احوص‌، عبدالله‌ بن‌ محمد: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۶۳: خط ۶۳:


منابع‌ کهن‌ درباره شخصيت‌ و زندگى‌ احوص‌ به‌ نقل‌ رواياتى‌ اندک‌ بسنده‌ کرده‌اند.  
منابع‌ کهن‌ درباره شخصيت‌ و زندگى‌ احوص‌ به‌ نقل‌ رواياتى‌ اندک‌ بسنده‌ کرده‌اند.  
در سده 3ق‌، زبير بن‌ بکار و على‌ بن‌ محمد بن‌ بسام‌ اخبار وی را در دو اثر جداگانه‌ گرد آورده‌ بوده‌اند که‌ متأسفانه‌ اينک‌ هر دو اثر از دست‌ رفته‌اند. امروزه‌ بيشترين‌ آگاهى‌ ما درباره زندگى‌ وی، از رواياتى‌ که‌ در اغانى‌ گرد آمده‌، به‌دست‌ مى‌آيد و مسلماً همه اين‌ روايت‌ها صحت‌ تاريخى‌ ندارند و بيشتر آن‌ها به‌ خصوص‌ افسانه‌های عاشقانه وی را راويان‌ در سده‌های 2 و 3ق‌، شاخ‌ و برگها افزودند، چندانکه‌ برخى‌ از آن‌ها را خود راويان‌ نخستين‌ نيز ساختگى‌ خوانده‌اند.
 
در سده 3ق‌، زبير بن‌ بکار و على‌ بن‌ محمد بن‌ بسام‌ اخبار وی را در دو اثر جداگانه‌ گرد آورده‌ بوده‌اند که‌ متأسفانه‌ اينک‌ هر دو اثر از دست‌ رفته‌اند. امروزه‌ بيشترين‌ آگاهى‌ ما درباره زندگى‌ وی، از رواياتى‌ که‌ در [[الأغاني|اغانى‌]] گرد آمده‌، به‌دست‌ مى‌آيد و مسلماً همه اين‌ روايت‌ها صحت‌ تاريخى‌ ندارند و بيشتر آن‌ها به‌ خصوص‌ افسانه‌های عاشقانه وی را راويان‌ در سده‌های 2 و 3ق‌، شاخ‌ و برگها افزودند، چندانکه‌ برخى‌ از آن‌ها را خود راويان‌ نخستين‌ نيز ساختگى‌ خوانده‌اند.
 




خط ۹۰: خط ۹۲:


از روزگار يزيد تا حدود سال‌ 65ق‌ اطلاعى‌ از وی در دست‌ نيست‌. براساس‌ قصايدی که‌ در مدح‌ عبدالعزيز بن‌ مروان‌ (حک 65 - 85ق‌) حاکم‌ مصر سروده‌، به‌ حدس‌ مى‌توان‌ گفت‌ شاعر در اين‌ روزگار که‌ مقارن‌ با حکومت‌ عبدالملک‌ بن‌ مروان‌ (65 - 86ق‌) بوده‌، در دستگاه‌ عبدالعزيز به‌ سر مى‌برده‌ است‌.
از روزگار يزيد تا حدود سال‌ 65ق‌ اطلاعى‌ از وی در دست‌ نيست‌. براساس‌ قصايدی که‌ در مدح‌ عبدالعزيز بن‌ مروان‌ (حک 65 - 85ق‌) حاکم‌ مصر سروده‌، به‌ حدس‌ مى‌توان‌ گفت‌ شاعر در اين‌ روزگار که‌ مقارن‌ با حکومت‌ عبدالملک‌ بن‌ مروان‌ (65 - 86ق‌) بوده‌، در دستگاه‌ عبدالعزيز به‌ سر مى‌برده‌ است‌.
احوص‌ با فرزندان‌ عبدالعزيز به‌ ويژه‌ ابوبکر نيز روابطى‌ نزديک‌ داشته‌، و از پاداش‌های آنان‌ بارها بهره‌مند شده‌ است‌.
احوص‌ با فرزندان‌ عبدالعزيز به‌ ويژه‌ ابوبکر نيز روابطى‌ نزديک‌ داشته‌، و از پاداش‌های آنان‌ بارها بهره‌مند شده‌ است‌.




خط ۱۱۰: خط ۱۱۴:
با توجه‌ به‌ روايت‌ ابن‌ سلام‌، وی مى‌بايست‌ در تمام‌ دوران‌ حکومت‌ عمر بن‌ عبدالعزيز (99 -101ق‌) در تبعيد بوده‌ باشد؛ حال‌ آنکه‌ دست‌ کم‌ دو روايت‌ درباره ديدار وی با عمر بن‌ عبدالعزيز در منابع‌ آمده‌ است‌.
با توجه‌ به‌ روايت‌ ابن‌ سلام‌، وی مى‌بايست‌ در تمام‌ دوران‌ حکومت‌ عمر بن‌ عبدالعزيز (99 -101ق‌) در تبعيد بوده‌ باشد؛ حال‌ آنکه‌ دست‌ کم‌ دو روايت‌ درباره ديدار وی با عمر بن‌ عبدالعزيز در منابع‌ آمده‌ است‌.
به‌ گفته ابوالفرج‌، يک‌ بار احوص‌ به‌ همراه‌ کثير و نصيب‌، به‌ دربار عمر بن‌ عبدالعزيز رفت‌ و عمر که‌ چندان‌ توجهى‌ به‌ شاعران‌ نداشت‌، آنان‌ را به‌ حضور نپذيرفت‌ تا سرانجام‌ پس‌ از 4 ماه‌ انتظار، به‌ پايمردی مسلمه بن‌ عبدالملک‌ به‌ حضور خليفه‌ رسيدند و مدايح‌ خود را به‌ او تقديم‌ داشتند، اما خليفه‌ از آنان‌ استقبال‌ چندانى‌ نکرد و با اين‌ حال‌ به‌ هر کدام‌ پاداشى‌ در خور داد.
به‌ گفته ابوالفرج‌، يک‌ بار احوص‌ به‌ همراه‌ کثير و نصيب‌، به‌ دربار عمر بن‌ عبدالعزيز رفت‌ و عمر که‌ چندان‌ توجهى‌ به‌ شاعران‌ نداشت‌، آنان‌ را به‌ حضور نپذيرفت‌ تا سرانجام‌ پس‌ از 4 ماه‌ انتظار، به‌ پايمردی مسلمه بن‌ عبدالملک‌ به‌ حضور خليفه‌ رسيدند و مدايح‌ خود را به‌ او تقديم‌ داشتند، اما خليفه‌ از آنان‌ استقبال‌ چندانى‌ نکرد و با اين‌ حال‌ به‌ هر کدام‌ پاداشى‌ در خور داد.
در روايت‌ ديگری آمده‌ است‌ که‌ چون‌ عمر بن‌ عبدالعزيز به‌ حکومت‌ رسيد، به‌ والى‌ مدينه‌ نوشت‌ تا عمر بن‌ ابى‌ ربيعه‌ و احوص‌ را نزد وی روانه‌ کند تا به‌ جرم‌ تبه‌کاري‌ها و ماجراهای عاشقانه فساد انگيزشان‌ مجازات‌ شوند و چون‌ آن‌ دو را نزد وی آوردند، بى‌ درنگ‌ احوص‌ را به‌ دهلک‌ تبعيد کرد و ميانجيگری انصار نيز سودی نبخشيد.
در روايت‌ ديگری آمده‌ است‌ که‌ چون‌ عمر بن‌ عبدالعزيز به‌ حکومت‌ رسيد، به‌ والى‌ مدينه‌ نوشت‌ تا عمر بن‌ ابى‌ ربيعه‌ و احوص‌ را نزد وی روانه‌ کند تا به‌ جرم‌ تبه‌کاري‌ها و ماجراهای عاشقانه فساد انگيزشان‌ مجازات‌ شوند و چون‌ آن‌ دو را نزد وی آوردند، بى‌ درنگ‌ احوص‌ را به‌ دهلک‌ تبعيد کرد و ميانجيگری انصار نيز سودی نبخشيد.
البته‌ مى‌دانيم‌ که‌ عمر بن‌ ابى‌ ربيعه‌ به‌ روايتى‌ 6 سال‌ قبل‌ از خلافت‌ عمر بن‌ عبدالعزيز، يعنى‌ در 93ق‌ وفات‌ يافته‌ است‌. با اين‌ حال‌ برخى‌ تبعيد احوص‌ را به‌ دست‌ عمر بن‌ عبدالعزيز درست‌تر دانسته‌اند. احوص‌ در سرزنش‌ عمر بن‌ عبدالعزيز نيز اشعاری سروده‌ است‌. برخى‌ از مدايحى‌ که‌ شاعر به‌ وی تقديم‌ داشته‌، مربوط به‌ زمانى‌ است‌ که‌ عمر حاکم‌ مدينه‌ بوده‌ است‌ (86 -93ق‌) و در آن‌ هنگام‌ ظاهراً با عمر روابطى‌ صميمانه‌تر داشته‌، و از پاداش‌های او بهره‌مند مى‌شده‌ است‌.
البته‌ مى‌دانيم‌ که‌ عمر بن‌ ابى‌ ربيعه‌ به‌ روايتى‌ 6 سال‌ قبل‌ از خلافت‌ عمر بن‌ عبدالعزيز، يعنى‌ در 93ق‌ وفات‌ يافته‌ است‌. با اين‌ حال‌ برخى‌ تبعيد احوص‌ را به‌ دست‌ عمر بن‌ عبدالعزيز درست‌تر دانسته‌اند. احوص‌ در سرزنش‌ عمر بن‌ عبدالعزيز نيز اشعاری سروده‌ است‌. برخى‌ از مدايحى‌ که‌ شاعر به‌ وی تقديم‌ داشته‌، مربوط به‌ زمانى‌ است‌ که‌ عمر حاکم‌ مدينه‌ بوده‌ است‌ (86 -93ق‌) و در آن‌ هنگام‌ ظاهراً با عمر روابطى‌ صميمانه‌تر داشته‌، و از پاداش‌های او بهره‌مند مى‌شده‌ است‌.




خط ۱۲۶: خط ۱۳۲:
ظاهراً با پايان‌ يافتن‌ حکومت‌ يزيد (105ق‌)، زندگى‌ احوص‌ نيز پايان‌ يافته‌ است‌ و پس‌ از اين‌ تاريخ‌ در هيچ‌ يک‌ از منابع‌، رد پايى‌ از وی نمى‌توان‌ يافت‌. تنها در روايتى‌ از بلاذری اشاره‌ شده‌ که‌ وی خلافت‌ هشام‌ بن‌ عبدالملک‌ (105- 125ق‌) را نيز درک‌ کرده‌ است‌.  
ظاهراً با پايان‌ يافتن‌ حکومت‌ يزيد (105ق‌)، زندگى‌ احوص‌ نيز پايان‌ يافته‌ است‌ و پس‌ از اين‌ تاريخ‌ در هيچ‌ يک‌ از منابع‌، رد پايى‌ از وی نمى‌توان‌ يافت‌. تنها در روايتى‌ از بلاذری اشاره‌ شده‌ که‌ وی خلافت‌ هشام‌ بن‌ عبدالملک‌ (105- 125ق‌) را نيز درک‌ کرده‌ است‌.  
صفدی وفات‌ وی را در حدود سال‌ 110ق‌، و ابن‌ شاکر در فوات‌ الوفيات‌ در 105ق‌ و در عيون‌ التواريخ‌ در 107ق‌ دانسته‌ است‌.
صفدی وفات‌ وی را در حدود سال‌ 110ق‌، و ابن‌ شاکر در فوات‌ الوفيات‌ در 105ق‌ و در عيون‌ التواريخ‌ در 107ق‌ دانسته‌ است‌.
درباره مرگ‌ وی، سراج‌ در مصارع‌ العشاق‌ داستان‌ غم‌ انگيزی از قول‌ ابن‌ اعرابى‌ نقل‌ کرده‌ که‌ بيشتر شبيه‌ به‌ افسانه‌ است‌. به‌ گفته وی، احوص‌ که‌ به‌ همراه‌ معشوقه‌اش‌ بِشره‌ رهسپار شام‌ بود، در راه‌ بيمار شد و چون‌ بيماريش‌ شدت‌ يافت‌، سر به‌ دامن‌ معشوق‌ نهاد و اشعاری حزن‌ انگيز برخواند و در دم‌ جان‌ سپرد. بشره‌ نيز چندان‌ بر مرگ‌ عاشق‌ گريست‌ تا جان‌ داد و همانجا در کنار قبر وی به‌ خاک‌ سپرده‌ شد.
 
درباره مرگ‌ وی، سراج‌ در [[مصارع العشاق|مصارع‌ العشاق‌]] داستان‌ غم‌ انگيزی از قول‌ ابن‌ اعرابى‌ نقل‌ کرده‌ که‌ بيشتر شبيه‌ به‌ افسانه‌ است‌. به‌ گفته وی، احوص‌ که‌ به‌ همراه‌ معشوقه‌اش‌ بِشره‌ رهسپار شام‌ بود، در راه‌ بيمار شد و چون‌ بيماريش‌ شدت‌ يافت‌، سر به‌ دامن‌ معشوق‌ نهاد و اشعاری حزن‌ انگيز برخواند و در دم‌ جان‌ سپرد. بشره‌ نيز چندان‌ بر مرگ‌ عاشق‌ گريست‌ تا جان‌ داد و همانجا در کنار قبر وی به‌ خاک‌ سپرده‌ شد.
 




خط ۱۳۲: خط ۱۴۰:


احوص‌ همه شهرت‌ خويش‌ را مديون‌ غزليات‌ خود است‌. در آن‌ روزگار، به‌ همت‌ عمر بن‌ ابى‌ ربيعه‌، حجاز نخستين‌ خاستگاه‌ غزل‌ عربى‌ شده‌ بود، و غزل‌ از «نسيب‌ِ» قصائد استقلال‌ يافته‌، به‌ صورت‌ مکتبى‌ نو، با حال‌ و هوايى‌ تازه‌ و واژگانى‌ شاداب‌تر درآمده‌ بود و اينک‌ به‌ دست‌ خنياگران‌، با آهنگ‌های زيبا و دلنشين‌ در مى‌آميخت‌ و مجالس‌ شعر خوانى‌ و موسيقى‌ را در مکه‌ و مدينه‌ رونق‌ مى‌بخشيد. از همين‌ رو احوص‌ بيشتر غزليات‌ خود را در اوزانى‌ کوتاه‌ و آهنگين‌ مى‌سرود تا با موسيقى‌ و آواز همسازتر گردد.
احوص‌ همه شهرت‌ خويش‌ را مديون‌ غزليات‌ خود است‌. در آن‌ روزگار، به‌ همت‌ عمر بن‌ ابى‌ ربيعه‌، حجاز نخستين‌ خاستگاه‌ غزل‌ عربى‌ شده‌ بود، و غزل‌ از «نسيب‌ِ» قصائد استقلال‌ يافته‌، به‌ صورت‌ مکتبى‌ نو، با حال‌ و هوايى‌ تازه‌ و واژگانى‌ شاداب‌تر درآمده‌ بود و اينک‌ به‌ دست‌ خنياگران‌، با آهنگ‌های زيبا و دلنشين‌ در مى‌آميخت‌ و مجالس‌ شعر خوانى‌ و موسيقى‌ را در مکه‌ و مدينه‌ رونق‌ مى‌بخشيد. از همين‌ رو احوص‌ بيشتر غزليات‌ خود را در اوزانى‌ کوتاه‌ و آهنگين‌ مى‌سرود تا با موسيقى‌ و آواز همسازتر گردد.
وی با آوازه‌ خوانان‌ و موسيقى‌دانان‌ آن‌ روزگار از قبيل‌ ابن‌ سريج‌ و معبد، پيوند دوستى‌ استوار داشت‌ و هم‌ اينان‌ بودند که‌ اشعار وی را بر سر زبان‌ها انداختند و نام‌ او را جاودانه‌ ساختند.
وی با آوازه‌ خوانان‌ و موسيقى‌دانان‌ آن‌ روزگار از قبيل‌ ابن‌ سريج‌ و معبد، پيوند دوستى‌ استوار داشت‌ و هم‌ اينان‌ بودند که‌ اشعار وی را بر سر زبان‌ها انداختند و نام‌ او را جاودانه‌ ساختند.
افسانه‌هايى‌ که‌ درباره غزليات‌ احوص‌ پرداخته‌ شده‌، از نوع‌ همان‌ داستان‌هايى‌ است‌ که‌ درباره زندگى‌ عمر بن‌ ابى‌ ربيعه‌ آمده‌: پيوسته‌ تشبيب‌ به‌ زنى‌ از مشاهير حجاز (خواه‌ خنياگران‌ و خواه‌ اشراف‌ قريش‌) است‌ که‌ گاه‌ طى‌ ماجرايى‌ سر راه‌ شاعر قرار گرفته‌، و دل‌ از کف‌ او ربوده‌ است‌. ما نام‌ بسياری از اين‌ زنان‌ مشهور است‌، اما بعيد نيست‌ که‌ برخى‌ کسان‌ زاده تخيل‌ شاعر باشند، و گويى‌ نام‌ دار بودن‌ معشوق‌، بيشتر مورد توجه‌ شاعر بوده‌ است‌، تا عشق‌ حقيقى‌.  
افسانه‌هايى‌ که‌ درباره غزليات‌ احوص‌ پرداخته‌ شده‌، از نوع‌ همان‌ داستان‌هايى‌ است‌ که‌ درباره زندگى‌ عمر بن‌ ابى‌ ربيعه‌ آمده‌: پيوسته‌ تشبيب‌ به‌ زنى‌ از مشاهير حجاز (خواه‌ خنياگران‌ و خواه‌ اشراف‌ قريش‌) است‌ که‌ گاه‌ طى‌ ماجرايى‌ سر راه‌ شاعر قرار گرفته‌، و دل‌ از کف‌ او ربوده‌ است‌. ما نام‌ بسياری از اين‌ زنان‌ مشهور است‌، اما بعيد نيست‌ که‌ برخى‌ کسان‌ زاده تخيل‌ شاعر باشند، و گويى‌ نام‌ دار بودن‌ معشوق‌، بيشتر مورد توجه‌ شاعر بوده‌ است‌، تا عشق‌ حقيقى‌.  
ادعای عشق‌ بازی با اشراف‌، سنتى‌ بود که‌ عمر پى‌ ريخته‌ بود و اينک‌ در شعر احوص‌ ادامه‌ مى‌يافت‌. حکايت‌ او با ام‌ جعفر در اين‌ باب‌ بسيار پر معنى‌ است‌: ام‌ جعفر دختر عبدالله‌ بن‌ عرفطه‌ که‌ از غزليات‌ احوص‌ درباره خويشتن‌ به‌ تنگ‌ آمده‌ بود، روزی راه‌ را بر وی بست‌ و ادعا کرد که‌ شاعر وامدار اوست‌. احوص‌ که‌ نه‌ وامى‌ گرفته‌ بود و نه‌ آن‌ زن‌ را مى‌شناخت‌، در شگفت‌ شد، و ام‌ جعفر گفت‌: چگونه‌ درباره کسى‌ که‌ نمى‌شناسى‌، غزل‌سرايى‌ مى‌کنى‌؟ بدين‌سان‌ ام‌ جعفر به‌ همگان‌ بنمود که‌ غزل‌سرايي‌های احوص‌ درباره او، جز ياوه‌ گويي‌های شاعری خيال‌ پرداز نيست‌.
ادعای عشق‌ بازی با اشراف‌، سنتى‌ بود که‌ عمر پى‌ ريخته‌ بود و اينک‌ در شعر احوص‌ ادامه‌ مى‌يافت‌. حکايت‌ او با ام‌ جعفر در اين‌ باب‌ بسيار پر معنى‌ است‌: ام‌ جعفر دختر عبدالله‌ بن‌ عرفطه‌ که‌ از غزليات‌ احوص‌ درباره خويشتن‌ به‌ تنگ‌ آمده‌ بود، روزی راه‌ را بر وی بست‌ و ادعا کرد که‌ شاعر وامدار اوست‌. احوص‌ که‌ نه‌ وامى‌ گرفته‌ بود و نه‌ آن‌ زن‌ را مى‌شناخت‌، در شگفت‌ شد، و ام‌ جعفر گفت‌: چگونه‌ درباره کسى‌ که‌ نمى‌شناسى‌، غزل‌سرايى‌ مى‌کنى‌؟ بدين‌سان‌ ام‌ جعفر به‌ همگان‌ بنمود که‌ غزل‌سرايي‌های احوص‌ درباره او، جز ياوه‌ گويي‌های شاعری خيال‌ پرداز نيست‌.


خط ۱۵۰: خط ۱۶۱:
==آثار==
==آثار==


1- دیوان احوص،
1-دیوان احوص،
 
از احوص‌ ديوانى‌ بر جای نمانده‌ است‌، اما محققان‌ معاصر، دو بار اشعار او را گردآوری و چاپ‌ کرده‌اند: يکى‌ شعر الاحوص‌ الانصاری به‌ کوشش‌ ابراهيم‌ سامرايى‌ (نجف‌، 1389ق‌/1969م‌) است‌ و ديگر کتابى‌ به‌ همان‌ نام‌ که‌ توسط عادل‌ سليمان‌ جمال‌ تهيه‌، و چاپ‌ شده‌ است‌ (قاهره‌، 1390ق‌/1970م‌، بار دوم‌ با اصلاحات‌ و اضافاتى‌ در 1411ق‌/ 1990م‌). 


از احوص‌ ديوانى‌ بر جای نمانده‌ است‌، اما محققان‌ معاصر، دو بار اشعار او را گردآوری و چاپ‌ کرده‌اند: يکى‌ شعر الاحوص‌ الانصاری به‌ کوشش‌ ابراهيم‌ سامرايى‌ (نجف‌، 1389ق‌/1969م‌) است‌ و ديگر کتابى‌ به‌ همان‌ نام‌ که‌ توسط عادل‌ سليمان‌ جمال‌ تهيه‌، و چاپ‌ شده‌ است‌ (قاهره‌، 1390ق‌/1970م‌، بار دوم‌ با اصلاحات‌ و اضافاتى‌ در 1411ق‌/ 1990م‌).
همچنين‌ [[محمد على‌ سعد]] در کتاب‌ الاحوص‌ بن‌ محمد الانصاری به‌ بحث‌ و بررسى‌ پيرامون‌ زندگى‌ و شعر احوص‌ پرداخته‌ است‌. از ميان‌ خاورشناسان‌ نيز [[پتراچک‌]] مستشرق‌ چکسلواکى‌ تحقيقات‌ جامعى‌ درباره زندگى‌ و شعر وی انجام‌ داده‌ است‌.
همچنين‌ محمد على‌ سعد در کتاب‌ الاحوص‌ بن‌ محمد الانصاری به‌ بحث‌ و بررسى‌ پيرامون‌ زندگى‌ و شعر احوص‌ پرداخته‌ است‌. از ميان‌ خاورشناسان‌ نيز پتراچک‌ مستشرق‌ چکسلواکى‌ تحقيقات‌ جامعى‌ درباره زندگى‌ و شعر وی انجام‌ داده‌ است‌.
<ref>فاتحى‌ نژاد، عنايت‌ الله‌، ‌ج7، ص136-133</ref>.
<ref>فاتحى‌ نژاد، عنايت‌ الله‌، ‌ج7، ص136-133</ref>.
‌  
‌