۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'كرمان' به 'کرمان') |
جز (جایگزینی متن - 'ابو ' به 'ابو') |
||
| خط ۶۱: | خط ۶۱: | ||
در يادداشت ايرج افشار، توضيح مختصرى در مورد كتاب و ترجمه آن توسط آقاى صنعتىزاده، داده شده است و در يادداشت مترجم، زندگىنامه | در يادداشت ايرج افشار، توضيح مختصرى در مورد كتاب و ترجمه آن توسط آقاى صنعتىزاده، داده شده است و در يادداشت مترجم، زندگىنامه استرابوبيان شده است. | ||
مؤلف، كتاب يازدهم را چنين آغاز كرده است: «آسيا همسايه اروپاست و بنا بر اين در طول رود تانائيس[رود دن]، با آن هممرز است، پس بايد به وصف اين سرزمين پرداخت». وى، سپس، از تقسيمبندى آسيا با كمك مرزهاى طبيعى سخن گفته است؛ مثلا خاطرنشان كرده است كه كوهستان تاروس، اين قاره را تقريبا به دو نيم تقسيم مىكند؛ بخشى از آسيا، در شمال و بخشى ديگر، در جنوب آن واقع مىشود. در ادامه، بخشهاى مختلف اين سرزمين را بيان كرده است. | مؤلف، كتاب يازدهم را چنين آغاز كرده است: «آسيا همسايه اروپاست و بنا بر اين در طول رود تانائيس[رود دن]، با آن هممرز است، پس بايد به وصف اين سرزمين پرداخت». وى، سپس، از تقسيمبندى آسيا با كمك مرزهاى طبيعى سخن گفته است؛ مثلا خاطرنشان كرده است كه كوهستان تاروس، اين قاره را تقريبا به دو نيم تقسيم مىكند؛ بخشى از آسيا، در شمال و بخشى ديگر، در جنوب آن واقع مىشود. در ادامه، بخشهاى مختلف اين سرزمين را بيان كرده است. | ||
| خط ۷۹: | خط ۷۹: | ||
در كتاب شانزدهم، از بين النهرين با توصيف جغرافيايى از دجله و فرات و سرزمينهاى آشور و كلده و بابل و سوريه و اقوام يهودى و بالاخره عربستان تا مرزهاى حبشه و نبطى و سبا بحث شده است. | در كتاب شانزدهم، از بين النهرين با توصيف جغرافيايى از دجله و فرات و سرزمينهاى آشور و كلده و بابل و سوريه و اقوام يهودى و بالاخره عربستان تا مرزهاى حبشه و نبطى و سبا بحث شده است. | ||
كتاب هفدهم، در باره ليبيا يا بخشهايى معلوم از آفريقاى امروزى، مانند مصر و نيل و اسكندريه است كه شامل نظرات جغرافيايى و نكات بسيار ارزشمند مبتنى بر مشاهدات و مسافرتهاى شخصى | كتاب هفدهم، در باره ليبيا يا بخشهايى معلوم از آفريقاى امروزى، مانند مصر و نيل و اسكندريه است كه شامل نظرات جغرافيايى و نكات بسيار ارزشمند مبتنى بر مشاهدات و مسافرتهاى شخصى استرابودر طول رود نيل مىباشد. | ||
بهطور كلى در باره جغرافياى | بهطور كلى در باره جغرافياى استرابوبايد گفت كه با تمام اهميتى كه در تاريخ علم جغرافيا و جغرافياى مغربزمين براى آن قائلند، اطلاعات جغرافيايى آن در مورد سرزمينهاى دور از مولد او متناسب با بعد مسافت، كمتر و مبهمتر است و اين امرى است كه خود او در نقل اطلاعات از منابع مختلف، بارها به آن اعتراف كرده است و جاى تعجب است كه در كتاب پانزدهم كه مفصلترين كتابها است، حدود 50 صفحه به شرح در باره شبه قاره هند؛ يعنى دورترين بخش و صفحات اندكى، به آريانا يا سرزمين فلات ايران، تخصيص يافته است، ولى با وجود اين، اطلاعات جالبى كه در باره تقسيمات كشورى و آداب و سنن و مذهب و رسوم مملكتدارى در ايران هخامنشى و اشكانى مىدهد، مىتواند آغازى را در هر پژوهش جغرافياى تاريخى سرزمين فراهم سازد. | ||
از اين گذشته، بررسى اعلام جغرافيايى كه اغلب بهصورت يونانى شده دوران تسلط سلوكيدها، در كتاب آمده و تطبيق آنها با نامها و مكانهاى واقعى و تحولات بعدى آنها، باب تازهاى است كه پژوهشگران دانشگاهى ما و علاقهمندان به جغرافياى تاريخى ايرانزمين مىتوانند از آنها استفاده كنند. | از اين گذشته، بررسى اعلام جغرافيايى كه اغلب بهصورت يونانى شده دوران تسلط سلوكيدها، در كتاب آمده و تطبيق آنها با نامها و مكانهاى واقعى و تحولات بعدى آنها، باب تازهاى است كه پژوهشگران دانشگاهى ما و علاقهمندان به جغرافياى تاريخى ايرانزمين مىتوانند از آنها استفاده كنند. | ||
| خط ۸۷: | خط ۸۷: | ||
در خاتمه بايد شكرگزار بنياد موقوفات دكتر محمود افشار بود كه اين كتاب بسيار مهم تاريخى - جغرافيايى را براى ترجمه برگزيده و همچنين سپاسگزار مترجم دانشمند آن، همايون صنعتىزاده بود كه آن را با دقت و صحت با سلاست و روانى قابل تحسين به زبان فارسى برگردانده است. | در خاتمه بايد شكرگزار بنياد موقوفات دكتر محمود افشار بود كه اين كتاب بسيار مهم تاريخى - جغرافيايى را براى ترجمه برگزيده و همچنين سپاسگزار مترجم دانشمند آن، همايون صنعتىزاده بود كه آن را با دقت و صحت با سلاست و روانى قابل تحسين به زبان فارسى برگردانده است. | ||
روال كار | روال كار استرابوچنين است كه در مورد هر روستا، شهر، ناحيه، منطقه و سرزمين كه نام مىبرد، اول، شرايط طبيعى آن، مانند كوه و دشت و رودخانه و درياچه و فواصل راهها و آب و هوا و پوشش گياهى اشاره مىكند و رابطه آن را با نواحى مجاور روشن مىسازد، سپس به مسائل انسانى، مانند نوع معيشت(چوپانى دامدارى، كشاورزى، صنعت و امثال آن) مىپردازد و پس از آن، به مسائل تاريخى و مشكلات قبيلهاى و آداب و سنن و مذاهب و زبان و شرح حال بزرگان و مردان آوازهدار و آثار آنها مىپردازد. او، جميع اين اطلاعات را از دهها آثار و نوشته از فلاسفه و دانشمندان يونانى و غير يونانى كه در اختيار داشته، اقتباس كرده و در باره هر مطلبى، گوينده و مرجع مطلب را ذكر مىكند و به تمام اين مطالب با نظر انتقادى نگريسته و صحت و سقم آن را مورد قضاوت قرار مىدهد. در ميان منابع مورد استفاده، بيشتر از همه به نوشتههاى اراتوستن تكيه مىكند و ارقام او را برمىگزيند. | ||
از جمله مسائل بسيار قابل توجه كه در اين نظرسنجىهاى او به چشم مىخورد، نفى صريح گفتهها و نوشتههاى اغراقآميزى است كه حاميان اسكندر در باره فتوحات و جهانگشايىهاى او از خود به يادگار گذاردهاند. | از جمله مسائل بسيار قابل توجه كه در اين نظرسنجىهاى او به چشم مىخورد، نفى صريح گفتهها و نوشتههاى اغراقآميزى است كه حاميان اسكندر در باره فتوحات و جهانگشايىهاى او از خود به يادگار گذاردهاند. | ||
در اثر مندرجات آثار | در اثر مندرجات آثار استرابوبوده است كه پژوهشگران اروپايى طى چند قرن در باره آثار ديگر جغرافىدانان دوران كلاسيك اطلاعاتى از گوشه و كنار جمعآورى كرده و يادگارىهاى پايدارى از خود به جاى گذاشتهاند. | ||
استرابو، ظاهرا به نوشتههاى فلاسفه و دانشمندان يونانى، مخصوصا در ايامى كه در مصر و كتابخانه اسكندريه مىگذرانده، دسترسى داشته و از همه آنها در تدوين مجلدات جغرافيايى خود استفاده كرده و همه مطالب آنها را با ذكر مأخذ، نقل كرده و مورد تأييد و نقد و گاهى نفى، قرار داده است و در بسيارى از موارد گفتههاى آنها را با توجه به واقعياتى كه بعدا به دست آمده، اصلاح كرده است. | استرابو، ظاهرا به نوشتههاى فلاسفه و دانشمندان يونانى، مخصوصا در ايامى كه در مصر و كتابخانه اسكندريه مىگذرانده، دسترسى داشته و از همه آنها در تدوين مجلدات جغرافيايى خود استفاده كرده و همه مطالب آنها را با ذكر مأخذ، نقل كرده و مورد تأييد و نقد و گاهى نفى، قرار داده است و در بسيارى از موارد گفتههاى آنها را با توجه به واقعياتى كه بعدا به دست آمده، اصلاح كرده است. | ||
ویرایش