رسالة إلی أهل الثغر: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - ' '''' به '''''
جز (جایگزینی متن - '==وابسته‌ها== ' به '==وابسته‌ها== {{وابسته‌ها}} ')
جز (جایگزینی متن - ' '''' به ''''')
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
 
خط ۵۳: خط ۵۳:
نویسنده در ادامه در باب خلقت انسان بیان می‌دارد که انسان معدوم بود و سپس خداوند متعال او را خلق نمود، ولذا انسان موجودی قدیم و ازلی نیست. بعد از تبیین اینکه خداوند متعال خالق کائنات است، بیان می‌دارد که آنچه فلاسفه در باب خلقت انسان قائل شده‌اند مبنی بر اینکه تمام موجودات جهان زاییده طبیعت و ماده هستند و تصادفی به وجود آمده‌اند، سخن باطلی بیش نیست.
نویسنده در ادامه در باب خلقت انسان بیان می‌دارد که انسان معدوم بود و سپس خداوند متعال او را خلق نمود، ولذا انسان موجودی قدیم و ازلی نیست. بعد از تبیین اینکه خداوند متعال خالق کائنات است، بیان می‌دارد که آنچه فلاسفه در باب خلقت انسان قائل شده‌اند مبنی بر اینکه تمام موجودات جهان زاییده طبیعت و ماده هستند و تصادفی به وجود آمده‌اند، سخن باطلی بیش نیست.


کلام بعدی وی در مورد وحدانیت خداوند متعال است و اینکه هیچ شریکی برای او متصور نیست؛ استدلال کرده بر این مطلب به قول خداوند متعال در قرآن کریم: '''لو كان فيهما آلهة إلا الله لفسدتا'''. سپس متعرض مطالبی در باب بعث رسل و اعاده انسان در روز قیامت شده و در مورد دعوت نبی مکرم اسلام(ص) بیان می‌دارد که ایشان در مقابل اهل کتاب از محتوای خود کتاب‌هایشان اقامه حجت و دلیل نمود؛ همچنین در ماجرایی از آنها دعوت به مباهله نمود و با آوردن بزرگ‎ترین معجزه خویش، یعنی قرآن کریم و معجزاتی که در قرآن ذکر شده است، دعوت به تحدی و همانندآوری نمود. سپس نگارنده به بیان برخی معجزات حسی نبی مکرم اسلام(ص) که از ایشان سر زده است، می‌پردازد؛ مانند شق القمر، اخبار قطعی الوقوع از آینده، نزدیک آمدن درخت، اخبار ایشان از برخی مطالب غیبی و سایر معجزات صادرشده از ایشان<ref>ر.ک: همان، ص92-93</ref>.
کلام بعدی وی در مورد وحدانیت خداوند متعال است و اینکه هیچ شریکی برای او متصور نیست؛ استدلال کرده بر این مطلب به قول خداوند متعال در قرآن کریم:'''لو كان فيهما آلهة إلا الله لفسدتا'''. سپس متعرض مطالبی در باب بعث رسل و اعاده انسان در روز قیامت شده و در مورد دعوت نبی مکرم اسلام(ص) بیان می‌دارد که ایشان در مقابل اهل کتاب از محتوای خود کتاب‌هایشان اقامه حجت و دلیل نمود؛ همچنین در ماجرایی از آنها دعوت به مباهله نمود و با آوردن بزرگ‎ترین معجزه خویش، یعنی قرآن کریم و معجزاتی که در قرآن ذکر شده است، دعوت به تحدی و همانندآوری نمود. سپس نگارنده به بیان برخی معجزات حسی نبی مکرم اسلام(ص) که از ایشان سر زده است، می‌پردازد؛ مانند شق القمر، اخبار قطعی الوقوع از آینده، نزدیک آمدن درخت، اخبار ایشان از برخی مطالب غیبی و سایر معجزات صادرشده از ایشان<ref>ر.ک: همان، ص92-93</ref>.


موضوع بعدی مورد بحث، اشاره اشعری است به اتفاق علمای سلف بر حدوث عالم و حادث شدن جهان هستی به‌وسیله خداوند متعال و همچنین اقرار به صفات ثبوتیه خداوند که بازگشت جمیع امور و اتفاقات جهان به ید قدرت اوست؛ سپس نگارنده اقرار به این نکته دارد که آنچه که از وحی بر پیامبر اکرم(ص) نازل گردیده است، به‌خلاف آن چیزی است که فلاسفه و طرف‎داران ایشان از اهل بدعت به آن اعتقاد دارند و آن را ترویج می‌کنند؛ خصوصا اعتقاد آنها در باب جوهر و عرض برای اثبات حدوث عالم؛ که در این زمینه اشعری اکیدا بیان می‌دارد که چنین استدلالاتی مخالف و معارض با طریقه انبیا است؛ چراکه در این‌گونه استدلالات مقدار زیادی از غموض و گنگی وجود دارد و آنچه که علمای سلف ما برای حدوث جهان به آن استناد کرده‌اند، از طریق وحی و راهی واضح و آسان است. همچینن از سیره علمای سلف این بوده که در نقل روایت از نبی مکرم اسلام(ص) طریقه احتیاط را پیش می‌گرفته‌اند؛ به اینکه روایاتی را مورد استناد قرار می‌دادند که عدالت راوی آنها مورد تأیید باشد و گاه به مسافرت‎های طولانی می‌رفتند تا حقیقتی از حقایق بر ایشان روشن شود<ref>ر.ک: همان، ص93-94</ref>.
موضوع بعدی مورد بحث، اشاره اشعری است به اتفاق علمای سلف بر حدوث عالم و حادث شدن جهان هستی به‌وسیله خداوند متعال و همچنین اقرار به صفات ثبوتیه خداوند که بازگشت جمیع امور و اتفاقات جهان به ید قدرت اوست؛ سپس نگارنده اقرار به این نکته دارد که آنچه که از وحی بر پیامبر اکرم(ص) نازل گردیده است، به‌خلاف آن چیزی است که فلاسفه و طرف‎داران ایشان از اهل بدعت به آن اعتقاد دارند و آن را ترویج می‌کنند؛ خصوصا اعتقاد آنها در باب جوهر و عرض برای اثبات حدوث عالم؛ که در این زمینه اشعری اکیدا بیان می‌دارد که چنین استدلالاتی مخالف و معارض با طریقه انبیا است؛ چراکه در این‌گونه استدلالات مقدار زیادی از غموض و گنگی وجود دارد و آنچه که علمای سلف ما برای حدوث جهان به آن استناد کرده‌اند، از طریق وحی و راهی واضح و آسان است. همچینن از سیره علمای سلف این بوده که در نقل روایت از نبی مکرم اسلام(ص) طریقه احتیاط را پیش می‌گرفته‌اند؛ به اینکه روایاتی را مورد استناد قرار می‌دادند که عدالت راوی آنها مورد تأیید باشد و گاه به مسافرت‎های طولانی می‌رفتند تا حقیقتی از حقایق بر ایشان روشن شود<ref>ر.ک: همان، ص93-94</ref>.