تاریخ و فرهنگ ایران در دوران انتقال از عصر ساسانی به عصر اسلامی: تفاوت میان نسخه‌ها

    جز (جایگزینی متن - 'ه‌گ' به '')
    جز (جایگزینی متن - 'جلور' به 'جلوه‌گر')
    خط ۵۵: خط ۵۵:
    نویسنده جاى جاى از اقتباس اعراب از فرهنگ و ادب ایران سخن مى‌گويد، نيز از طبقه دهقانان و ابقاى آنها بر همان وظايف سابق و تاثيرشان در بقاى ديوان‌ها و در نتيجه بروز بسيارى از مظاهر فرهنگ و تمدن نمونه‌هایى را ذكر مى‌كند. سپس اين سؤال اساسى را مطرح مى‌كند كه چرا تاريخ و فرهنگ ایران در اين دوران در هاله‌اى از ابهام و تاريكى فرومانده است؟ نویسنده در پاسخ تعريب را مهم‌ترين عامل دانسته و مشخص مى‌دارد كه تعريب؛ يعنى عربى گردانيدن چيزى كه در اصل عربى نبوده، به گونه‌اى كه از هر لحاظ به زىّ عربى درآيد و اصل و تبار آن فراموش گردد و اضافه مى‌كند كه منظور از تعريب، تعريب لغت نيست، بلكه مثلاًتعريب اشخاص؛ يعنى نسبت دادن افراد به يك طايفه عرب بر اساس نسبت مولى و بنده است. تعريب ديگر را تعريب در تاريخ برشمرده و مى‌گويد: منظور اين نيست كه همه كتاب‌ها عربى بوده يا به عكس، بلكه روال حاكم بر تاريخ‌ها چنان است كه قرائت آنها اين توهم را در خواننده پديد مى‌آورد كه در آن دوران‌ها در اين سرزمين، نه مردم ديگرى كه در جنب كوچ‌نشين‌هاى عربى وجودى قابل ذكر مى‌بوده و نه زبان ديگرى جز زبان عربى در آن گستره بوده، در اين تاريخ‌ها همه چيز و همه جا و همه وقت در همان قبايل و سران عرب و تحريكات آن‌ها خلاصه مى‌شده و عناصر و رويدادهاى ديگر آن‌چنان در سايه اينان قرار گرفته‌اند كه گويى اصلا نبوده‌اند.
    نویسنده جاى جاى از اقتباس اعراب از فرهنگ و ادب ایران سخن مى‌گويد، نيز از طبقه دهقانان و ابقاى آنها بر همان وظايف سابق و تاثيرشان در بقاى ديوان‌ها و در نتيجه بروز بسيارى از مظاهر فرهنگ و تمدن نمونه‌هایى را ذكر مى‌كند. سپس اين سؤال اساسى را مطرح مى‌كند كه چرا تاريخ و فرهنگ ایران در اين دوران در هاله‌اى از ابهام و تاريكى فرومانده است؟ نویسنده در پاسخ تعريب را مهم‌ترين عامل دانسته و مشخص مى‌دارد كه تعريب؛ يعنى عربى گردانيدن چيزى كه در اصل عربى نبوده، به گونه‌اى كه از هر لحاظ به زىّ عربى درآيد و اصل و تبار آن فراموش گردد و اضافه مى‌كند كه منظور از تعريب، تعريب لغت نيست، بلكه مثلاًتعريب اشخاص؛ يعنى نسبت دادن افراد به يك طايفه عرب بر اساس نسبت مولى و بنده است. تعريب ديگر را تعريب در تاريخ برشمرده و مى‌گويد: منظور اين نيست كه همه كتاب‌ها عربى بوده يا به عكس، بلكه روال حاكم بر تاريخ‌ها چنان است كه قرائت آنها اين توهم را در خواننده پديد مى‌آورد كه در آن دوران‌ها در اين سرزمين، نه مردم ديگرى كه در جنب كوچ‌نشين‌هاى عربى وجودى قابل ذكر مى‌بوده و نه زبان ديگرى جز زبان عربى در آن گستره بوده، در اين تاريخ‌ها همه چيز و همه جا و همه وقت در همان قبايل و سران عرب و تحريكات آن‌ها خلاصه مى‌شده و عناصر و رويدادهاى ديگر آن‌چنان در سايه اينان قرار گرفته‌اند كه گويى اصلا نبوده‌اند.


    مؤلف در جستجوى پاسخى خردپذير به بررسى گسيختگى وانقطاع فرهنگى ادبى بين سقوط ساسانيان تا تدوين اولين شعر فارسی (قرن 3ق.) در تاريخ ادبيات ایران پرداخته و نتيجه مى‌گيرد كه اين دوران نيز دوران انتقال است، نه انقطاع، چرا كه فرهنگ و ادب ایران در فرهنگ و ادب عرب مستحيل گشته تا بعدها جلور شود.
    مؤلف در جستجوى پاسخى خردپذير به بررسى گسيختگى وانقطاع فرهنگى ادبى بين سقوط ساسانيان تا تدوين اولين شعر فارسی (قرن 3ق.) در تاريخ ادبيات ایران پرداخته و نتيجه مى‌گيرد كه اين دوران نيز دوران انتقال است، نه انقطاع، چرا كه فرهنگ و ادب ایران در فرهنگ و ادب عرب مستحيل گشته تا بعدها جلوه‌گر شود.


    نویسنده در ادامه به دوره‌هاى تاريخى ادبى عرب و بررسى آثار و ادبيات ايشان پرداخته و پس از اشاره به تحول عظيم ادبيات عرب در اين دوره و وقوع اين امر در عراق و ایرانشهر مى‌گويد: اين تحول بيشتر توسط ایرانيان انجام گرفته و بنابراین بايد در زمينه فارسی در خلال پديده‌هاى تاريخى و در زمينه عربى كه شامل فرهنگ و آثار تمدن ایران قبل از اسلام و جلواه انديشه و هنر انديشمندان ایرانى در جهان اسلام است، تحقيق شود. مؤلف در جلدهاى مختلف كتاب بر لزوم اين تحقيقات ابرام مى‌ورزد.
    نویسنده در ادامه به دوره‌هاى تاريخى ادبى عرب و بررسى آثار و ادبيات ايشان پرداخته و پس از اشاره به تحول عظيم ادبيات عرب در اين دوره و وقوع اين امر در عراق و ایرانشهر مى‌گويد: اين تحول بيشتر توسط ایرانيان انجام گرفته و بنابراین بايد در زمينه فارسی در خلال پديده‌هاى تاريخى و در زمينه عربى كه شامل فرهنگ و آثار تمدن ایران قبل از اسلام و جلواه انديشه و هنر انديشمندان ایرانى در جهان اسلام است، تحقيق شود. مؤلف در جلدهاى مختلف كتاب بر لزوم اين تحقيقات ابرام مى‌ورزد.