شیعیان افغانستان: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'نزديك' به 'نزدیک '
جز (جایگزینی متن - ' == معرفى اجمالى == ' به '')
جز (جایگزینی متن - 'نزديك' به 'نزدیک ')
خط ۴۰: خط ۴۰:
كتاب با مقدمه آقاى داورى آغاز و مطالب در نه فصل، تنظيم شده است.
كتاب با مقدمه آقاى داورى آغاز و مطالب در نه فصل، تنظيم شده است.


در اين تحقيق، از اكثر كتاب‌ها، مجلات و نشرياتى كه درباره افغانستان و شيعيان ساكن اين سرزمين نگاشته شده و اكنون در دسترس قرار دارند، استفاده شده است. نويسنده در اين پژوهش، به اسناد و مدارك موجود، كه اطلاعات بسيارى از آن‌ها كهنه يا تكرارى است، اكتفا نكرده، بلكه خود به مناطق مختلف افغانستان سفر كرده و وضعيت شيعيان اين سرزمين را از نزديك ديده و بررسى كرده است<ref>مدخل، ص18</ref>
در اين تحقيق، از اكثر كتاب‌ها، مجلات و نشرياتى كه درباره افغانستان و شيعيان ساكن اين سرزمين نگاشته شده و اكنون در دسترس قرار دارند، استفاده شده است. نويسنده در اين پژوهش، به اسناد و مدارك موجود، كه اطلاعات بسيارى از آن‌ها كهنه يا تكرارى است، اكتفا نكرده، بلكه خود به مناطق مختلف افغانستان سفر كرده و وضعيت شيعيان اين سرزمين را از نزدیک  ديده و بررسى كرده است<ref>مدخل، ص18</ref>


از آنجا كه مطالعه همه مناطق شيعه‌نشين افغانستان، با توجه به وسعت مناطق شيعى، كارى دشوار و پرهزينه است، چند حوزه عمده فرهنگى اهل تشيع، كانون مطالعه قرار گرفته است. اين مناطق عبارتند از از شهرهاى هرات، كابل، مزار شريف و ولسوالى (فرماندارى) جاغورى، از مناطق هزاره‌جات<ref>همان</ref>نويسنده در اين مناطق، يادداشت‌هايى از زندگى روزمره مردم، آداب و رسوم و نحوه معيشت آنان برداشته و از مراكز فرهنگى، آموزشى، مذهبى و بهداشتى ديدن كرده است. همچنين در مصاحبه با برخى از شخصيت‌هاى مذهبى، فرهنگى، سياسى و اجتماعى، ديدگاه‌هاى آنان را درباره اوضاع و احوال شيعيان اين كشور، جويا شده است. افزودن بر اين، نويسنده بخش عمده اين تحقيق را در افغانستان انجام داده و به‌طور روزمره با زندگى مردم تحت مطالعه خود، سروكار داشته است<ref>همان</ref>
از آنجا كه مطالعه همه مناطق شيعه‌نشين افغانستان، با توجه به وسعت مناطق شيعى، كارى دشوار و پرهزينه است، چند حوزه عمده فرهنگى اهل تشيع، كانون مطالعه قرار گرفته است. اين مناطق عبارتند از از شهرهاى هرات، كابل، مزار شريف و ولسوالى (فرماندارى) جاغورى، از مناطق هزاره‌جات<ref>همان</ref>نويسنده در اين مناطق، يادداشت‌هايى از زندگى روزمره مردم، آداب و رسوم و نحوه معيشت آنان برداشته و از مراكز فرهنگى، آموزشى، مذهبى و بهداشتى ديدن كرده است. همچنين در مصاحبه با برخى از شخصيت‌هاى مذهبى، فرهنگى، سياسى و اجتماعى، ديدگاه‌هاى آنان را درباره اوضاع و احوال شيعيان اين كشور، جويا شده است. افزودن بر اين، نويسنده بخش عمده اين تحقيق را در افغانستان انجام داده و به‌طور روزمره با زندگى مردم تحت مطالعه خود، سروكار داشته است<ref>همان</ref>
خط ۵۹: خط ۵۹:
به عقيده نويسنده، مطالعه وضعيت يك گروه اجتماعى، بدون مطالعه سهم آن از قدرت، توضيح چگونگى اداره و ميزان نقش خود و ديگران در اداره، ناقص خواهد بود و لذا در فصل پنجم، سياست افغانستان بررسى گرديده است<ref>همان، ص167</ref>
به عقيده نويسنده، مطالعه وضعيت يك گروه اجتماعى، بدون مطالعه سهم آن از قدرت، توضيح چگونگى اداره و ميزان نقش خود و ديگران در اداره، ناقص خواهد بود و لذا در فصل پنجم، سياست افغانستان بررسى گرديده است<ref>همان، ص167</ref>


