كشف المحجوب (تصنیف): تفاوت میان نسخه‌ها

هیچ تغییری در اندازه به وجود نیامده‌ است. ،  ‏۱۱ مهٔ ۲۰۲۰
جز
جایگزینی متن - 'ه‎ا' به 'ه‌ا'
(صفحه‌ای تازه حاوی «{{جعبه اطلاعات کتاب | تصویر = NUR10268J1.jpg | عنوان = | عنوان‌های دیگر = | پدیدآوران =...» ایجاد کرد)
 
جز (جایگزینی متن - 'ه‎ا' به 'ه‌ا')
خط ۴۱: خط ۴۱:


کتاب در حقیقت‎ شامل سه قسمت است:
کتاب در حقیقت‎ شامل سه قسمت است:
قسمت اول: مقدمه درباره سبب نوشتن کتاب است که به گفته دکتر‎ پورجوادی‎، یکی از صادقانه‎ترین دیباچه‎هاست و در آن‎ مطالبی‎ جالب‎ درباره‎ وضع‎ کتاب در جامعه‎ و سرقت‎ ادبی و حقوق مؤلف مطرح شده است. مؤلف در آن با خوانندگان کتاب صمیمانه مطالبی را مطرح‎ کرده‎ است‎ که گرچه به موضوع تصوف ارتباط ندارد‎، اما‎ پرده‎ از‎ روی‎ مشکلات‎ نویسندگان آن زمان برداشته است. او ابتدا در چند سطر مختصر، مطالبی کلی درباره این کتاب ذکر می‎کند؛ چون: نام خود، استخاره و طلب خیر کردن از خدا‎ در تألیف کتاب و اجابت مسئول سؤال‎کننده‎ای که از او خواسته است کتابی در این‎باره بنویسد و امثال آنها. سپس جزءبه‎جزء این مطالب را به‎تفصیل تمام شرح‎ داده‎ است که چنین شیوه‎ای در مقدمه یا دیباچه هیچ کتابی دیده نشده است<ref>ر.ک: ذاکری، مصطفی، ص160</ref>.
قسمت اول: مقدمه درباره سبب نوشتن کتاب است که به گفته دکتر‎ پورجوادی‎، یکی از صادقانه‎ترین دیباچه‎هاست و در آن‎ مطالبی‎ جالب‎ درباره‎ وضع‎ کتاب در جامعه‎ و سرقت‎ ادبی و حقوق مؤلف مطرح شده است. مؤلف در آن با خوانندگان کتاب صمیمانه مطالبی را مطرح‎ کرده‎ است‎ که گرچه به موضوع تصوف ارتباط ندارد‎، اما‎ پرده‎ از‎ روی‎ مشکلات‎ نویسندگان آن زمان برداشته است. او ابتدا در چند سطر مختصر، مطالبی کلی درباره این کتاب ذکر می‎کند؛ چون: نام خود، استخاره و طلب خیر کردن از خدا‎ در تألیف کتاب و اجابت مسئول سؤال‎کننده‌ای که از او خواسته است کتابی در این‎باره بنویسد و امثال آنها. سپس جزءبه‎جزء این مطالب را به‎تفصیل تمام شرح‎ داده‎ است که چنین شیوه‌ای در مقدمه یا دیباچه هیچ کتابی دیده نشده است<ref>ر.ک: ذاکری، مصطفی، ص160</ref>.


قسمت‎ دوم: شامل اطلاعات کلی در باب تصوف و شرح حال صوفیان معروف است که تا زمان هجویری نام‎بردار بوده‎اند. در ابتدای این قسمت‎، شش‎ باب درباره مسائل مقدماتی تصوف‎، چون‎ معنای علم، فقر و تصوف و آداب خرقه‎پوشیدن و فرق میان فقر و صوفی‎گری (صفوت) و بحثی درباره ملامتی‎گری آورده است و سپس به شرح حال بزرگان تصوف از ابتدا‎ تا‎ زمان خود در هفت‎ باب‎ پرداخته است: باب اول آن به پیشوایان اولیه تصوف، یعنی چهار خلیفه اول اختصاص دارد و در باب بعدی به اهل‎بیت(ع) پرداخته است که شامل امام حسن مجتبی(ع) تا حضرت‎ امام‎ جعفر صادق(ع) می‎گردد و سپس به اهل صفه و بعد به چهار نفر از صوفیان تابعین، مثل اویس قرنی و حسن بصری پرداخته است و در باب بعد، 64 نفر از اتباع تابعین و آنگاه‎ ده‎ نفر از‎ متأخران را نام می‎برد و از آنان مطالبی عرفانی نقل می‎کند و تعدادی از معاصرین خود را نیز در‎ باب بعدی ذکر می‎کند و سرانجام در باب آخر، فرقه‎های مختلف صوفیه‎ را‎ نام‎ می‎برد، شامل نام 12 فرقه، که بسیاری از آنها اکنون وجود ندارند و در عوض فرقه‎های دیگری امروزه به‎جای ‎‎آنها‎ موجود است. به نظر نیکلسون، از این 12 فرقه فقط فرقه ملامتیه در‎ آثار‎ قبل‎ از هجویری معرفی شده است و هجویری این فرقه را به نام قصاریه نامیده است<ref>ر.ک: همان، ص160-‎161</ref>.
قسمت‎ دوم: شامل اطلاعات کلی در باب تصوف و شرح حال صوفیان معروف است که تا زمان هجویری نام‎بردار بوده‌اند. در ابتدای این قسمت‎، شش‎ باب درباره مسائل مقدماتی تصوف‎، چون‎ معنای علم، فقر و تصوف و آداب خرقه‎پوشیدن و فرق میان فقر و صوفی‎گری (صفوت) و بحثی درباره ملامتی‎گری آورده است و سپس به شرح حال بزرگان تصوف از ابتدا‎ تا‎ زمان خود در هفت‎ باب‎ پرداخته است: باب اول آن به پیشوایان اولیه تصوف، یعنی چهار خلیفه اول اختصاص دارد و در باب بعدی به اهل‎بیت(ع) پرداخته است که شامل امام حسن مجتبی(ع) تا حضرت‎ امام‎ جعفر صادق(ع) می‎گردد و سپس به اهل صفه و بعد به چهار نفر از صوفیان تابعین، مثل اویس قرنی و حسن بصری پرداخته است و در باب بعد، 64 نفر از اتباع تابعین و آنگاه‎ ده‎ نفر از‎ متأخران را نام می‎برد و از آنان مطالبی عرفانی نقل می‎کند و تعدادی از معاصرین خود را نیز در‎ باب بعدی ذکر می‎کند و سرانجام در باب آخر، فرقه‎های مختلف صوفیه‎ را‎ نام‎ می‎برد، شامل نام 12 فرقه، که بسیاری از آنها اکنون وجود ندارند و در عوض فرقه‎های دیگری امروزه به‎جای ‎‎آنها‎ موجود است. به نظر نیکلسون، از این 12 فرقه فقط فرقه ملامتیه در‎ آثار‎ قبل‎ از هجویری معرفی شده است و هجویری این فرقه را به نام قصاریه نامیده است<ref>ر.ک: همان، ص160-‎161</ref>.


قسمت سوم: که‎ در حقیقت قسمت اصلی‎ کتاب‎ است، شامل 11 کشف است یا بهتر بگوییم یازده کشف حجاب، یعنی برطرف کردن اشکالات و حجاب‎هایی که در‎ پیش چشم صوفیان ساده و مردم عادی وجود دارد و باید حقیقت آن را آشکار کرد تا صوفی با بینش درست‎تری بدانها بنگرد. نخستین کشف، برطرف کردن حجاب در معرفت خداست؛ یعنی خداشناسی‎ واقعی‎، چنان‎که یک عارف باید داشته باشد و رفع هرگونه سوء تفاهماتی در این زمینه؛ لذا در این مبحث مانند یک متکلم یا حکیم سخن می‎گوید و نظریات مختلف را محک می‎زند و دلیل‎ بطلان‎ هرکدام را شرح می‎دهد و سپس عقاید ‎مشایخ صوفیان را در این زمینه نقل می‎کند که چگونه به معرفت خدا رسیده‎اند. هجویری در همه مباحث این کشف‎های یازده‎گانه، همین روش‎ را‎ در پیش می‎گیرد، ولذا با خواندن این کتاب می‎توان به افکار عارفان و صوفیان چهار سده اول هجری در تمام این زمینه‎ها واقف شد. کشف دوم در توحید و سوم در‎ ایمان‎ و چهارم‎ در طهارت و توبه و پنجم در‎ نماز‎ و محبت‎ به خدا و محبت خدا به خلق و ششم در زکات و جود و سخاست و هفتم در روزه و هشتم در حج و نهم در آداب صحبت‎ و معاشرت‎ با‎ یکدیگر در سفر و حضر و آداب سخن گفتن و ازدواج‎ و غیره و دهم در شرح اصطلاحات صوفیان است، از قبیل حال و وقت و مقام و تمکین و محاصره و قبض و بسط و علم و معرفت و شریعت و حقیقت‎ و امثال‎ آنها‎. در اینجا از طریقت، سخنی به میان نیامده است و معلوم‎ است که هنوز این اصطلاح متداول نشده بوده است و سرانجام باب آخر، یعنی باب یازدهم درباره سماع و رقص‎ و وجد‎ و نظر‎ در روی سادگان و خرقه دریدن و امثال آنهاست که ظاهراً این دو‎ کشف‎ آخر از همه مهم‎تر است که بعد از هجویری باب این بحث‎ها هر روز بیشتر گشاده‎ شده‎ است‎<ref>ر.ک: همان، ص161-‎162</ref>.
قسمت سوم: که‎ در حقیقت قسمت اصلی‎ کتاب‎ است، شامل 11 کشف است یا بهتر بگوییم یازده کشف حجاب، یعنی برطرف کردن اشکالات و حجاب‎هایی که در‎ پیش چشم صوفیان ساده و مردم عادی وجود دارد و باید حقیقت آن را آشکار کرد تا صوفی با بینش درست‎تری بدانها بنگرد. نخستین کشف، برطرف کردن حجاب در معرفت خداست؛ یعنی خداشناسی‎ واقعی‎، چنان‎که یک عارف باید داشته باشد و رفع هرگونه سوء تفاهماتی در این زمینه؛ لذا در این مبحث مانند یک متکلم یا حکیم سخن می‎گوید و نظریات مختلف را محک می‎زند و دلیل‎ بطلان‎ هرکدام را شرح می‎دهد و سپس عقاید ‎مشایخ صوفیان را در این زمینه نقل می‎کند که چگونه به معرفت خدا رسیده‌اند. هجویری در همه مباحث این کشف‎های یازده‎گانه، همین روش‎ را‎ در پیش می‎گیرد، ولذا با خواندن این کتاب می‎توان به افکار عارفان و صوفیان چهار سده اول هجری در تمام این زمینه‎ها واقف شد. کشف دوم در توحید و سوم در‎ ایمان‎ و چهارم‎ در طهارت و توبه و پنجم در‎ نماز‎ و محبت‎ به خدا و محبت خدا به خلق و ششم در زکات و جود و سخاست و هفتم در روزه و هشتم در حج و نهم در آداب صحبت‎ و معاشرت‎ با‎ یکدیگر در سفر و حضر و آداب سخن گفتن و ازدواج‎ و غیره و دهم در شرح اصطلاحات صوفیان است، از قبیل حال و وقت و مقام و تمکین و محاصره و قبض و بسط و علم و معرفت و شریعت و حقیقت‎ و امثال‎ آنها‎. در اینجا از طریقت، سخنی به میان نیامده است و معلوم‎ است که هنوز این اصطلاح متداول نشده بوده است و سرانجام باب آخر، یعنی باب یازدهم درباره سماع و رقص‎ و وجد‎ و نظر‎ در روی سادگان و خرقه دریدن و امثال آنهاست که ظاهراً این دو‎ کشف‎ آخر از همه مهم‎تر است که بعد از هجویری باب این بحث‎ها هر روز بیشتر گشاده‎ شده‎ است‎<ref>ر.ک: همان، ص161-‎162</ref>.


هجویری، سنی متعصبی است، اشعری‎مذهب و معتقد به رؤیت خدا و گویا شیعیان‎ را‎ با‎ اسماعیلیان و فاطمیان مصری یکی گرفته است و آنها را مشیعه (یعنی شیعی‎نما) خوانده است و یک جا‎ هم‎ که‎ نام شیعه را برده است، آنها را با قرمطیان و باطنیان قرین کرده است و گاهی‎ به‎ ابوطالب سخت تاخته است. او حلاج و پیروانش را مردود می‎داند و «روافضه» را‎ هم‎ به‎ هواداران او ملحق کرده است، از جهت الحاد<ref>ر.ک: همان، ص162</ref>.
هجویری، سنی متعصبی است، اشعری‎مذهب و معتقد به رؤیت خدا و گویا شیعیان‎ را‎ با‎ اسماعیلیان و فاطمیان مصری یکی گرفته است و آنها را مشیعه (یعنی شیعی‎نما) خوانده است و یک جا‎ هم‎ که‎ نام شیعه را برده است، آنها را با قرمطیان و باطنیان قرین کرده است و گاهی‎ به‎ ابوطالب سخت تاخته است. او حلاج و پیروانش را مردود می‎داند و «روافضه» را‎ هم‎ به‎ هواداران او ملحق کرده است، از جهت الحاد<ref>ر.ک: همان، ص162</ref>.
خط ۵۱: خط ۵۱:
اثر حاضر مورد استفاده غالب متصوفان‎ قرار‎ گرفته است؛ چنان‎که در «تذكرة‎ الأولياء» عطار و «نفحات الأنس» جامی به‎خصوص از‎ قسمت‎ شرح‎ حال‎های صوفیان که در «كشف‎ المحجوب» آمده، بسیار استفاده شده است<ref>ر.ک: همان</ref>.
اثر حاضر مورد استفاده غالب متصوفان‎ قرار‎ گرفته است؛ چنان‎که در «تذكرة‎ الأولياء» عطار و «نفحات الأنس» جامی به‎خصوص از‎ قسمت‎ شرح‎ حال‎های صوفیان که در «كشف‎ المحجوب» آمده، بسیار استفاده شده است<ref>ر.ک: همان</ref>.


در فارسی، قبل از «كشف‎المحجوب»، کتاب‎ «شرح‎ تعرف» تألیف امام ابوابراهیم اسماعیل بن محمد مستملی بخاری در علم‎ تصوف‎ نوشته شده است که در چهار مجلد تنظیم شده است و نام اصلی آن «نور المريدين و فضيحة ‎المدعين» است‎ و در حقیقت‎ شرحی است بر کتاب «التصرف لمذهب أهل التصوف» کلابادی، اما گویا هجویری‎ این‎ کتاب را که بسیار با «كشف ‎المحجوب» وجه‎ اشتراک‎ دارد‎، ندیده بوده است. درهرحال باید گفت‎ که‎ «كشف ‎المحجوب»، دومین کتاب فارسی موجود در زمینه تصوف است که اینک در دست‎ است‎. در «كشف ‎المحجوب» داستان‎ها و افسانه‎های خرافی‎ بسیار‎ از مشایخ‎ صوفیه‎ نقل‎ شده است که باورکردن آنها مشکل‎ است؛، گرچه همان‎ها و مشابهات آنها در «تذكرة ‎الاولياء» و در «نفخات ‎الأنس» هم تکرار شده است‎؛ مثل‎ آنکه وقتی یکی از مشایخ صوفیه‎ قرآن می‎خواند، چهار پری از‎ هیبت‎ آن مُردند؛ یا زُرارة‎ بن‎ ابی‎اوفی در هنگام نماز، آیتی خواند و نعره‎ای زد و مُرد و زن دیگری‎ در‎ کوفه با شنیدن آیتی جان‎ داد‎؛ یا‎ اینکه صد شتر‎ با‎ باری دو برابر معمولی با‎ آواز‎ حُدی یک غلام راه طولانی را یکسره طی کردند و مردند؛ یا از صوت‎ خوش‎ حضرت داود یک بار 700 کنیزک‎ عذراء‎ مردند و در‎ باب‎ سماع‎ از این افسانه‎ها بسیار‎ گفته است، اما به زبانی که گویی به‎راستی واقع شده است؛ یا ابراهیم خواص با‎ شنیدن‎ بیتی شعر، که صوفی‎ای خواند چنان‎ به‎ وجد‎ آمد‎ که‎ شروع کرد به‎ پای‎ کوبیدن بر زمین و پاهایش در سنگ مثل موم فرو می‎رفت. مرحوم علامه قزوینی درباره این قبیل‎ مطالب‎، در‎ مقدمه‎ای که بر «تذكرة ‎الأولياء» عطار نوشته‎اند، تحت‎ عنوان‎ «امور‎ مکذوبه» شرحی‎ آورده‎ است<ref>ر.ک: همان، ص162-‎163</ref>.
در فارسی، قبل از «كشف‎المحجوب»، کتاب‎ «شرح‎ تعرف» تألیف امام ابوابراهیم اسماعیل بن محمد مستملی بخاری در علم‎ تصوف‎ نوشته شده است که در چهار مجلد تنظیم شده است و نام اصلی آن «نور المريدين و فضيحة ‎المدعين» است‎ و در حقیقت‎ شرحی است بر کتاب «التصرف لمذهب أهل التصوف» کلابادی، اما گویا هجویری‎ این‎ کتاب را که بسیار با «كشف ‎المحجوب» وجه‎ اشتراک‎ دارد‎، ندیده بوده است. درهرحال باید گفت‎ که‎ «كشف ‎المحجوب»، دومین کتاب فارسی موجود در زمینه تصوف است که اینک در دست‎ است‎. در «كشف ‎المحجوب» داستان‎ها و افسانه‎های خرافی‎ بسیار‎ از مشایخ‎ صوفیه‎ نقل‎ شده است که باورکردن آنها مشکل‎ است؛، گرچه همان‎ها و مشابهات آنها در «تذكرة ‎الاولياء» و در «نفخات ‎الأنس» هم تکرار شده است‎؛ مثل‎ آنکه وقتی یکی از مشایخ صوفیه‎ قرآن می‎خواند، چهار پری از‎ هیبت‎ آن مُردند؛ یا زُرارة‎ بن‎ ابی‎اوفی در هنگام نماز، آیتی خواند و نعره‌ای زد و مُرد و زن دیگری‎ در‎ کوفه با شنیدن آیتی جان‎ داد‎؛ یا‎ اینکه صد شتر‎ با‎ باری دو برابر معمولی با‎ آواز‎ حُدی یک غلام راه طولانی را یکسره طی کردند و مردند؛ یا از صوت‎ خوش‎ حضرت داود یک بار 700 کنیزک‎ عذراء‎ مردند و در‎ باب‎ سماع‎ از این افسانه‎ها بسیار‎ گفته است، اما به زبانی که گویی به‎راستی واقع شده است؛ یا ابراهیم خواص با‎ شنیدن‎ بیتی شعر، که صوفی‎ای خواند چنان‎ به‎ وجد‎ آمد‎ که‎ شروع کرد به‎ پای‎ کوبیدن بر زمین و پاهایش در سنگ مثل موم فرو می‎رفت. مرحوم علامه قزوینی درباره این قبیل‎ مطالب‎، در‎ مقدمه‌ای که بر «تذكرة ‎الأولياء» عطار نوشته‌اند، تحت‎ عنوان‎ «امور‎ مکذوبه» شرحی‎ آورده‎ است<ref>ر.ک: همان، ص162-‎163</ref>.


==وضعیت کتاب==
==وضعیت کتاب==
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش