نفى مکان و جهت: تفاوت میان نسخه‌ها

    جز (جایگزینی متن - 'مساله' به 'مسأله')
    جز (جایگزینی متن - 'براي' به 'برای')
    خط ۲۶: خط ۲۶:
    | تعداد جلد =1
    | تعداد جلد =1
    | کتابخانۀ دیجیتال نور =13526
    | کتابخانۀ دیجیتال نور =13526
    | کتابخوان همراه نور =01201
    | کد پدیدآور =
    | کد پدیدآور =
    | پس از =
    | پس از =
    خط ۵۲: خط ۵۳:
    فصل دوّم اين رساله اختصاص به براهينى دارد كه مستقيما براى نفى جهت و مكان از باريتعالى اقامه شده است.
    فصل دوّم اين رساله اختصاص به براهينى دارد كه مستقيما براى نفى جهت و مكان از باريتعالى اقامه شده است.


    برهان اوّل اينكه اگر باريتعالى داراى جهت باشد در اينصورت عالم هم به موازات خدا داراى جهت خواهد بود در اينصورت هر دو چيزى كه داراى جهت مى‌باشند يا مباين هم هستند و يا محاذى هم و در صورت محاذات از سه حالت بيرون نيستند.يا ذات باريتعالى بزرگتر از عالم خواهد بود يا مساوى و يا كمتر از عالم كه هر سه صورت فوق محال است پس باريتعالى هيچ‌وقت در جهت و مكان نمى‌باشد در اينجا سؤالى مطرح مى‌شود كه چرا ذات باريتعالى داراى اجزاء و ابعاض نيست؟با چهار برهان به سؤال فوق جواب داده شده است در برهان اوّل لازمۀ انقسام را تركيب و بالاخره احتياج به اجزاء مى‌داند كه به هيچ‌وجه با واجب‌الوجود بالذات سازگارى ندارد.برهان دوّم داشتن اجزاء متماثل و متخالف را رد مى‌كند و در برهان سوّم اجزاى متناهى در عدد و عدم تناهى در عدد باطل مى‌شود و بالاخره در برهان چهارم تبيين مى‌گردد كه اگر باريتعالى از اجزاء مركّب باشد يا همۀ اجزاء وابسته به يك عالم قادر مريد خواهد بود و يا هريك از اجزاء به قدرت جداگانه و اراده جداگانه وابسته خواهد بود كه هردو قسم باطل است.گفته شد كه در فصل دوّم شش برهان اقامه مى‌شود تا حالا به برهان اوّل پرداختيم و سؤال مستشكل را در قالب چهار دليل رد نموديم اكنون به برهان دوّم مى‌پردازيم اگر باريتعالى داراى جهت باشد حالات سه‌گانه برايش پيش خواهد آمد.
    برهان اوّل اينكه اگر باريتعالى داراى جهت باشد در اينصورت عالم هم به موازات خدا داراى جهت خواهد بود در اينصورت هر دو چيزى كه داراى جهت مى‌باشند يا مباين هم هستند و يا محاذى هم و در صورت محاذات از سه حالت بيرون نيستند.يا ذات باريتعالى بزرگتر از عالم خواهد بود يا مساوى و يا كمتر از عالم كه هر سه صورت فوق محال است پس باريتعالى هيچ‌وقت در جهت و مكان نمى‌باشد در اينجا سؤالى مطرح مى‌شود كه چرا ذات باريتعالى داراى اجزاء و ابعاض نيست؟با چهار برهان به سؤال فوق جواب داده شده است در برهان اوّل لازمۀ انقسام را تركيب و بالاخره احتياج به اجزاء مى‌داند كه به هيچ‌وجه با واجب‌الوجود بالذات سازگارى ندارد.برهان دوّم داشتن اجزاء متماثل و متخالف را رد مى‌كند و در برهان سوّم اجزاى متناهى در عدد و عدم تناهى در عدد باطل مى‌شود و بالاخره در برهان چهارم تبيين مى‌گردد كه اگر باريتعالى از اجزاء مركّب باشد يا همۀ اجزاء وابسته به يك عالم قادر مريد خواهد بود و يا هريك از اجزاء به قدرت جداگانه و اراده جداگانه وابسته خواهد بود كه هردو قسم باطل است.گفته شد كه در فصل دوّم شش برهان اقامه مى‌شود تا حالا به برهان اوّل پرداختيم و سؤال مستشكل را در قالب چهار دليل رد نموديم اكنون به برهان دوّم مى‌پردازيم اگر باريتعالى داراى جهت باشد حالات سه‌گانه برایش پيش خواهد آمد.


    يا از تمامى جهات بايد متناهى باشد و يا از بعضى جهات متناهى و از بعضى نامتناهى و يا از همۀ جهات متناهى باشد و چون اين سه قسم باطل است لذا خداى متعال محتاج به مكان و جهت نمى‌باشد برهان سوّم در واقع ملحض برهان اوّل است كه تقرير شد در برهان چهارم مى‌گويد اگر واجب تعالى داراى جهت و مكان‌باشد آيا مى‌تواند از آن جهت و مكان بيرون آيد و يا نمى‌تواند؟در صورت اوّل حركت و سكون بر واجب روا مى‌شود كه هر دو محدثند و اگر نمى‌تواند حركت كند و ازآن‌جهت بيرون آيد نقص به حريم وى راه مى‌يابد كه هردوى آنها محال است.برهان پنجم اينكه لازمه جهت‌دار بودن خداوند آنست كه درجهت تحت باشد و اين به اتّفاق عقلا باطل است [[فخر رازی، محمد بن عمر|فخر رازى]] دراين برهان از كروى بودن زمين استفاده كرده است و بالاخره آخرين برهان اينكه اگر واجب تعالى داراى جهت و حيّز باشد لازمه‌اش اينست كه يا در يك جهت باشد و يا در جهات ديگر كه هردو قسم آن محال است.
    يا از تمامى جهات بايد متناهى باشد و يا از بعضى جهات متناهى و از بعضى نامتناهى و يا از همۀ جهات متناهى باشد و چون اين سه قسم باطل است لذا خداى متعال محتاج به مكان و جهت نمى‌باشد برهان سوّم در واقع ملحض برهان اوّل است كه تقرير شد در برهان چهارم مى‌گويد اگر واجب تعالى داراى جهت و مكان‌باشد آيا مى‌تواند از آن جهت و مكان بيرون آيد و يا نمى‌تواند؟در صورت اوّل حركت و سكون بر واجب روا مى‌شود كه هر دو محدثند و اگر نمى‌تواند حركت كند و ازآن‌جهت بيرون آيد نقص به حريم وى راه مى‌يابد كه هردوى آنها محال است.برهان پنجم اينكه لازمه جهت‌دار بودن خداوند آنست كه درجهت تحت باشد و اين به اتّفاق عقلا باطل است [[فخر رازی، محمد بن عمر|فخر رازى]] دراين برهان از كروى بودن زمين استفاده كرده است و بالاخره آخرين برهان اينكه اگر واجب تعالى داراى جهت و حيّز باشد لازمه‌اش اينست كه يا در يك جهت باشد و يا در جهات ديگر كه هردو قسم آن محال است.