روزنامه سفر حج عتبات عالیات و دربار ناصری: تفاوت میان نسخه‌ها

    جز (جایگزینی متن - 'كرمان' به 'کرمان')
    جز (جایگزینی متن - '« ' به '«')
    خط ۷۹: خط ۷۹:
    سفر وى را از يك زاويه بايد دو بخش كرد: يكى دورانى كه با ولى خان است و خودش مى‌گويد كه آزادى چندانى براى نوشتن نداشته و اساسا گويى به اختيار خود به اين سفر نيامده است. دوم دورانى كه از وى جدا شده و اين از نيمه زيارت عتبات است. از آن پس دستش در نگارش بازتر است. با اين حال، بعدها كه درگير دربار ناصرى و كارهاى محوله در تهران مى‌شود، مشغله زياد او را از نگارش تفصيلى باز مى‌دارد.
    سفر وى را از يك زاويه بايد دو بخش كرد: يكى دورانى كه با ولى خان است و خودش مى‌گويد كه آزادى چندانى براى نوشتن نداشته و اساسا گويى به اختيار خود به اين سفر نيامده است. دوم دورانى كه از وى جدا شده و اين از نيمه زيارت عتبات است. از آن پس دستش در نگارش بازتر است. با اين حال، بعدها كه درگير دربار ناصرى و كارهاى محوله در تهران مى‌شود، مشغله زياد او را از نگارش تفصيلى باز مى‌دارد.


    نويسنده، بارها در حال نوشتن از حال و هواى خود و دشوارى‌هايى كه براى نگارش دارد و اينكه در چه حالتى مى‌نويسد، سخن گفته است. زمانى كه از بندر عباس عازم بمبئى است، در كشتى به نوشتن ادامه مى‌دهد و مى‌نويسد: «حركت كشتى نمى‌گذارد درست بنويسم». جاى ديگر مى‌گويد: « حقيقت مطلب قوه نوشتن نيست. اعمال و حركات اين سياه‌ها، از بس كه هوا گرم است ديگر قوه ندارم. دلم بى‌حال مى‌شود.»
    نويسنده، بارها در حال نوشتن از حال و هواى خود و دشوارى‌هايى كه براى نگارش دارد و اينكه در چه حالتى مى‌نويسد، سخن گفته است. زمانى كه از بندر عباس عازم بمبئى است، در كشتى به نوشتن ادامه مى‌دهد و مى‌نويسد: «حركت كشتى نمى‌گذارد درست بنويسم». جاى ديگر مى‌گويد: «حقيقت مطلب قوه نوشتن نيست. اعمال و حركات اين سياه‌ها، از بس كه هوا گرم است ديگر قوه ندارم. دلم بى‌حال مى‌شود.»


    باهمه دشوارى‌هايى كه وى در سفر حج تحمل كرده و شرحش را در اين اثر آورده و به خصوص با حساسيتى كه او داشته باز هم نگارش همين مقدار از زبان يك زن سيار ارزش‌مند است.
    باهمه دشوارى‌هايى كه وى در سفر حج تحمل كرده و شرحش را در اين اثر آورده و به خصوص با حساسيتى كه او داشته باز هم نگارش همين مقدار از زبان يك زن سيار ارزش‌مند است.
    خط ۸۵: خط ۸۵:
    در جريان بازگشت به ايران و زمانى كه از روستاها و شهرهاى ايران مى‌گذرد، نوشتن براى او سخت است، اما وى و لو اندك ياداشتى مى‌نگارد. ايشان زمانى كه در تهران در دربار ناصرى و خانه اشراف است، هم‌چنان به نوشتن ادامه مى‌دهد. گاهى روزهاى متوالى فقط چند كلمه مى‌نويسد يا هيچ نمى‌نويسد. يك‌بار پس از وصف تكيه دولت و تعزيه و انواع و اقسام آنها مى‌نويسد: «چه اوضاع و چه دستگاه! من حالت نوشتن ندارم و ديگر اينكه چند روز در اندرون هستم كه نمى‌نويسم بعد كه مى‌آيم خانه يادم مى‌رود.»
    در جريان بازگشت به ايران و زمانى كه از روستاها و شهرهاى ايران مى‌گذرد، نوشتن براى او سخت است، اما وى و لو اندك ياداشتى مى‌نگارد. ايشان زمانى كه در تهران در دربار ناصرى و خانه اشراف است، هم‌چنان به نوشتن ادامه مى‌دهد. گاهى روزهاى متوالى فقط چند كلمه مى‌نويسد يا هيچ نمى‌نويسد. يك‌بار پس از وصف تكيه دولت و تعزيه و انواع و اقسام آنها مى‌نويسد: «چه اوضاع و چه دستگاه! من حالت نوشتن ندارم و ديگر اينكه چند روز در اندرون هستم كه نمى‌نويسم بعد كه مى‌آيم خانه يادم مى‌رود.»


    در مسير بازگشت از تهران به کرمان نيز هم‌چنان نوشتن و لو به اختصار ادامه دارد: « امروز كه شنبه بيست و ششم است، دو از آفتاب گذشته وارد كاروان‌سراى حسن‌آباد شديم. مادر آقا خوابيده و من هم مشغول نوشتن هستم و فكر غذاى ظهر».
    در مسير بازگشت از تهران به کرمان نيز هم‌چنان نوشتن و لو به اختصار ادامه دارد: «امروز كه شنبه بيست و ششم است، دو از آفتاب گذشته وارد كاروان‌سراى حسن‌آباد شديم. مادر آقا خوابيده و من هم مشغول نوشتن هستم و فكر غذاى ظهر».


    نويسنده، از ابتدا هول و هراس سفر را دارد و گويى در اختيار خودش نبوده است. شرايط هم اين وضعيت را تقويت مى‌كند. ابتدا خبر مرگ فرمان‌فرما والى کرمان و سپس لشكر ناصر و به دنبالش مريضى خان و زن او نگران و آشفته‌اش كرده، به«بافت» نرسيده مى‌نويسد: «از روزى كه از کرمان بيرون آمديم يك ساعت خوش نديديم، نفهميديم از كجا مى‌آييم، به كجا مى‌رويم». از اين دسته سختى‌ها وى را سخت متزلزل مى‌كند.
    نويسنده، از ابتدا هول و هراس سفر را دارد و گويى در اختيار خودش نبوده است. شرايط هم اين وضعيت را تقويت مى‌كند. ابتدا خبر مرگ فرمان‌فرما والى کرمان و سپس لشكر ناصر و به دنبالش مريضى خان و زن او نگران و آشفته‌اش كرده، به«بافت» نرسيده مى‌نويسد: «از روزى كه از کرمان بيرون آمديم يك ساعت خوش نديديم، نفهميديم از كجا مى‌آييم، به كجا مى‌رويم». از اين دسته سختى‌ها وى را سخت متزلزل مى‌كند.