شرح العقائد النسفية (شرح): تفاوت میان نسخه‌ها

    جز (جایگزینی متن - 'ی‎ی' به 'ی‌ی')
    جز (جایگزینی متن - 'ه‎ن' به 'ه‌ن')
    برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
    خط ۳۲: خط ۳۲:
    | تعداد جلد =1
    | تعداد جلد =1
    | کتابخانۀ دیجیتال نور =
    | کتابخانۀ دیجیتال نور =
    | کتابخوان همراه نور =32904
    | کد پدیدآور =01827
    | کد پدیدآور =01827
    | پس از =
    | پس از =
    خط ۵۲: خط ۵۳:
    یکی از مهم‎ترین ویژگی‌های این شرح، در بر داشتن بخش قابل توجهی از آراء ابومنصور ماتریدی (د 333ق) و فرقه ماتریدیه است؛ چه، ظاهراً عقاید و آراء ابومنصور ماتریدی تا سده 8ق، در سایه ابهام قرار داشت، تا اینکه [[تفتازانی، مسعود بن عمر|تفتازانی]] بخشی از آراء خاص وی را به‌طور خلاصه در «شرح العقائد النسفية» و نیز «شرح المقاصد» بیان کرد<ref>ر.ک: همان</ref>.
    یکی از مهم‎ترین ویژگی‌های این شرح، در بر داشتن بخش قابل توجهی از آراء ابومنصور ماتریدی (د 333ق) و فرقه ماتریدیه است؛ چه، ظاهراً عقاید و آراء ابومنصور ماتریدی تا سده 8ق، در سایه ابهام قرار داشت، تا اینکه [[تفتازانی، مسعود بن عمر|تفتازانی]] بخشی از آراء خاص وی را به‌طور خلاصه در «شرح العقائد النسفية» و نیز «شرح المقاصد» بیان کرد<ref>ر.ک: همان</ref>.


    شرح [[تفتازانی، مسعود بن عمر|تفتازانی]] بر کتاب نسفیِ ماتریدی و نیز توجه وی به آراء ماتریدیه، با توجه به اینکه در هیچ‎یک از این دو اثر مذکور، به مکتب کلامی و حتى فقهی خود تصریح نکرده است، بحث‎هایی را درباره تعلق‎ او به هریک از دو فرقه اشاعره و ماتریدیه برانگیخته است. [[تفتازانی، مسعود بن عمر|تفتازانی]] به‎نحوی مبسوط درباره نسبت فلسفه و کلام و مسائل مشترک و متمایز هریک از این دو علم بحث کرده است. در مسئله صفات، او همچون دیگر اشاعره، 7 صفت موسوم به صفات معانی یا «صفات وجودیه» را برای خداوند اثبات می‌کرد که اینهاست: قدرت، اراده، علم، حیات، سمع، بصر و کلام و این صفات را قدیم و زائد بر ذات می‌دانست. به نظر وی اختلاف اصلی میان اشاعره و فلاسفه و معتزله، نه بر سر صفات سلبی، مانند اینکه خداوند در جهت و مکان نیست، که بر سر صفات «ثبوتی حقیقی»، مانند علم و قدرت خداوند بود. البته ماتریدیان و از جمله نسفی، صفت «تکوین» را نیز بر صفات هفت‌گانه افزوده‎ بودند، اما [[تفتازانی، مسعود بن عمر|تفتازانی]] در این شرح، همچون دیگر اشاعره این رأی را نپذیرفت و معتقد بود که دلیلی وجود ندارد بر اینکه تکوین را صفتی غیر از قدرت و اراده بدانیم<ref>ر.ک: همان، ص673-‎674</ref>.
    شرح [[تفتازانی، مسعود بن عمر|تفتازانی]] بر کتاب نسفیِ ماتریدی و نیز توجه وی به آراء ماتریدیه، با توجه به اینکه در هیچ‎یک از این دو اثر مذکور، به مکتب کلامی و حتى فقهی خود تصریح نکرده است، بحث‎هایی را درباره تعلق‎ او به هریک از دو فرقه اشاعره و ماتریدیه برانگیخته است. [[تفتازانی، مسعود بن عمر|تفتازانی]] به‌نحوی مبسوط درباره نسبت فلسفه و کلام و مسائل مشترک و متمایز هریک از این دو علم بحث کرده است. در مسئله صفات، او همچون دیگر اشاعره، 7 صفت موسوم به صفات معانی یا «صفات وجودیه» را برای خداوند اثبات می‌کرد که اینهاست: قدرت، اراده، علم، حیات، سمع، بصر و کلام و این صفات را قدیم و زائد بر ذات می‌دانست. به نظر وی اختلاف اصلی میان اشاعره و فلاسفه و معتزله، نه بر سر صفات سلبی، مانند اینکه خداوند در جهت و مکان نیست، که بر سر صفات «ثبوتی حقیقی»، مانند علم و قدرت خداوند بود. البته ماتریدیان و از جمله نسفی، صفت «تکوین» را نیز بر صفات هفت‌گانه افزوده‎ بودند، اما [[تفتازانی، مسعود بن عمر|تفتازانی]] در این شرح، همچون دیگر اشاعره این رأی را نپذیرفت و معتقد بود که دلیلی وجود ندارد بر اینکه تکوین را صفتی غیر از قدرت و اراده بدانیم<ref>ر.ک: همان، ص673-‎674</ref>.


    صفت «کلام» همواره محل نزاع متکلمان بوده است. به رأی [[تفتازانی، مسعود بن عمر|تفتازانی]]، نزد اهل‎حق یا همان اشاعره، «کلام» خداوند نه از جنس اصوات و حروف است که صفتی ازلی و قائم به ‎ذات اوست. اطلاق کلام خداوند به قرآن به این معناست که این عبارت‎ها و اشاره‌ها بر کلام قدیم خداوند دلالت دارند. به رأی وی، اشاعره با اثبات «کلام نفسی»، با همه فرقه‌ها و به‌ویژه معتزله به مخالفت پرداخته‌اند. اما اگر حدوث قرآن را به معنای حادث بودن «کلام حسی» متشکل از حروف و اصوات بگیریم، اشاعره در این‌باره با معتزله اختلافی ندارند<ref>ر.ک: همان، ص674</ref>.
    صفت «کلام» همواره محل نزاع متکلمان بوده است. به رأی [[تفتازانی، مسعود بن عمر|تفتازانی]]، نزد اهل‎حق یا همان اشاعره، «کلام» خداوند نه از جنس اصوات و حروف است که صفتی ازلی و قائم به ‎ذات اوست. اطلاق کلام خداوند به قرآن به این معناست که این عبارت‎ها و اشاره‌ها بر کلام قدیم خداوند دلالت دارند. به رأی وی، اشاعره با اثبات «کلام نفسی»، با همه فرقه‌ها و به‌ویژه معتزله به مخالفت پرداخته‌اند. اما اگر حدوث قرآن را به معنای حادث بودن «کلام حسی» متشکل از حروف و اصوات بگیریم، اشاعره در این‌باره با معتزله اختلافی ندارند<ref>ر.ک: همان، ص674</ref>.