چالش درون: تفاوت میان نسخه‌ها

    جز (جایگزینی متن - 'فارسي' به 'فارسی')
    جز (جایگزینی متن - 'مقدّمه ای' به 'مقدّمه‌ای')
    برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
    خط ۳۵: خط ۳۵:
    نویسنده در مقدّمه کم و کیف بحث را و آنچه را که مراد وی بوده را به اختصار بیان کرده است و آن را همیشگی و دائمی‌خوانده ولی در برخی از افراد را معرّفی کرده است که این چالش در آنان بدون مخالفت و در پی هم قرار دارند و به جای چالش به اتّحادی معنوی رسیده و در راه کمال صاحب خود را همراهی می‌کنند و لذا اگر هم در آنان به نوعی چالش باشد یا دیده شود چالشی در صورت است نه در کُنه و ماهیّت<ref>مقدّمه، ص 9</ref>.
    نویسنده در مقدّمه کم و کیف بحث را و آنچه را که مراد وی بوده را به اختصار بیان کرده است و آن را همیشگی و دائمی‌خوانده ولی در برخی از افراد را معرّفی کرده است که این چالش در آنان بدون مخالفت و در پی هم قرار دارند و به جای چالش به اتّحادی معنوی رسیده و در راه کمال صاحب خود را همراهی می‌کنند و لذا اگر هم در آنان به نوعی چالش باشد یا دیده شود چالشی در صورت است نه در کُنه و ماهیّت<ref>مقدّمه، ص 9</ref>.


    کتاب چالش درون با مقدّمه ای مختصر ولی گویا آغاز می‌شود و فهرستی که شماره وار مطالب را معرّفی می‌کند در پی آن به ترتیب تقریباً زمانی قرار می‌گیرد. این شماره ها از 1 تا 21 را به نمایش می‌گذارد. غیر از سه شماره‌ی نخست که به ترتیب به تعریف عقل و دل می‌پردازد و عرفان و فلسفه و روش کار آن را معلوم می‌دارد مابقی سیری تاریخی دارد که از زمان [[افلاطون]] را در بر می‌گیرد تا به دوران معاصر که به [[اقبال لاهوری، محمد|اقبال لاهوری]] ختم می‌شود.
    کتاب چالش درون با مقدّمه‌ای مختصر ولی گویا آغاز می‌شود و فهرستی که شماره وار مطالب را معرّفی می‌کند در پی آن به ترتیب تقریباً زمانی قرار می‌گیرد. این شماره ها از 1 تا 21 را به نمایش می‌گذارد. غیر از سه شماره‌ی نخست که به ترتیب به تعریف عقل و دل می‌پردازد و عرفان و فلسفه و روش کار آن را معلوم می‌دارد مابقی سیری تاریخی دارد که از زمان [[افلاطون]] را در بر می‌گیرد تا به دوران معاصر که به [[اقبال لاهوری، محمد|اقبال لاهوری]] ختم می‌شود.


    از شماره‌ی چهار به بعد فهرست مطلب بدین گونه است: 4- افلاطون و نظریه‌ی مثل 5- نظریه‌ی روحی افلاطون 6- افلاطون و نظریه‌ی معرفت 7- [[فارابی، محمد بن محمد|فارابی]] 8- [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|ابن سینا]] و مکتب مشّاء 9- ابوسعید ابوالخیر 10- [[سهروردی، یحیی بن حبش|شیخ شهاب‌الدّین سهروردی (شیخ اشراق)]] 11- [[غزالی، محمد بن محمد|امام محمّد غزّالی]] 12- [[سنایی، مجدود بن آدم|حکیم سنایی]] 13- [[عطار، محمد بن ابراهیم|عطار نیشابوری]] 14- شمس‌الدّین تبریزی 15- [[مولوی، جلال‌الدین محمد|جلال‌الدین مولوی]] 16- [[حافظ، شمس‌الدین محمد|حافظ شیرازی]] 17- شیخ [[شبستری، محمود|محمود شبستری]] 18- [[صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم|ملا صدرای شیرازی]] 19- [[سبزواری، هادی|حکیم ملا هادی سبزواری]] 20- [[اقبال لاهوری، محمد|علامه اقبال لاهوری]] 21 خاتمه‌ی جدال. در آخر کتاب هم منابع و مآخذ و همین طور نمایه قرار دارد. غیر از حافظ و شیخ شبستری که دوّمی‌اوّل و اوّلی دوّم باید مطرح می‌شد مابقی در جای خود قرار دارند و سیر تاریخی نیز به خوبی لحاظ و رعایت شده است. شاید این چینش و مقدّم داشتن حافظ به شیخ شبستری از جهت شهرتی است که دارد و معمولاً همراه مولانا در کنار سنایی و عطار نام حافظ و سعدی هم دیده می‌شود. ور نه با زمانهایی که نویسنده در آغاز هر بحث قید کرده به خوبی می‌دانسته که حافظ در سال 792 هجری و شیخ شبستری در سال 720 و یا 740 هجری وفات یافته است.  
    از شماره‌ی چهار به بعد فهرست مطلب بدین گونه است: 4- افلاطون و نظریه‌ی مثل 5- نظریه‌ی روحی افلاطون 6- افلاطون و نظریه‌ی معرفت 7- [[فارابی، محمد بن محمد|فارابی]] 8- [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|ابن سینا]] و مکتب مشّاء 9- ابوسعید ابوالخیر 10- [[سهروردی، یحیی بن حبش|شیخ شهاب‌الدّین سهروردی (شیخ اشراق)]] 11- [[غزالی، محمد بن محمد|امام محمّد غزّالی]] 12- [[سنایی، مجدود بن آدم|حکیم سنایی]] 13- [[عطار، محمد بن ابراهیم|عطار نیشابوری]] 14- شمس‌الدّین تبریزی 15- [[مولوی، جلال‌الدین محمد|جلال‌الدین مولوی]] 16- [[حافظ، شمس‌الدین محمد|حافظ شیرازی]] 17- شیخ [[شبستری، محمود|محمود شبستری]] 18- [[صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم|ملا صدرای شیرازی]] 19- [[سبزواری، هادی|حکیم ملا هادی سبزواری]] 20- [[اقبال لاهوری، محمد|علامه اقبال لاهوری]] 21 خاتمه‌ی جدال. در آخر کتاب هم منابع و مآخذ و همین طور نمایه قرار دارد. غیر از حافظ و شیخ شبستری که دوّمی‌اوّل و اوّلی دوّم باید مطرح می‌شد مابقی در جای خود قرار دارند و سیر تاریخی نیز به خوبی لحاظ و رعایت شده است. شاید این چینش و مقدّم داشتن حافظ به شیخ شبستری از جهت شهرتی است که دارد و معمولاً همراه مولانا در کنار سنایی و عطار نام حافظ و سعدی هم دیده می‌شود. ور نه با زمانهایی که نویسنده در آغاز هر بحث قید کرده به خوبی می‌دانسته که حافظ در سال 792 هجری و شیخ شبستری در سال 720 و یا 740 هجری وفات یافته است.