جدالهای مفهومی دربارهی عدالتخواهی در دوران قاجار و مشروطه: تفاوت میان نسخهها
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - 'ه ی ' به 'هی ') |
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - 'ه ای ' به 'های ') |
||
خط ۳۱: | خط ۳۱: | ||
بخش اول: برخورد نظم گفتاری کهن با تمدن غربی | بخش اول: برخورد نظم گفتاری کهن با تمدن غربی | ||
فصل اول: بستر تاریخی و سنت | فصل اول: بستر تاریخی و سنت اندرزنامهای حاکم | ||
فصل دوم: ساحت روشنفکری، مروج روایتی نو از عدالت | فصل دوم: ساحت روشنفکری، مروج روایتی نو از عدالت | ||
خط ۵۴: | خط ۵۴: | ||
==گزارش کتاب== | ==گزارش کتاب== | ||
تاریخ مشروطهی ایران در بیش از یک سده گذشته بارها از سوی پژوهشگران و تاریخ پژوهان داخلی و خارجی با رویکردهای متعدد و از زوایای مختلفی مورد بحث و بررسی قرار گرفته است. مجموعهی این آثار تحت تأثیر علمیت تاریخ و روش تجربی در علوم طبیعی، به طور عمده درصدد کشف ریاضی وار علل وقایع برآمدهاند، به ویژه تاریخ پژوهان ایرانی در نیم قرن اخیر با هدف تبیین علل وقایع مشروطه به برخی آراء نه چندان دقیق شرق شناسانه بر جامعهی ایران با خصائل ویژهی خود دست زده اند یه با تئوری «استبداد شرقی» و «شیوهی تولید آسیایی» توسل جسته و نقش نیروهای اجتماعی در این وقایع را نادیده انگاشتهاند. به نظر می رسد رجوع به این روش ها تناسبی با ماهیت پدیده های اجتماعی و فرهنگی ندارد، در عوض در دوره های اخیر روش های کیفی برای ارزیابی پدیده های انسانی و اجتماعی به کار گرفته می شود، به ویژه آنها با نشان دادن کیفیت و شیوهی زندگی مورد توجه هستند. یکی از این روش ها بررسی روند تحول معنایی در مفاهیم با توجه به دگرگونی سپهر زندگی، اهداف و عقاید می باشد، این تغییر نه از جنس دگرگونی همگون با طبیعت بلکه در ربط با یک دستگاه معرفت شناختی و باز تعریفی دیگر از انسان قابل تحقق است که ریشه در مدرنیتهی غربی دارد، بنابراین روش یاد شده با جوهره تحولات عصر مشروطه در هم سویی است. از جنبهی موضوعی، این تحقیق یک پژوهش ترکیبی است یعنی مستلزم آمیختن حوزه های تاریخی با حوزهی اندیشه است و نگارنده میکوشد ریشه و بافت منشاء عدالت خواهی در دستگاه معرفتی دورهی سنت بررسی شود، آنگاه فرایند تحول مفهومی یا چگونگی دگرگونی شدن معنای مفهوم در عصر مشروطه مورد ارزیابی قرار گیرد، البته برای دریافتی درست از چرایی دور شدنه مفاهیم از معنای آغازین خود بایستی لایه های تاریخی مفهوم ها و خصائل اساسی آن را بازشناخت و اقتضائات عصری را فهم کرد. این اتفاق تحول آفرین در تاریخ مشروطه ایران بر بنیان دوگانگی مفاهیم پایه، در سطح عامه به شکل جنبش عدالتخانه و نزد خواص به مثابهی جنبش مشروطه معنا شد که این وضع، خود حکایت گر وقوع دوم پس از شکل گیری جنبش عدالت خواهی است که ضرورت بررسی این واقعه عظمیم را با بهره گیری از روش تحول مفاهیم دو چندان میکند. این مهم مستلزم پایبندی به روش پژوهش های تاریخی از یک سو و استفاده از روش های پژوهش در حوزهی اندیشهی سیاسی به ویژه بررسی تحول حوزهی مفاهیم با رویکرد تفسیری و انتقادی است تا افزون بر طرح چگونگی رخدادها به چرایی در پیش گرفتن مواضعی خاص از جانب بازیگران تاریخ بپردازد، ادراک انسان هایی که آن رخدادها را ایجاد کرده و آن را احساس نموده اند یا دربارهی آن اندیشیدهاند. نگارنده در این کوشش تأثیر و تعامل مؤلفه های اساسی سه ضلعی دانش، گفتمان و قدرت را در جهت دهی آدمی برای دستیابی بر اغراض انسانی مد نظر قرار داده است. اما آنچه پژوهش ترکیبی حاضر را از پژوهش های تاریخی پیشین متمایز می سازد افزون بر موارد بالا، بررسی نظام قضایی دورهی قاجار و تأثیر متقابل آن بر تحولات سیاسی است. در این نوشتار تلاش شده تا فصول مرتبط با اندیشهی سیاسی، رخداد تاریخی و تحلیل گفتمانی از هم تفکیک شوند، این امر با انتخاب تیترهای هم در هر فصل مشخص گردیده است، چنان که کاربست تاریخی نظریه تحلیل گفتمان لاکلا و موفه در برخی فصول بخش دوم و سوم به اجرا درآمد تا شاخصه هایی از این چارچوب نظری در بستر حوادث جنبش، گفتار و کردار گفتمان سران جنبش و متقابلا دولت را بر پایهی تحلیل گفتمان تبیین کند که در نوع خود اقدام | تاریخ مشروطهی ایران در بیش از یک سده گذشته بارها از سوی پژوهشگران و تاریخ پژوهان داخلی و خارجی با رویکردهای متعدد و از زوایای مختلفی مورد بحث و بررسی قرار گرفته است. مجموعهی این آثار تحت تأثیر علمیت تاریخ و روش تجربی در علوم طبیعی، به طور عمده درصدد کشف ریاضی وار علل وقایع برآمدهاند، به ویژه تاریخ پژوهان ایرانی در نیم قرن اخیر با هدف تبیین علل وقایع مشروطه به برخی آراء نه چندان دقیق شرق شناسانه بر جامعهی ایران با خصائل ویژهی خود دست زده اند یه با تئوری «استبداد شرقی» و «شیوهی تولید آسیایی» توسل جسته و نقش نیروهای اجتماعی در این وقایع را نادیده انگاشتهاند. به نظر می رسد رجوع به این روش ها تناسبی با ماهیت پدیده های اجتماعی و فرهنگی ندارد، در عوض در دوره های اخیر روش های کیفی برای ارزیابی پدیده های انسانی و اجتماعی به کار گرفته می شود، به ویژه آنها با نشان دادن کیفیت و شیوهی زندگی مورد توجه هستند. یکی از این روش ها بررسی روند تحول معنایی در مفاهیم با توجه به دگرگونی سپهر زندگی، اهداف و عقاید می باشد، این تغییر نه از جنس دگرگونی همگون با طبیعت بلکه در ربط با یک دستگاه معرفت شناختی و باز تعریفی دیگر از انسان قابل تحقق است که ریشه در مدرنیتهی غربی دارد، بنابراین روش یاد شده با جوهره تحولات عصر مشروطه در هم سویی است. از جنبهی موضوعی، این تحقیق یک پژوهش ترکیبی است یعنی مستلزم آمیختن حوزه های تاریخی با حوزهی اندیشه است و نگارنده میکوشد ریشه و بافت منشاء عدالت خواهی در دستگاه معرفتی دورهی سنت بررسی شود، آنگاه فرایند تحول مفهومی یا چگونگی دگرگونی شدن معنای مفهوم در عصر مشروطه مورد ارزیابی قرار گیرد، البته برای دریافتی درست از چرایی دور شدنه مفاهیم از معنای آغازین خود بایستی لایه های تاریخی مفهوم ها و خصائل اساسی آن را بازشناخت و اقتضائات عصری را فهم کرد. این اتفاق تحول آفرین در تاریخ مشروطه ایران بر بنیان دوگانگی مفاهیم پایه، در سطح عامه به شکل جنبش عدالتخانه و نزد خواص به مثابهی جنبش مشروطه معنا شد که این وضع، خود حکایت گر وقوع دوم پس از شکل گیری جنبش عدالت خواهی است که ضرورت بررسی این واقعه عظمیم را با بهره گیری از روش تحول مفاهیم دو چندان میکند. این مهم مستلزم پایبندی به روش پژوهش های تاریخی از یک سو و استفاده از روش های پژوهش در حوزهی اندیشهی سیاسی به ویژه بررسی تحول حوزهی مفاهیم با رویکرد تفسیری و انتقادی است تا افزون بر طرح چگونگی رخدادها به چرایی در پیش گرفتن مواضعی خاص از جانب بازیگران تاریخ بپردازد، ادراک انسان هایی که آن رخدادها را ایجاد کرده و آن را احساس نموده اند یا دربارهی آن اندیشیدهاند. نگارنده در این کوشش تأثیر و تعامل مؤلفه های اساسی سه ضلعی دانش، گفتمان و قدرت را در جهت دهی آدمی برای دستیابی بر اغراض انسانی مد نظر قرار داده است. اما آنچه پژوهش ترکیبی حاضر را از پژوهش های تاریخی پیشین متمایز می سازد افزون بر موارد بالا، بررسی نظام قضایی دورهی قاجار و تأثیر متقابل آن بر تحولات سیاسی است. در این نوشتار تلاش شده تا فصول مرتبط با اندیشهی سیاسی، رخداد تاریخی و تحلیل گفتمانی از هم تفکیک شوند، این امر با انتخاب تیترهای هم در هر فصل مشخص گردیده است، چنان که کاربست تاریخی نظریه تحلیل گفتمان لاکلا و موفه در برخی فصول بخش دوم و سوم به اجرا درآمد تا شاخصه هایی از این چارچوب نظری در بستر حوادث جنبش، گفتار و کردار گفتمان سران جنبش و متقابلا دولت را بر پایهی تحلیل گفتمان تبیین کند که در نوع خود اقدام تازهای است. از این طریق حیث التفاتی یا گرایش جریانهای سنتی و مدرن و تأثیرپذیری آنها در عصر مشروطه شناسایی می شود و روند تحول مفاهیم در دستگاه شناختی نیروهای فعال در این رویارویی دنبال می گردد. اینکه آیا تحرک اجتماعی به طور عمده ناشی از دریافت ها و نگرش های سنتی به مفهوم عدالت و در نتیجهی درون زا بوده یا بیشتر تحت تأثیر عوامل برون زا به ویژه اندیشهی مدرن قرار داشته است مسائلی هستند که روشن می شوند.<ref> [https://www.historylib.com/books/2317 ر.ک: کتابخانه تخصصی تاریخ اسلام و ایران] </ref> | ||
==پانويس == | ==پانويس == |