الدولة الحمدانية في الموصل و حلب: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
جز (جایگزینی متن - ' .' به '.') |
||
خط ۵۱: | خط ۵۱: | ||
درباره روش و محتواى اين اثر چند نكته گفتنى است: | درباره روش و محتواى اين اثر چند نكته گفتنى است: | ||
#نويسنده در مقدمهاش يادآور شده كه: تاريخ دولت حمدانى حدود يكصد سال ادامه دارد: از برپايى امارتشان در موصل به سال 293ق (/905 906م) تا سقوط امارتشان در حلب به سال 392ق (1001م). يعنى دولت حمدانى اواخر قرن سوم هجرى و تقريبا تمام قرن چهارم هجرى را دربرمىگيرد. بررسى دولت حمدانى از جهتى بررسى يكى از دولتهاى كوچك مستقل در اقاليمى از اقاليم دولت عباسى مىباشد و شايد اهميت آن تنها در اين نهفته نيست كه يكى از چندين دولت كوچك است كه در دوران ضعف قدرت مركزى و تباه شدن هيبت عباسيان ظاهر شد، و نه فقط از اين لحاظ كه دولت حمدانى مركز مهمى از مراكز پرتوافشانى فرهنگى و جاذبه فكرى در آن دوره درخشان تمدنى از دولت اسلامى است بلكه از آن جهت است كه دولت حمدانى از معدود دولتهاى اسلامى مستقل كوچكى بود كه به حساب خلافت عباسى برپا شد و چون سدّ استوارى در برابر يورش بيزانس (- روم شرقى) كه بيت المقدس را هدف گرفته بود ايستاد و فى الواقع در دوره سيادت عناصر غير عربى از فارس و ترك و ديلم و ناتوانى عنصر عربى در مديريت و سياست و امور نظامى، اين مركز كماهميتى نيست.. .. در پايان دوست دارم خواننده را براى انتخاب اين بحث توجيه كنم كه اين كار در اصل رساله دكترى من در تاريخ اسلامى از دانشگاه قاهره به سال 1953 ميلادى است؛ آن روزگار من تصميم گرفتم موضوعى برگزينم كه تحقيق جامعى به زبان عربى درباره آن نوشته نشده باشد و در محدوده تاريخ عراق در دوره اسلامى باشد؛ شايد بتوانم سهمى در تاريخ بخشى از عراق در دوره اسلامى داشته باشم. به استادانم موضوع تاريخ حمدانيان را پيشنهاد نمودم كه فقط بحثهاى پراكندهاى راجع به سيف الدوله در دست بود. اما تاريخ حمدانيان بهطور مشخص در حلب و جزيره چندان مورد اهتمام مورخان نبود <ref>مقدمه مؤلف، ج1، ص 3- 9؛ ترجمه مقدمه مؤلف، ص 3- 5</ref>. | #نويسنده در مقدمهاش يادآور شده كه: تاريخ دولت حمدانى حدود يكصد سال ادامه دارد: از برپايى امارتشان در موصل به سال 293ق (/905 906م) تا سقوط امارتشان در حلب به سال 392ق (1001م). يعنى دولت حمدانى اواخر قرن سوم هجرى و تقريبا تمام قرن چهارم هجرى را دربرمىگيرد. بررسى دولت حمدانى از جهتى بررسى يكى از دولتهاى كوچك مستقل در اقاليمى از اقاليم دولت عباسى مىباشد و شايد اهميت آن تنها در اين نهفته نيست كه يكى از چندين دولت كوچك است كه در دوران ضعف قدرت مركزى و تباه شدن هيبت عباسيان ظاهر شد، و نه فقط از اين لحاظ كه دولت حمدانى مركز مهمى از مراكز پرتوافشانى فرهنگى و جاذبه فكرى در آن دوره درخشان تمدنى از دولت اسلامى است بلكه از آن جهت است كه دولت حمدانى از معدود دولتهاى اسلامى مستقل كوچكى بود كه به حساب خلافت عباسى برپا شد و چون سدّ استوارى در برابر يورش بيزانس (- روم شرقى) كه بيت المقدس را هدف گرفته بود ايستاد و فى الواقع در دوره سيادت عناصر غير عربى از فارس و ترك و ديلم و ناتوانى عنصر عربى در مديريت و سياست و امور نظامى، اين مركز كماهميتى نيست.... در پايان دوست دارم خواننده را براى انتخاب اين بحث توجيه كنم كه اين كار در اصل رساله دكترى من در تاريخ اسلامى از دانشگاه قاهره به سال 1953 ميلادى است؛ آن روزگار من تصميم گرفتم موضوعى برگزينم كه تحقيق جامعى به زبان عربى درباره آن نوشته نشده باشد و در محدوده تاريخ عراق در دوره اسلامى باشد؛ شايد بتوانم سهمى در تاريخ بخشى از عراق در دوره اسلامى داشته باشم. به استادانم موضوع تاريخ حمدانيان را پيشنهاد نمودم كه فقط بحثهاى پراكندهاى راجع به سيف الدوله در دست بود. اما تاريخ حمدانيان بهطور مشخص در حلب و جزيره چندان مورد اهتمام مورخان نبود <ref>مقدمه مؤلف، ج1، ص 3- 9؛ ترجمه مقدمه مؤلف، ص 3- 5</ref>. | ||
#نويسنده در بخشى از كتاب مطالبى در مورد همپيمانى حمدان با خوارج نوشته و سرانجام افزوده است: حمدانيان شيعه بودند و خارجىگرى با تشيع حمدان نمىسازد مگر آنكه در اين مورد تعصب قبيلهاى آن عصر در منطقه جزيره كار خود را كرده باشد. چنانكه مىدانيم طوايف ربيعه در ايام مساور حركت خوارج را تأييد كردند و در خونخواهى يكى از يارانش، كه حكومت او را كشته بود، ياريش نمودند. بهويژه بايد توجه داشت كه حركت خوارج خصلت قبيلهاى دارد و به تمرّد بر حكومت مركزى و تشويق گرايش استقلالى فرا مىخواند <ref>متن كتاب، ج 1، ص 62- 85؛ دولت حمدانيان، ص 37- 52</ref>. | #نويسنده در بخشى از كتاب مطالبى در مورد همپيمانى حمدان با خوارج نوشته و سرانجام افزوده است: حمدانيان شيعه بودند و خارجىگرى با تشيع حمدان نمىسازد مگر آنكه در اين مورد تعصب قبيلهاى آن عصر در منطقه جزيره كار خود را كرده باشد. چنانكه مىدانيم طوايف ربيعه در ايام مساور حركت خوارج را تأييد كردند و در خونخواهى يكى از يارانش، كه حكومت او را كشته بود، ياريش نمودند. بهويژه بايد توجه داشت كه حركت خوارج خصلت قبيلهاى دارد و به تمرّد بر حكومت مركزى و تشويق گرايش استقلالى فرا مىخواند <ref>متن كتاب، ج 1، ص 62- 85؛ دولت حمدانيان، ص 37- 52</ref>. | ||
#بر اساس پژوهش نويسنده: شهر حلب در دوره حمدانى مساجد و كاخها و زيارتگاهها و عمارات بسيارى داشت كه پيشرفت ساختمانسازى اسلامى در آن عصر را نشان مىداد. شهر حلب خصوصيتى داشت كه كمتر متأثر از بيگانه بود و همان ويژگى كنيسههاى انطاكيه در آن ديده مىشود، به همين سبب، حلب تأثير خاص در معمارى اسلامى سوريه بهطور كلى داشته است. حمدانيان براى خود كاخهاى بزرگى مىساختند و خود را در ابّهت آن مىپوشاندند، خصوصاً سيف الدوله كه پايتختش حلب، در شكوه و درخشندگى با دربار خلفا پهلو مىزد. .. به گفته [[ابن خلدون]] سيف الدوله ظواهر ساير پادشاهان اسلام را اقتباس كرد؛ همچون بر تخت نشستن و تاج مرصع بر سر نهادن <ref>متن كتاب، ج 2، ص 215- 216؛ دولت حمدانيان، ص 352</ref>. | #بر اساس پژوهش نويسنده: شهر حلب در دوره حمدانى مساجد و كاخها و زيارتگاهها و عمارات بسيارى داشت كه پيشرفت ساختمانسازى اسلامى در آن عصر را نشان مىداد. شهر حلب خصوصيتى داشت كه كمتر متأثر از بيگانه بود و همان ويژگى كنيسههاى انطاكيه در آن ديده مىشود، به همين سبب، حلب تأثير خاص در معمارى اسلامى سوريه بهطور كلى داشته است. حمدانيان براى خود كاخهاى بزرگى مىساختند و خود را در ابّهت آن مىپوشاندند، خصوصاً سيف الدوله كه پايتختش حلب، در شكوه و درخشندگى با دربار خلفا پهلو مىزد... به گفته [[ابن خلدون]] سيف الدوله ظواهر ساير پادشاهان اسلام را اقتباس كرد؛ همچون بر تخت نشستن و تاج مرصع بر سر نهادن <ref>متن كتاب، ج 2، ص 215- 216؛ دولت حمدانيان، ص 352</ref>. | ||
#بر طبق پژوهش نويسنده: كتب تاريخ ادب و ديوان شعرهاى آن عصر سرشار است از توصيف زندگى اجتماعى در عصر سيف الدوله و از مجموع اين نصوص به روشنى معلوم مىشود كه جامعه در عصر حمدانى و مشخصاً در عصر سيف الدوله يك جامعه متنعم و متمدن بوده و طبقات بالا در آن از انواع لذت و وسايل سرگرمى برخوردار بودهاند. حقيقت اين است كه سوريه وارث يك تمدن قديمى داراى سنتهاى استوار يعنى همان تمدن بيزانس بود كه به حكم تسلط سياسى بيزانس در سوريه برقرار شده بود. شهرهاى اين منطقه پر است از كنيسهها و ديرها و حمامها و حصارها و قلعهها و قصرهاى كهن و اصيل؛ و اهالى آنجا نيز مخلوطى از اجناس مختلف بودند كه بعد از فتح اسلامى تسليم خلافت شدند و با فرهنگ عربى مىزيستند. پس جامعه حمدانى تشكيل مىشد از عرب و رومى و آرامى و ارمنى و ترك و ديلم و ديگر نژادهاى بومى يا وارداتى. مجالس عيش آن عصر از مظاهر اسراف و هرزگى و تنعم محسوب مىشود. اميران حمدانى بهرغم آنكه درگير جنگهاى داخلى و خارجى بودند در كاخهايشان مجالس آبادانى داير مىكردند كه طعام و شراب با گشادهدستى و افراط در آن آورده مىشد و مطربان مشهور در آن مىخواندند و مىنواختند. مورخان آوردهاند كه. .. وقتى [[فارابی، محمد بن محمد|فارابى]] به مجلس سيف الدوله آمد امير از او پرسيد آيا طعام مىخورى؟ آيا شراب مىنوشى؟ و فيلسوف در هر دو مورد جواب داد: نه. <ref>متن كتاب، ج 2، ص 315- 316؛ دولت حمدانيان، ص 415</ref>. | #بر طبق پژوهش نويسنده: كتب تاريخ ادب و ديوان شعرهاى آن عصر سرشار است از توصيف زندگى اجتماعى در عصر سيف الدوله و از مجموع اين نصوص به روشنى معلوم مىشود كه جامعه در عصر حمدانى و مشخصاً در عصر سيف الدوله يك جامعه متنعم و متمدن بوده و طبقات بالا در آن از انواع لذت و وسايل سرگرمى برخوردار بودهاند. حقيقت اين است كه سوريه وارث يك تمدن قديمى داراى سنتهاى استوار يعنى همان تمدن بيزانس بود كه به حكم تسلط سياسى بيزانس در سوريه برقرار شده بود. شهرهاى اين منطقه پر است از كنيسهها و ديرها و حمامها و حصارها و قلعهها و قصرهاى كهن و اصيل؛ و اهالى آنجا نيز مخلوطى از اجناس مختلف بودند كه بعد از فتح اسلامى تسليم خلافت شدند و با فرهنگ عربى مىزيستند. پس جامعه حمدانى تشكيل مىشد از عرب و رومى و آرامى و ارمنى و ترك و ديلم و ديگر نژادهاى بومى يا وارداتى. مجالس عيش آن عصر از مظاهر اسراف و هرزگى و تنعم محسوب مىشود. اميران حمدانى بهرغم آنكه درگير جنگهاى داخلى و خارجى بودند در كاخهايشان مجالس آبادانى داير مىكردند كه طعام و شراب با گشادهدستى و افراط در آن آورده مىشد و مطربان مشهور در آن مىخواندند و مىنواختند. مورخان آوردهاند كه... وقتى [[فارابی، محمد بن محمد|فارابى]] به مجلس سيف الدوله آمد امير از او پرسيد آيا طعام مىخورى؟ آيا شراب مىنوشى؟ و فيلسوف در هر دو مورد جواب داد: نه. <ref>متن كتاب، ج 2، ص 315- 316؛ دولت حمدانيان، ص 415</ref>. | ||
#در پايان گفتنى است كه در گزارش محتواى كتاب حاضر به متن عربى مراجعه ولى از ترجمه فارسى جناب استاد آقاى عليرضا ذكاوتى قراگزلو با اندك تغييراتى استفاده شده و براى آنكه امكان مقابله متن و ترجمه براى آشنايى بيشتر با چگونگى ترجمه فراهم شود به هر دو كتاب ارجاع داده شده است. | #در پايان گفتنى است كه در گزارش محتواى كتاب حاضر به متن عربى مراجعه ولى از ترجمه فارسى جناب استاد آقاى عليرضا ذكاوتى قراگزلو با اندك تغييراتى استفاده شده و براى آنكه امكان مقابله متن و ترجمه براى آشنايى بيشتر با چگونگى ترجمه فراهم شود به هر دو كتاب ارجاع داده شده است. | ||
نسخهٔ ۱۰ ژانویهٔ ۲۰۱۷، ساعت ۰۹:۱۷
نام کتاب | الدوله الحمدانیه فی الموصل و حلب |
---|---|
نام های دیگر کتاب | |
پدیدآورندگان | سامر، فیصل (نويسنده) |
زبان | عربی |
کد کنگره | DS 97/3 /س2د9 |
موضوع | حمدانیان
سوریه - تاریخ - 133 - 659ق. |
ناشر | الجمهوریة العراقیة، وزارة التعليم العالي و البحث العلمي، جامعة بغداد |
مکان نشر | بغداد - عراق |
سال نشر | 1390 هـ.ق |
کد اتوماسیون | AUTOMATIONCODE16569AUTOMATIONCODE |
معرفى اجمالى
الدولة الحمدانية في الموصل و حلب تأليف فيصل سامر (1925- 1982م) به زبان عربى است كه در آن تاريخ دولت حمدانيان در شهرهاى موصل و حلب به صورت علمى بررسى شده است. اين اثر در واقع رساله دكتراى نويسنده در رشته تاريخ اسلامى بوده كه در دانشگاه قاهره به سال 1953م از آن دفاع كرده است.
ساختار
اين كتاب از دو جلد و هر جلد از سه باب به اين ترتيب تشكيل شده است: جلد اول: حمدانيان در موصل (شامل باب اول: ظهور حمدانيان، باب دوم: حمدانيان در موصل و باب سوم: تمدن حمدانيان در موصل و جزيره)؛ جلد دوم: حمدانيان در حلب (شامل: باب اول: تاريخ سياسى، باب دوم: روابط با روم و باب سوم: تمدن و فرهنگ). نويسنده پيش از طرح ابواب كتاب نيز در دو بخش مقدماتى، مباحث و مصادر كتاب را توضيح داده است.
گزارش محتوا
درباره روش و محتواى اين اثر چند نكته گفتنى است:
- نويسنده در مقدمهاش يادآور شده كه: تاريخ دولت حمدانى حدود يكصد سال ادامه دارد: از برپايى امارتشان در موصل به سال 293ق (/905 906م) تا سقوط امارتشان در حلب به سال 392ق (1001م). يعنى دولت حمدانى اواخر قرن سوم هجرى و تقريبا تمام قرن چهارم هجرى را دربرمىگيرد. بررسى دولت حمدانى از جهتى بررسى يكى از دولتهاى كوچك مستقل در اقاليمى از اقاليم دولت عباسى مىباشد و شايد اهميت آن تنها در اين نهفته نيست كه يكى از چندين دولت كوچك است كه در دوران ضعف قدرت مركزى و تباه شدن هيبت عباسيان ظاهر شد، و نه فقط از اين لحاظ كه دولت حمدانى مركز مهمى از مراكز پرتوافشانى فرهنگى و جاذبه فكرى در آن دوره درخشان تمدنى از دولت اسلامى است بلكه از آن جهت است كه دولت حمدانى از معدود دولتهاى اسلامى مستقل كوچكى بود كه به حساب خلافت عباسى برپا شد و چون سدّ استوارى در برابر يورش بيزانس (- روم شرقى) كه بيت المقدس را هدف گرفته بود ايستاد و فى الواقع در دوره سيادت عناصر غير عربى از فارس و ترك و ديلم و ناتوانى عنصر عربى در مديريت و سياست و امور نظامى، اين مركز كماهميتى نيست.... در پايان دوست دارم خواننده را براى انتخاب اين بحث توجيه كنم كه اين كار در اصل رساله دكترى من در تاريخ اسلامى از دانشگاه قاهره به سال 1953 ميلادى است؛ آن روزگار من تصميم گرفتم موضوعى برگزينم كه تحقيق جامعى به زبان عربى درباره آن نوشته نشده باشد و در محدوده تاريخ عراق در دوره اسلامى باشد؛ شايد بتوانم سهمى در تاريخ بخشى از عراق در دوره اسلامى داشته باشم. به استادانم موضوع تاريخ حمدانيان را پيشنهاد نمودم كه فقط بحثهاى پراكندهاى راجع به سيف الدوله در دست بود. اما تاريخ حمدانيان بهطور مشخص در حلب و جزيره چندان مورد اهتمام مورخان نبود [۱].
- نويسنده در بخشى از كتاب مطالبى در مورد همپيمانى حمدان با خوارج نوشته و سرانجام افزوده است: حمدانيان شيعه بودند و خارجىگرى با تشيع حمدان نمىسازد مگر آنكه در اين مورد تعصب قبيلهاى آن عصر در منطقه جزيره كار خود را كرده باشد. چنانكه مىدانيم طوايف ربيعه در ايام مساور حركت خوارج را تأييد كردند و در خونخواهى يكى از يارانش، كه حكومت او را كشته بود، ياريش نمودند. بهويژه بايد توجه داشت كه حركت خوارج خصلت قبيلهاى دارد و به تمرّد بر حكومت مركزى و تشويق گرايش استقلالى فرا مىخواند [۲].
