شرح الكنوز و بحر الرموز: تفاوت میان نسخه‌ها

    جز (جایگزینی متن - 'ع‎ا' به 'ع‌ا')
    جز (جایگزینی متن - 'ى‎ش' به 'ی‌ش')
    برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
    خط ۴۰: خط ۴۰:
    ناشر در مقدمه خویش آورده است: در همین اثر، شاهد آن هستیم که به‌رغم آنکه [[جمالی اردستانی، جمال‌الدین محمد|پیرجمال]] دو بار عزیمت سفر حج مى‌کند، هر بار چهره‌اى ناآشنا، او را از حج منصرف مى‌کند. این قبیل رفتارها، آشکارا اهل شریعت را برابر اهل طریقت قرار مى‎دهد<ref>مقدمه ناشر، ص6</ref>.
    ناشر در مقدمه خویش آورده است: در همین اثر، شاهد آن هستیم که به‌رغم آنکه [[جمالی اردستانی، جمال‌الدین محمد|پیرجمال]] دو بار عزیمت سفر حج مى‌کند، هر بار چهره‌اى ناآشنا، او را از حج منصرف مى‌کند. این قبیل رفتارها، آشکارا اهل شریعت را برابر اهل طریقت قرار مى‎دهد<ref>مقدمه ناشر، ص6</ref>.


    در پیشگفتار آمده است: یکى از طرایق چهارده‌گانه منشعب از طریقه سهروردیه تحت عنوان طریقه پیرجمالیه به نام [[جمالی اردستانی، جمال‌الدین محمد|پیرجمال اردستانی]] شناخته مى‎شود<ref>ر.ک: پیشگفتار کتاب، ص19</ref>.
    در پیشگفتار آمده است: یکى از طرایق چهارده‌گانه منشعب از طریقه سهروردیه تحت عنوان طریقه پیرجمالیه به نام [[جمالی اردستانی، جمال‌الدین محمد|پیرجمال اردستانی]] شناخته می‌شود<ref>ر.ک: پیشگفتار کتاب، ص19</ref>.


    در این تحقیق سعى شده با بررسى همه آثار [[جمالی اردستانی، جمال‌الدین محمد|پیرجمال اردستانی]] (که بیشترشان تصحیح و چاپ نشده و به‌صورت دست‎نویس موجودند) و همچنین با نگاه به اشاراتى که معاصرانش و تذکره‎نویسان به او و آثارش کرده‌اند، شخصیت، افکار و عقاید وى و طریقتش بهتر نمایان شود و در مرحله دوم سعى شده با ارائه یک متن تصحیح‎شده از یکى از مهم‎ترین آثار او (تحت عنوان مثنوى شرح الكنوز و بحر الرموز)، بررسى و تحقیق درباره او و طریقتش و نیز آشنایى با سبک وى در دسترسى علاقه‌مندان قرار گیرد. رساله شرح الكنوز از آثار مهم این عارف و همچنین از ‎ آثار عرفانى به‌جامانده از سده 9ق، است و تاکنون مورد توجه هیچ مصححى قرار نگرفته و کمتر محققى به آن توجه کرده است<ref>ر.ک: همان</ref>.
    در این تحقیق سعى شده با بررسى همه آثار [[جمالی اردستانی، جمال‌الدین محمد|پیرجمال اردستانی]] (که بیشترشان تصحیح و چاپ نشده و به‌صورت دست‎نویس موجودند) و همچنین با نگاه به اشاراتى که معاصرانش و تذکره‎نویسان به او و آثارش کرده‌اند، شخصیت، افکار و عقاید وى و طریقتش بهتر نمایان شود و در مرحله دوم سعى شده با ارائه یک متن تصحیح‎شده از یکى از مهم‎ترین آثار او (تحت عنوان مثنوى شرح الكنوز و بحر الرموز)، بررسى و تحقیق درباره او و طریقتش و نیز آشنایى با سبک وى در دسترسى علاقه‌مندان قرار گیرد. رساله شرح الكنوز از آثار مهم این عارف و همچنین از ‎ آثار عرفانى به‌جامانده از سده 9ق، است و تاکنون مورد توجه هیچ مصححى قرار نگرفته و کمتر محققى به آن توجه کرده است<ref>ر.ک: همان</ref>.
    خط ۵۵: خط ۵۵:
    ===ویژگی‌هاى سبکى===
    ===ویژگی‌هاى سبکى===
    ====زبان====
    ====زبان====
    «قسمت‎هاى منظوم این کتاب به زبان کهنه‌ترى، نسبت به مثنوى‎هاى دیگر جمالى سروده شده و برخى واژه‌ها آن‎قدر قدیمی‌اند که نمونه آنها را مى‎توان در آثار دوره سامانى و غزنوى دید؛ مثل: یکایک، ازین‌سان، استم (ستم)، شانده‌ام (نشانده‌ام)، سخون (سخن)، نارى (نیارى)، تاند (تواند)، یارد (در معناى تواند)، ناید (نیاید)، استیز (ستیز)، بو (بود)، اسپرده (سپرده)، وانگفتم (بازنگفتم)، ستاده (ایستاده)، استد (بایستد)، اوفکند (افکند)، اوفتاد (افتاد)، کجا به ‎معناى جایى که و که و... و همچنین حروف اضافه و ربط: ابر، ابا، ابى، ار، اندر، ازیرا، همى، ایدون و همى‎دون، از بسامد بالایى در این مثنوى برخوردارند. اما این واژه‌ها به‌خوبى در بحر متقارب، که این منظومه در آن سروده شده، جا افتاده‌اند و جالب اینکه در سایر مثنوى‎هاى [[جمالی اردستانی، جمال‌الدین محمد|پیرجمال]]، به‌خصوص آنهایى که هم‌وزن مثنوى شرح الكنوز هستند، این لغات بسیار کمترند و زبان کهنه این منظومه در آنها وجود ندارد. شاید [[جمالی اردستانی، جمال‌الدین محمد|پیرجمال]] نامأنوس بودن زبانش را فهمیده و در سایر آثار خود آن را به‌کار نبرده است. اما در بخش منثور این کتاب سبک جمالى همانند قسمت‎هاى منثور مثنوى‎هاى دیگر او و کتاب مرآة الأفراد است؛ یعنى نثرش آمیخته به ترکیبات و لغات عربى و تضمین آیات و احادیث است و اگرچه در بعضى مواقع دشوار و دیریاب مى‎شود، اما کلا ساده و روان است و با قدرى تأمل مى‎توان مطالب آن را فهمید»<ref>همان، ص80-81</ref>.
    «قسمت‎هاى منظوم این کتاب به زبان کهنه‌ترى، نسبت به مثنوى‎هاى دیگر جمالى سروده شده و برخى واژه‌ها آن‎قدر قدیمی‌اند که نمونه آنها را مى‎توان در آثار دوره سامانى و غزنوى دید؛ مثل: یکایک، ازین‌سان، استم (ستم)، شانده‌ام (نشانده‌ام)، سخون (سخن)، نارى (نیارى)، تاند (تواند)، یارد (در معناى تواند)، ناید (نیاید)، استیز (ستیز)، بو (بود)، اسپرده (سپرده)، وانگفتم (بازنگفتم)، ستاده (ایستاده)، استد (بایستد)، اوفکند (افکند)، اوفتاد (افتاد)، کجا به ‎معناى جایى که و که و... و همچنین حروف اضافه و ربط: ابر، ابا، ابى، ار، اندر، ازیرا، همى، ایدون و همى‎دون، از بسامد بالایى در این مثنوى برخوردارند. اما این واژه‌ها به‌خوبى در بحر متقارب، که این منظومه در آن سروده شده، جا افتاده‌اند و جالب اینکه در سایر مثنوى‎هاى [[جمالی اردستانی، جمال‌الدین محمد|پیرجمال]]، به‌خصوص آنهایى که هم‌وزن مثنوى شرح الكنوز هستند، این لغات بسیار کمترند و زبان کهنه این منظومه در آنها وجود ندارد. شاید [[جمالی اردستانی، جمال‌الدین محمد|پیرجمال]] نامأنوس بودن زبانش را فهمیده و در سایر آثار خود آن را به‌کار نبرده است. اما در بخش منثور این کتاب سبک جمالى همانند قسمت‎هاى منثور مثنوى‎هاى دیگر او و کتاب مرآة الأفراد است؛ یعنى نثرش آمیخته به ترکیبات و لغات عربى و تضمین آیات و احادیث است و اگرچه در بعضى مواقع دشوار و دیریاب می‌شود، اما کلا ساده و روان است و با قدرى تأمل مى‎توان مطالب آن را فهمید»<ref>همان، ص80-81</ref>.


    ====برخى ویژگی‌هاى دستورى====
    ====برخى ویژگی‌هاى دستورى====