بغدادی، عبداللطیف: تفاوت میان نسخهها
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - 'ابنع' به 'ابن ع') |
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - 'ابنس' به 'ابن س') |
||
خط ۵۰: | خط ۵۰: | ||
== تحصیلات == | == تحصیلات == | ||
وی فقه و حدیث را نزد ابن البَطِّیّ، ابوزرعه، ابوالقاسمبنفضلان و ابن خشاب آموخت و لغت و ادب را در مجلس ابن عبیده کرخی و خطیب تبریزی تلمذ کرد. بهگفته ابنابیاصیبعه، مقدمه حساب و نحو را نزد دانشمندی مغربی آموخت که به بغداد مهاجرت کرده بود و به ابنتاتلی شهرت داشت و همو شور و اشتیاق به فراگیری حکمت و فلسفه را در درون عبداللطیف شعلهور کرد. عبداللطیف در نتیجه تعلیمات شیخ خود، با کتب | وی فقه و حدیث را نزد ابن البَطِّیّ، ابوزرعه، ابوالقاسمبنفضلان و ابن خشاب آموخت و لغت و ادب را در مجلس ابن عبیده کرخی و خطیب تبریزی تلمذ کرد. بهگفته ابنابیاصیبعه، مقدمه حساب و نحو را نزد دانشمندی مغربی آموخت که به بغداد مهاجرت کرده بود و به ابنتاتلی شهرت داشت و همو شور و اشتیاق به فراگیری حکمت و فلسفه را در درون عبداللطیف شعلهور کرد. عبداللطیف در نتیجه تعلیمات شیخ خود، با کتب ابن سینا و شاگردش بهمنیار آشنایی یافت. | ||
در سال 585ق/1189م، بهمنظور کسب آگاهی بیشتر درباره علوم محبوبش زادگاه خود را ترک کرد. در موصل ریاضیات و کیمیا را نزد کمالالدین بن یونس فرا گرفت و همانجا با آرا [[سهروردی، یحیی بن حبش|شیخ شهابالدین سهروردی]] آشنا شد. آنگاه روانه شهرهای مصر و شام شد که در این زمان، مرکز تجمع عالمان و دانشمندان بود. در دمشق در مجلس مباحثه کندی بغدادی نحوی حاضر شد و مباحث فلسفی و کلامی را دنبال کرد. آنگاه روانه قدس شد و به بهاءالدینبنشداد پیوست. آشنایی وی با عمادالدین کاتب اصفهانی، ادیب و مورخ مشهور عصر ایوبی نیز در همین زمان اتفاق افتاد و از مصاحبت با وی فن کتابت و انشا را تجربه کرد. | در سال 585ق/1189م، بهمنظور کسب آگاهی بیشتر درباره علوم محبوبش زادگاه خود را ترک کرد. در موصل ریاضیات و کیمیا را نزد کمالالدین بن یونس فرا گرفت و همانجا با آرا [[سهروردی، یحیی بن حبش|شیخ شهابالدین سهروردی]] آشنا شد. آنگاه روانه شهرهای مصر و شام شد که در این زمان، مرکز تجمع عالمان و دانشمندان بود. در دمشق در مجلس مباحثه کندی بغدادی نحوی حاضر شد و مباحث فلسفی و کلامی را دنبال کرد. آنگاه روانه قدس شد و به بهاءالدینبنشداد پیوست. آشنایی وی با عمادالدین کاتب اصفهانی، ادیب و مورخ مشهور عصر ایوبی نیز در همین زمان اتفاق افتاد و از مصاحبت با وی فن کتابت و انشا را تجربه کرد. | ||
سپس به دمشق بازگشت و در شام، در کانون توجه و حمایت صلاحالدین ایوبی قرار گرفت و پس از چندی، به مقام استادی یکی از مدارس دمشق منصوب شد. پس از وفات سلطان نیز به مصر رفت و آنجا نیز جانشینان صلاحالدین و قاضیفاضل از او حمایت کردند. در مصر با یاسین السیمیایی، موسیبنمیمون و | سپس به دمشق بازگشت و در شام، در کانون توجه و حمایت صلاحالدین ایوبی قرار گرفت و پس از چندی، به مقام استادی یکی از مدارس دمشق منصوب شد. پس از وفات سلطان نیز به مصر رفت و آنجا نیز جانشینان صلاحالدین و قاضیفاضل از او حمایت کردند. در مصر با یاسین السیمیایی، موسیبنمیمون و ابن سناءالملک آشنا شد و دانش خود را در سیمیا، کیمیا و طب کامل کرد و به مطالعه در زمینه طب، کیمیا و گیاهشناسی ادامه داد. | ||
عبداللطیف در نتیجه تقربیافتن در دستگاه ایوبیان، فرصت یافت تا مطالعات محبوب خود را در زمینههای مختلف، بهویژه کالبدشکافی، تکمیل کند. در قاهره اجازه یافت، اجساد مومیایی را معاینه و بررسی کند و اطلاعاتی از مشاهدات عینی خود درباره آناتومی بدن انسان ارائه کند که بهگفته گاستون ویت، تا آن زمان در هیچ کتابی دیده نشده بود. در زمان سلطنت ملکعادل سیفالدین ابوبکربنایوب، روانه بیتالمقدس شد و مدتی در جوار او، در این شهر اقامت گزید. آنگاه در سال 604ق/1207م، بههمراه ملکعادل به دمشق بازگشت و در بیمارستان نوری مشغول به کار شد. وی در سفرهای خود از شهرهای حلب، حران، حجاز و آسیایصغیر دیدن کرد و در سال 625ق/1227م مدتی را در ارزنجان، در نزدیکی ارزنةالروم، اقامت گزید و با اخبار مغولان آشنا شد. سرانجام پس از گذراندن سالها تلاش علمی و تحمل رنج سفر به اقصا نقاط سرزمینهای اسلامی به موطن خود، یعنی بغداد، بازگشت. | عبداللطیف در نتیجه تقربیافتن در دستگاه ایوبیان، فرصت یافت تا مطالعات محبوب خود را در زمینههای مختلف، بهویژه کالبدشکافی، تکمیل کند. در قاهره اجازه یافت، اجساد مومیایی را معاینه و بررسی کند و اطلاعاتی از مشاهدات عینی خود درباره آناتومی بدن انسان ارائه کند که بهگفته گاستون ویت، تا آن زمان در هیچ کتابی دیده نشده بود. در زمان سلطنت ملکعادل سیفالدین ابوبکربنایوب، روانه بیتالمقدس شد و مدتی در جوار او، در این شهر اقامت گزید. آنگاه در سال 604ق/1207م، بههمراه ملکعادل به دمشق بازگشت و در بیمارستان نوری مشغول به کار شد. وی در سفرهای خود از شهرهای حلب، حران، حجاز و آسیایصغیر دیدن کرد و در سال 625ق/1227م مدتی را در ارزنجان، در نزدیکی ارزنةالروم، اقامت گزید و با اخبار مغولان آشنا شد. سرانجام پس از گذراندن سالها تلاش علمی و تحمل رنج سفر به اقصا نقاط سرزمینهای اسلامی به موطن خود، یعنی بغداد، بازگشت. | ||
کراچکوفسکی (Krachkovsky) عبداللطیف را دانشمندی پرمایه و ذوفنون توصیف میکند که در سختترین بحرانهای اجتماعی و اقتصادی و طبیعی روزگار خود نظیر قحطی، زلزله، وبا و... دست از پژوهش و مطالعه برنداشت و علاوهبر پژوهش در زمینههای مختلف علمی، نظیر طب و کیمیا و تشریح به مطالعات زیستشناسی، زمینشناسی، جغرافیایی و تاریخی نیز اهتمام ورزید. با کتب | کراچکوفسکی (Krachkovsky) عبداللطیف را دانشمندی پرمایه و ذوفنون توصیف میکند که در سختترین بحرانهای اجتماعی و اقتصادی و طبیعی روزگار خود نظیر قحطی، زلزله، وبا و... دست از پژوهش و مطالعه برنداشت و علاوهبر پژوهش در زمینههای مختلف علمی، نظیر طب و کیمیا و تشریح به مطالعات زیستشناسی، زمینشناسی، جغرافیایی و تاریخی نیز اهتمام ورزید. با کتب ابن سینا و غزالی نیز بهطور کامل آشنا بود و در فلسفه، خاصه فلسفه ارسطو، تخصص تمام داشت. به گرایش مشاء متمایل بود و فلسفه سهروردی را نمیپسندید و بر آرا او نقادانه نظر میکرد. | ||
عبداللطیف در زمینههای مختلف علمی بهویژه نحو، ادب، منطق، فلسفه، طبیعیات، طب و الاهیات آثار فراوانی برجای نهاده است. ابنابیاصیبعه در حدود یکصدوپنجاه عنوان از این تصنیفات را برشمرده است که شامل تألیف، تلخیص و شرح در موضوعات مختلف و با حجمهای متفاوت است. <ref> بادکوبه هزاوه، احمد؛ آبانگاه ازگمی، معصومه؛ ص1-30</ref> | عبداللطیف در زمینههای مختلف علمی بهویژه نحو، ادب، منطق، فلسفه، طبیعیات، طب و الاهیات آثار فراوانی برجای نهاده است. ابنابیاصیبعه در حدود یکصدوپنجاه عنوان از این تصنیفات را برشمرده است که شامل تألیف، تلخیص و شرح در موضوعات مختلف و با حجمهای متفاوت است. <ref> بادکوبه هزاوه، احمد؛ آبانگاه ازگمی، معصومه؛ ص1-30</ref> |