مجموعه رسائل (علامه طباطبایی): تفاوت میان نسخه‌ها

هیچ تغییری در اندازه به وجود نیامده‌ است. ،  ‏۲۲ اوت ۲۰۱۹
جز
جایگزینی متن - 'ی‎د' به 'ی‌د'
جز (جایگزینی متن - 'می‎پردازد' به 'می‌پردازد')
جز (جایگزینی متن - 'ی‎د' به 'ی‌د')
خط ۷۰: خط ۷۰:
6) رساله‎ای در اعجاز و معجزه.
6) رساله‎ای در اعجاز و معجزه.


علامه در این رساله پس از توضیحاتی پیرامون موضوع بحث چنین نتیجه می‎گیرد که معجزه و کرامت و دعاى مستجاب خوارق عاداتى هستند که تکیه‎بر یک سبب غیر مغلوب دارند؛ به خلاف سحر و کهانت و غیر آن‎ها که چون در جانب شر بوده و ارتباطى به ماده دارند و اسباب مادى هرچه قوى‎تر فرض شوند، قوى‎تر از آن‎ها نیز جایزالفرض است، لذا قابلیت مغلوبیت را دارند<ref>ر.ک: همان، ص256</ref>. سپس به برخی شبهات پاسخ می‎دهد.
علامه در این رساله پس از توضیحاتی پیرامون موضوع بحث چنین نتیجه می‎گیرد که معجزه و کرامت و دعاى مستجاب خوارق عاداتى هستند که تکیه‎بر یک سبب غیر مغلوب دارند؛ به خلاف سحر و کهانت و غیر آن‎ها که چون در جانب شر بوده و ارتباطى به ماده دارند و اسباب مادى هرچه قوى‎تر فرض شوند، قوى‎تر از آن‎ها نیز جایزالفرض است، لذا قابلیت مغلوبیت را دارند<ref>ر.ک: همان، ص256</ref>. سپس به برخی شبهات پاسخ می‌دهد.


7) رسالة الولایة (ولایت‎نامه)؛ ترجمه دکتر همایون همتی.
7) رسالة الولایة (ولایت‎نامه)؛ ترجمه دکتر همایون همتی.


مسئله ولایت، از مباحث مهم عرفان نظرى است که پایه‎هاى استوار فلسفى نیز دارد. در حقیقت مرتبه پایانى سیر عارفان است که خود در صحایف و مکتوبات و آثار خویش با عبارت‎هاى گوناگون از آن یاد کرده‎اند. همچون «فناى ذاتى» یا «مقام محو اسم و رسم و رفض تعینات» و یا «مقام توحید ذات» و «فناى در توحید». [[حسن‌زاده آملی، حسن|آیت‌الله حسن‎زاده آملی]] پیرامون این رساله چنین می‎نویسند: «یکى از آیات بزرگى که نشانه مقام شامخ عرفان آن جناب است «رساله ولایت» است. انسان آنچه را مى‎گوید و مى‎نویسد، تمام حالات انسان، معرف باطن اوست، حرف او معرف اوست، تمام حالات شئون زندگى انسان، عنوان باطن او هستند». سپس ادامه می‎دهد:
مسئله ولایت، از مباحث مهم عرفان نظرى است که پایه‎هاى استوار فلسفى نیز دارد. در حقیقت مرتبه پایانى سیر عارفان است که خود در صحایف و مکتوبات و آثار خویش با عبارت‎هاى گوناگون از آن یاد کرده‎اند. همچون «فناى ذاتى» یا «مقام محو اسم و رسم و رفض تعینات» و یا «مقام توحید ذات» و «فناى در توحید». [[حسن‌زاده آملی، حسن|آیت‌الله حسن‎زاده آملی]] پیرامون این رساله چنین می‎نویسند: «یکى از آیات بزرگى که نشانه مقام شامخ عرفان آن جناب است «رساله ولایت» است. انسان آنچه را مى‎گوید و مى‎نویسد، تمام حالات انسان، معرف باطن اوست، حرف او معرف اوست، تمام حالات شئون زندگى انسان، عنوان باطن او هستند». سپس ادامه می‌دهد:


در این رساله در چند فصل، درباره مقامات عرفانى انسان، حرف‎هایى دارد. تا سخن را مى‎رساند به ادراک شهودى و ادراک فکرى. ادراک فکرى، از فلسفه، از صغرى‎ و کبرى‎، قدمى هست، اما این‎که انسان سیرى مى‎کند، آن ادراک شهودى و آن یافتنى که به زبان نمى‎آید، آن چشیدنى را که نمى‎شود به دیگرى بیان کرد، «قدر این باده، ندانى، به خدا تا نچشى»<ref>ر.ک: همان، جلد2، ص17 و 18</ref>.
در این رساله در چند فصل، درباره مقامات عرفانى انسان، حرف‎هایى دارد. تا سخن را مى‎رساند به ادراک شهودى و ادراک فکرى. ادراک فکرى، از فلسفه، از صغرى‎ و کبرى‎، قدمى هست، اما این‎که انسان سیرى مى‎کند، آن ادراک شهودى و آن یافتنى که به زبان نمى‎آید، آن چشیدنى را که نمى‎شود به دیگرى بیان کرد، «قدر این باده، ندانى، به خدا تا نچشى»<ref>ر.ک: همان، جلد2، ص17 و 18</ref>.
خط ۹۰: خط ۹۰:
این رساله به‎طور مستقل در سال 1396ق در تبریز با مقدمه [[قاضی طباطبایی، محمدعلی|آیت‌الله قاضی طباطبایی]] به چاپ رسیده که در این کتاب نیز به جهت تکمیل بحث ارائه شده است<ref>ر.ک: همان، ص225، پاورقی1</ref>. ‎نویسنده معتقد است که امام(ع)
این رساله به‎طور مستقل در سال 1396ق در تبریز با مقدمه [[قاضی طباطبایی، محمدعلی|آیت‌الله قاضی طباطبایی]] به چاپ رسیده که در این کتاب نیز به جهت تکمیل بحث ارائه شده است<ref>ر.ک: همان، ص225، پاورقی1</ref>. ‎نویسنده معتقد است که امام(ع)