- بر اساس پژوهش نويسنده: شهر حلب در دوره حمدانى مساجد و كاخها و زيارتگاهها و عمارات بسيارى داشت كه پيشرفت ساختمانسازى اسلامى در آن عصر را نشان مىداد. شهر حلب خصوصيتى داشت كه كمتر متأثر از بيگانه بود و همان ويژگى كنيسههاى انطاكيه در آن ديده مىشود، به همين سبب، حلب تأثير خاص در معمارى اسلامى سوريه بهطور كلى داشته است. حمدانيان براى خود كاخهاى بزرگى مىساختند و خود را در ابّهت آن مىپوشاندند، خصوصاً سيف الدوله كه پايتختش حلب، در شكوه و درخشندگى با دربار خلفا پهلو مىزد... به گفته ابن خلدون سيف الدوله ظواهر ساير پادشاهان اسلام را اقتباس كرد؛ همچون بر تخت نشستن و تاج مرصع بر سر نهادن [۳].
- بر طبق پژوهش نويسنده: كتب تاريخ ادب و ديوان شعرهاى آن عصر سرشار است از توصيف زندگى اجتماعى در عصر سيف الدوله و از مجموع اين نصوص به روشنى معلوم مىشود كه جامعه در عصر حمدانى و مشخصاً در عصر سيف الدوله يك جامعه متنعم و متمدن بوده و طبقات بالا در آن از انواع لذت و وسايل سرگرمى برخوردار بودهاند. حقيقت اين است كه سوريه وارث يك تمدن قديمى داراى سنتهاى استوار يعنى همان تمدن بيزانس بود كه به حكم تسلط سياسى بيزانس در سوريه برقرار شده بود. شهرهاى اين منطقه پر است از كنيسهها و ديرها و حمامها و حصارها و قلعهها و قصرهاى كهن و اصيل؛ و اهالى آنجا نيز مخلوطى از اجناس مختلف بودند كه بعد از فتح اسلامى تسليم خلافت شدند و با فرهنگ عربى مىزيستند. پس جامعه حمدانى تشكيل مىشد از عرب و رومى و آرامى و ارمنى و ترك و ديلم و ديگر نژادهاى بومى يا وارداتى. مجالس عيش آن عصر از مظاهر اسراف و هرزگى و تنعم محسوب مىشود. اميران حمدانى بهرغم آنكه درگير جنگهاى داخلى و خارجى بودند در كاخهايشان مجالس آبادانى داير مىكردند كه طعام و شراب با گشادهدستى و افراط در آن آورده مىشد و مطربان مشهور در آن مىخواندند و مىنواختند. مورخان آوردهاند كه... وقتى فارابى به مجلس سيف الدوله آمد امير از او پرسيد آيا طعام مىخورى؟ آيا شراب مىنوشى؟ و فيلسوف در هر دو مورد جواب داد: نه. [۴].
- در پايان گفتنى است كه در گزارش محتواى كتاب حاضر به متن عربى مراجعه ولى از ترجمه فارسى جناب استاد آقاى عليرضا ذكاوتى قراگزلو با اندك تغييراتى استفاده شده و براى آنكه امكان مقابله متن و ترجمه براى آشنايى بيشتر با چگونگى ترجمه فراهم شود به هر دو كتاب ارجاع داده شده است.
وضعيت كتاب
اين اثر دو جلدى را عليرضا ذكاوتى قراگزلو (متولد همدان 1322ش)، در يك جلد تحت عنوان دولت حمدانيان به فارسى ترجمه كرده است.
در انتهاى هر يك از جلدهاى كتاب، مصادر كتاب به تفكيك خطى و چاپى و مصادر لاتين؛ فهرست اعلام و اماكن به ترتيب حروف الفبا؛ جدول خطاها و اشتباهات؛ فهرست مطالب و دو نقشه تاريخى ارائه شده است. در جلد اول نمودار درختى حكومت حمدانيان نيز آمده است.
نويسنده، آدرس مطالب و توضيحات مفيد و گاه مفصلى را در پاورقىهاى كتاب ذكر كرده است.
پانويس
منابع مقاله
- مقدمه مؤلف و متن كتاب.
- دولت حمدانيان، فيصل سامر، ترجمه عليرضا ذكاوتى قراگزلو، قم، پژوهشگاه حوزه و دانشگاه، چاپ دوم، 1388ش.