مناسک حج و عمره (بهجت): تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - '؛د' به '؛ د'
جز (جایگزینی متن - 'آيت‌الله بهجت' به 'آيت‌الله بهجت ')
جز (جایگزینی متن - '؛د' به '؛ د')
خط ۶۰: خط ۶۰:
#اگر كسى طلبى داشته باشد و به انداز هزينه حجّ او باشد، يا هزينه حج او را كامل كند و ديگر شرايط استطاعت را نيز دارا باشد، اگر وقت وصول طلب نرسيده باشد، وصول واجب نيست؛ مگر آنكه در صورت طلب، بدهكار حاضر به پرداخت باشد كه در اين صورت، گرفتن واجب است و بايد به حج برود و چنانچه وقت وصول طلب فرا رسيده باشد، واجب است وصول كند و اگر بدهكار بدحساب باشد و حاضر به پرداخت نشود، درصورتى‌كه طلبكار در ضرر و حرج نمى‌افتد، بايد او را مجبور به پرداخت نمايد، هرچند متوقّف بر مراجعه به حاكم جور باشد.
#اگر كسى طلبى داشته باشد و به انداز هزينه حجّ او باشد، يا هزينه حج او را كامل كند و ديگر شرايط استطاعت را نيز دارا باشد، اگر وقت وصول طلب نرسيده باشد، وصول واجب نيست؛ مگر آنكه در صورت طلب، بدهكار حاضر به پرداخت باشد كه در اين صورت، گرفتن واجب است و بايد به حج برود و چنانچه وقت وصول طلب فرا رسيده باشد، واجب است وصول كند و اگر بدهكار بدحساب باشد و حاضر به پرداخت نشود، درصورتى‌كه طلبكار در ضرر و حرج نمى‌افتد، بايد او را مجبور به پرداخت نمايد، هرچند متوقّف بر مراجعه به حاكم جور باشد.
#:البته در موارد ذيل، مطالبه و گرفتن طلب براى حج واجب نيست:
#:البته در موارد ذيل، مطالبه و گرفتن طلب براى حج واجب نيست:
#:الف)- بدهكار قدرت بر پرداخت بدهى را نداشته باشد؛ ب)- بدهكار بدحساب باشد و مجبور كردن به پرداخت او ممكن نباشد؛ج)- بدهكار بدحساب باشد و مطالبه بدهى موجب دردسرى شود كه عرفاً تحمّل آن مطابق با شأن طلبكار نباشد؛د)- گرفتن طلب، متوقّف بر مراجعه به حاكم باشد و اين امر، موجب ذلّت و پايين آمدن شأن طلبكار شود؛ به‌گونه‌اى كه تن دادن به آن عقلايى نباشد؛ه)- مهلت وصول طلب نرسيده باشد و بدهكار نيز حاضر به پرداخت نباشد؛و)- وصول طلب به‌گونه‌اى موجب ضرر باشد كه عرفاً به آن تن داده نمى‌شود<ref>[http://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Text/1074/1/41 ر.ك: همان، ص41]-[http://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Text/1074/1/42 42]</ref>
#:الف)- بدهكار قدرت بر پرداخت بدهى را نداشته باشد؛ ب)- بدهكار بدحساب باشد و مجبور كردن به پرداخت او ممكن نباشد؛ج)- بدهكار بدحساب باشد و مطالبه بدهى موجب دردسرى شود كه عرفاً تحمّل آن مطابق با شأن طلبكار نباشد؛ د)- گرفتن طلب، متوقّف بر مراجعه به حاكم باشد و اين امر، موجب ذلّت و پايين آمدن شأن طلبكار شود؛ به‌گونه‌اى كه تن دادن به آن عقلايى نباشد؛ه)- مهلت وصول طلب نرسيده باشد و بدهكار نيز حاضر به پرداخت نباشد؛و)- وصول طلب به‌گونه‌اى موجب ضرر باشد كه عرفاً به آن تن داده نمى‌شود<ref>[http://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Text/1074/1/41 ر.ك: همان، ص41]-[http://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Text/1074/1/42 42]</ref>
#دروغ و دشنامِ حرام، حرمت آن در حال احرام شديدتر است. فخرفروشى براى اثبات برترى خود و امثال آن اگر موجب اهانت به ديگران شود، اين عمل فى حد نفسه حرام است و اگر موجب نشود، حرام نيست و كفّاره ندارد. قسم خوردن به لفظ جلاله «و الله» و «بالله» و نيز «لا و الله» و «بلى و الله» كه به آن «جدال» گفته مى‌شود، بر مُحرم حرام است.
#دروغ و دشنامِ حرام، حرمت آن در حال احرام شديدتر است. فخرفروشى براى اثبات برترى خود و امثال آن اگر موجب اهانت به ديگران شود، اين عمل فى حد نفسه حرام است و اگر موجب نشود، حرام نيست و كفّاره ندارد. قسم خوردن به لفظ جلاله «و الله» و «بالله» و نيز «لا و الله» و «بلى و الله» كه به آن «جدال» گفته مى‌شود، بر مُحرم حرام است.
#:چند مورد از حرمت قسم خوردن، استثناء شده است:
#:چند مورد از حرمت قسم خوردن، استثناء شده است:
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش