ویلیام در گذر زمان: شکسپیر چگونه شکسپیر شد؟: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
(صفحه‌ای تازه حاوی «{{جعبه اطلاعات کتاب | تصویر =NURویلیام در گذر زمانJ1.jpg | عنوان =ویلیام در گذر زمان: شکسپیر چگونه شکسپیر شد؟ | عنوان‌های دیگر = |پدیدآورندگان | پدیدآوران = گرین‌بلت، استیون (نویسنده) مهدی‌پور، علیرضا (مترجم) |زبان | زبان = | کد کنگره =‏ | موضوع = |ن...» ایجاد کرد)
 
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۲۶: خط ۲۶:
| پیش از =
| پیش از =
}}
}}
'''ویلیام در گذر زمان: شکسپیر چگونه شکسپیر شد؟''' تألیف استیون گرین‌بلت، ترجمه علیرضا مهدی‌پور؛ کتاب از دوازده فصل تشکیل شده است و هر یک از فصول، به یکی از برهه‌های مهم زندگی ویلیام شکسپیر اختصاص دارد؛ از جمله در دو فصل ابتدایی که عناوین «صحنه‌های آغازین» و «رویای اعاده و بازیابی» را بر خود دارند، سال‌های نخست زندگی شکسپیر بررسی شده و در فصول پایانیِ اثر، فصول پایانی زندگیِ سوژۀ کتاب روایت شده است.
'''ویلیام در گذر زمان: شکسپیر چگونه شکسپیر شد؟''' تألیف [[گرین‌بلت، استیون|استیون گرین‌بلت]]، ترجمه [[مهدی‌پور، علیرضا|علیرضا مهدی‌پور]]؛ کتاب از دوازده فصل تشکیل شده است و هر یک از فصول، به یکی از برهه‌های مهم زندگی ویلیام شکسپیر اختصاص دارد؛ از جمله در دو فصل ابتدایی که عناوین «صحنه‌های آغازین» و «رویای اعاده و بازیابی» را بر خود دارند، سال‌های نخست زندگی [[شکسپیر]] بررسی شده و در فصول پایانیِ اثر، فصول پایانی زندگیِ سوژۀ کتاب روایت شده است.


==ساختار==
==ساختار==
خط ۳۲: خط ۳۲:


==گزارش محتوا==
==گزارش محتوا==
در اواخر دههٔ ۱۵۸۰ میلادی مرد جوانی، بدون استقلال مالی، بدون داشتن ارتباطات خانوادگی قوی و تحصیلات دانشگاهی، از یک شهرستان کوچک به لندن نقل‌مکان می‌کند و در کوتاه زمان، بزرگ‌ترین نمایشنامه‌نویس دوران خود و بلکه کل روزگار می‌شود. آثارش را خاص و عام می‌پسندند، از نخبگان شهری گرفته تا روستاییانی که برای نخستین بار به تماشاخانه می‌روند. تماشاگران را به خنده و گریه وامی‌دارد، سیاست را به شعر بدل می‌کند و بی‌پروا، لودگی‌های عامیانه را با باریک‌بینی عالمانه درهم می‌آمیزد. با ژرفای یکسانی در زندگی خصوصی شاهان و گدایان رسوخ می‌کند. یک جا به نظر می‌رسد که حقوق خوانده، جای دیگر الهیات، و جایی دیگر تاریخ. درحالی‌که هم‌زمان، بی‌آنکه زور بزند، ادای لهجهٔ دهاتی‌های زمخت و نتراشیده را درمی‌آورد و از قصه‌های پیرزنان بهره می‌برد. این‌همه دستاورد را چگونه می‌توان توضیح داد؟ شکسپیر چگونه شکسپیر شد؟
در اواخر دههٔ ۱۵۸۰ میلادی مرد جوانی، بدون استقلال مالی، بدون داشتن ارتباطات خانوادگی قوی و تحصیلات دانشگاهی، از یک شهرستان کوچک به لندن نقل‌مکان می‌کند و در کوتاه زمان، بزرگ‌ترین نمایشنامه‌نویس دوران خود و بلکه کل روزگار می‌شود. آثارش را خاص و عام می‌پسندند، از نخبگان شهری گرفته تا روستاییانی که برای نخستین بار به تماشاخانه می‌روند. تماشاگران را به خنده و گریه وامی‌دارد، سیاست را به شعر بدل می‌کند و بی‌پروا، لودگی‌های عامیانه را با باریک‌بینی عالمانه درهم می‌آمیزد. با ژرفای یکسانی در زندگی خصوصی شاهان و گدایان رسوخ می‌کند. یک جا به نظر می‌رسد که حقوق خوانده، جای دیگر الهیات، و جایی دیگر تاریخ. درحالی‌که هم‌زمان، بی‌آنکه زور بزند، ادای لهجهٔ دهاتی‌های زمخت و نتراشیده را درمی‌آورد و از قصه‌های پیرزنان بهره می‌برد. این‌همه دستاورد را چگونه می‌توان توضیح داد؟ [[شکسپیر]] چگونه شکسپیر شد؟


او در دنیایی بزرگ شده بود که کشتزارها درست از انتهای خیابان آغاز می‌شدند یا حداکثر در فاصلهٔ چند دقیقه پیاده‌روی بودند. اکنون اطراف او، تا کیلومترها آن‌سوی دیوارهای فروریختهٔ لندن، مستغلات، انبارها، باغچه‌های سبزیجات، کارگاه‌ها، کارخانه‌های اسلحه‌سازی، کوره‌های آجرپزی، و آسیاب‌های بادی بودند، همراه با خندق‌های متعفن و انباشت زباله. نخستین باری بود که شکسپیر با حومه‌های شهر آشنا شد، نخستین باری که حسرت دشت‌های باز را تجربه کرد. اهالی لندن نیز دوست داشتند که در دشت و دمن قدم بزنند و هوای تازه بخورند. این لذت آشنای روستایی با باور گسترده به اینکه طاعون از طریق هوا شیوع پیدا می‌کند و با نفس‌های آلوده سرایت می‌کند، تشدید شد. ساکنین شهر با استنشاق گل‌های خوشبو یا با پر کردن میخک خشک‌شده در منخرینشان از خیابان‌های شلوغ و متعفن عبور می‌کردند. در اتاق‌هایشان شمع‌های معطر و عود روشن می‌کردند تا بوی بد طاعون‌زای شهر را دور کنند. هوای پاک بیرون شهر به معنای واقعی حیات‌بخش تلقی می‌شد. ازاین‌رو در دوره‌های شیوع طاعون، آنها که استطاعت داشتند از شهر بیرون می‌زدند و اشتیاق همگان به گشت‌وگذار در کشتزارها به همین دلیل بود.
او در دنیایی بزرگ شده بود که کشتزارها درست از انتهای خیابان آغاز می‌شدند یا حداکثر در فاصلهٔ چند دقیقه پیاده‌روی بودند. اکنون اطراف او، تا کیلومترها آن‌سوی دیوارهای فروریختهٔ لندن، مستغلات، انبارها، باغچه‌های سبزیجات، کارگاه‌ها، کارخانه‌های اسلحه‌سازی، کوره‌های آجرپزی، و آسیاب‌های بادی بودند، همراه با خندق‌های متعفن و انباشت زباله. نخستین باری بود که شکسپیر با حومه‌های شهر آشنا شد، نخستین باری که حسرت دشت‌های باز را تجربه کرد. اهالی لندن نیز دوست داشتند که در دشت و دمن قدم بزنند و هوای تازه بخورند. این لذت آشنای روستایی با باور گسترده به اینکه طاعون از طریق هوا شیوع پیدا می‌کند و با نفس‌های آلوده سرایت می‌کند، تشدید شد. ساکنین شهر با استنشاق گل‌های خوشبو یا با پر کردن میخک خشک‌شده در منخرینشان از خیابان‌های شلوغ و متعفن عبور می‌کردند. در اتاق‌هایشان شمع‌های معطر و عود روشن می‌کردند تا بوی بد طاعون‌زای شهر را دور کنند. هوای پاک بیرون شهر به معنای واقعی حیات‌بخش تلقی می‌شد. ازاین‌رو در دوره‌های شیوع طاعون، آنها که استطاعت داشتند از شهر بیرون می‌زدند و اشتیاق همگان به گشت‌وگذار در کشتزارها به همین دلیل بود.


این کتاب، اثری درخشان و خواندنی ا‌ست که در آن زندگی یکی از بزرگ‌ترین نوابغ جهان ادبیات روایت شده است. استیون گرین بلت (Stephen Greenblatt) در این اثر تحسین‌شده، زندگی ویلیام شکسپیر را بر مبنای قابل‌اتکاترین منابع موجود به تصویر کشیده است. با خواندن این کتاب، سیمای نویسنده‌ای پیش چشمان ظهور می‌یابد که با متون نمایشی و اشعار تغزلی خویش، از غرب تا شرق عالم را مفتون و شیدای قلم خود نمود؛ نمایش‌نامه‌نویسی که واژۀ «نابغه» در توصیف او نارسا و ناکافی به نظر می‌رسد؛ نویسنده‌ای که در عین تسلط بر فنون نمایش‌نامه‌نویسی و اجرا، صاحب جهان‌بینی و بینشی خارق‌العاده نیز بود؛ چنان‌که می‌توان وی را در زمرۀ حُکمای مغرب‌زمین به شمار آورد. کتاب ویلیام در گذر ایام هم سیر نویسندگی شکسپیر را بررسی می‌کند و هم خواننده را بینش ژرف و پیچیدۀ او آشنا می‌سازد.
این کتاب، اثری درخشان و خواندنی ا‌ست که در آن زندگی یکی از بزرگ‌ترین نوابغ جهان ادبیات روایت شده است. [[گرین‌بلت، استیون|استیون گرین بلت]] (Stephen Greenblatt) در این اثر تحسین‌شده، زندگی [[ویلیام شکسپیر]] را بر مبنای قابل‌اتکاترین منابع موجود به تصویر کشیده است. با خواندن این کتاب، سیمای نویسنده‌ای پیش چشمان ظهور می‌یابد که با متون نمایشی و اشعار تغزلی خویش، از غرب تا شرق عالم را مفتون و شیدای قلم خود نمود؛ نمایش‌نامه‌نویسی که واژۀ «نابغه» در توصیف او نارسا و ناکافی به نظر می‌رسد؛ نویسنده‌ای که در عین تسلط بر فنون نمایش‌نامه‌نویسی و اجرا، صاحب جهان‌بینی و بینشی خارق‌العاده نیز بود؛ چنان‌که می‌توان وی را در زمرۀ حُکمای مغرب‌زمین به شمار آورد. کتاب ویلیام در گذر ایام هم سیر نویسندگی شکسپیر را بررسی می‌کند و هم خواننده را بینش ژرف و پیچیدۀ او آشنا می‌سازد.


شکسپیر در عصری خطیر و حادثه‌خیز می‌زیست؛ عصری که در آن استیلای ایده‌ها و آرمان‌های اومانیستی بر فضای فکری و فرهنگی اروپا به مرور آغاز می‌شد؛ عصر جنگ‌های بی‌پایان در اروپا و خصوصاً در انگلستانِ دورۀ الیزابت و البته، عصر ظهور ادبیاتی نوین که آثار خود ویلیام شکسپیر بهترین نمونه‌های آن به شمار می‌روند.
شکسپیر در عصری خطیر و حادثه‌خیز می‌زیست؛ عصری که در آن استیلای ایده‌ها و آرمان‌های اومانیستی بر فضای فکری و فرهنگی اروپا به مرور آغاز می‌شد؛ عصر جنگ‌های بی‌پایان در اروپا و خصوصاً در انگلستانِ دورۀ الیزابت و البته، عصر ظهور ادبیاتی نوین که آثار خود ویلیام شکسپیر بهترین نمونه‌های آن به شمار می‌روند.