۶۱٬۱۸۹
ویرایش
جز (جایگزینی متن - ']] ،' به ']]،') |
جز (جایگزینی متن - ' عبد ' به ' عبد') |
||
خط ۶۰: | خط ۶۰: | ||
ابن بابويه متن تفسير را مستقيما از استرآبادى دريافت نموده است. وى در آغاز كتاب فتوايى خود، [[من لايحضره الفقيه]] (ج 1، ص 3)، ضمن اشاره به اين نكته كه آنچه در اين اثر فراهم آمده از نظر خودش صحيح است، بيان داشته كه روايات كتاب را از متون معتبر و مشهور گرفته است. همو در باب تلبيه، از استرآبادى حديثى نقل كرده و در پايان گفته است كه باقى آن را در كتاب تفسير آورده است (1413، ج 2، ص 211-212). بر اين اساس، اگر [[شيخ صدوق]] خود تدوين كنندۀ تفسير نبوده، احتمالا تهذيب كنندۀ آن بوده است. مؤيد صحت اين احتمال، سخن [[نجاشی، احمد بن علی|نجاشى]] (متوفى 450؛ص 391-392) است كه در ذيل آثار [[شيخ صدوق]] به دو اثر تفسيرى، تفسير القرآن و مختصر تفسير القرآن، اشاره كرده است. شاهد ديگر بر اين نظر، ذكر روايتى با همين سند در كتاب التوحيد (ص 47) [[شيخ صدوق]] است. در آخر آن روايت نيز [[شيخ صدوق]] بيان داشته كه متن كامل حديث را در تفسيرش آورده است (-التفسير المنسوب الى الامام ابى محمد الحسن بن على العسكرى، ص 50-52). | ابن بابويه متن تفسير را مستقيما از استرآبادى دريافت نموده است. وى در آغاز كتاب فتوايى خود، [[من لايحضره الفقيه]] (ج 1، ص 3)، ضمن اشاره به اين نكته كه آنچه در اين اثر فراهم آمده از نظر خودش صحيح است، بيان داشته كه روايات كتاب را از متون معتبر و مشهور گرفته است. همو در باب تلبيه، از استرآبادى حديثى نقل كرده و در پايان گفته است كه باقى آن را در كتاب تفسير آورده است (1413، ج 2، ص 211-212). بر اين اساس، اگر [[شيخ صدوق]] خود تدوين كنندۀ تفسير نبوده، احتمالا تهذيب كنندۀ آن بوده است. مؤيد صحت اين احتمال، سخن [[نجاشی، احمد بن علی|نجاشى]] (متوفى 450؛ص 391-392) است كه در ذيل آثار [[شيخ صدوق]] به دو اثر تفسيرى، تفسير القرآن و مختصر تفسير القرآن، اشاره كرده است. شاهد ديگر بر اين نظر، ذكر روايتى با همين سند در كتاب التوحيد (ص 47) [[شيخ صدوق]] است. در آخر آن روايت نيز [[شيخ صدوق]] بيان داشته كه متن كامل حديث را در تفسيرش آورده است (-التفسير المنسوب الى الامام ابى محمد الحسن بن على العسكرى، ص 50-52). | ||
نخستين منتقد وثاقت تفسير، احمد بن حسين بن عبيد اللّه غضائرى، معروف به ابن غضائرى، بود كه در الضعفاء خود، محمد بن قاسم استرآبادى را فردى ضعيف و كذّاب معرفى كرده و دو فرد مذكور در سلسلۀ سند را-كه تفسير را، به نقل از پدرانشان، از امام حسن عسكرى روايت كردهاند-مجهول خوانده است. ابن غضائرى تفسير را «موضوع» دانسته و جاعل آن را سهل بن احمد بن | نخستين منتقد وثاقت تفسير، احمد بن حسين بن عبيد اللّه غضائرى، معروف به ابن غضائرى، بود كه در الضعفاء خود، محمد بن قاسم استرآبادى را فردى ضعيف و كذّاب معرفى كرده و دو فرد مذكور در سلسلۀ سند را-كه تفسير را، به نقل از پدرانشان، از امام حسن عسكرى روايت كردهاند-مجهول خوانده است. ابن غضائرى تفسير را «موضوع» دانسته و جاعل آن را سهل بن احمد بن عبداللّه ديباجى (متوفى 380) معرفى كرده است (علامه حلّى، ص 256-257؛آقا بزرگ طهرانى، ج 4، ص 288، پانويس). | ||
معتقدان به وثاقت متن تفسير در نقد كلام ابن غضائرى دلايلى آوردهاند، از جمله گفتهاند كه در انتساب متن كتاب الضعفاء به ابن غضائرى ترديد وجود دارد (آقا بزرگ طهرانى، ج 4، ص 288-289، پانويس، ج 10، ص 88-89) و بر اساس متن تفسير، ابن سيار و ابو يعقوب متن را بدون واسطه از امام روايت كردهاند. همچنين در تفسير تصريح شده است كه پدران اين دو بعد از مدتى سكونت در سامرا به شهر خود بازگشتند (ص 12)و در اسناد روايت كتاب ذكرى از پدران آن دو نيست (ص 9). | معتقدان به وثاقت متن تفسير در نقد كلام ابن غضائرى دلايلى آوردهاند، از جمله گفتهاند كه در انتساب متن كتاب الضعفاء به ابن غضائرى ترديد وجود دارد (آقا بزرگ طهرانى، ج 4، ص 288-289، پانويس، ج 10، ص 88-89) و بر اساس متن تفسير، ابن سيار و ابو يعقوب متن را بدون واسطه از امام روايت كردهاند. همچنين در تفسير تصريح شده است كه پدران اين دو بعد از مدتى سكونت در سامرا به شهر خود بازگشتند (ص 12)و در اسناد روايت كتاب ذكرى از پدران آن دو نيست (ص 9). | ||
خط ۷۲: | خط ۷۲: | ||
همچنين ذكر شده كه حسن بن خالد برقى تفسيرى در 120 جزء به املاى امام حسن عسكرى نگاشته است (ابن شهر آشوب، معالم العلماء، ص 34)، اما [[طوسی، محمد بن حسن|شيخ طوسى]] (متوفى 460؛ص 462) حسن بن خالد برقى را جزو كسانى دانسته كه ائمه را درك نكرده و از آنان به طور غير مستقيم روايت كردهاند. محدّث نورى (متوفى 1320؛ج 5، ص 188)، با استناد به گفتۀ ابن شهر آشوب (متوفى 588)، قاطعانه تفسير برقى را طريق ديگر روايت متن تفسير امام عسكرى دانسته است، اما مشكل پذيرش اين قول اين است كه هيچ روايتى از اين تفسير وجود ندارد كه نام برقى در آن ذكر شده باشد. همچنين آقا بزرگ طهرانى (ج 4، ص 283- 285) اشاره كرده كه مراد از عسكرى در قول ابن شهر آشوب، امام هادى عليه السلام است و حسن بن خالد نمىتواند از راويان امام حسن عسكرى باشد (قس تسترى، ج 3، ص 228). | همچنين ذكر شده كه حسن بن خالد برقى تفسيرى در 120 جزء به املاى امام حسن عسكرى نگاشته است (ابن شهر آشوب، معالم العلماء، ص 34)، اما [[طوسی، محمد بن حسن|شيخ طوسى]] (متوفى 460؛ص 462) حسن بن خالد برقى را جزو كسانى دانسته كه ائمه را درك نكرده و از آنان به طور غير مستقيم روايت كردهاند. محدّث نورى (متوفى 1320؛ج 5، ص 188)، با استناد به گفتۀ ابن شهر آشوب (متوفى 588)، قاطعانه تفسير برقى را طريق ديگر روايت متن تفسير امام عسكرى دانسته است، اما مشكل پذيرش اين قول اين است كه هيچ روايتى از اين تفسير وجود ندارد كه نام برقى در آن ذكر شده باشد. همچنين آقا بزرگ طهرانى (ج 4، ص 283- 285) اشاره كرده كه مراد از عسكرى در قول ابن شهر آشوب، امام هادى عليه السلام است و حسن بن خالد نمىتواند از راويان امام حسن عسكرى باشد (قس تسترى، ج 3، ص 228). | ||