به حقایق جهان هستى، در هرگونه شرایطى وجود داشته باشند، به اذن خدا واقف است؛ اعم از آن‎ها که تحت حس قرار دارند و آن‎ها که بیرون از دایره حس مى‎باشند، مانند موجودات آسمانى و حوادث گذشته و وقایع آینده<ref>ر.ک: همان، ص243</ref>. ‎علامه همچنین راه اثبات علم را از راه نقل روایات متواتری می‎داند که در جوامع حدیث شیعه، مانند کتاب‎ کافى‎ و بصائر و کتب صدوق و کتاب‎ [[بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار علیهم‌السلام|بحارالانوار]] و غیر آن‎ها ضبط شده است. به‎موجب اين روايات كه به حد و حصر نمى‎آيد، امام علیه‌السلام از راه موهبت الهى و نه از راه اكتساب، به همه‎چیز واقف و از همه‎چیز آگاه است و هرچه را بخواهد به اذن خدا، به ادنى توجهى مى‎داند. البته در قرآن كريم آياتى داريم كه علم غيب را مخصوص ذات خداى متعال و منحصر در ساحت مقدس او قرار مى‎دهد، ولى استثنايى كه در آيه كريمه «عالِمُ الْغَيْبِ فَلا يُظْهِرُ عَلى‎ غَيْبِهِ أَحَداً* إِلَّا مَنِ ارْتَضى‎ مِنْ رَسُولٍ» (جن، 26-27) وجود دارد نشان مى‎دهد كه اختصاص علم غيب به خداى متعال به اين معناست كه غيب را مستقلاً و از پيش خود (بالذات) كسى جز خداى نداند، ولى ممكن است پيغمبران پسنديده به تعليم خدايى بدانند و ممكن است پسنديدگان ديگر نيز به تعليم پيغمبران آن را بدانند، چنان‎که در بسيارى از اين روايات وارد است كه پيغمبر و نيز هر امامى در آخرين لحظات زندگى خود علم امامت را به امام پس از خود مى‎سپارد.<ref>ر.ک: همان، ص244-243</ref>.
به حقایق جهان هستى، در هرگونه شرایطى وجود داشته باشند، به اذن خدا واقف است؛ اعم از آن‎ها که تحت حس قرار دارند و آن‎ها که بیرون از دایره حس مى‎باشند، مانند موجودات آسمانى و حوادث گذشته و وقایع آینده<ref>ر.ک: همان، ص243</ref>. ‎علامه همچنین راه اثبات علم را از راه نقل روایات متواتری می‌داند که در جوامع حدیث شیعه، مانند کتاب‎ کافى‎ و بصائر و کتب صدوق و کتاب‎ [[بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار علیهم‌السلام|بحارالانوار]] و غیر آن‎ها ضبط شده است. به‎موجب اين روايات كه به حد و حصر نمى‎آيد، امام علیه‌السلام از راه موهبت الهى و نه از راه اكتساب، به همه‎چیز واقف و از همه‎چیز آگاه است و هرچه را بخواهد به اذن خدا، به ادنى توجهى مى‎داند. البته در قرآن كريم آياتى داريم كه علم غيب را مخصوص ذات خداى متعال و منحصر در ساحت مقدس او قرار مى‎دهد، ولى استثنايى كه در آيه كريمه «عالِمُ الْغَيْبِ فَلا يُظْهِرُ عَلى‎ غَيْبِهِ أَحَداً* إِلَّا مَنِ ارْتَضى‎ مِنْ رَسُولٍ» (جن، 26-27) وجود دارد نشان مى‎دهد كه اختصاص علم غيب به خداى متعال به اين معناست كه غيب را مستقلاً و از پيش خود (بالذات) كسى جز خداى نداند، ولى ممكن است پيغمبران پسنديده به تعليم خدايى بدانند و ممكن است پسنديدگان ديگر نيز به تعليم پيغمبران آن را بدانند، چنان‎که در بسيارى از اين روايات وارد است كه پيغمبر و نيز هر امامى در آخرين لحظات زندگى خود علم امامت را به امام پس از خود مى‎سپارد.<ref>ر.ک: همان، ص244-243</ref>.


11) تعلیقات بر [[بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار علیهم‌السلام|بحارالانوار]].
11) تعلیقات بر [[بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار علیهم‌السلام|بحارالانوار]].
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش