زمزم یاد؛ اشعار مسابقه بزرگ شعر حج: تفاوت میان نسخه‌ها

    خط ۷۶: خط ۷۶:
    #:{{ب|''مى‌گردد آسمان، به طوافى هميشگى''|2=''بر اين مدار غربت و بر اين مكان، غريب''}}
    #:{{ب|''مى‌گردد آسمان، به طوافى هميشگى''|2=''بر اين مدار غربت و بر اين مكان، غريب''}}
    #:{{ب|''يا رب چه حكمتى است در اين قطعه شريف''|2=''مهمان غريب و بارگه ميزبان، غريب''}}
    #:{{ب|''يا رب چه حكمتى است در اين قطعه شريف''|2=''مهمان غريب و بارگه ميزبان، غريب''}}
    {{ب|''يا رب كرامتى كه زنم بوسه بر بقيع''|2=''سر را نهم به خاك و بگريم بر آن غريب''}{{پایان شعر}}
    #:{{ب|''يا رب كرامتى كه زنم بوسه بر بقيع''|2=''سر را نهم به خاك و بگريم بر آن غريب''}
    {{پایان شعر}}
    #غزل آقاى سهيل محمودى تحت عنوان «زمزم ياد»:<ref>همان، ص20</ref>.{{شعر}}
    #غزل آقاى سهيل محمودى تحت عنوان «زمزم ياد»:<ref>همان، ص20</ref>.{{شعر}}
    #:{{ب|''نام تو، پژواك عمرى نعره‌هاى بى‌امانم بود''|2=''كام تو، كامل‌ترين يك روزِ عمرِ بى‌نشانم بود''}}
    #:{{ب|''نام تو، پژواك عمرى نعره‌هاى بى‌امانم بود''|2=''كام تو، كامل‌ترين يك روزِ عمرِ بى‌نشانم بود''}}
    خط ۱۰۹: خط ۱۱۰:
    #:{{ب|''هادى مقيم شو تو در اين كوى كز وفا''|2=''آن گل‌عذار در بگشايد به روى تو''}}{{پایان شعر}}
    #:{{ب|''هادى مقيم شو تو در اين كوى كز وفا''|2=''آن گل‌عذار در بگشايد به روى تو''}}{{پایان شعر}}
    #شعر آقاى جواد محدثى تحت عنوان «خسى در ميقات»:
    #شعر آقاى جواد محدثى تحت عنوان «خسى در ميقات»:
     
    #:من از اين شهرِ اميد؛
    من از اين شهرِ اميد؛
    #:شهر توحيد كه نامش «مكه» است؛
     
    #:و غنوده است ميان صدفش «كعبه» پاك؛
    شهر توحيد كه نامش «مكه» است؛
    #:قصه‌ها مى‌دانم.
     
    #:دست در دست من اينك بگذار؛
    و غنوده است ميان صدفش «كعبه» پاك؛
    #:تا از اين شهر پر از خاطره ديدار كنيم؛
     
    #:هر كجا گام نهى در اين شهر؛
    قصه‌ها مى‌دانم.
    #:و به هر سوى و به هر چشم‌انداز؛
     
    #:كه نظر كرده و چشم‌اندازى؛
    دست در دست من اينك بگذار؛
    #:مى‌شود زنده، در انديشه، بسى خاطره‌ها؛
     
    #:يادى از «هاجر» و اسماعيلش؛
    تا از اين شهر پر از خاطره ديدار كنيم؛
    #:مظهر سعى و تكاپو و تلاش؛
     
    #:يادى از «ابراهيم»؛
    هر كجا گام نهى در اين شهر؛
     
    و به هر سوى و به هر چشم‌انداز؛
     
    كه نظر كرده و چشم‌اندازى؛
     
    مى‌شود زنده، در انديشه، بسى خاطره‌ها؛
     
    يادى از «هاجر» و اسماعيلش؛
     
    مظهر سعى و تكاپو و تلاش؛
     
    يادى از «ابراهيم»؛
     
    آنكه شالوده اين خانه بريخت؛
    آنكه شالوده اين خانه بريخت؛
     
    #:آنكه بت‌هاى كهن را بشكست؛
    آنكه بت‌هاى كهن را بشكست؛
    #:آنكه بر درگه دوست؛
     
    #:پسرش را كه جوان بود به قربانى برد... <ref>همان، ص201-202</ref>.
    آنكه بر درگه دوست؛
     
    پسرش را كه جوان بود به قربانى برد... <ref>همان، ص201-202</ref>.


    == وضعيت كتاب ==
    == وضعيت كتاب ==