آیرونی: سیر مفهوم آیرونی در فلسفه از افلاطون تا نیچه، دریدا، دومان و دلوز: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
(صفحه‌ای تازه حاوی «{{جعبه اطلاعات کتاب | تصویر =NURآیرونیJ1.jpg | عنوان =آیرونی: سیر مفهوم آیرونی در فلسفه از افلاطون تا نیچه، دریدا، دومان و دلوز | عنوان‌های دیگر = |پدیدآورندگان | پدیدآوران = کولبرگ، کلر (نویسنده) بشیری، سینا (مترجم) |زبان | زبان = | کد کنگره =‏ | موض...» ایجاد کرد)
 
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۲۶: خط ۲۶:
| پیش از =
| پیش از =
}}
}}
'''آیرونی: سیر مفهوم آیرونی در فلسفه از افلاطون تا نیچه، دریدا، دومان و دلوز''' تألیف کلر کولبرگ، مترجم سینا بشیری؛ کولبرگ در این کتاب به فلسفۀ آیرونی و کارکردهای این تمهید ادبی در فلسفه، ادبیات و سیاست می‌پرازد.
'''آیرونی: سیر مفهوم آیرونی در فلسفه از افلاطون تا نیچه، دریدا، دومان و دلوز''' تألیف [[کولبرگ، کلر|کلر کولبرگ]]، مترجم [[بشیری، سینا|سینا بشیری]]؛ [[کولبرگ، کلر|کولبرگ]] در این کتاب به فلسفۀ آیرونی و کارکردهای این تمهید ادبی در فلسفه، ادبیات و سیاست می‌پرازد.
==ساختار==
==ساختار==
کتاب از هشت بخش تشکیل شده که عبارتند از:
کتاب از هشت بخش تشکیل شده که عبارتند از:
خط ۴۲: خط ۴۲:
امروزه هیچ‌چیز معنایی صریح ندارد. بافت تاریخی ما عمیقاً آیرونیک است. ما در جهانی از نقل قول، التقاط، وانمود و بدبینی زندگی می‌کنیم؛ یک آیرونی کلی و فراگیر. آیرونی به دلیل سادگی تعریفش به طرز عجیبی تعریف‌ناپذیر است؛ بنابراین باید معضل آیرونی را بشناسیم. اگر فقط متن را در اختیار داریم، چگونه می‌توان معنایی دیگر یا معنایی آیرونیک داشت؟ مگر مراد از معناداربودن این نیست که مفهومی یا عمقی در متن هست که در مقابل سطح آن قرار می‌گیرد؟ و اگر این معنای دیگر وجود دارد و ما فقط این معنا را از طریق آنچه به‌صراحت گفته می‌شود می‌دانیم، ماهیت و موقعیت این معنا چیست؟ آیرونی نه به دست می‌آید و نه می‌توان بر آن غلبه کرد. همیشه یک آیرونی خاص وجود دارد، همیشه مخمصه‌ای در مورد فاصلۀ بین وجود فرد و معنایش، هم برای خودش و هم برای دیگران وجود دارد.
امروزه هیچ‌چیز معنایی صریح ندارد. بافت تاریخی ما عمیقاً آیرونیک است. ما در جهانی از نقل قول، التقاط، وانمود و بدبینی زندگی می‌کنیم؛ یک آیرونی کلی و فراگیر. آیرونی به دلیل سادگی تعریفش به طرز عجیبی تعریف‌ناپذیر است؛ بنابراین باید معضل آیرونی را بشناسیم. اگر فقط متن را در اختیار داریم، چگونه می‌توان معنایی دیگر یا معنایی آیرونیک داشت؟ مگر مراد از معناداربودن این نیست که مفهومی یا عمقی در متن هست که در مقابل سطح آن قرار می‌گیرد؟ و اگر این معنای دیگر وجود دارد و ما فقط این معنا را از طریق آنچه به‌صراحت گفته می‌شود می‌دانیم، ماهیت و موقعیت این معنا چیست؟ آیرونی نه به دست می‌آید و نه می‌توان بر آن غلبه کرد. همیشه یک آیرونی خاص وجود دارد، همیشه مخمصه‌ای در مورد فاصلۀ بین وجود فرد و معنایش، هم برای خودش و هم برای دیگران وجود دارد.


کولبرگ در این کتاب به فلسفۀ آیرونی و کارکردهای این تمهید ادبی در فلسفه، ادبیات و سیاست می‌پرازد. تبیین کولبرگ از آیرونی بیش از آنکه بر خصلت ادبی، بلاغی و سنتی آن تمرکز داشته باشد، به نقش آن در شکل‌گیری اندیشه توجه دارد. درواقع وجه تمایز این کتاب با دیگر آثار مشابه دربارۀ آیرونی، در تبیین روایی منسجمی است که با تعریف آیرونی سقراطی و آیرونی بلاغی در آثار افلاطون و سیسرون آغاز می‌کند و سپس به آیرونی رمانتیک و مدرن می‌رسد؛ اما بخش اساسی‌تر آن به شرح آیرونی از منظر متفکران قرن بیستم چون دریدا، دومان دلوز ـ گاتاری و جان سرل می‌پردازد. نظریات این روشنفکران تلفیقی از سنت و مدرنیته را با تأکید بر اهمیت مفهوم طنز در تقابل با آیرونی سنتی و رمانتیک ارائه می‌دهد که درنهایت در جهان پسامدرن به بازتعریف آیرونی از منظر پساساختارگرایی، پسااستعماری و فمینیستی ختم می‌شود.<ref> [https://literaturelib.com/books/7389 ر.ک: کتابخانه تخصصی ادبیات] </ref>
[[کولبرگ، کلر|کولبرگ]] در این کتاب به فلسفۀ آیرونی و کارکردهای این تمهید ادبی در فلسفه، ادبیات و سیاست می‌پرازد. تبیین [[کولبرگ، کلر|کولبرگ]] از آیرونی بیش از آنکه بر خصلت ادبی، بلاغی و سنتی آن تمرکز داشته باشد، به نقش آن در شکل‌گیری اندیشه توجه دارد. درواقع وجه تمایز این کتاب با دیگر آثار مشابه دربارۀ آیرونی، در تبیین روایی منسجمی است که با تعریف آیرونی سقراطی و آیرونی بلاغی در آثار [[افلاطون]] و سیسرون آغاز می‌کند و سپس به آیرونی رمانتیک و مدرن می‌رسد؛ اما بخش اساسی‌تر آن به شرح آیرونی از منظر متفکران قرن بیستم چون دریدا، دومان دلوز ـ گاتاری و جان سرل می‌پردازد. نظریات این روشنفکران تلفیقی از سنت و مدرنیته را با تأکید بر اهمیت مفهوم طنز در تقابل با آیرونی سنتی و رمانتیک ارائه می‌دهد که درنهایت در جهان پسامدرن به بازتعریف آیرونی از منظر پساساختارگرایی، پسااستعماری و فمینیستی ختم می‌شود.<ref> [https://literaturelib.com/books/7389 ر.ک: کتابخانه تخصصی ادبیات] </ref>


==پانويس ==
==پانويس ==