به نظر وى، فرهنگ و اقتصاد رابطه نزديك و تنگاتنگى با سياست دارد. گروه‌هاى اجتماعى تجربه كار سياسى دارند، به دليل برخوردارى از قدرت، فرهنگ شكوفاتر و اقتصاد توسعه‌يافته‌ترى نيز خواهند داشت. گروه‌هايى كه بيشتر از سياست و قدرت دور بوده‌اند نيز به همين ميزان از فرهنگ و اقتصاد محروم خواهند بود<ref>همان</ref>
به نظر وى، فرهنگ و اقتصاد رابطه نزدیک  و تنگاتنگى با سياست دارد. گروه‌هاى اجتماعى تجربه كار سياسى دارند، به دليل برخوردارى از قدرت، فرهنگ شكوفاتر و اقتصاد توسعه‌يافته‌ترى نيز خواهند داشت. گروه‌هايى كه بيشتر از سياست و قدرت دور بوده‌اند نيز به همين ميزان از فرهنگ و اقتصاد محروم خواهند بود<ref>همان</ref>


در بحث ششم، از تعليم و تربيت بحث به ميان آمده است. نويسنده معتقد است كه تربيت‌پذيرى، يكى از مهم‌ترين ويژگى‌هاى انسان و عامل اساسى رشد و ترقى اوست. به نظر وى، انسان برخلاف حيوانات، توانمندى‌هاى بسيار پيچيده و گوناگونى دارد كه به وسيله وراثت، از نسلى به نسل ديگر منتقل نمى‌شوند، بلكه با تعليم و تربيت انتقال مى‌يابند و بخش عمده تجربيات نسل‌هاى گذشته، با آموزش به نسل‌هاى بعدى، انتقال يافته و بدين ترتيب، بر ذخاير و اندوخته‌هاى دانش بشرى، افزوده مى‌شود. بنابراين، ترقى و پيشرفت انسان با تعليم و تعلّم، امكان‌پذير مى‌گردد<ref>همان، ص221</ref>
در بحث ششم، از تعليم و تربيت بحث به ميان آمده است. نويسنده معتقد است كه تربيت‌پذيرى، يكى از مهم‌ترين ويژگى‌هاى انسان و عامل اساسى رشد و ترقى اوست. به نظر وى، انسان برخلاف حيوانات، توانمندى‌هاى بسيار پيچيده و گوناگونى دارد كه به وسيله وراثت، از نسلى به نسل ديگر منتقل نمى‌شوند، بلكه با تعليم و تربيت انتقال مى‌يابند و بخش عمده تجربيات نسل‌هاى گذشته، با آموزش به نسل‌هاى بعدى، انتقال يافته و بدين ترتيب، بر ذخاير و اندوخته‌هاى دانش بشرى، افزوده مى‌شود. بنابراين، ترقى و پيشرفت انسان با تعليم و تعلّم، امكان‌پذير مى‌گردد<ref>همان، ص221</ref>
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش