو نوع نگرش، به سه منبع جهانبينى كه عبارتند از علم، فلسفه و دين، اشاره شده و هر يك مفصلا توضيح داده شده است. | |||
#كلام: جزء كتاب «كليات علوم اسلامى» بوده و در ضمن هشت درس، اين علم را توضيح داده است. | |||
#استدلال قرآن به مسئله حيات بر توحيد: به بررسى استدلالات قرآن پيرامون تشبيه رستاخيز به زنده شدن طبيعت، پرداخته است. | |||
#دستگاه ادراكى بشر: بحثهاى مربوط به خودشناسى را مطرح كرده است. | |||
#ايمان به غيب: به بررسى مسئله ايمان به غيب و اينكه ايمان، موضوعى است كه مربوط به روح آدمى است، نه بدن او، پرداخته است. | |||
ختم نبوت، پيامبر امى، ولاءها و ولايتها، مديريت و رهبرى در اسلام، امدادهاى غيبى در زندگى بشر، درسهايى كه از فصل بهار بايد آموخت، نبرد حق و باطل، معاد، امامت و رهبرى و اصل عدل در اسلام، از جمله مباحث مطرح شده در اين دو جلد است. | ختم نبوت، پيامبر امى، ولاءها و ولايتها، مديريت و رهبرى در اسلام، امدادهاى غيبى در زندگى بشر، درسهايى كه از فصل بهار بايد آموخت، نبرد حق و باطل، معاد، امامت و رهبرى و اصل عدل در اسلام، از جمله مباحث مطرح شده در اين دو جلد است. | ||
| خط ۹۹: | خط ۹۲: | ||
مجلد پنجم كه جلد اول از بخش فلسفه مىباشد، مشتمل بر چهار بخش زير است: | مجلد پنجم كه جلد اول از بخش فلسفه مىباشد، مشتمل بر چهار بخش زير است: | ||
#مقاله كوتاهى است تحت عنوان «سير فلسفه در اسلام» كه نظر به اهميتى كه استاد براى سير تاريخى مسائل فلسفى و تأثير آن در فهم بهتر اين مسائل قائل بودند، مدخل بخش فلسفه قرار گرفته است. | |||
#«كليات منطق» و «كليات فلسفه» را تشكيل مىدهد كه اين دو بخش، در اصل، جلد اول كتاب «آشنايى با علوم اسلامى» مىباشند. | |||
#:اين كتاب، جزوه درسى دانشجويان بوده و در نوع خود كمنظير و ابتكارى است و در عين برخوردارى از نكات مهم و دقيق، از بيانى شيوا و روان برخوردار است؛ بهطورى كه خوانندهاى را كه هيچگونه آشنايى با منطق و فلسفه ندارد، گام به گام در اين وادى پيش برده و شايد اولين بار باشد كه يك استاد مسلّم فلسفه، كتابى به اين سبك به رشته تحرير درآورده است. | |||
#شامل كتاب «شرح منظومه» مىباشد كه قبلا در دو مجلّد منتشر شده است. اين بخش، نيز در اصل، از جزوات درسى استاد بوده و از نظر سلاست بيان و غناى محتوا، در نوع خود كمنظير است. در بخش «اتحاد عاقل و معقول»، از يادداشتهاى استاد نيز استفاده شده و به همين جهت برخى قسمتهاى اين مبحث، نسبت به ساير مباحث اين كتاب، از سطح بالاترى برخوردار است. | |||
اين كتاب، جزوه درسى دانشجويان بوده و در نوع خود كمنظير و ابتكارى است و در عين برخوردارى از نكات مهم و دقيق، از بيانى شيوا و روان برخوردار است؛ بهطورى كه خوانندهاى را كه هيچگونه آشنايى با منطق و فلسفه ندارد، گام به گام در اين وادى پيش برده و شايد اولين بار باشد كه يك استاد مسلّم فلسفه، كتابى به اين سبك به رشته تحرير درآورده است. | |||
مجلد ششم، جلد دوم از بخش فلسفه بوده و شامل كتاب «اصول فلسفه و روش رئاليسم» مىباشد كه در پنج جلد منتشر شده است. | مجلد ششم، جلد دوم از بخش فلسفه بوده و شامل كتاب «اصول فلسفه و روش رئاليسم» مىباشد كه در پنج جلد منتشر شده است. | ||
| خط ۱۶۳: | خط ۱۵۳: | ||
مجلد سيزدهم كه آخرين جلد از بخش فلسفه مىباشد، شامل سه بخش زير است: | مجلد سيزدهم كه آخرين جلد از بخش فلسفه مىباشد، شامل سه بخش زير است: | ||
#«مقالات فلسفى» كه غير از مقالات «اصالت روح»، «قرآن و مسئله حيات»، «توحيد و تكامل» و «پرسشهاى فلسفى ابوريحان از بو على»، بقيه پس از شهادت استاد منتشر شده و مقاله «اصل تضاد در فلسفه اسلامى» تركيبى است از چند سخنرانى و يك مقاله استاد در اين زمينه. ساير مقالات، نوشتههايى نسبتا مدوّن از استاد مىباشد كه پس از شهادت ايشان از ميان يادداشتهايشان انتخاب شده است. البته همه مقالات اين بخش، فلسفى محض نيست؛ برخى از آنها جنبههاى ديگر نيز دارد. | |||
#«مسئله شناخت»: مجموعه ده سخنرانى استاد در باره «مسئله شناخت» است كه در سال 1356ش، ايراد شده و پس از شهادت استاد، تنظيم و منتشر شده است. انتخاب موضوع «شناخت» توسط استاد بىجهت نبوده است؛ در آن زمان، تبليغات ماركسيستى باعث شده بود كه عدهاى از جوانان مسلمان، گرايشات ماركسيستى پيدا كنند و برخى يك مكتب التقاطى پديد آورده بودند كه باطن آن ماركسيسم و ظاهر آن اسلام بود و مسئله شناخت، از اولين مسائلى بود كه به آن مىپرداختند. از قضا اين سخنرانىهاى استاد تأثير زيادى بر آن جوّ مسموم داشته و تا حد زيادى تبليغات مذكور را خنثى نمود. | |||
#«نقدى بر ماركسيسم» كه فراهمآمده از حدود چهل و پنج جلسه بحث در باره فلسفه ماركسيسم مىباشد، در سالهاى 1355 و 1356ش، در شهر قم و در يك جمع خصوصى از طلاب ايراد شده است. اين بحثها، شامل دو قسمت است: | |||
الف) سيرى در فلسفه ماركسيسم كه بر اساس كتاب «ماركس و ماركسيسم»(نوشته آندره پىيتر)، انجام شده است. در اين قسمت، تنها آشنا شدن با ديدگاههاى فلسفه ماركسيسم مورد توجه قرار گرفته است؛ با اين حال، گاهى نيز به نقد و بررسى اجمالى نظريات ماركسيسم پرداخته شده است. در اين قسمت، سير بحث، مطابق فصلبندى كتاب «ماركس و ماركسيسم» پيش رفته است و البته همه بخشهاى فصول كتاب مذكور مورد بررسى قرار نگرفته، بلكه بخشهايى انتخاب شده است. | الف) سيرى در فلسفه ماركسيسم كه بر اساس كتاب «ماركس و ماركسيسم»(نوشته آندره پىيتر)، انجام شده است. در اين قسمت، تنها آشنا شدن با ديدگاههاى فلسفه ماركسيسم مورد توجه قرار گرفته است؛ با اين حال، گاهى نيز به نقد و بررسى اجمالى نظريات ماركسيسم پرداخته شده است. در اين قسمت، سير بحث، مطابق فصلبندى كتاب «ماركس و ماركسيسم» پيش رفته است و البته همه بخشهاى فصول كتاب مذكور مورد بررسى قرار نگرفته، بلكه بخشهايى انتخاب شده است. | ||
| خط ۱۷۹: | خط ۱۶۷: | ||
به باور نويسنده، ما مسلمانان ايرانى، به اسلام، به حكم اينكه مذهب ماست، ايمان و اعتقاد داريم و به ايران، به حكم اينكه ميهن ماست، مهر مىورزيم؛ ازاينرو، سخت علاقهمنديم كه مسائلى را كه از يك طرف با آنچه به آن ايمان و اعتقاد داريم و از طرف ديگر با آنچه به آن مهر مىورزيم پيوند دارد، روشن درك كنيم و تكليف خود را در آن مسائل بدانيم. وى، معتقد است كه عمده اين مسائل، در سه پرسش ذيل خلاصه مىشود: | به باور نويسنده، ما مسلمانان ايرانى، به اسلام، به حكم اينكه مذهب ماست، ايمان و اعتقاد داريم و به ايران، به حكم اينكه ميهن ماست، مهر مىورزيم؛ ازاينرو، سخت علاقهمنديم كه مسائلى را كه از يك طرف با آنچه به آن ايمان و اعتقاد داريم و از طرف ديگر با آنچه به آن مهر مىورزيم پيوند دارد، روشن درك كنيم و تكليف خود را در آن مسائل بدانيم. وى، معتقد است كه عمده اين مسائل، در سه پرسش ذيل خلاصه مىشود: | ||
#آيا تضاد و تناقضى ميان احساسات مذهبى و ملى ما وجود دارد؟ | |||
#وقتى اسلام به ايران وارد شد، چه تحولات و دگرگونىهايى در آن به وجود آورد؟ آن دگرگونىها در چه جهت بود؟ از ايران چه گرفت و به ايران چه داد؟ آيا ورود اسلام به ايران براى آن موهبت بود يا فاجعه؟ | |||
#سهم ايرانيان در راه نشر و بسط تمدن اسلامى چقدر و انگيزه ايرانى در اين خدمات چه بوده است؟ | |||
كتاب مذكور، مشتمل بر سه بخش زير است كه به ترتيب پاسخگوى سه پرسش فوق، شكل گرفته است: | كتاب مذكور، مشتمل بر سه بخش زير است كه به ترتيب پاسخگوى سه پرسش فوق، شكل گرفته است: | ||
#اسلام و مسئله مليت؛ | |||
#خدمات اسلام به ايران؛ | |||
#خدمات ايران به اسلام. | |||
در ايران اسلامى، جرياناتى رخ داده كه برخى از آنها، دستآويزى براى برخى شده است كه آنها را بهعنوان يك مقاومت و عكس العمل مخالف روح ايرانى در برابر اسلام معرفى كنند؛ از قبيل نهضتهاى شعوبى، زبان فارسى، تصوف و حتى تشيع، همچنانكه برخى شخصيتها از قبيل فردوسى و [[سهروردی، یحیی بن حبش|شيخ اشراق]]، بهعنوان مظهرى از اين مقاومت معرفى شده و مىشوند. نويسنده، معتقد است كه مباحث اين كتاب، مىتواند پاسخگوى مفيدى به همه اين مسائل باشد. | در ايران اسلامى، جرياناتى رخ داده كه برخى از آنها، دستآويزى براى برخى شده است كه آنها را بهعنوان يك مقاومت و عكس العمل مخالف روح ايرانى در برابر اسلام معرفى كنند؛ از قبيل نهضتهاى شعوبى، زبان فارسى، تصوف و حتى تشيع، همچنانكه برخى شخصيتها از قبيل فردوسى و [[سهروردی، یحیی بن حبش|شيخ اشراق]]، بهعنوان مظهرى از اين مقاومت معرفى شده و مىشوند. نويسنده، معتقد است كه مباحث اين كتاب، مىتواند پاسخگوى مفيدى به همه اين مسائل باشد. | ||
| خط ۲۰۵: | خط ۱۸۹: | ||
مجلد شانزدهم كه جلد اول از بخش سيره معصومين(ع)مىباشد، مشتمل است بر پنج كتاب: | مجلد شانزدهم كه جلد اول از بخش سيره معصومين(ع)مىباشد، مشتمل است بر پنج كتاب: | ||
#«سيرى در سيره نبوى»: داراى ديباچه، مقدمه و يك ضميمه مىباشد. ديباچه، شامل دو مقاله است تحت عنوان «دعوتهاى سه بعدى» و «موج اسلامى» كه در اصل مقدمههاى جلدهاى اول و دوم كتاب محمد(ص) خاتم پيامبران مىباشد كه مجموعه مقالاتى است از چند تن از نويسندگان اسلامى كه در سال 1346ش منتشر شده است. | |||
#:مقدمه، بحثى است كوتاه در باره اين فكر كه «ما قادر به پيروى از اولياى دين نيستيم» و استاد، قبل از ورود به بحث، «سيره نبوى» را مطرح كردهاند. عنوان اوليه اين بحث، «منابع شناخت از نظر اسلام» بوده است كه استاد پس از برشمردن چند منبع، سيره اولياى دين را بهعنوان يكى از منابع شناخت از نظر اسلام معرفى نموده و از آنجا وارد بحث «سيره نبوى» شدهاند. | |||
مقدمه، بحثى است كوتاه در باره اين فكر كه «ما قادر به پيروى از اولياى دين نيستيم» و استاد، قبل از ورود به بحث، «سيره نبوى» را مطرح كردهاند. عنوان اوليه اين بحث، «منابع شناخت از نظر اسلام» بوده است كه استاد پس از برشمردن چند منبع، سيره اولياى دين را بهعنوان يكى از منابع شناخت از نظر اسلام معرفى نموده و از آنجا وارد بحث «سيره نبوى» شدهاند. | #:ضميمه را يك سخنرانى و ترجمه صد سخن از پيامبر اسلام(ص) تشكيل مىدهد. اين سخنرانى تاريخچهاى است از زندگانى رسول اكرم(ص) و نيز تحليل سخنانى چند از آن بزرگوار كه در سال 1348ش ايراد شده است و آن صد سخن، توضيحى دارد كه در همين بخش ذكر شده است. | ||
#:قسمت اصلى اين بخش، مجموع هشت سخنرانى استاد تحت عنوان «سيره نبوى» است كه در ايام فاطميه سال 1354ش ايراد شده است. | |||
ضميمه را يك سخنرانى و ترجمه صد سخن از پيامبر اسلام(ص) تشكيل مىدهد. اين سخنرانى تاريخچهاى است از زندگانى رسول اكرم(ص) و نيز تحليل سخنانى چند از آن بزرگوار كه در سال 1348ش ايراد شده است و آن صد سخن، توضيحى دارد كه در همين بخش ذكر شده است. | #«جاذبه و دافعه على(ع)»: مجموعهاى است از چهار سخنرانى كه در رمضان سال 1388ش، ايراد شده است. اين كتاب، مشتمل است بر يك مقدمه و دو بخش. در مقدمه، كلياتى در باره جذب و دفع بهطور عموم و جاذبه و دافعه انسانها بهطور خصوص بحث شده است. | ||
#:در بخش اول، جاذبه على(ع) كه همواره دلهايى را بهسوى خود كشيده و مىكشد و فلسفه، فايده و اثر آن، موضوع بحث قرار گرفته است. | |||
قسمت اصلى اين بخش، مجموع هشت سخنرانى استاد تحت عنوان «سيره نبوى» است كه در ايام فاطميه سال 1354ش ايراد شده است. | #:در بخش دوم، دافعه نيرومند آن حضرت كه چگونه عناصرى را به سختى طرد مىكرد و دور مىانداخت، توضيح و تشريح شده است. نويسنده، معتقد است همانگونه كه على(ع) داراى اين دو نيرو بوده، هر كس كه بخواهد در مكتب او پرورش يابد نيز بايد صاحب اين دو نيرو باشد. | ||
#:از آنجا كه به نظر نويسنده، دو نيرويى بودن به تنهايى كافى نيست كه معرّف مكتب على باشد، وى كوشش كرده است تا حد امكان نشان دهد كه جاذبه على(ع)، افرادى از چه طراز را جذب مىكرد و دافعه او چه سنخ افرادى را طرد مىنمود. در قسمت دافعه، به بحث در باره خوارج اكتفا شده است. | |||
#«سيرى در نهج البلاغة»: مجموع مقالات متسلسلى است كه در سالهاى1351 و 1352ش، در مجله گرامى «مكتب اسلام» منتشر شده است. | |||
#:كتاب، با مقدمه استاد در بيان نحوه آشنايى ايشان با «نهج البلاغة» آغاز و مطالب، در هفت بخش، ارائه گرديده است. الهيات و ما وراء الطبيعه، سلوك و عبادت، حكومت و عدالت، اهل بيت(ع) و خلافت، موعظه و حكمت و دنيا و دنياپرستى، از جمله موضوعات مطرح شده در كتاب مىباشند. | |||
در بخش اول، جاذبه على(ع) كه همواره دلهايى را بهسوى خود كشيده و مىكشد و فلسفه، فايده و اثر آن، موضوع بحث قرار گرفته است. | #«مشكلات على(ع)»: حاوى تحليل عميقى است در باره مشكلات على(ع)، خصوصاً مشكل اساسى آن حضرت؛ يعنى خوارج كه حاصل سخنرانى استاد در رمضان 1390ش، مىباشد. | ||
#:مشكل نفاقى كه پس از كشته شدن عثمان به وجود آمد، اولين مشكلى است كه نويسنده، به آن اشاره كرده و معتقد است انعطافناپذيرى در اجراى عدالت، مشكل بعدى آن حضرت بوده است. به باور نويسنده، اين مشكل، از يكسو مربوط به روش آن حضرت و از طرفى حاصل تغييرى بود كه مسلمين پيدا كرده بودند؛ بعد از پيامبر(ص)، سالها بود كه جامعه اسلامى عادت كرده بود به امتياز دادن به افراد متنفّذ و على(ع) مردى بود انعطافناپذير كه حاضر نبود سر مويى از عدالت منحرف شود. | |||
در بخش دوم، دافعه نيرومند آن حضرت كه چگونه عناصرى را به سختى طرد مىكرد و دور مىانداخت، توضيح و تشريح شده است. نويسنده، معتقد است همانگونه كه على(ع) داراى اين دو نيرو بوده، هر كس كه بخواهد در مكتب او پرورش يابد نيز بايد صاحب اين دو نيرو باشد. | #:ايشان، صراحت و صداقت در سياست را مشكل سوم و خوارج را اساسىترين معزل خلافت آن حضرت دانسته و به توضيح آنها پرداخته است. وى، سه خصيصه براى خوارج ذكر كرده است كه عبارتند از: شجاعت و فداكارى زياد، عبادت بسيار(همان چيزى كه ديگران را زياد به شك و شبهه مىانداخت كه على(ع) مىفرمود: غير از من كسى ديگر جرأت نمىكرد اينها را بكشد) و جهالت و نادانى زياد. | ||
#«صلح امام حسن(ع)»: شامل دو سخنرانى تحت همين عنوان مىباشد. اين كتاب، در دو بخش ارائه گرديده است: | |||
از آنجا كه به نظر نويسنده، دو نيرويى بودن به تنهايى كافى نيست كه معرّف مكتب على باشد، وى كوشش كرده است تا حد امكان نشان دهد كه جاذبه على(ع)، افرادى از چه طراز را جذب مىكرد و دافعه او چه سنخ افرادى را طرد مىنمود. در قسمت دافعه، به بحث در باره خوارج اكتفا شده است. | |||
كتاب، با مقدمه استاد در بيان نحوه آشنايى ايشان با «نهج البلاغة» آغاز و مطالب، در هفت بخش، ارائه گرديده است. الهيات و ما وراء الطبيعه، سلوك و عبادت، حكومت و عدالت، اهل بيت(ع) و خلافت، موعظه و حكمت و دنيا و دنياپرستى، از جمله موضوعات مطرح شده در كتاب مىباشند. | |||
مشكل نفاقى كه پس از كشته شدن عثمان به وجود آمد، اولين مشكلى است كه نويسنده، به آن اشاره كرده و معتقد است انعطافناپذيرى در اجراى عدالت، مشكل بعدى آن حضرت بوده است. به باور نويسنده، اين مشكل، از يكسو مربوط به روش آن حضرت و از طرفى حاصل تغييرى بود كه مسلمين پيدا كرده بودند؛ بعد از پيامبر(ص)، سالها بود كه جامعه اسلامى عادت كرده بود به امتياز دادن به افراد متنفّذ و على(ع) مردى بود انعطافناپذير كه حاضر نبود سر مويى از عدالت منحرف شود. | |||
ايشان، صراحت و صداقت در سياست را مشكل سوم و خوارج را اساسىترين معزل خلافت آن حضرت دانسته و به توضيح آنها پرداخته است. وى، سه خصيصه براى خوارج ذكر كرده است كه عبارتند از: شجاعت و فداكارى زياد، عبادت بسيار(همان چيزى كه ديگران را زياد به شك و شبهه مىانداخت كه على(ع) مىفرمود: غير از من كسى ديگر جرأت نمىكرد اينها را بكشد) و جهالت و نادانى زياد. | |||
الف) كلياتى در مسئله جنگ و صلح از نظر فقه اسلام كه پس از تحليل رابطه پيامبر(ص) و [[امام على(ع)]] با موضوع صلح، موارد جهاد در فقه شيعه را مورد بررسى قرار داده است. قتال اهل بغى، صلح در فقه شيعه و صلح حديبيه، از موضوعات ديگر مطرح شده در اين بخش است. | الف) كلياتى در مسئله جنگ و صلح از نظر فقه اسلام كه پس از تحليل رابطه پيامبر(ص) و [[امام على(ع)]] با موضوع صلح، موارد جهاد در فقه شيعه را مورد بررسى قرار داده است. قتال اهل بغى، صلح در فقه شيعه و صلح حديبيه، از موضوعات ديگر مطرح شده در اين بخش است. | ||
| خط ۲۴۳: | خط ۲۱۴: | ||
مجلد هجدهم كه جلد سوم از بخش سيره معصومين(ع) است، شامل دو كتاب زير مىباشد: | مجلد هجدهم كه جلد سوم از بخش سيره معصومين(ع) است، شامل دو كتاب زير مىباشد: | ||
#«سيرى در سيره ائمه(ع)» كه از يك مقدمه و هشت فصل به ترتيب زير تشكيل شده است: | |||
#:مقدمه، يادداشتى است از استاد تحت عنوان «مقايسه روش امام حسين(ع) با ساير ائمه(ع)». | |||
مقدمه، يادداشتى است از استاد تحت عنوان «مقايسه روش امام حسين(ع) با ساير ائمه(ع)». | #:فصل اول، بحث كوتاهى است در باره امام چهارم(ع) كه استاد در ادامه سخنرانى «خرافه سيزده» كه در سال 1349ش، شده است، به تناسب زمان ايراد نمودهاند. | ||
#:فصل دوم را يك سخنرانى تحت عنوان «[[امام جعفر صادق(ع)|امام صادق(ع)]]» تشكيل مىدهد كه در تاريخ 1381ق، ايراد شده است. | |||
فصل اول، بحث كوتاهى است در باره امام چهارم(ع) كه استاد در ادامه سخنرانى «خرافه سيزده» كه در سال 1349ش، شده است، به تناسب زمان ايراد نمودهاند. | #:فصل سوم، بحثى است با عنوان «[[امام جعفر صادق(ع)|امام صادق(ع)]] و مسئله خلافت» كه به تشريح اوضاع سياسى و اجتماعى آن امام پرداخته است. | ||
#:فصل چهارم، عبارت است از يك سخنرانى با عنوان «امام موسى بن جعفر(ع)» كه پس از بيان آثار زندانى شدن به جرم آزادگى، قانون تضاد و تصادم را مورد بررسى قرار داده است. | |||
فصل دوم را يك سخنرانى تحت عنوان «[[امام جعفر صادق(ع)|امام صادق(ع)]]» تشكيل مىدهد كه در تاريخ 1381ق، ايراد شده است. | #:فصل پنجم، متن يك سخنرانى تحت عنوان «موجبات شهادت امام موسى كاظم(ع)» كه ضمن بررسى تأثير مقتضيات زمان در شكل مبارزه، علت دستگيرى امام(ع) مورد تحليل و بررسى قرار گرفته است. در ادامه، جريان بشر حافى و امام(ع) تعريف شده است. | ||
#:فصل ششم، مشتمل بر بحثى پيرامون «مسئله ولايت عهدى امام رضا(ع)» است كه پس از بررسى رفتار عباسيان با علويان، نقلهاى تاريخى مختلف، از جمله نظر [[شيخ مفيد]] و صدوق پيرامون مسئله ولايت عهدى امام رضا(ع) مورد تحليل قرار گرفته است. | |||
فصل سوم، بحثى است با عنوان «[[امام جعفر صادق(ع)|امام صادق(ع)]] و مسئله خلافت» كه به تشريح اوضاع سياسى و اجتماعى آن امام پرداخته است. | #:فصل هفتم، بحثى است با عنوان «سخنى در باره امام حسن عسكرى(ع)» كه استاد در ادامه يكى از سخنرانىهاى «سيره نبوى»، در سال 1354ش، ايراد فرمودهاند. در اين بخش، پس از تعريف عدالت و پاسخ به اين سؤال كه آيا عدالتخواهى فطرى است يا نه، ديدگاههاى مختلف، از جمله نظر افرادى چون: نيچه، ماكياولى و برتراند راسل، مورد تحليل و بررسى قرار گرفته است. | ||
#:آخرين فصل را دو سخنرانى در باره حضرت مهدى(ع) با عناوين «عدل كلى» و «مهدى موعود» تشكيل مىدهد كه در سال1349ش، ايراد شدهاند. مهدويت در قرآن و احاديث نبوى، قيام مختار و اعتقاد به مهدويت، قيام «نفس زكيّه» و اعتقاد به مهدويت، نيرنگ منصور عباسى، اعتقاد به مهدويت در جهان تسنن و ماهيت قيام مهدى موعود(عج) از جمله موضوعات مطرح شده در اين بخش مىباشند. | |||
فصل چهارم، عبارت است از يك سخنرانى با عنوان «امام موسى بن جعفر(ع)» كه پس از بيان آثار زندانى شدن به جرم آزادگى، قانون تضاد و تصادم را مورد بررسى قرار داده است. | #:از ابتداى جلد شانزدهم تا پايان اين بخش، نظر به اينكه ترتيب تاريخى در آن حفظ شده است، مىتواند بهعنوان تحليل گوشههايى از تاريخ صدر اسلام مورد مطالعه قرار گيرد؛ گر چه كتاب بعدى نيز در بعضى قسمتها مىتواند اين نقش را ايفا كند. | ||
#«داستان راستان» كه دربردارنده حكايتها و داستانهايى شيرين و حكمتآميز است، چون شامل سيره معصومين(ع) و ساير راستان و نيكان مىباشد، در اين مجلد قرار گرفته است. | |||
فصل پنجم، متن يك سخنرانى تحت عنوان «موجبات شهادت امام موسى كاظم(ع)» كه ضمن بررسى تأثير مقتضيات زمان در شكل مبارزه، علت دستگيرى امام(ع) مورد تحليل و بررسى قرار گرفته است. در ادامه، جريان بشر حافى و امام(ع) تعريف شده است. | #:اين كتاب كه در سال 1344ش، از سوى كميسيون ملى يونسكو در ايران برنده جايزه يونسكو گرديد، يكى ديگر از شاهكارهاى استاد به شمار مىرود و نشانى از ذو فنون بودن ايشان در خود دارد. بر خلاف تصور برخى، اين كتاب، مخصوص نوجوانان و جوانان نيست، بلكه براى تمامى سنين و اقشار، سودمند و فرحزاست و خواننده را با سيره معصومين(ع) و اولياى خدا آشنا مىسازد. | ||
فصل ششم، مشتمل بر بحثى پيرامون «مسئله ولايت عهدى امام رضا(ع)» است كه پس از بررسى رفتار عباسيان با علويان، نقلهاى تاريخى مختلف، از جمله نظر [[شيخ مفيد]] و صدوق پيرامون مسئله ولايت عهدى امام رضا(ع) مورد تحليل قرار گرفته است. | |||
فصل هفتم، بحثى است با عنوان «سخنى در باره امام حسن عسكرى(ع)» كه استاد در ادامه يكى از سخنرانىهاى «سيره نبوى»، در سال 1354ش، ايراد فرمودهاند. در اين بخش، پس از تعريف عدالت و پاسخ به اين سؤال كه آيا عدالتخواهى فطرى است يا نه، ديدگاههاى مختلف، از جمله نظر افرادى چون: نيچه، ماكياولى و برتراند راسل، مورد تحليل و بررسى قرار گرفته است. | |||
آخرين فصل را دو سخنرانى در باره حضرت مهدى(ع) با عناوين «عدل كلى» و «مهدى موعود» تشكيل مىدهد كه در سال1349ش، ايراد شدهاند. مهدويت در قرآن و احاديث نبوى، قيام مختار و اعتقاد به مهدويت، قيام «نفس زكيّه» و اعتقاد به مهدويت، نيرنگ منصور عباسى، اعتقاد به مهدويت در جهان تسنن و ماهيت قيام مهدى موعود(عج) از جمله موضوعات مطرح شده در اين بخش مىباشند. | |||
از ابتداى جلد شانزدهم تا پايان اين بخش، نظر به اينكه ترتيب تاريخى در آن حفظ شده است، مىتواند بهعنوان تحليل گوشههايى از تاريخ صدر اسلام مورد مطالعه قرار گيرد؛ گر چه كتاب بعدى نيز در بعضى قسمتها مىتواند اين نقش را ايفا كند. | |||
اين كتاب كه در سال 1344ش، از سوى كميسيون ملى يونسكو در ايران برنده جايزه يونسكو گرديد، يكى ديگر از شاهكارهاى استاد به شمار مىرود و نشانى از ذو فنون بودن ايشان در خود دارد. بر خلاف تصور برخى، اين كتاب، مخصوص نوجوانان و جوانان نيست، بلكه براى تمامى سنين و اقشار، سودمند و فرحزاست و خواننده را با سيره معصومين(ع) و اولياى خدا آشنا مىسازد. | |||
مجلد نوزدهم كه جلد اول از بخش «فقه و حقوق» را تشكيل مىدهد، مشتمل بر چهار كتاب است: | مجلد نوزدهم كه جلد اول از بخش «فقه و حقوق» را تشكيل مىدهد، مشتمل بر چهار كتاب است: | ||
#«نظام حقوق زن در اسلام» كه با يك مقدمه و پيشگفتار آغاز شده و مطالب، در يازده بخش، ارائه گرديده است. | |||
#:مقدمه، به اين نكته اشاره دارد كه «نظام حقوق و تكاليف خانوادگى»، از جمله مسائل مهمى است كه اقتضا مىكند دقيقتر از گذشته، مورد ارزيابى قرار گيرد. | |||
مقدمه، به اين نكته اشاره دارد كه «نظام حقوق و تكاليف خانوادگى»، از جمله مسائل مهمى است كه اقتضا مىكند دقيقتر از گذشته، مورد ارزيابى قرار گيرد. | #:نويسنده، در پيشگفتار، پس از اشاره به مشكل جهانى روابط خانوادگى، به انتقاد از كسانى پرداخته است كه مىپندارند مسائل مربوط به روابط خانوادگى، از مسائلى است كه در ميان اروپاييان حل شده و اين ما هستيم كه بايد از آنها تقليد و پيروى كنيم. | ||
#:در بخش اول، پس از پاسخ دادن به اين سؤال كه آيا خواستگارى مرد از زن، اهانت به اوست يا نه، اين نكته مطرح شده كه غريزه مرد داراى طلب و نياز بوده و غريزه زن، مقتضى جلوه و ناز است. نويسنده، معتقد است كه مرد، خريدار وصال زن بوده، نه رقبه او و رسم خواستگارى، يك تدبير ظريف و عاقلانه براى حفظ حيثيت و احترام زن مىباشد. | |||
نويسنده، در پيشگفتار، پس از اشاره به مشكل جهانى روابط خانوادگى، به انتقاد از كسانى پرداخته است كه مىپندارند مسائل مربوط به روابط خانوادگى، از مسائلى است كه در ميان اروپاييان حل شده و اين ما هستيم كه بايد از آنها تقليد و پيروى كنيم. | #:بخش دوم، بحث ازدواج موقت را مطرح كرده و نويسنده، از بين سه مسئله رهبانيت موقت، كمونيسم جنسى و ازدواج موقت، به دنبال نشان دادن بهترين و صحيحترين راه براى حل مشكل دوره بلوغ و بحران جنسى براى جوان امروز مىباشد. در اين بخش، نظريه راسل پيرامون ازدواج موقت، مورد بررسى قرار گرفته است. | ||
#:بخش سوم، استقلال زن در انتخاب سرنوشت را ستوده و از شوهر دادن قبل از تولد و نكاح «شِغار» كه عبارت است از معاوضه دختران يا خواهران انتقاد كرده است. | |||
در بخش اول، پس از پاسخ دادن به اين سؤال كه آيا خواستگارى مرد از زن، اهانت به اوست يا نه، اين نكته مطرح شده كه غريزه مرد داراى طلب و نياز بوده و غريزه زن، مقتضى جلوه و ناز است. نويسنده، معتقد است كه مرد، خريدار وصال زن بوده، نه رقبه او و رسم خواستگارى، يك تدبير ظريف و عاقلانه براى حفظ حيثيت و احترام زن مىباشد. | #:بخش چهارم، مسئله اسلام و تجدد زندگى را مطرح كرده است. نويسنده، اين توهم را كه هر تغييرى در اوضاع اجتماعى غرب، از تكامل و پيشرفت سرچشمه گرفته است، از گمراهكنندهترين افكارى مىداند كه دامنگير مردم امروز شده است. | ||
#:بخش پنجم، مقام انسانى زن از نظر قرآن، بخش ششم، مبانى طبيعى حقوق خانوادگى و بخش هفتم، تفاوتهاى زن و مرد را مورد بررسى قرار داده است. | |||
بخش دوم، بحث ازدواج موقت را مطرح كرده و نويسنده، از بين سه مسئله رهبانيت موقت، كمونيسم جنسى و ازدواج موقت، به دنبال نشان دادن بهترين و صحيحترين راه براى حل مشكل دوره بلوغ و بحران جنسى براى جوان امروز مىباشد. در اين بخش، نظريه راسل پيرامون ازدواج موقت، مورد بررسى قرار گرفته است. | #:بخش هشتم، پس از بيان تاريخچه مهريه، به اين سؤال پاسخ داده است كه آيا مهريه و نفقه، يادگار عهد مملوك بودن زن است يا خير؟ | ||
#:مسئله ارث، در بخش نهم، طلاق، در بخش دهم و تعدد زوجات، در آخرين بخش، مورد بررسى قرار گرفته است. | |||
بخش سوم، استقلال زن در انتخاب سرنوشت را ستوده و از شوهر دادن قبل از تولد و نكاح «شِغار» كه عبارت است از معاوضه دختران يا خواهران انتقاد كرده است. | #«مسئله حجاب» با دو مقدمه انجمن اسلامى پزشكان در تعريف از كتاب و مقدمه نويسنده، در بيان پرسشهايى كه كتاب در پى پاسخگويى به آنهاست، آغاز شده و مطالب، در پنج بخش، ارائه شده است. | ||
#:نويسنده، معتقد است كه ريشه بيشتر انحرافات دينى و اخلاقى نسل جوان را بايد در لابهلاى افكار و عقايد آنان جستوجو كرد. | |||
بخش چهارم، مسئله اسلام و تجدد زندگى را مطرح كرده است. نويسنده، اين توهم را كه هر تغييرى در اوضاع اجتماعى غرب، از تكامل و پيشرفت سرچشمه گرفته است، از گمراهكنندهترين افكارى مىداند كه دامنگير مردم امروز شده است. | #:هدف ايشان، از طرح «مسئله حجاب»، اين است كه احساس مىكردند گذشته از انحرافات عملى فراوانى كه در زمينه حجاب به وجود آمده، اين مسئله و ساير مسائل مربوط به زن، وسيلهاى شده است در دست كسانى كه از اين پايگاه، عليه اسلام، جار و جنجال تبليغاتى راه بيندازند. | ||
#:آيا اسلام طرفدار پردهنشينى زن است، همچنانكه لغت «حجاب» بر اين معنى دلالت مىكند، يا اينكه زن در حضور مرد بيگانه بدن خود را بپوشاند، بدون آنكه مجبور باشد از اجتماع كنارهگيرى كند؟ و در صورت دوم، حدود پوشش چقدر است؟ آيا در اسلام مسئلهاى به نام «حريم عفاف» وجود دارد يا نه؛ يعنى آيا در اسلام، مسئله سومى كه نه پردهنشينى و محبوسيّت و نه اختلاط باشد، وجود دارد يا خير؟ و به عبارت ديگر آيا اسلام، طرفدار جدا بودن مجامع زنان و مردان است يا نه؟ اينها پرسشهايى است كه اين كتاب، بدانها پاسخ گفته است. | |||
بخش پنجم، مقام انسانى زن از نظر قرآن، بخش ششم، مبانى طبيعى حقوق خانوادگى و بخش هفتم، تفاوتهاى زن و مرد را مورد بررسى قرار داده است. | #:در دو كتاب فوق، وضع و موقعيت زن، وظايف، حقوق و نقش او در زندگى بررسى و منطق اسلام در اين مسائل روشن شده است. | ||
#:پس از پيروزى انقلاب، استاد، شروع به نگارش مقدمه جديدى براى كتاب «مسئله حجاب» با توجه به فضاى جديد حاكم بر كشور و دنياى اسلام نمودند. اين مقدمه به اتمام نرسيده و استاد به شهادت رسيدند. اين مقدمه كه ناقص مىباشد، در ابتداى اين كتاب قرار گرفته است. | |||
بخش هشتم، پس از بيان تاريخچه مهريه، به اين سؤال پاسخ داده است كه آيا مهريه و نفقه، يادگار عهد مملوك بودن زن است يا خير؟ | #:نكته مهم در باره اين دو كتاب، تأثير شگرفى است كه بر جوّ فاسد و مسموم قبل از انقلاب در كشور گذاشته و بعد از انقلاب نيز در آشنا ساختن افكار با منطق اسلام در اين مسائل و خنثى كردن تبليغات گذشته تأثير بسزايى داشته است. | ||
#«پاسخهاى استاد به نقدهايى بر كتاب مسئله حجاب»، مشتمل است بر نقدهاى يكى از فضلا بر كتاب مسئله حجاب و پاسخهاى استاد به آن نقدها. | |||
مسئله ارث، در بخش نهم، طلاق، در بخش دهم و تعدد زوجات، در آخرين بخش، مورد بررسى قرار گرفته است. | #:در هر نقد و پاسخى، ابتدا متن كتاب مسئله حجاب با ذكر صفحه آن مطابق با همين مجلد از «مجموعه آثار»، سپس نقد آن متن با حروف ريزتر و به دنبال آن پاسخ استاد با حروف سياه و عرض كمتر ذكر گرديده است. | ||
#:مطالعه اين كتاب، علاوه بر اينكه تا حدى روش فقهى استاد را آشكار مىسازد، نشان مىدهد كه چگونه استاد از يكسو با تز استعمارى «اسلام منهاى روحانيت» مبارزه مىكند و از سوى ديگر با جمود و تحجّر درمىآويزد. | |||
#:پاسخهاى استاد در اين كتاب، شامل نكات بديع و ناب فقهى است كه خصوصاً براى اهل فن، مغتنم است و نكته جالب توجه در آنها، شباهتى است كه ميان اين پاسخها و آراى فقهى [[امام خمينى(ره)|امام خمينى]](ره)، حتى از نظر لحن سخن، مشاهده مىشود. | |||
#«اخلاق جنسى» نيز در اصل مقالاتى بوده است كه در حدود سال 1353ش، در مجله «مكتب اسلام» به چاپ مىرسيده و بعداً بهصورت كتاب درآمده است و در واقع تطبيقى است ميان اخلاق جنسى در اسلام و جهان غرب. | |||
نويسنده، معتقد است كه ريشه بيشتر انحرافات دينى و اخلاقى نسل جوان را بايد در لابهلاى افكار و عقايد آنان جستوجو كرد. | #:همه مطالب اين مجلد، در اطراف حقوق و مسائل مربوط به زن بوده و از اين جهت داراى امتياز مىباشد. | ||
هدف ايشان، از طرح «مسئله حجاب»، اين است كه احساس مىكردند گذشته از انحرافات عملى فراوانى كه در زمينه حجاب به وجود آمده، اين مسئله و ساير مسائل مربوط به زن، وسيلهاى شده است در دست كسانى كه از اين پايگاه، عليه اسلام، جار و جنجال تبليغاتى راه بيندازند. | |||
آيا اسلام طرفدار پردهنشينى زن است، همچنانكه لغت «حجاب» بر اين معنى دلالت مىكند، يا اينكه زن در حضور مرد بيگانه بدن خود را بپوشاند، بدون آنكه مجبور باشد از اجتماع كنارهگيرى كند؟ و در صورت دوم، حدود پوشش چقدر است؟ آيا در اسلام مسئلهاى به نام «حريم عفاف» وجود دارد يا نه؛ يعنى آيا در اسلام، مسئله سومى كه نه پردهنشينى و محبوسيّت و نه اختلاط باشد، وجود دارد يا خير؟ و به عبارت ديگر آيا اسلام، طرفدار جدا بودن مجامع زنان و مردان است يا نه؟ اينها پرسشهايى است كه اين كتاب، بدانها پاسخ گفته است. | |||
در دو كتاب فوق، وضع و موقعيت زن، وظايف، حقوق و نقش او در زندگى بررسى و منطق اسلام در اين مسائل روشن شده است. | |||
پس از پيروزى انقلاب، استاد، شروع به نگارش مقدمه جديدى براى كتاب «مسئله حجاب» با توجه به فضاى جديد حاكم بر كشور و دنياى اسلام نمودند. اين مقدمه به اتمام نرسيده و استاد به شهادت رسيدند. اين مقدمه كه ناقص مىباشد، در ابتداى اين كتاب قرار گرفته است. | |||
نكته مهم در باره اين دو كتاب، تأثير شگرفى است كه بر جوّ فاسد و مسموم قبل از انقلاب در كشور گذاشته و بعد از انقلاب نيز در آشنا ساختن افكار با منطق اسلام در اين مسائل و خنثى كردن تبليغات گذشته تأثير بسزايى داشته است. | |||
در هر نقد و پاسخى، ابتدا متن كتاب مسئله حجاب با ذكر صفحه آن مطابق با همين مجلد از «مجموعه آثار»، سپس نقد آن متن با حروف ريزتر و به دنبال آن پاسخ استاد با حروف سياه و عرض كمتر ذكر گرديده است. | |||
مطالعه اين كتاب، علاوه بر اينكه تا حدى روش فقهى استاد را آشكار مىسازد، نشان مىدهد كه چگونه استاد از يكسو با تز استعمارى «اسلام منهاى روحانيت» مبارزه مىكند و از سوى ديگر با جمود و تحجّر درمىآويزد. | |||
پاسخهاى استاد در اين كتاب، شامل نكات بديع و ناب فقهى است كه خصوصاً براى اهل فن، مغتنم است و نكته جالب توجه در آنها، شباهتى است كه ميان اين پاسخها و آراى فقهى [[امام خمينى(ره)|امام خمينى]](ره)، حتى از نظر لحن سخن، مشاهده مىشود. | |||
همه مطالب اين مجلد، در اطراف حقوق و مسائل مربوط به زن بوده و از اين جهت داراى امتياز مىباشد. | |||
مجلد بيستم كه جلد دوم از بخش فقه و حقوق را تشكيل مىدهد، مشتمل بر فصلهاى زير است: | مجلد بيستم كه جلد دوم از بخش فقه و حقوق را تشكيل مىدهد، مشتمل بر فصلهاى زير است: | ||
| خط ۳۴۷: | خط ۲۸۴: | ||
مجلد بيست و دوم كه جلد اول از بخش اخلاق و عرفان مىباشد، مشتمل بر چهار كتاب زير است: | مجلد بيست و دوم كه جلد اول از بخش اخلاق و عرفان مىباشد، مشتمل بر چهار كتاب زير است: | ||
#«حكمت عملى» كه قسمتى از مباحث استاد در كتاب «كليات علوم اسلامى» است. | |||
#:علم اخلاق يا فلسفه اخلاق، در پى پاسخ دادن به اين پرسش است كه انسان، بايد چه رفتارى را پيشه كند كه فضيلت و بايسته است؟ حكما و فلاسفه، به اين پرسش، پاسخهاى مختلف دادهاند كه گرچه اين پاسخها مختلف است، ولى غالباً متضاد و متناقض نيستند؛ يعنى غالباً هر كدام از اين مكتبها، به گوشهاى از آنچه انسان بايد پيشه كند توجه كردهاند. | |||
علم اخلاق يا فلسفه اخلاق، در پى پاسخ دادن به اين پرسش است كه انسان، بايد چه رفتارى را پيشه كند كه فضيلت و بايسته است؟ حكما و فلاسفه، به اين پرسش، پاسخهاى مختلف دادهاند كه گرچه اين پاسخها مختلف است، ولى غالباً متضاد و متناقض نيستند؛ يعنى غالباً هر كدام از اين مكتبها، به گوشهاى از آنچه انسان بايد پيشه كند توجه كردهاند. | #:سعى نويسنده، در اين كتاب، بيان نظريات صاحبنظران علم اخلاق در پاسخ به اين پرسش است؛ ازاينرو، به بررسى نظريات افرادى چون افلاطون، [[ارسطو]]، كلبيون، شكاكان، اپيكوريان، رواقيون و همچنين نظريات جديد، پرداخته است. | ||
#«حكمتها و اندرزها» كه مجموعهاى است مشتمل بر مقالاتى كوتاه از استاد در سالهاى 1339ش تا 1341ش، براى يك برنامه عمومى آشنايى با فرهنگ اسلامى كه به صورت گفتار و خطابه نوشته شده است. | |||
سعى نويسنده، در اين كتاب، بيان نظريات صاحبنظران علم اخلاق در پاسخ به اين پرسش است؛ ازاينرو، به بررسى نظريات افرادى چون افلاطون، [[ارسطو]]، كلبيون، شكاكان، اپيكوريان، رواقيون و همچنين نظريات جديد، پرداخته است. | #:نويسنده، در اين كتاب، مباحثى چون خداشناسى، اركان سعادت بشر، محاسبه نفس، ظلم به نفس، سادهزيستى و پرهيز از تكلف، خصوصيات حق از نظر على(ع)، مرگ از نظر مردان خدا، موجبات كاهش تأثير تعليمات دين و... را مطرح كرده است. | ||
#:مطالعه اين بخش، در آشنايى با راه و رسم صحيح زندگى، درك درست از مفاهيم اسلامى و تهذيب و پالايش نفس، تأثير خواهد داشت و براى عارف و عامى سودمند و فرحزاست. | |||
#«فلسفه اخلاق»، مشتمل بر سيزده سخنرانى است كه در دو قسمت تنظيم شده است: | |||
#:الف) بخش اعظم مباحث را تشكيل داده و مشتمل بر بحثهاى مسجد ارك تهران است كه طى ده جلسه در سال 1351ش، ايراد شده است. در اين مبحث، علاوه بر فلسفه اخلاق، در باره اخلاق اسلامى نيز بحث شده است. | |||
نويسنده، در اين كتاب، مباحثى چون خداشناسى، اركان سعادت بشر، محاسبه نفس، ظلم به نفس، سادهزيستى و پرهيز از تكلف، خصوصيات حق از نظر على(ع)، مرگ از نظر مردان خدا، موجبات كاهش تأثير تعليمات دين و... را مطرح كرده است. | #:فعل طبيعى و فعل اخلاقى، اخلاق اسلامى، خودشناسى، بحرانهاى معنوى و اخلاقى در عصر حاظر و نظريههاى زيبايى، وجدانى و... از جمله مباحث مطرح شده در اين بخش است. | ||
#:ب) سه سخنرانى استاد با عنوان «معيار فعل اخلاقى»(كه نظريات افلاطون، كانت و ديگر فلاسفه در آن مطرح شده است)، «اخلاق كمونيستى»(كه مكتب اخلاقى راسل در آن بحث شده است) و «مسئله خودى در اخلاق»(كه به دنبال پاسخ به اين سؤال است كه چرا بشر نياز به روش اخلاقى و تربيتى دارد؟). | |||
مطالعه اين بخش، در آشنايى با راه و رسم صحيح زندگى، درك درست از مفاهيم اسلامى و تهذيب و پالايش نفس، تأثير خواهد داشت و براى عارف و عامى سودمند و فرحزاست. | #«تعليم و تربيت در اسلام» كه مشتمل بر دو بخش است: | ||
#:الف) سخنرانىهايى كه در جمع دبيران تعليمات دينى ايراد شده است و دربردارنده مباحثى همچون پرورش عقل، تربيت عقلانى انسان، پرورش استعدادها، مسئله عادت، بررسى نظريه نسبيت اخلاق، پيوند عبادت با برنامههاى تربيتى، كرامت نفس در قرآن و حديث و... مىباشد. | |||
#:ب) بحثهايى كه در انجمن اسلامى پزشكان تحت عنوان «تربيت اسلامى» صورت گرفته است. در اين مباحث، امورى چون پرورش جسم و پرورش استعداد عقلانى، تاريخچه تعقل از نظر مسلمين، عوامل تربيت تقويت اراده، عبادت، محبت، حس حقيقتجويى، مراقبه و محاسبه، تفكر، محبت اولياء، ازدواج، جهاد و كار، مورد بررسى و تحليل قرار گرفته است. | |||
الف) بخش اعظم مباحث را تشكيل داده و مشتمل بر بحثهاى مسجد ارك تهران است كه طى ده جلسه در سال 1351ش، ايراد شده است. در اين مبحث، علاوه بر فلسفه اخلاق، در باره اخلاق اسلامى نيز بحث شده است. | |||
فعل طبيعى و فعل اخلاقى، اخلاق اسلامى، خودشناسى، بحرانهاى معنوى و اخلاقى در عصر حاظر و نظريههاى زيبايى، وجدانى و... از جمله مباحث مطرح شده در اين بخش است. | |||
ب) سه سخنرانى استاد با عنوان «معيار فعل اخلاقى»(كه نظريات افلاطون، كانت و ديگر فلاسفه در آن مطرح شده است)، «اخلاق كمونيستى»(كه مكتب اخلاقى راسل در آن بحث شده است) و «مسئله خودى در اخلاق»(كه به دنبال پاسخ به اين سؤال است كه چرا بشر نياز به روش اخلاقى و تربيتى دارد؟). | |||
الف) سخنرانىهايى كه در جمع دبيران تعليمات دينى ايراد شده است و دربردارنده مباحثى همچون پرورش عقل، تربيت عقلانى انسان، پرورش استعدادها، مسئله عادت، بررسى نظريه نسبيت اخلاق، پيوند عبادت با برنامههاى تربيتى، كرامت نفس در قرآن و حديث و... مىباشد. | |||
ب) بحثهايى كه در انجمن اسلامى پزشكان تحت عنوان «تربيت اسلامى» صورت گرفته است. در اين مباحث، امورى چون پرورش جسم و پرورش استعداد عقلانى، تاريخچه تعقل از نظر مسلمين، عوامل تربيت تقويت اراده، عبادت، محبت، حس حقيقتجويى، مراقبه و محاسبه، تفكر، محبت اولياء، ازدواج، جهاد و كار، مورد بررسى و تحليل قرار گرفته است. | |||
اين مجلد، علاوه بر بحثهاى نظرى در باره اخلاق، به اخلاق اسلامى نيز پرداخته است و طبعاً مىتواند در اصلاح و تهذيب نفوس مؤثر واقع شود. | اين مجلد، علاوه بر بحثهاى نظرى در باره اخلاق، به اخلاق اسلامى نيز پرداخته است و طبعاً مىتواند در اصلاح و تهذيب نفوس مؤثر واقع شود. | ||
| خط ۳۷۷: | خط ۳۰۲: | ||
مجلد بيست و سوم كه جلد دوم از بخش اخلاق و عرفان مىباشد، مشتمل بر پنج كتاب است كه بيشتر آنها جنبه عرفانى دارند: | مجلد بيست و سوم كه جلد دوم از بخش اخلاق و عرفان مىباشد، مشتمل بر پنج كتاب است كه بيشتر آنها جنبه عرفانى دارند: | ||
#«عرفان»: قسمتى از مجموعه كليات علوم اسلامى است كه دربردارنده ده درس مىباشد. برخى از موضوعات مطرح شده در اين كتاب عبارتد از: | |||
#:الف) عرفان و تصوف: در آن، از جنبه فرهنگى عرفان وارد بحث شده است؛ يعنى نويسنده، به عرفان بهعنوان يك علم و يك شاخه از شاخههاى فرهنگ اسلامى نظر داشته است، نه بهعنوان يك روش و طريقه كه فرقهاى اجتماعى پيرو آن هستند. | |||
الف) عرفان و تصوف: در آن، از جنبه فرهنگى عرفان وارد بحث شده است؛ يعنى نويسنده، به عرفان بهعنوان يك علم و يك شاخه از شاخههاى فرهنگ اسلامى نظر داشته است، نه بهعنوان يك روش و طريقه كه فرقهاى اجتماعى پيرو آن هستند. | #:ب) عرفان نظرى: در آن، به تفسير هستى پرداخته و در باره خدا، جهان و انسان بحث مىنمايد. نويسنده، معتقد است كه عرفان در اين بخش، خود، مانند فلسفه الهى در مقام تفسير و توضيح هستى است و همچنانكه فلسفه الهى براى خود، موضوع، مبادى و مسائل معرفى مىكند، عرفان نيز موضوع، مسائل و مبادى معرفى كرده است. | ||
#:ج) مايههاى عرفان اسلامى و تاريخچه آن: نويسنده، معتقد است كه براى شناخت هر علمى، توجه به تاريخ آن علم و تحولات مربوط به آن، آشنايى با شخصيتهايى كه حامل و وارث آن علم يا مبتكر در آن علم بودهاند و همچنين آشنايى با كتب اساسى آن علم، لازم و ضرورى است. وى، در دروس آخر، به اين مسائل پرداخته است. | |||
ب) عرفان نظرى: در آن، به تفسير هستى پرداخته و در باره خدا، جهان و انسان بحث مىنمايد. نويسنده، معتقد است كه عرفان در اين بخش، خود، مانند فلسفه الهى در مقام تفسير و توضيح هستى است و همچنانكه فلسفه الهى براى خود، موضوع، مبادى و مسائل معرفى مىكند، عرفان نيز موضوع، مسائل و مبادى معرفى كرده است. | #«انسان كامل»: مجموع سيزده جلسه سخنرانى استاد مىباشد كه در آن، انسان كامل از نظر مكاتب مختلف از جمله مكتب عرفان مورد بررسى قرار گرفته است. | ||
#«عرفان حافظ»: مشتمل بر پنج جلسه كنفرانس استاد بوده و بُعد عرفانى شخصيت حافظ را تا حد زيادى نمايان ساخته است. | |||
ج) مايههاى عرفان اسلامى و تاريخچه آن: نويسنده، معتقد است كه براى شناخت هر علمى، توجه به تاريخ آن علم و تحولات مربوط به آن، آشنايى با شخصيتهايى كه حامل و وارث آن علم يا مبتكر در آن علم بودهاند و همچنين آشنايى با كتب اساسى آن علم، لازم و ضرورى است. وى، در دروس آخر، به اين مسائل پرداخته است. | #«آزادى معنوى»: پانزده سخنرانى استاد است كه موضوع همه آنها را مسائل معنوى تشكيل داده است. اين كتاب، علاوه بر آنكه بعد معنوى شخصيت ايشان را آشكار مىسازد، در تهذيب و تخلق نفوس به اخلاق اسلامى مفيد و راهنماست. | ||
#دو گفتار از كتاب «ده گفتار»، تحت عنوان «تقوا» و پنج گفتار از كتاب «بيست گفتار» با عناوين «احترام حقوق و تحقير دنيا»، «شدايد و گرفتارىها»، «فوايد و آثار ايمان»، «عقل و دل» و «دعا». | |||
مجلد بيست و چهارم كه جلد اول از بخش اجتماعى - سياسى را تشكيل مىدهد، مشتمل بر هفت كتاب است: | مجلد بيست و چهارم كه جلد اول از بخش اجتماعى - سياسى را تشكيل مىدهد، مشتمل بر هفت كتاب است: | ||
#«نهضتهاى اسلامى در صد ساله اخير»: ضمن بيان فرق بين اصلاح و خدمت، جنبشهاى اصلاحى در تاريخ اسلام، بهويژه جنبشهاى قرن اخير را مورد بررسى و مطالعه قرار داده است. | |||
#«آينده انقلاب اسلامى ايران»: مجموعهاى است از سخنرانىها و مصاحبههاى استاد. در اين كتاب، مسائل مورد نياز انقلاب- همچنانكه روش آن شهيد بود- پيشاپيش مورد بررسى و تحقيق عالمانه قرار گرفته است. | |||
#:مطالب اين دو كتاب، حاكى از دقت نظر و عمق بينش نويسنده در مسائل اجتماعى و سياسى است و نشان مىدهد كه ايشان، علاوه بر فلسفه، فقه و ديگر رشتههاى معارف اسلامى، در شناخت جريانهاى اجتماعى و سياسى دنياى اسلام نيز يد طولايى داشته است و به همين جهت آفات نهضت اسلامى را كه ممكن است گريبانگير انقلاب اسلامى شود، پيشاپيش گوشزد كرده است. | |||
#«قيام و انقلاب مهدى(عج) از ديدگاه فلسفه تاريخ»: بررسى يك ايده اسلامى از ديدگاه فلسفه تاريخ است كه اشارهاى نيز به فلسفه تاريخ از ديدگاه قرآن و معارف اسلامى مىباشد. | |||
مطالب اين دو كتاب، حاكى از دقت نظر و عمق بينش نويسنده در مسائل اجتماعى و سياسى است و نشان مىدهد كه ايشان، علاوه بر فلسفه، فقه و ديگر رشتههاى معارف اسلامى، در شناخت جريانهاى اجتماعى و سياسى دنياى اسلام نيز يد طولايى داشته است و به همين جهت آفات نهضت اسلامى را كه ممكن است گريبانگير انقلاب اسلامى شود، پيشاپيش گوشزد كرده است. | #«شهيد»: تفصيل يافته يك سخنرانى است در مورد موقعيت و ويژگىهاى شهيد كه گذشته از غناى محتواى آن، از آنجا كه نويسنده، خود، به شهادت رسيده است، طبعاً اثرى مضاعف بر خواننده خواهد داشت. | ||
#«مشكل اساسى در سازمان روحانيت»: در صدد پاسخ به اين پرسشها است: چرا در گذشته، حوزههاى علميه و روحانيت از لحاظ رشتههاى مختلف علوم، متنوع بوده، ولى در دورههاى اخير، تدريجاً به محدوديت گراييده است؟ چرا افراد بىكار و مزاحم در محيط مقدس روحانيت زياد است؟ چرا برنامههاى تحصيلى حوزه مطابق احتياجات، تنظيم نمىشود؟ و... | |||
#«رهبرى نسل جوان»: به بررسى موضوع رهبريت جامعه، بهويژه رهبرى نسل جوان پرداخته است. | |||
#«روابط بينالملل اسلامى»: نويسنده، در پى آن است تا رابطه فرد مسلمان با غير مسلمان و يا رابطه جامعه اسلامى با جامعه غير اسلامى را مشخص كند. | |||
مجلد بيست و پنجم كه جلد دوم از بخش اجتماعى - سياسى مىباشد، مشتمل بر شانزده بخش است: | مجلد بيست و پنجم كه جلد دوم از بخش اجتماعى - سياسى مىباشد، مشتمل بر شانزده بخش است: | ||
#مقاله «الغدير و وحدت اسلامى»: ابتدا مفهوم و حدود وحدت اسلامى را بررسى كرده و سپس نقش كتاب «الغدير» و مؤلف آن را توضيح داده است. | |||
#«حج»: در دو بخش و هر بخش در چند درس، به بررسى نقش حج در وحدت و تفاهم مسلمانان و فايده و لزوم درس اخلاق براى مسافران حج پرداخته است. | |||
#«نهضت آزادىبخش اسلام»: متن دو سخنرانى تحت همين عنوان مىباشد. نقطه شروع دعوت اسلام، دعوتِ مركّب از آزادى و بندگى، شعارهاى آزادى در آيات و روايات، سخن ملائكه در باره انسان و دو مشخّصه آزادىبخشى اسلام، از جمله مباحث مطرح شده در اين كتاب است. | |||
#«نجات و آزادى بشر»: پس از تعريف آزادى، اشتباه دنياى امروز(كه مىخواهد آزادىهاى اجتماعى را تأمين كند، ولى اسارت معنوى ايجاد مىكند) را معرفى كرده است. | |||
#«غدير و خطرى كه مسلمين را از داخل تهديد مىكرد»: متن يك سخنرانى است كه در سال 1347ش، ايراد شده است. از جمله مباحث مطرح شده در اين كتاب، مىتوان به نظريه اغفال شدن مسلمين در جريان سقيفه، فرق اتمام و اكمال، ترديد اكابر اصحاب على(ع) در جنگ با نفاق و مشكلات امير المؤمنين(ع) اشاره كرد. | |||
#«مسئله نفاق»: پس از تعريف منافق، به بررسى مسئله نفاق پرداخته است. چهار بخش اخير، در كتاب «پانزده گفتار» به چاپ رسيده است. | |||
#«عدالت از نظر على(ع)»: به بررسى عدالت از ديدگاه [[امام على(ع)]] پرداخته است. | |||
#«تفاوتهاى بهجا و تفاوتهاى بىجا»: به تعريف مساوات حقيقى و بررسى جامعه بىطبقه اسلامى پرداخته است. دو بخش اخير، در كتاب «بيست گفتار» به چاپ رسيده است. | |||
#«نقش دين در تحولات تاريخى»: ضمن پرداختن به ماهيت تضادها و جنگها، ريشه جنگ از نظر قرآن را مورد بررسى قرار داده است. | |||
#«نقش حادثه كربلا در تحول تاريخ اسلام»: نويسنده، پس از تشريح وظيفه پيامبر(ص) و امام(ع)، خطر نفاق در جريانهاى فكرى و انقلابها را بررسى كرده و نهضت امام حسين(ع) را نقطه عطفى در تاريخ اسلام دانسته است. | |||
#«خطابه و منبر»: مشتمل بر دو سخنرانى تحت همين عنوان است كه در سال 1380ق، ايراد شده و در كتاب «ده گفتار» منتشر گرديده است. پيوند خطابه با اسلام، تأثير اسلام در تحول و تكامل خطابه، خطابه در متن دين و خطابههاى حسينى، از جمله مباحث اين كتاب است. | |||
#«لزوم تعظيم شعائر اسلامى»: عنوان دو گفتار است كه در سال 1350ش، ايراد شده و ضمن پرداختن به مسئله نامگذارى كودكان، به بحث در باره شعارهاى اسلامى از جمله شعار توابين پرداخته است. | |||
#«دفاع از 13»: بخشى از يك سخنرانى است كه به بررسى ريشه تفكر نحوست عدد سيزده و نقد آن پرداخته است. | |||
#«احياى تفكر اسلامى»: از چهار سخنرانى با عناوين «اقبال و احياى فكر دينى»، «تفكر ديروز و امروز مسلمين در باره ميزان تأثير عمل در سعادت انسان»، «تفكر زنده و تفكر مرده»، «تفكر اسلامى در باره زهد و ترك دنيا» تشكيل شده است. | |||
#«احياى فكر دينى»: فرضيه اهل سنت مبنى بر ظهور يك مجدد دين در طول هر صد سال را مورد نقد و بررسى قرار داده است. | |||
#«تكامل اجتماعى انسان در تاريخ(نبرد حق و باطل)»: پس از بررسى مفهوم تكامل اجتماعى و بيان فرق تكامل با پيشرفت، آينده بشر از ديدگاههاى مختلف، از جمله ماركسيسم، اگزيستانسياليسم و اسلام را مورد بحث قرار داده است. | |||
بخشهاى نهم، دهم، دوازدهم و سيزدهم مانند بخشهاى سوم تا ششم در كتاب «پانزده گفتار» درج گرديده است. | بخشهاى نهم، دهم، دوازدهم و سيزدهم مانند بخشهاى سوم تا ششم در كتاب «پانزده گفتار» درج گرديده است. | ||
ویرایش