در فهرست نسخههاى عكسى و ريز فيلمهاى كتابخانۀ سيد | در فهرست نسخههاى عكسى و ريز فيلمهاى كتابخانۀ سيد عبدالعزيز طباطبائى (متوفى بهمن 1374) در قم، سه نسخه با عنوان تفسير نگاشتۀ ابو على حسن بن خالد برقى معرفى شده است (طيار مراغى، ص 1436، 1440، 1489) ؛اما با مراجعۀ نويسندۀ مقاله و رؤيت نسخهها مشخص شد كه آنها همين تفسير منسوب به امام حسن عسكرى و با همين سلسله سند متداولاند و دليلى براى انتساب اين نسخهها به برقى، حداقل در اين نسخهها، وجود ندارد. | ||
پس از [[شيخ صدوق]]، ابو منصور احمد بن على طبرسى در كتاب احتجاج ضمن معرفى منابع خود از تفسير امام حسن عسكرى ياد كرده، اما به عدم اشتهار آن اشاره نموده و به اين دليل، سند روايت كتاب را به طور كامل آورده است (ج 1، ص 6- 8). سعيد بن هبة اللّه قطب راوندى (ج 2، ص 519-521) نيز از اين تفسير، بدون اشاره به نام آن، مطلبى نقل كرده است. | پس از [[شيخ صدوق]]، ابو منصور احمد بن على طبرسى در كتاب احتجاج ضمن معرفى منابع خود از تفسير امام حسن عسكرى ياد كرده، اما به عدم اشتهار آن اشاره نموده و به اين دليل، سند روايت كتاب را به طور كامل آورده است (ج 1، ص 6- 8). سعيد بن هبة اللّه قطب راوندى (ج 2، ص 519-521) نيز از اين تفسير، بدون اشاره به نام آن، مطلبى نقل كرده است. | ||
ابن شهر آشوب نيز از اين تفسير، با تصريح به نام آن ولى بدون ذكر سند، مطلبى آورده است (مناقب، ج 1، ص 92). | ابن شهر آشوب نيز از اين تفسير، با تصريح به نام آن ولى بدون ذكر سند، مطلبى آورده است (مناقب، ج 1، ص 92). عبدالجليل قزوينى، كه در حدود 560 كتاب نقض را مىنوشته، از جمله تفاسير مشهور امامى به تفسيرى با عنوان تفسير امام حسن عسكرى اشاره كرده، اما چون از اين تفسير مطلبى نقل نكرده است، نمىتوان به طور حتم مقصود وى را همين تفسير موجود دانست (-ص 212، 285). | ||
محقق كركى (متوفى 940) و [[شهيد ثانى]] زين الدين بن على عاملى (متوفى 965) در اجازات خود، در شمار كتبى كه اجازۀ روايت آن را دادهاند، حديثى را از اين تفسير با ذكر طريق خود به آن آوردهاند (مجلسى، ج 105، ص 77-79، 169-170). در ميان فقهاى معاصر امامى، شيخ محمد جواد بلاغى (متوفى 1352 ش) ضمن رسالهاى از نادرستى انتساب اين تفسير به امام حسن عسكرى عليه السلام سخن گفته و متن را مجعول دانسته است (-استادى، ص 161-184). آيت اللّه خوئى (ج 12، ص 147) و شيخ محمد تقى تسترى (ج 7، ص 558) نيز با او هم رأىاند. با اين حال، مطالبى در اين تفسير وجود دارد كه معمولا فقها آن را پذيرفتهاند. براى نمونه مىتوان به حديث مشهور در بيان اوصاف فقهايى كه مىتوان از آنها تقليد كرد اشاره نمود (التفسير المنسوب الى الامام ابى محمد الحسن بن على العسكرى، ص 300؛نيز طباطبائى يزدى، ج 1، ص 9-10، باب التقليد، مسئلۀ 22 و شروح اين كتاب ذيل همان مسئله). گزارش تقريبا كاملى از اقوال علماى اماميه دربارۀ اين تفسير را استادى (ص 186-215) آورده است. | محقق كركى (متوفى 940) و [[شهيد ثانى]] زين الدين بن على عاملى (متوفى 965) در اجازات خود، در شمار كتبى كه اجازۀ روايت آن را دادهاند، حديثى را از اين تفسير با ذكر طريق خود به آن آوردهاند (مجلسى، ج 105، ص 77-79، 169-170). در ميان فقهاى معاصر امامى، شيخ محمد جواد بلاغى (متوفى 1352 ش) ضمن رسالهاى از نادرستى انتساب اين تفسير به امام حسن عسكرى عليه السلام سخن گفته و متن را مجعول دانسته است (-استادى، ص 161-184). آيت اللّه خوئى (ج 12، ص 147) و شيخ محمد تقى تسترى (ج 7، ص 558) نيز با او هم رأىاند. با اين حال، مطالبى در اين تفسير وجود دارد كه معمولا فقها آن را پذيرفتهاند. براى نمونه مىتوان به حديث مشهور در بيان اوصاف فقهايى كه مىتوان از آنها تقليد كرد اشاره نمود (التفسير المنسوب الى الامام ابى محمد الحسن بن على العسكرى، ص 300؛نيز طباطبائى يزدى، ج 1، ص 9-10، باب التقليد، مسئلۀ 22 و شروح اين كتاب ذيل همان مسئله). گزارش تقريبا كاملى از اقوال علماى اماميه دربارۀ اين تفسير را استادى (ص 186-215) آورده است. | ||
خط ۸۹: | خط ۸۹: | ||
آقا بزرگ طهرانى؛ابن بابويه، الامالى، قم 1417؛همو، التوحيد، چاپ هاشم حسينى طهرانى، قم[؟ 1357 ش]؛همو، معانى الاخبار، چاپ على اكبر غفارى، قم 1361 ش؛همو، [[من لايحضره الفقيه]]، قم 1413؛[[ابن جوزی، عبدالرحمن بن علی|ابن جوزى]]، المنتظم فى تاريخ الملوك و الامم، چاپ محمد | آقا بزرگ طهرانى؛ابن بابويه، الامالى، قم 1417؛همو، التوحيد، چاپ هاشم حسينى طهرانى، قم[؟ 1357 ش]؛همو، معانى الاخبار، چاپ على اكبر غفارى، قم 1361 ش؛همو، [[من لايحضره الفقيه]]، قم 1413؛[[ابن جوزی، عبدالرحمن بن علی|ابن جوزى]]، المنتظم فى تاريخ الملوك و الامم، چاپ محمد عبدالقادر عطا و مصطفى عبدالقادر عطا، بيروت 1992/1412؛ ابن شهر آشوب، معالم العلماء، نجف 1961/1380؛همو، مناقب آل ابى طالب، چاپ هاشم رسولى محلاتى، قم[بىتا. ]؛رضا استادى، رسالة اخرى حول التفسير المنسوب الى الامام العسكرى عليه السلام در الرسائل الاربعة عشرة، چاپ رضا استادى، قم: مؤسسة النشر الاسلامى، 1415؛محمد حسن بكائى، كتابنامۀ بزرگ قرآن كريم، تهران 1374 ش-؛تسترى؛حسن بن على (ع)، امام يازدهم، التفسير المنسوب الى الامام ابى محمد الحسن بن على العسكرى، چاپ محمد باقر ابطحى، قم 1409؛[[خطيب بغدادى]]؛خوئى؛سعيد رضوى، «نگاهى به تفسير منسوب به امام حسن عسكرى عليه السلام»، فصلنامۀ پژوهشهاى قرآنى، ش 5-6 (بهار و تابستان 1375) ؛[[سزگین، فؤاد|فؤاد سزگين]]، تاريخ التراث العربى، ج 1، جزء 1، نقله الى العربية محمود فهمى حجازى، رياض 1983/1403؛محمد كاظم بن عبدالعظيم طباطبائى يزدى، العروة الوثقى، بيروت 1409؛احمد بن على طبرسى، الاحتجاج، چاپ ابراهيم بهارى و محمد هادى به، قم 1413؛محمد بن حسن طوسى، رجال الطوسى، نجف 1961/1380؛محمود طيار مراغى، «فهرست نسخههاى عكسى و ميكروفيلمهاى كتابخانۀ محقق طباطبائى»، در المحقق الطباطبائى فى ذكراه السنوية الاولى، ج 3، قم: آل البيت، 1417؛ عبدالجليل قزوينى، نقض، چاپ جلال الدين محدّث ارموى، تهران 1358 ش؛حسن بن يوسف علامه حلّى، رجال العلامة الحلّى، چاپ محمد صادق بحر العلوم، نجف 1961/1381، چاپ افست قم 1402؛ سعيد بن هبة اللّه قطب راوندى، الخرائج و الجرائح، قم 1409؛مجلسى؛ احمد بن على [[نجاشی، احمد بن علی|نجاشى]]، فهرست اسماء مصنّفى الشيعة المشتهر ب رجال ال[[نجاشی، احمد بن علی|نجاشى]]، چاپ موسى شبيرى زنجانى، قم 1407؛حسين بن محمد تقى نورى، خاتمة [[مستدرك الوسائل و مستنبط المسائل|مستدرك الوسائل]]، قم 1415-1420. | ||
ویرایش