بخشی از زیبایی‌های نهج‌البلاغه امام علی بن ابی‌طالب علیه‌السلام: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
ویرایش Mhosseini@noornet.net (بحث) به آخرین تغییری که Hbaghizadeh@noornet.net انجام داده بود واگ...
جز (Mhosseini@noornet.net صفحهٔ بخشی از زیبایی‌های نهج‌البلاغه امام علی بن ابی‌طالب علیه‌السلام را بدون برجای‌گذاشتن تغییرمسیر به [[بخشی از زیبایی...)
جز (ویرایش Mhosseini@noornet.net (بحث) به آخرین تغییری که Hbaghizadeh@noornet.net انجام داده بود واگ...)
خط ۱: خط ۱:
{{جعبه اطلاعات کتاب
{{جعبه اطلاعات کتاب
| تصویر =NUR03406J1.jpg
| تصویر =NUR03406J1.jpg
| عنوان =بخشی از زیبایی‌های نهج‌البلاغة امام علی بن ابیطاب علیه‌السلام
| عنوان =بخشی از زیبایی‌های نهج‌البلاغه امام علی بن ابیطاب علیه‌السلام
| عنوان‌های دیگر =نهج‌البلاغة. شرح
| عنوان‌های دیگر =نهج‌البلاغه. شرح


روائع نهج‌البلاغة
روائع نهج‌البلاغه


شگفتیهای نهج‌البلاغة
شگفتیهای نهج‌البلاغه
| پدیدآوران =  
| پدیدآوران =  
[[انصاری محلاتی، محمدرضا]] (مترجم)
[[انصاری محلاتی، محمدرضا]] (مترجم)
خط ۲۰: خط ۲۰:
[[امام على(ع)|علی بن ابی‌طالب(ع)]]، امام اول، 23 قبل از هجرت - 40ق. - کلمات قصار
[[امام على(ع)|علی بن ابی‌طالب(ع)]]، امام اول، 23 قبل از هجرت - 40ق. - کلمات قصار


[[امام على(ع)|علی بن ابی‌طالب(ع)]]، امام اول، 23 قبل از هجرت - 40ق. نهج‌البلاغة - نقد و تفسیر
[[امام على(ع)|علی بن ابی‌طالب(ع)]]، امام اول، 23 قبل از هجرت - 40ق. نهج‌البلاغه - نقد و تفسیر
| ناشر =  
| ناشر =  
کانون انتشارات محمدی
کانون انتشارات محمدی
خط ۳۷: خط ۳۷:




'''بخشی از زیبایی‌های نهج‌البلاغة امام علی بن ابی‌طالب علیه‌السلام''' تألیف [[جرداق، جرج|جرج جرداق]] با ترجمه محمدرضا انصارى به زبان فارسی است.
'''بخشی از زیبایی‌های نهج‌البلاغه امام علی بن ابی‌طالب علیه‌السلام''' تألیف [[جرداق، جرج|جرج جرداق]] با ترجمه محمدرضا انصارى به زبان فارسی است.
اين كتاب برگزيده‌اى از كتاب والاى على(ع) است كه [[جرداق، جرج|جرج جرداق]] نویسنده و اديب معروف لبنانى از ميان خطبه‌ها و نامه‌ها و سخنان كوتاه على(ع) استخراج نموده و به ترتيب خاصى جمع‌آورى كرده است. علاوه بر اين مواردى كه احتياج به توضيح داشته، نيز توضيح داده شده و فصل‌هاى ويژه‌اى نيز به عنوان مقدمه، در اطراف شخصيت على(ع) و ارزش سخنانش، ضميمه كتاب شده است.
اين كتاب برگزيده‌اى از كتاب والاى على(ع) است كه [[جرداق، جرج|جرج جرداق]] نویسنده و اديب معروف لبنانى از ميان خطبه‌ها و نامه‌ها و سخنان كوتاه على(ع) استخراج نموده و به ترتيب خاصى جمع‌آورى كرده است. علاوه بر اين مواردى كه احتياج به توضيح داشته، نيز توضيح داده شده و فصل‌هاى ويژه‌اى نيز به عنوان مقدمه، در اطراف شخصيت على(ع) و ارزش سخنانش، ضميمه كتاب شده است.


خط ۴۶: خط ۴۶:


==گزارش محتوا==
==گزارش محتوا==
مقدمه مترجم به نهج‌البلاغة و مؤلف آن و كتاب حاضر مى‌پردازد. ايشان در پايان مقدمه خويش اظهار مى‌دارند: «من معتقدم كه [[جرداق، جرج|جرج جرداق]] على(ع) را از ديد عميقى نگريسته و به درستى به عظمت و شخصيت امام پى برده است. اين حقيقتى است كه من در ضمن اشتغال به ترجمه، تا اين حد به آن اعتراف نمى‌كردم.
مقدمه مترجم به نهج‌البلاغه و مؤلف آن و كتاب حاضر مى‌پردازد. ايشان در پايان مقدمه خويش اظهار مى‌دارند: «من معتقدم كه [[جرداق، جرج|جرج جرداق]] على(ع) را از ديد عميقى نگريسته و به درستى به عظمت و شخصيت امام پى برده است. اين حقيقتى است كه من در ضمن اشتغال به ترجمه، تا اين حد به آن اعتراف نمى‌كردم.


اولين فصل كتاب ادبيات على(ع) نام دارد كه بخش اول آن «مرزهاى خرد و بينش» است. اين بخش، اين گونه آغاز مى‌شود كه «اگر زندگى شخصيت‌هاى واقعى تاريخ را اعم از شرق و غرب و قديم و جديد بررسى كنيم، پديده‌ى آشكارى را درك مى‌كنيم....». ايشان در اين بخش به ادبيات و شخصيت‌هاى ادبى اشاره دارند كه اين گونه شخصيت‌ها با قلم خود تاثيرات سازنده و موثرى در زندگى بشر ايفا مى‌كنند. ايشان تعدادى از پيامبران الهى را در اين بخش دانسته‌اند و تعدادى از انديشمندان بزرگ جهان را نيز به اين واسطه موفق دانسته‌اند؛ همانند، ناپلئون، افلاطون، پاستور، خيام، [[ابن خلدون]]،...
اولين فصل كتاب ادبيات على(ع) نام دارد كه بخش اول آن «مرزهاى خرد و بينش» است. اين بخش، اين گونه آغاز مى‌شود كه «اگر زندگى شخصيت‌هاى واقعى تاريخ را اعم از شرق و غرب و قديم و جديد بررسى كنيم، پديده‌ى آشكارى را درك مى‌كنيم....». ايشان در اين بخش به ادبيات و شخصيت‌هاى ادبى اشاره دارند كه اين گونه شخصيت‌ها با قلم خود تاثيرات سازنده و موثرى در زندگى بشر ايفا مى‌كنند. ايشان تعدادى از پيامبران الهى را در اين بخش دانسته‌اند و تعدادى از انديشمندان بزرگ جهان را نيز به اين واسطه موفق دانسته‌اند؛ همانند، ناپلئون، افلاطون، پاستور، خيام، [[ابن خلدون]]،...


ايشان بعد از اين بحث‌ها اين گونه ادامه مى‌دهند كه «اين حقيقت به طور آشكار در شخصيت على(ع) تمركز داشت. او همان طور كه در زمينه‌ى اثبات حقوق و تعليمات و رهبرى‌هایش امام بود، در ادبيات نيز عنوان امام را براى خود اتخاذ كرد. نشانه‌ى ادبيات على(ع) نهج‌البلاغة است. نهج‌البلاغة كتابى است كه در اصول بلاغت عرب در رديف قرآن آمده و هم اكنون كه حدود سيزده قرن از عمر آن مى‌گذرد، هنوز در اسلوب عرب به عنوان يك ريشه اصيل تلقى مى‌شود و قطعات جالبى از آن اقتباس مى‌گردد و بيان سحر انگيز آن به اسلوب سخنورى روح مى‌بخشد...».
ايشان بعد از اين بحث‌ها اين گونه ادامه مى‌دهند كه «اين حقيقت به طور آشكار در شخصيت على(ع) تمركز داشت. او همان طور كه در زمينه‌ى اثبات حقوق و تعليمات و رهبرى‌هایش امام بود، در ادبيات نيز عنوان امام را براى خود اتخاذ كرد. نشانه‌ى ادبيات على(ع) نهج‌البلاغه است. نهج‌البلاغه كتابى است كه در اصول بلاغت عرب در رديف قرآن آمده و هم اكنون كه حدود سيزده قرن از عمر آن مى‌گذرد، هنوز در اسلوب عرب به عنوان يك ريشه اصيل تلقى مى‌شود و قطعات جالبى از آن اقتباس مى‌گردد و بيان سحر انگيز آن به اسلوب سخنورى روح مى‌بخشد...».


بحث بعدى در اين فصل وحدت وجودى نام دارد كه ايشان معتقد است كه «اصالت در انديشه و احساس و سليقه و خيال را ادب مى‌گويند....».
بحث بعدى در اين فصل وحدت وجودى نام دارد كه ايشان معتقد است كه «اصالت در انديشه و احساس و سليقه و خيال را ادب مى‌گويند....».
خط ۶۸: خط ۶۸:
ايشان مواردى از محبت و انديشه امام(ع) را در اين بخش مى‌آورند كه امام در جاى جاى سخن خويش بيشتر با محبت سخنان خويش را به مردم گوش زد و در بعضى از اوامر به اين سمت و سو رفته‌اند؛ همانند «اگر على(ع) كثرت گناهان را وحشتناك مى‌بيند، به خاطر آن است كه كثرت گناه به حكم كسب عادت، انسان را به سنگدلى مى‌كشاند و به جاى آن كه در دل‌ها محبت گرم ايجاد كند، تنفر سردى در آن‌ها به وجود مى‌آورد. او در اين زمينه مى‌گويد: خشكيدن اشك‌ها به سخت شدن دل‌ها است و سخت شدن دل‌ها در اثر كثرت گناهان است....».
ايشان مواردى از محبت و انديشه امام(ع) را در اين بخش مى‌آورند كه امام در جاى جاى سخن خويش بيشتر با محبت سخنان خويش را به مردم گوش زد و در بعضى از اوامر به اين سمت و سو رفته‌اند؛ همانند «اگر على(ع) كثرت گناهان را وحشتناك مى‌بيند، به خاطر آن است كه كثرت گناه به حكم كسب عادت، انسان را به سنگدلى مى‌كشاند و به جاى آن كه در دل‌ها محبت گرم ايجاد كند، تنفر سردى در آن‌ها به وجود مى‌آورد. او در اين زمينه مى‌گويد: خشكيدن اشك‌ها به سخت شدن دل‌ها است و سخت شدن دل‌ها در اثر كثرت گناهان است....».


بخش بعدى «راستى حيات» نام دارد كه در آن به رذايل اخلاقى در انديشه امام مربوط مى‌شود. در اين بخش به موارى از اين رذايل و شاهد مثال‌هایى از نهج‌البلاغة مى‌پردازد. «... دوروئى و زبان بازى نيز دو رنگ از رنگ‌هاى دروغ محسوب مى‌شود. على(ع) در اين مورد مى‌گويد: مردمى راستگو باشيد، در كارهاى خود تظاهر مى‌كند. راستگوى درستكار را عزيز بدانيد و دروغگوى بد كردار را خوار بشماريد. سخت راست بگوييد و امانت را رد كنيد و به پيمان وفا نمائيد...».
بخش بعدى «راستى حيات» نام دارد كه در آن به رذايل اخلاقى در انديشه امام مربوط مى‌شود. در اين بخش به موارى از اين رذايل و شاهد مثال‌هایى از نهج‌البلاغه مى‌پردازد. «... دوروئى و زبان بازى نيز دو رنگ از رنگ‌هاى دروغ محسوب مى‌شود. على(ع) در اين مورد مى‌گويد: مردمى راستگو باشيد، در كارهاى خود تظاهر مى‌كند. راستگوى درستكار را عزيز بدانيد و دروغگوى بد كردار را خوار بشماريد. سخت راست بگوييد و امانت را رد كنيد و به پيمان وفا نمائيد...».


مبحث ديگر اين فصل «خير وجود و انقلاب حيات» نام دارد. ايشان در اين بخش به دنبال اين امر است كه بگويد كه خير و نيكوكارى در كلام و رفتار امام از اهميت ويژه‌اى برخوردار است. ايشان كلام امام را در اين بخش در نه مورد خلاصه مى‌كنند و در نه بخش به آن مى‌پردازند؛ همانند اين كه «على(ع) ايمان دارد كه انسان هر كه باشد، مى‌تواند در راه خير قدم نهد و اين مسير را تعقيب كند و در اين راه هيچ كس از ديگرى شايسته‌تر نيست: هيچ يك از شما نبايد، بگويد فلانى در انجام دادن كار خوب بهتر از من است».
مبحث ديگر اين فصل «خير وجود و انقلاب حيات» نام دارد. ايشان در اين بخش به دنبال اين امر است كه بگويد كه خير و نيكوكارى در كلام و رفتار امام از اهميت ويژه‌اى برخوردار است. ايشان كلام امام را در اين بخش در نه مورد خلاصه مى‌كنند و در نه بخش به آن مى‌پردازند؛ همانند اين كه «على(ع) ايمان دارد كه انسان هر كه باشد، مى‌تواند در راه خير قدم نهد و اين مسير را تعقيب كند و در اين راه هيچ كس از ديگرى شايسته‌تر نيست: هيچ يك از شما نبايد، بگويد فلانى در انجام دادن كار خوب بهتر از من است».
خط ۷۴: خط ۷۴:
فصل بعدى «على(ع) در آغاز سخن» نام دارد. اين فصل اين گونه آغاز مى‌شود كه «آيا از خودم به اين قانع باشم كه به من زمامدار مومنان بگويند؛ در حالى كه با مردم در سختى‌هاى روزگار شریک نباشم...». در اين فصل بخشى از سخنان و قطعاتى از سخنان ايشان برگزيده شده و آورده شده است.
فصل بعدى «على(ع) در آغاز سخن» نام دارد. اين فصل اين گونه آغاز مى‌شود كه «آيا از خودم به اين قانع باشم كه به من زمامدار مومنان بگويند؛ در حالى كه با مردم در سختى‌هاى روزگار شریک نباشم...». در اين فصل بخشى از سخنان و قطعاتى از سخنان ايشان برگزيده شده و آورده شده است.


فصل چهارم، به پاره‌اى از نامه‌ها و خطبه‌ها، عهدها و وصاياى على(ع) در نهج‌البلاغة مى‌پردازد.
فصل چهارم، به پاره‌اى از نامه‌ها و خطبه‌ها، عهدها و وصاياى على(ع) در نهج‌البلاغه مى‌پردازد.


فصل پنجم نيز به نقل تعدادى از سخنان امام بسنده شده است. «كسى كه به تو گمان نيك برد گمانش را تصديق كن. هرگز به سخنى كه از دهان كسى خارج شده و تو احتمال نيكى در آن مى‌دهى، گمان بد مبر...».
فصل پنجم نيز به نقل تعدادى از سخنان امام بسنده شده است. «كسى كه به تو گمان نيك برد گمانش را تصديق كن. هرگز به سخنى كه از دهان كسى خارج شده و تو احتمال نيكى در آن مى‌دهى، گمان بد مبر...».
خط ۸۴: خط ۸۴:
مقدمه و كتاب
مقدمه و كتاب


{{نهج‌البلاغة}}
{{نهج‌البلاغه}}


[[رده:کتاب‌شناسی]]
[[رده:کتاب‌شناسی]]
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش