الهداية إلی بلوغ النهاية: تفاوت میان نسخه‌ها

هیچ تغییری در اندازه به وجود نیامده‌ است. ،  ‏۲۲ اوت ۲۰۱۹
جز
جایگزینی متن - 'ب‎ه' به 'ب‌ه'
جز (جایگزینی متن - 'ه‎ه' به 'ه‌ه')
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
جز (جایگزینی متن - 'ب‎ه' به 'ب‌ه')
خط ۳۳: خط ۳۳:
نویسنده، بسیار از «الاستغناء» ادفوی استفاده کرده است؛ هرچند عمده استفاده از این کتاب برای اختیار غرائب و نوادر بوده است (او شاگرد ادفوی هم بوده و ازاین‎رو می‌توان گفت برخی موارد را مستقیما هم از استادش گرفته است).
نویسنده، بسیار از «الاستغناء» ادفوی استفاده کرده است؛ هرچند عمده استفاده از این کتاب برای اختیار غرائب و نوادر بوده است (او شاگرد ادفوی هم بوده و ازاین‎رو می‌توان گفت برخی موارد را مستقیما هم از استادش گرفته است).


همچنین از «[[جامع البيان في تفسير القرآن (تفسير الطبري)|جامع البيان]]» طبری به‎صورت مباشر نقل کرده است؛ البته اسانید را حذف کرده و صرفا قول منسوب به صحابی و تابعی و غیره را ذکر کرده است؛ به‎علاوه در کلام طبری دخل و تصرف مختصری کرده است. ازآنجاکه تفسیر طبری از بارزترین مصادر [[مکی بن حموش|مکی]] است، وی در مرویات و اخبار و اقوال نیز از آن بهره برده است. از دیگر منابع کتاب می‌توان تفسیر ابن عباس را ذکر کرد؛ به‎نحوی که تفسیر هیچ آیه‌ای، خالی از قول ابن عباس نیست. همچنین نویسنده از تفسیر ماوردی نیز در نگارش این اثر بهره برده است. در واقع استفاده [[مکی بن حموش|مکی]] از موارد سابق را می‌توان از منابع خاص این کتاب برشمرد. وی همچنین از کتاب‎های تفسیر عمومی نیز بهره برده که می‌توان آنها را مصادر ثانویه این اثر بشمار آورد. از جمله مصادر عامه این اثر، تفسیرهای ابن سلام، فراء، ابو‎عبیده، [[ابن قتیبه، عبدالله بن مسلم|ابن قتیبه]]، [[زجاجی، عبدالرحمان بن اسحاق|زجاج]]، نحّاس و همچنین کتاب‎های لغت و معاجم و نحو است<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/20439/2/28 ر.ک: ج1، الدراسة (معرفی کتاب)، ص28-30]</ref>.
همچنین از «[[جامع البيان في تفسير القرآن (تفسير الطبري)|جامع البيان]]» طبری به‎صورت مباشر نقل کرده است؛ البته اسانید را حذف کرده و صرفا قول منسوب به صحابی و تابعی و غیره را ذکر کرده است؛ به‎علاوه در کلام طبری دخل و تصرف مختصری کرده است. ازآنجاکه تفسیر طبری از بارزترین مصادر [[مکی بن حموش|مکی]] است، وی در مرویات و اخبار و اقوال نیز از آن بهره برده است. از دیگر منابع کتاب می‌توان تفسیر ابن عباس را ذکر کرد؛ به‎نحوی که تفسیر هیچ آیه‌ای، خالی از قول ابن عباس نیست. همچنین نویسنده از تفسیر ماوردی نیز در نگارش این اثر بهره برده است. در واقع استفاده [[مکی بن حموش|مکی]] از موارد سابق را می‌توان از منابع خاص این کتاب برشمرد. وی همچنین از کتاب‌های تفسیر عمومی نیز بهره برده که می‌توان آنها را مصادر ثانویه این اثر بشمار آورد. از جمله مصادر عامه این اثر، تفسیرهای ابن سلام، فراء، ابو‎عبیده، [[ابن قتیبه، عبدالله بن مسلم|ابن قتیبه]]، [[زجاجی، عبدالرحمان بن اسحاق|زجاج]]، نحّاس و همچنین کتاب‌های لغت و معاجم و نحو است<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/20439/2/28 ر.ک: ج1، الدراسة (معرفی کتاب)، ص28-30]</ref>.


==گزارش محتوا==
==گزارش محتوا==
خط ۵۲: خط ۵۲:
مؤلف، در تفسیر، هر سوره را به چند مقطع و سپس به آیات تقسیم می‌کند و پس از آن با اعتماد به خود قرآن و به شیوه تفسیر قرآن به قرآن، به بیان معنای عام آیه و بخشی از معنای آن می‌پردازد. سپس به سراغ روایات وارده از سنت و اقوال صحابه و تابعین می‌رود. وی پس از عرض اخبار و اقوال، آنچه را ترجیح می‌دهد بدون نقد و تمحیص، بیان می‌دارد. او در مواردی که از ادفوی و طبری نقل می‌کند هم نقد و بررسی‌ای ندارد. مکی، در بیان مطالب تفسیرش غالباً  بر اقوال جمهور مفسرین تکیه می‌کند و بر آن تعلیقه می‎زند. او همچنین بر نسبت دادن آرای همه مفسران، نحویون، علمای لغت و قرائات و... به صاحبانشان اصراری ندارد. البته وی معمولا آرای نحویون را توجیه کرده و با ذکر ادله نحوی میان نظریاتشان ترجیح برقرار می‌کند. وی در تفسیرش گاهی بر نظر و قیاس تکیه می‌کند؛ مثلا در تفسیر آیه شریفه '''يا أَيهَا الَّذِينَ آمَنُوا عَلَيكمْ أَنفُسَكمْ''' (مائده: 105)، می‎گوید: بر انسان (در نظر و قیاس) واجب است که امر به خیر کند، همان گونه که نفسش را بر خیر وامی‌دارد و نهی از شر کند دقیقا به همان نحوی که خودش را از شر نهی می‌نماید و هر چیزی که انجام آن بر تو واجب باشد امر به آن و نهی از خلافش بر تو واجب است...
مؤلف، در تفسیر، هر سوره را به چند مقطع و سپس به آیات تقسیم می‌کند و پس از آن با اعتماد به خود قرآن و به شیوه تفسیر قرآن به قرآن، به بیان معنای عام آیه و بخشی از معنای آن می‌پردازد. سپس به سراغ روایات وارده از سنت و اقوال صحابه و تابعین می‌رود. وی پس از عرض اخبار و اقوال، آنچه را ترجیح می‌دهد بدون نقد و تمحیص، بیان می‌دارد. او در مواردی که از ادفوی و طبری نقل می‌کند هم نقد و بررسی‌ای ندارد. مکی، در بیان مطالب تفسیرش غالباً  بر اقوال جمهور مفسرین تکیه می‌کند و بر آن تعلیقه می‎زند. او همچنین بر نسبت دادن آرای همه مفسران، نحویون، علمای لغت و قرائات و... به صاحبانشان اصراری ندارد. البته وی معمولا آرای نحویون را توجیه کرده و با ذکر ادله نحوی میان نظریاتشان ترجیح برقرار می‌کند. وی در تفسیرش گاهی بر نظر و قیاس تکیه می‌کند؛ مثلا در تفسیر آیه شریفه '''يا أَيهَا الَّذِينَ آمَنُوا عَلَيكمْ أَنفُسَكمْ''' (مائده: 105)، می‎گوید: بر انسان (در نظر و قیاس) واجب است که امر به خیر کند، همان گونه که نفسش را بر خیر وامی‌دارد و نهی از شر کند دقیقا به همان نحوی که خودش را از شر نهی می‌نماید و هر چیزی که انجام آن بر تو واجب باشد امر به آن و نهی از خلافش بر تو واجب است...


از ویژگی‎های شیوه او، عدم اطناب و تفصیل است. او در مواردی که مطلب نیاز به تفصیل دارد، به کتاب‎های دیگرش ارجاع می‌دهد. وی در مقدمه هم بر رعایت ایجاز و اختصار غیر مخل در نگارش این کتاب تأکید کرده است و اساسا از همین جهت است که در ذکر روایات و اقوال، سندها را حذف می‌کند. [[مکی بن حموش]]، مواد مطالبش را به‎ترتیب منظمی بیان کرده است. او اقوال را نقل کرده و برخی را بر برخی دیگر مقدم می‌دارد و برای برخی دلیل می‎آورد و در مواردی که شخص را از مخالفان یا گمراهان می‌پندارد از استدلال به رأی او پرهیز کرده و آن قول را مهمل باقی می‎گذارد<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/20439/2/51 ر.ک: همان، ص51-52]</ref>.
از ویژگی‎های شیوه او، عدم اطناب و تفصیل است. او در مواردی که مطلب نیاز به تفصیل دارد، به کتاب‌های دیگرش ارجاع می‌دهد. وی در مقدمه هم بر رعایت ایجاز و اختصار غیر مخل در نگارش این کتاب تأکید کرده است و اساسا از همین جهت است که در ذکر روایات و اقوال، سندها را حذف می‌کند. [[مکی بن حموش]]، مواد مطالبش را به‎ترتیب منظمی بیان کرده است. او اقوال را نقل کرده و برخی را بر برخی دیگر مقدم می‌دارد و برای برخی دلیل می‎آورد و در مواردی که شخص را از مخالفان یا گمراهان می‌پندارد از استدلال به رأی او پرهیز کرده و آن قول را مهمل باقی می‎گذارد<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/20439/2/51 ر.ک: همان، ص51-52]</ref>.


درباره روش تفسیری وی در مقدمه کتاب، چنین گفته شده: «روش [[مکی بن حموش|مکی]] در تفسیر کتاب خدا بر مأثور از قرآن و حدیث و اقوال صحابه بنا شده است. البته این شیوه همان روش معمول نزد اکثر مفسران مانند طبری و استادش ادفوی بوده است، ولی مکی میان مأثور از قرآن و تفسیر به رأی در ذکر احکام فقهی و مسائل لغوی و نحوی جمع کرده است. او به آیه یا مجموعه‌ای از آیات پرداخته و مسائل نحوی و قرائات متعلق به آن را بیان کرده است. وی اسباب نزول و ناسخ و منسوخ و مکی و مدنی آیات را نقل کرده و سپس آرای علما را بیان کرده و در برخی مناقشه کرده و در نهایت آنچه را مناسب می‌دانسته بدون هیچ استطراد یا تفصیلی، ترجیح داده و موارد مفصل را به کتاب‎های دیگرش ارجاع داده است. شیوه او در بیان تفسیر بر بیان مکی و مدنی به‌ایجاز و سپس تقسیم سوره به اجزا و مقاطع و پس از آن تقسیم اجزا به آیات یا جزئی از آیه استوار شده است. او در بیان اقوال صحابه و تابعین از روایات طبری بهره برده است و این امر را پس از ذکر معنی کلی آیه و مأثور از قرآن و سنت درباره آیه، ذکر کرده است. همان طور که ذکر شد، او سندهای احادیث را به جهت رعایت اختصار ذکر نکرده و احادیث نبوی را به صیغه‌های مختلف: روي... و يروی... و في الحديث... و عن النبي(ص)... و قال(ص)... ذکر می‌نماید. عدم نظر دقیق او در سنت باعث شده که او روایات صحیح و ضعیف و موضوع را نقل کند. او همچنین روایات و آثار دیگر را نقد نکرده و به خاطر سندشان آنها را رد نمی‌کند. وی همچنین به اینکه آراء را به صاحبانشان نسبت دهد، پایبند نیست»<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/20439/2/33 ر.ک: همان، ص33-34]</ref>.
درباره روش تفسیری وی در مقدمه کتاب، چنین گفته شده: «روش [[مکی بن حموش|مکی]] در تفسیر کتاب خدا بر مأثور از قرآن و حدیث و اقوال صحابه بنا شده است. البته این شیوه همان روش معمول نزد اکثر مفسران مانند طبری و استادش ادفوی بوده است، ولی مکی میان مأثور از قرآن و تفسیر به رأی در ذکر احکام فقهی و مسائل لغوی و نحوی جمع کرده است. او به آیه یا مجموعه‌ای از آیات پرداخته و مسائل نحوی و قرائات متعلق به آن را بیان کرده است. وی اسباب نزول و ناسخ و منسوخ و مکی و مدنی آیات را نقل کرده و سپس آرای علما را بیان کرده و در برخی مناقشه کرده و در نهایت آنچه را مناسب می‌دانسته بدون هیچ استطراد یا تفصیلی، ترجیح داده و موارد مفصل را به کتاب‌های دیگرش ارجاع داده است. شیوه او در بیان تفسیر بر بیان مکی و مدنی به‌ایجاز و سپس تقسیم سوره به اجزا و مقاطع و پس از آن تقسیم اجزا به آیات یا جزئی از آیه استوار شده است. او در بیان اقوال صحابه و تابعین از روایات طبری بهره برده است و این امر را پس از ذکر معنی کلی آیه و مأثور از قرآن و سنت درباره آیه، ذکر کرده است. همان طور که ذکر شد، او سندهای احادیث را به جهت رعایت اختصار ذکر نکرده و احادیث نبوی را به صیغه‌های مختلف: روي... و يروی... و في الحديث... و عن النبي(ص)... و قال(ص)... ذکر می‌نماید. عدم نظر دقیق او در سنت باعث شده که او روایات صحیح و ضعیف و موضوع را نقل کند. او همچنین روایات و آثار دیگر را نقد نکرده و به خاطر سندشان آنها را رد نمی‌کند. وی همچنین به اینکه آراء را به صاحبانشان نسبت دهد، پایبند نیست»<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/20439/2/33 ر.ک: همان، ص33-34]</ref>.


ستون‎های اصلی شیوه تفسیری او را می‌توان به شکل زیر ترسیم کرد:
ستون‎های اصلی شیوه تفسیری او را می‌توان به شکل زیر ترسیم کرد:
خط ۶۸: خط ۶۸:
پنجم: استعانت از علوم قرآنی<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/20439/2/34 ر.ک: همان، ص34-50]</ref>.
پنجم: استعانت از علوم قرآنی<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/20439/2/34 ر.ک: همان، ص34-50]</ref>.


درباره اهمیت این تفسیر می‌توان گفت: الهداية... به‎خاطر ارزش علمی‌اش از اجل کتاب‎ها و مهم‎ترین آنها در تفسیر است، به ویژه نزد اندلسیان. ابن‎ حزم، آن را از اجلّ مصنفات شمرده و قاضی عیاض، یاقوی حموی و دباغ نیز آن را از شریف‎ترین مشهورترین تألیفات [[مکی بن حموش|مکی]] دانسته‌اند. ابن خلکان آن را از تصانیف نافعه خوانده است<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/20439/2/50 ر.ک: همان، ص50-51]</ref>.
درباره اهمیت این تفسیر می‌توان گفت: الهداية... به‎خاطر ارزش علمی‌اش از اجل کتاب‌ها و مهم‎ترین آنها در تفسیر است، به ویژه نزد اندلسیان. ابن‎ حزم، آن را از اجلّ مصنفات شمرده و قاضی عیاض، یاقوی حموی و دباغ نیز آن را از شریف‎ترین مشهورترین تألیفات [[مکی بن حموش|مکی]] دانسته‌اند. ابن خلکان آن را از تصانیف نافعه خوانده است<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/20439/2/50 ر.ک: همان، ص50-51]</ref>.


==وضعیت کتاب==
==وضعیت کتاب==
درباره صحت انتساب این تفسیر به [[مکی بن حموش|مکی]] ادله‌ای هست، از جمله: اجماع مصادری که ترجمه‌ای از این مصنف دارند بر نسبت الهدایه... به مکی، ارجاع [[مکی بن حموش|مکی]] در این تفسیر به دیگر کتاب‎هایش و بالعکس، نقل کتاب‎های تفسیری متأخر از این کتاب، تطابق قلم و شیوه نگارش این اثر با دیگر آثار [[مکی بن حموش|مکی]]<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/20439/2/25 ر.ک: همان، ص25-26]</ref>.
درباره صحت انتساب این تفسیر به [[مکی بن حموش|مکی]] ادله‌ای هست، از جمله: اجماع مصادری که ترجمه‌ای از این مصنف دارند بر نسبت الهدایه... به مکی، ارجاع [[مکی بن حموش|مکی]] در این تفسیر به دیگر کتاب‌هایش و بالعکس، نقل کتاب‌های تفسیری متأخر از این کتاب، تطابق قلم و شیوه نگارش این اثر با دیگر آثار [[مکی بن حموش|مکی]]<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/20439/2/25 ر.ک: همان، ص25-26]</ref>.


صفحات 65 تا 68 کتاب، حاوی تصاویری از نسخه‌های خطی کتاب است. محققین، اصل نسخه‌های خطی کتاب را دیده‌اند، یکی را مبنا قرار داده و بر اساس قواعد ویرایشی جدید به اصلاح آن پرداخته‌اند. همچنین به مقابله این نسخه با نسخه‌های دیگر پرداخته‌اند و موارد خطا یا تصحیف یا تحریف را با توجه به این امر تصحیح کرده‌اند. ضبط نصوص قرآنی این کتاب با حرکات به روایت ورش و شماره‎گذاری آنها برحسب ترقیم مورد اعتماد و قرار دادن آن میان پرانتز بوده است. تخریج قرائات قرآنی، احادیث نبوی، احکام فقهی و اقوال فقها، شواهد شعری و امثال و نسبت آنها به صاحبانشان، اقوال نحوی و صرفی و لغوی، تعریف اعلام، شرح الفاظ غریب و فهرست‎بندی از کارهای محققان است<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/20439/2/57 ر.ک: همان، ص57-58]</ref>.
صفحات 65 تا 68 کتاب، حاوی تصاویری از نسخه‌های خطی کتاب است. محققین، اصل نسخه‌های خطی کتاب را دیده‌اند، یکی را مبنا قرار داده و بر اساس قواعد ویرایشی جدید به اصلاح آن پرداخته‌اند. همچنین به مقابله این نسخه با نسخه‌های دیگر پرداخته‌اند و موارد خطا یا تصحیف یا تحریف را با توجه به این امر تصحیح کرده‌اند. ضبط نصوص قرآنی این کتاب با حرکات به روایت ورش و شماره‎گذاری آنها برحسب ترقیم مورد اعتماد و قرار دادن آن میان پرانتز بوده است. تخریج قرائات قرآنی، احادیث نبوی، احکام فقهی و اقوال فقها، شواهد شعری و امثال و نسبت آنها به صاحبانشان، اقوال نحوی و صرفی و لغوی، تعریف اعلام، شرح الفاظ غریب و فهرست‎بندی از کارهای محققان است<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/20439/2/57 ر.ک: همان، ص57-58]</ref>.
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش