آداب السفره: تفاوت میان نسخه‌ها

هیچ تغییری در اندازه به وجود نیامده‌ است. ،  ۴ ژانویه
جز
جایگزینی متن - 'اوراد الاحباب و فصول الاداب' به 'أوراد الأحباب و فصوص الآداب'
جز (جایگزینی متن - ' '''' به ''''')
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
جز (جایگزینی متن - 'اوراد الاحباب و فصول الاداب' به 'أوراد الأحباب و فصوص الآداب')
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
خط ۳۴: خط ۳۴:
کتاب آداب السفره به مانند بیشتر آثار عرفانی و صوفیانه‌ی قدیمی‌با توحیدیه و مدح و ثنای رسول خدا آغاز می‌شود و این ستایش بر خاندان حضرت ختمی‌مرتبت نیز به مثابه شیعه بودن جاری می‌گردد، چنانکه آغاز این رساله چنین است: حمد و ثنا پادشاهی را که خلق را از کتم عدم به میدان وجود آورد، و به حکمت بالغه، اشرف خلایق را در پیش تختگاه آدم در سجود آورد. و درود بی پایان بر رسول او محمّد مصطفی باد ـ علیه‌السلام ـ که به سبب محبّت او کونین آفرید، و به ادب و خلق او را از همه‌ی موجودات برگزید، و بر اهل بیت و یاران و متابعان او باد أبدالآباد<ref>متن، ص 9</ref>.
کتاب آداب السفره به مانند بیشتر آثار عرفانی و صوفیانه‌ی قدیمی‌با توحیدیه و مدح و ثنای رسول خدا آغاز می‌شود و این ستایش بر خاندان حضرت ختمی‌مرتبت نیز به مثابه شیعه بودن جاری می‌گردد، چنانکه آغاز این رساله چنین است: حمد و ثنا پادشاهی را که خلق را از کتم عدم به میدان وجود آورد، و به حکمت بالغه، اشرف خلایق را در پیش تختگاه آدم در سجود آورد. و درود بی پایان بر رسول او محمّد مصطفی باد ـ علیه‌السلام ـ که به سبب محبّت او کونین آفرید، و به ادب و خلق او را از همه‌ی موجودات برگزید، و بر اهل بیت و یاران و متابعان او باد أبدالآباد<ref>متن، ص 9</ref>.
نویسنده در ادامه به نیاز بشر و مخوقات به خورد و خوراک اشاره کرده و بیان می‌دارد: امّا بعد، چون حق تعالی بنیه‌ی بشریّت را محتاج به لقمه ـ که قیام او بدو باشد ـ گردانید تا بعید را قریب گرداند و به قوّه‌ی جذب روح انسانی مرکّب گردد، تا از مقام خود ترقّی یابد، و به عالم حق واصل گردد، واجب آمد بیان کردن آدابی که هرکه محافظت آن آداب کند این لقمه‌ی سفلی ظلمانی ممدّ قوای روح علوی نورانی گردد که منشأ اخلاق حمیده و آداب مرضیّه می‌تواند شد، که قَد أفلَحَ مَن زکّیها [91/9] اشارت بدان است و بر ترک آن آداب، غذای قوای حیوانی ـ که مثمر اخلاق ذمیمه و منتجّ احوال کریهه است ـ می‌گردد که قَد خابَ مَن دسّیها [91/9] عبارت از آن است ـ نعوذُ باللهِ مِن ذلک ـ تا طلاّب حقّ به محافظت آن قیام نمایند و به مراعات آن به سرچشمه‌ی زندگانی ـ که مثمر حیات جاودانی است ـ رسند، إن شاءالله تعالی<ref>متن، صص 10-9</ref>.
نویسنده در ادامه به نیاز بشر و مخوقات به خورد و خوراک اشاره کرده و بیان می‌دارد: امّا بعد، چون حق تعالی بنیه‌ی بشریّت را محتاج به لقمه ـ که قیام او بدو باشد ـ گردانید تا بعید را قریب گرداند و به قوّه‌ی جذب روح انسانی مرکّب گردد، تا از مقام خود ترقّی یابد، و به عالم حق واصل گردد، واجب آمد بیان کردن آدابی که هرکه محافظت آن آداب کند این لقمه‌ی سفلی ظلمانی ممدّ قوای روح علوی نورانی گردد که منشأ اخلاق حمیده و آداب مرضیّه می‌تواند شد، که قَد أفلَحَ مَن زکّیها [91/9] اشارت بدان است و بر ترک آن آداب، غذای قوای حیوانی ـ که مثمر اخلاق ذمیمه و منتجّ احوال کریهه است ـ می‌گردد که قَد خابَ مَن دسّیها [91/9] عبارت از آن است ـ نعوذُ باللهِ مِن ذلک ـ تا طلاّب حقّ به محافظت آن قیام نمایند و به مراعات آن به سرچشمه‌ی زندگانی ـ که مثمر حیات جاودانی است ـ رسند، إن شاءالله تعالی<ref>متن، صص 10-9</ref>.
شارح کتاب ادب و آدابی را که شیخ [[علاءالدوله سمنانی، احمد بن محمد|علاءالدّوله سمنانی]] در این رساله مقرّر داشته را تحت شماره در آورده و از شماره اوّل تا هشتاد را ترتیب نموده است. اوّلین ادب آن است که لقمه حلال باشد<ref>متن، ص 10</ref>. آنگاه شارح برای همین یک عبارت مختصر شرحی مبسوط در کار می‌کند و به دیگر اسناد نیز ارجاع می‌دهد تا مطلب به طور جامع بیان شده باشد. در خوص آداب طریقت کبرویه اشاره‌ای هم به کتاب [[اوراد الاحباب و فصول الاداب|اوراد الأحباب]] شده که وی نیز در تداوم سلوک کبرویه آدابی از این سفره را چنین بیان می‌کند که در سفره باید دوازده شرط را رعایت کرد که از این دوازده شرط چهارتای آن فرض است، چهارتای دوّم سنّت است و چهارتای دیگر از ادب و آداب. چهارتای فریضه چنین است: خوردن حلال، پاک و طیّب بودن، وقوف یافتن به این که رازق خداست نه صاحب سفره، و نهایتاً شکر خدای را به خاطر نعمت و رزق گزاردن<ref>اوراد الاحباب، ص 134</ref>.
شارح کتاب ادب و آدابی را که شیخ [[علاءالدوله سمنانی، احمد بن محمد|علاءالدّوله سمنانی]] در این رساله مقرّر داشته را تحت شماره در آورده و از شماره اوّل تا هشتاد را ترتیب نموده است. اوّلین ادب آن است که لقمه حلال باشد<ref>متن، ص 10</ref>. آنگاه شارح برای همین یک عبارت مختصر شرحی مبسوط در کار می‌کند و به دیگر اسناد نیز ارجاع می‌دهد تا مطلب به طور جامع بیان شده باشد. در خوص آداب طریقت کبرویه اشاره‌ای هم به کتاب [[أوراد الأحباب و فصوص الآداب|اوراد الأحباب]] شده که وی نیز در تداوم سلوک کبرویه آدابی از این سفره را چنین بیان می‌کند که در سفره باید دوازده شرط را رعایت کرد که از این دوازده شرط چهارتای آن فرض است، چهارتای دوّم سنّت است و چهارتای دیگر از ادب و آداب. چهارتای فریضه چنین است: خوردن حلال، پاک و طیّب بودن، وقوف یافتن به این که رازق خداست نه صاحب سفره، و نهایتاً شکر خدای را به خاطر نعمت و رزق گزاردن<ref>اوراد الاحباب، ص 134</ref>.
از دیگر مواردی که در آداب السّفره به آن اشاره شده می‌توان به برخی از اینها اشاره کرد:
از دیگر مواردی که در آداب السّفره به آن اشاره شده می‌توان به برخی از اینها اشاره کرد:
# توجّه و اهتمام به ورع در صورت احساس شبهه.
# توجّه و اهتمام به ورع در صورت احساس شبهه.
خط ۴۸: خط ۴۸:
و مواردی از این قبیل که در سفره باید مراعات شود. طبیعتاً ممکن است برخی تصوّر کنند که برخی از این امور در این زمان میسّر نیست، ولی باید دانست که اکنون نیز در هر جا که خانقاهی باشد سفره بر همان منوال انداخته می‌شود و ادب و آداب نیز معمولاً بر همان سیاق مراعات می‌گردد. ابتدا و انتها را به نمک داشتن، آغاز و انجام را به دعای شیخ مجلس نظر داشتن چیزی نیست که از پس قرنها به دست فراموشی سپرده شده باشد.
و مواردی از این قبیل که در سفره باید مراعات شود. طبیعتاً ممکن است برخی تصوّر کنند که برخی از این امور در این زمان میسّر نیست، ولی باید دانست که اکنون نیز در هر جا که خانقاهی باشد سفره بر همان منوال انداخته می‌شود و ادب و آداب نیز معمولاً بر همان سیاق مراعات می‌گردد. ابتدا و انتها را به نمک داشتن، آغاز و انجام را به دعای شیخ مجلس نظر داشتن چیزی نیست که از پس قرنها به دست فراموشی سپرده شده باشد.
در برخی از آدابی که در این کتاب به آن متذکّر شده‌اند چنان معتبر و ارزنده است که نمی‌توان به سادگی از آن عبور کرد که حضور و نشستن و خوردنِ درویشان را نیز به صورت معنوی تربیت و تعلیم می‌کنند تا در خوردن نیز از تعادل خارج نشوند و جانب نفسانیات را رعایت نکنند، خاصه در این سخن که در ادب هفتاد و هشتم آمده است: بر شریک طعام ظلم نکند<ref>متن، ص 50</ref>. این سخن و این ادب نشان از سلوکی در اوج معنویت است، که کمتر کسی به این نوع لطایف دقّت می‌کند. به هر حال شارح محترم در شرح این فراز می‌گوید: از جمله آداب خوردن این است که ملاحظه‌ی همسفره را بکنند و به گونه‌ای غذا بخورند و بیاشامند که در حق او ظلمی‌نشود. چه از لحاظ خوردن و آشامیدن و چه از لحاظ طرز نشستن و نیز در کیفیّت خوردن غذا. در خوردن اصل این است که به ایثار بخورند و دست به یغما و چپاول به غذا نرود. ظاهراً تا پیش از زمان علاء الدّوله ظرف غذا همچنان دوری بوده و یا در سینی بزرگ و جمعی غذا می‌خوردند، و برای نخستین بار علاء الدّوله فرمان داده تا ظرفهایی را برای هر فرد تخصیص بدهند تا هر کسی در یک ظرف و فردی غذا بخورد، و دلالت این امر نیز آن بود که شیخ می‌فرمود پیش از این دست به ایثار به غذا می‌رفت و اکنون برخی به یغما و چپاول دست در غذا می‌کنند، تا بدین وسیله هر کسی سهم خویش را خورده و در حق دیگران ظلم نکرده باشد<ref>متن، ص 51</ref>.
در برخی از آدابی که در این کتاب به آن متذکّر شده‌اند چنان معتبر و ارزنده است که نمی‌توان به سادگی از آن عبور کرد که حضور و نشستن و خوردنِ درویشان را نیز به صورت معنوی تربیت و تعلیم می‌کنند تا در خوردن نیز از تعادل خارج نشوند و جانب نفسانیات را رعایت نکنند، خاصه در این سخن که در ادب هفتاد و هشتم آمده است: بر شریک طعام ظلم نکند<ref>متن، ص 50</ref>. این سخن و این ادب نشان از سلوکی در اوج معنویت است، که کمتر کسی به این نوع لطایف دقّت می‌کند. به هر حال شارح محترم در شرح این فراز می‌گوید: از جمله آداب خوردن این است که ملاحظه‌ی همسفره را بکنند و به گونه‌ای غذا بخورند و بیاشامند که در حق او ظلمی‌نشود. چه از لحاظ خوردن و آشامیدن و چه از لحاظ طرز نشستن و نیز در کیفیّت خوردن غذا. در خوردن اصل این است که به ایثار بخورند و دست به یغما و چپاول به غذا نرود. ظاهراً تا پیش از زمان علاء الدّوله ظرف غذا همچنان دوری بوده و یا در سینی بزرگ و جمعی غذا می‌خوردند، و برای نخستین بار علاء الدّوله فرمان داده تا ظرفهایی را برای هر فرد تخصیص بدهند تا هر کسی در یک ظرف و فردی غذا بخورد، و دلالت این امر نیز آن بود که شیخ می‌فرمود پیش از این دست به ایثار به غذا می‌رفت و اکنون برخی به یغما و چپاول دست در غذا می‌کنند، تا بدین وسیله هر کسی سهم خویش را خورده و در حق دیگران ظلم نکرده باشد<ref>متن، ص 51</ref>.
شارح در این کتاب چنانکه اشاره شد غیر از تفسیری که خود به عنوان یک صاحب مسند در ادامه‌ی مکتب کبرویه مورد نظر قرار داده به برخی منابع هم نظر داشته است که برخی از آنها در حوزه‌ی عرفان و تصوّف عبارتند از: [[کشف المحجوب]]، [[أسرار التوحيد في مقامات الشيخ أبي سعيد|اسرار التوحید]]، [[إحياء علوم الدين|احیاء علوم‌الدین]]، [[کیمیای سعادت]]، [[اوراد الاحباب و فصول الاداب|اوراد الاحباب]]، [[کلیات سعدی]] و برخی دیگر. و همین طور در حوزه دین و سنّت نیز عبارتند از: [[الکافی]] اثر [[کلینی، محمد بن یعقوب|ثقة الاسلام کلینی]]، [[بحار الانوار]] اثر [[علامه مجلسی]] و نیز: [[وسائل الشیعه]]، [[من لا یحضره الفقیه]]، [[مكارم الأخلاق (طبرسي)|مکارم الاخلاق]]، [[معراج السعادة|معراج السعاده]]، [[المحاسن]]، [[مستدرك الوسائل و مستنبط المسائل|مستدرک الوسایل]] و برخی دیگر.  
شارح در این کتاب چنانکه اشاره شد غیر از تفسیری که خود به عنوان یک صاحب مسند در ادامه‌ی مکتب کبرویه مورد نظر قرار داده به برخی منابع هم نظر داشته است که برخی از آنها در حوزه‌ی عرفان و تصوّف عبارتند از: [[کشف المحجوب]]، [[أسرار التوحيد في مقامات الشيخ أبي سعيد|اسرار التوحید]]، [[إحياء علوم الدين|احیاء علوم‌الدین]]، [[کیمیای سعادت]]، [[أوراد الأحباب و فصوص الآداب|اوراد الاحباب]]، [[کلیات سعدی]] و برخی دیگر. و همین طور در حوزه دین و سنّت نیز عبارتند از: [[الکافی]] اثر [[کلینی، محمد بن یعقوب|ثقة الاسلام کلینی]]، [[بحار الانوار]] اثر [[علامه مجلسی]] و نیز: [[وسائل الشیعه]]، [[من لا یحضره الفقیه]]، [[مكارم الأخلاق (طبرسي)|مکارم الاخلاق]]، [[معراج السعادة|معراج السعاده]]، [[المحاسن]]، [[مستدرك الوسائل و مستنبط المسائل|مستدرک الوسایل]] و برخی دیگر.  
==ویژگیها==
==ویژگیها==
کتاب آداب السّفره با شرح استاد [[محمدی وایقانی، کاظم|کاظم محمّدی]] نکات بسیاری دارد که به برخی از آنها اشاره می‌‌شود:
کتاب آداب السّفره با شرح استاد [[محمدی وایقانی، کاظم|کاظم محمّدی]] نکات بسیاری دارد که به برخی از آنها اشاره می‌‌شود: